خانم رمضانی :
آیا همکاران از نظر امنیت در پیگیری موضوع دارند. امنیت شغلی و اعتباری برای کارشان دارند یا بازخوردهایی را از این جهت نخواهند دید ؟
من مطمئنم خیلی ها به خاطر این که خیلی از معضلات را می دانند ولی مطمئن نیستند که بیان کردن موضوع به خودشان بیشتر آسیب می زند یا کارآمد خواهد بود سکوت می کنند .
مدیر صدای معلم:
شما الآن آمده اید در این تشکل با چه هدفی؟
آمده اید که در این تشکل در قالب گروه در قالب جمع فعالیت کنید. نمی خواهید که فردی فعالیت کنید.
گروه تعریف دارد .
اگر مشکلی بیاید در قالب تشکل و در این ساختار بیان بشود و به صورت یک مشکل عمومی طرح شود این برای شما یک نفر هزینه ندارد.
تشکل باید این را در حوزه و منطقه خودش پیگیری کند.
کار تشکل در حوزه منطقه همین است.
یک سازمان مرکزی دارید به نام سازمان معلمان و شورای مرکزی که مسائل کلان تر را بررسی می کنند .
کار تشکل همین است که مسائل را رصد کنید ، گزارش تهیه کنید و برای رسانه ها ارسال کنید .
مصاحبه کنید و انتقاد کنید در قالب تشکل.
به نظر من این وضعیت قابل تحقق است و هزینه های شما را هم کاهش می دهد. مگر این که شما به یک نتیجه ای برسید که من اگر در این تشکل حضور داشته باشم ممکن مسئولین حساس شوند ؛ آقای فلانی یا خانم فلانی در این تشکل فعالیت می کند من خوشم نمی آید و نباید فعالیت کند ، آن یک بحث دیگر است. ولی اگر اعتقاد به کار تشکیلاتی وجود دارد ، اعتقاد به کار گروهی وجود دارد من فکر می کنم حتی فعالیت در تشکل حداقل هزینه ها را سرشکن می کند بین اعضای تشکل ضمن این که سازمان مرکزی است و تشکل های دیگری هم هستند که می توانید از پتانسیل های آنها نیز استفاده کنید. از پتانسیل رسانه ها استفاده کنید. اگر شما گزارشی برای من ارسال بکنید در قالب بیانیه بنده آن را منتشر می کنم.
اگر بخواهید فردی مصاحبه کنید بنده این کار را انجام می دهم. اگر گروهی بخواهید حرف بزنید این کار را انجام می دهم. اگر گزارش می خواهید بدهید می توانید خودتان تنظیم کنید و برای من ارسال کنید. می شود اینها را انجام داد باید تعریف بشود.
همکار فرهنگی :
وقتی من معلم وارد آموزش و پرورش شدم به طور واضح و روشن جایگاه ضمن خدمت برای من تعریف شده بود .
گفته اند که اگر ضمن خدمت نداشته باشید از ارزشیابی شما کم می شود.
چه اشکال دارد که صدای معلمی به جایی که من بتوانم مراجعه کنم به همین وضوح تعریف شود .
من خودم پس از 28 سال می شنوم که جایی به اسم " صدای معلم " هست که آن راه هایی که من بلد نیستم مراجعه کنم آنها را به شما ارجاع می دهم تا صدای من باشید.
اگر حیطه کاری شما فقط استان تهران است ، هنوز شما را نمی شناسند.
اگر کشوری است مطمئن هستم دوستان من اصلا با چنین مرجعی آشنا نیستند.
شما خودتان را معرفی کنید تا کسانی که مانند من هستند به شما مراجعه بکنند و تا از راه های قانونی مشکل شان حل شود.
همکار فرهنگی :
شما فرمودید معلمان سواد رسانه ای شان در حد همان ال تی ام اس است. من از منظر همکاران دوره ابتدایی خدمت شما عرض می کنمکه معلمان دوره ابتدایی غرق شده اند در طرح ها.
صبح که وارد آموزش و پرورش می شوند علاوه بر این که باید درس بدهند کلی طرح که ممکن است باورتان نشود نزدیک به ده طرح مختلف است که معلمان دوره ابتدایی باید اجرا کنند مانند خوانش خلاق ، درس پژوهی ، نگارش ، طرح شهاب ، جابربن حیان کلی برنامه ویژه تکلیف مهارت محور و... ادامه دارد و اینها باید با آن دسته پنجه نرم کنند و تدریس و همه چیز سر جایش باشد و وقتی بعداز ظهر به خانه می روند با یک ساک پر از برگه و شروع می کنند به تصحیح برگه و خانواه هم هست.
بعد طرح سوال هم هست.
بعد شما می گویید به نظر من فرصت آموزش سواد رسانه ای نمی ماند .
معلم چه وقت می تواند آموزش ببیند به قول شما از سطح سواد ال تی ام اس بالاتر برود و چیز بیشتری یاد بگیرد.
به نظر شما این امکان پذیر است و فرصت دارد بخواهد و برود چیز جدید یاد بگیرد.
بله ؛ درست است و قبول دارم معلمان سوادشان همان در حد ال تی ام اس است.
کارنامه های دوره ابتدایی همه اینترنتی شده ، آنلاین شده و سیستمی شده است. متاسفانه معلمان ما حتی وقت تیک زدن آن خانه ها را هم ندارند چون آموزشی به آنها داده نمی شود و فرصتی برای آموزش ندارند.
همکار فرهنگی :
برتر از همه این است که وقتی طرح را اجرا می کنیم و سال ها روی آن وقت می گذاریم با یک نظر دیگر کلا طرح تعطیل می شود !
ما طرح هایی داشتیم که گفته اند اشتباه کردید که این طرح ها را اجرا کردید نباید اجرا می کردید.
متاسفانه وقت ما صرف سلایق مسئولین می شود !
همکار فرهنگی :
همه همکاران گفتند که مسئولین ما گوش به حرف نمی دهند . وقتی یک بچه کوچک زمین می خورد اولین چیزی که مادر به او می گوید چیست؟
مادر به او می گوید ای زمین بد ! یا ای میز بد ! که بچه منو این طوری کردی .
این دیدگاه را من معلم به آن مسئول یاد داده ام که همه تقصیرها را به گردن دیگری می اندازد و خودش را هم مقصر نمی داند !
من رتبه سوم کشوری بودم و همین چند وقت پیش از من دعوت کردند. طرحم را سال گذشنته ارائه دادم.
قرار شد که در ماه گذشته بیایم و جایزه ام را دریافت کنم.
بر اساس بیماری مادرم که در بیمارستان بودم نتوانستم در آن مجمع حضور پیدا کنم.
چه بگویند خوب است ؟
به من جایزه ام را ندادند ، تقدیرنامه ام را ندادند گفتند چون حضور نداشتید و باید جلسه ای برگزار شود که ببینیم می توانیم جایزه شما را بدهیم یا نه.
به نظر شما آیا انگیزه ای برای من می ماند که بخواهم کاری انجام بدهم.
مدیر صدای معلم:
تا جایی که من می دانم هیچ مسئولی یا هیچ مدیری چه در حوزه آموزش و پرورش و بالاتر از رسانه های مستقل خوش شان نمی آید. انتظاراتی که مدیران و مسئولین در آموزش و پرورش دارند باید انتظارات معقول و در چهارچوب قانون باشد.
دوست دارند که رسانه مجیزگوی یا ستایشگر اقدامات باشد.
نگاهی که اکثر مسئولان حوزه آموزش و پرورش به رسانه دارند بیشتر نگاه به " روابط عمومی " است. یعنی بنده به عنوان یک خبرنگار رسانه بلند شوم بروم آن جا و بگویم آقای مدیر یا آقای مسئول این کارها را کرده و چهار تا عکس هم کنار آن بگذارم مانند و مانند روابط عمومی ها خودم و جایگاهم را تعریف کنم .
این که بخواهم وارد حوزه نقد و نقادی بشوم و عملکرد مسئولی را در حوزه عمومی بیان کنم و پیگیر آن باشم یا اصطلاحا موی دماغش شوم ؛ معمولا مدیران یا مسئولان ما چه در حوزه آموزش و پرورش چه در جای دیگر از این وضعیت استقبال نمی کنند.
البته در جامعه ما این واکنش ها طبیعی است .
در کنار این مسائلی که خدمت تان عرض کردم شما نباید از من انتظار داشته باشید که من بیایم رسانه خودم را از طریق بخشنامه یا دستورالعمل یا خود آموزش و پرورش به معلمان معرفی کنم.
اصلا خود وزارتخانه نمی خواهد که من معرفی شوم ! تاکید می کنم نگاه مسئولین به رسانه نگاه به روابط عمومی است. تفاوت رسانه انتقادی با یک رسانه دولتی و شبه دولتی خیلی مواقع تشخیص نمی دهند.
چرا چون فکر می کنند اگر این سایت را بشناسند کار ما مشکل می شود !
هر چه قدر رسانه ارتباطش محدودتر باشد و ناشناخته تر باشد مسئولین راحت تر می توانند با این رسانه برخورد کنند یا بایکوتش کنند. ولی با این حال شما اگر پرتال خود آموزش و پرورش را نگاه بکنید همان صفحه اول بعد از خبرگزاری تسنیم لوگوی ما را زده است به نام صدای معلم که وزارت آموزش و پرورش به بنده پاسخی داده در حدود چهار ماه قبل هنوز در آنجا مانده است.
اگر یک معلم حتی به پرتال آموزش و پرورش سر بزند آن اخبار را نگاه کند آن را می بیند.
این نشان می دهد که معلمان حتی برای اطلاع خودشان هم اخبار رسمی آموزش و پرورش را دنبال نمی کنند !
ال تی ام اس در حوزه نیازهای همکاران تعریف شده و هر کس بر اساس احساس نیاز خودش حرکت می کند. ولی افرادی هستند فراتر از نیازهای شخصی خودشان علاقه مند هستند به مسائل کلان تر ، به مسائل عمومی و تخصصی آموزش و پرورش و ما بیشتر با آنها سر و کار داریم .
مخاطب ما در حوزه عمومی آن ها هستند و البته این هم طبیعی است .
بنده که نمی توانم مجبور کنم که شمای معلم باید بیایید با ما همکاری کنید. جنس این نوع فعالیت ها داوطلبانه است و باید از روی علاقه و رغبت باشد.
بنده از سال 87 در قالب وبلاگ کار می کردم و مجوزم را در سال 95 گرفتم. از تاریخ رسمی فعالیت من حدود سه سال می گذرد ، نباید انتظار داشته باشیم که یک رسانه در سه سال برای بیش از 540000 معلم یا برای 940000 فرهنگی در وزارت آموزش و پرورش شناخته شده باشد. این انتظار نباید باشد و واقعی هم نیست .
با توجه به امکاناتی که من دارم . من نه بودجه ای از جایی دریافت می کنم ، نه یارانه ای می گیرم ، نه کمکی می گیرم و شانس بیاوریم که از ما شکایت نکنند و اذیت مان نکنند داریم کارمان را انجام می دهیم. آن طور که شما تصور می کنید امکاناتی داشته باشیم و دم و دستگاهی داشته باشیم این طور نیست .
سازمان های دیگر واحد حقوقی دارند . شکایت می کنند یا از آنها شکایت می شود مدیر ان سازمان یا دستگاه یک پانویس می نویسد که واحد حقوقی بررسی بشود.
من در کجا پانویس کنم و یا دستور دهم ؟
باید به خودم پاراف کنم ! خودم دنبال کارهایش بروم.
در نهایت به همکاری می گویم شما این کار را انجام بدهید آن هم داوطلبانه. شما با توجه به امکاناتی که بنده نوعی دارم در این حوزه باید به من نگاه کنید و در این طیف و تلاشم را می کنم که بتوانم کارم را به طور حرفه ای انجام بدهم .
من با آقای رخشانی مهر رئیس سازمان نوسازی یک گفت و گوی اختصاصی داشتم در بیرون از جلسه . خود آقای رخشانی گفتند رسانه شما را اکثر مدیران ستادی می خوانند درست هم می گویند و نظرشان بر این بود شما درست کار می کنید.
در واقع ، ما بیشتر برای مدیران ستادی شناخته تر شده هستیم تا برای معلمان ضمن این که وقتی من از کار خودم ارزیابی می کنم در شهرستان ها این شناخته شدگی بیشتر است تا تهران.
بعضی اوقات از روستاهایی که من اصلا اسمشان را نشنیدم برای ما پیام ارسال می کنند یا کامنت می گذارند.
ما داریم فعالیت می کنیم و خیلی هم عجله ای نداریم برای این که همه ما را بشناسند ، برای ما کف بزنند هورا بکشند ، بگویند بارک الله ! نه ما چنین شتابی نداریم داریم و کارمان را انجام می دهیم و به مرور سعی می کنیم از طریق حضور در مجامع یا در جلسات خودمان را بیشتر معرفی کنیم.
خیلی دنبال " رشد حبابی و یا پفکی " نیستیم !
آقای ترابی :
چند موضوع مطرح شد .
سوالاتی هم مطرح شد .
در نشست های عمومی اسم بردن از افراد یک مقدار روی خوشی ندارد .
به واسطه مسئولیتی که در چند سال گذشته در یکی از ادارات داشتم چند مورد انتقاد را " صدای معلم " از من داشته اند .
همان گونه که همکاران هم عرض کردند ما برخی اوقات نمی دانیم از چه مسیری به هدف برسیم . این مسیر حلقه مفقوده است و چه اتفاقی قرار است بیفتد . مثلا من اعتراضم را به کجا بگویم ؟ صدای مرا چه کسی می شنود ؟
آیا شنیدن فقط در حد شنیده شدن است ؟ و این که عکس العملی نشان داده شود ؟و یا شرایطی ایجاد شود برای پاسخ گویی ؟
در رابطه با برنامه ریزی که اشاره داشتید قطعا برنامه هایی وجود دارند .
کار تیمی نمی تواند جایی برای اعمال سلایق شخصی باشد .
وقتی تشکلی ایجاد می شود این تشکل در قالب Team Work اتفاق می افتد نه این که من نظر و سلیقه شخصی خودم را بخواهم بیان کنم . " وظیفه ما برقراری ارتباط با تعریف گفت و گو تعریف فرهنگ انتقادی در حوزه آموزش است . "
مدیریت شامل برنامه ریزی ، هدایت و راهبرد و سایر مولفه هاست .
شرایطی که این جا حلقه مفقوده است همان سیستماتیک بودن است و آن هم نتیجه عدم ثبات در مدیریت است .
یعنی اگر در مدیریت ها دائما تغییر ایجاد شوند افراد را به این نتیجه می رساند که دیگر چاره ای ندارند !
آن طرح را اجرا کردند و همان موقع انتقاداتی به این طرح های میلیاردی وارد شد .
این حق شماست وقتی جایی به عنوان " مسئول " تشریف می برید اول طرح ها را بررسی کنید و رسیدگی کنید و این هم زمان می برد که ببینید کدام طرح آیا آسیب شناسی شده است و یا نشده است ؟
وقتی شما طرحی را اجرا می کنید باید در برابر آن پاسخ گو باشید .
وقتی که شناخت نداشته باشم قطعا به پاسخ گویی نمی رسم .
پس نیاز دارم ابتدا به شناخت برسم نسبت به طرح ها و شرایطی که ایجاد شده است و بعد آن را عنوان و یا مطرح کنم .
در 3 یا 4 سال اخیر چند وزیر تغییر کرده اند .
این آسیب می زند .
در رابطه با آن موضوع و صدای معلم واقعا این سوال من است .
رسانه در رابطه تفکر و سواد رسانه ای اصل کارش هست که فعالیت کند .
یعنی راستی آزمایی کند و صحه گذاری بکند در مورد خبری که می گیرد .
این را تاکنون عنوان نکرده ام و تماسی هم با شما نداشته ام .
الان فرصت شد و گفتم.
مطلبی را در این رسانه بیان کرده بودند بدون آن که واقعا " صحه گذاری " شود و منتشر شده بود .
این یک مقدار آدم را آرزده خاطر می کند .
از سوی دیگر ، افراد در سطوحی مجری هستند یعنی اصلا " تصمیم گیرنده " نیستند .
آن فردی که تصمیم گیرنده هست باید پاسخ گو باشد .
یعنی یک دستوری به من می دهند و باید این اتفاق رقم بخورد و این را انجام دهید که من بخواهم آن را انجام دهم و یا انجام ندهم .
مجری که انجام می دهند تازه به او نقد می شود .
شما این کار را انجام دادید و باید پاسخ بدهید .
مدیر صدای معلم :
آقای ترابی
فضای پرسش گری و مطالبه گری همین است.
فرضا این که از خانم نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان خواهش کردم که این جا بنشیند و به پرسش های شما پاسخ دهد .
در این حوزه کسی نباید با کسی رو در بایستی داشته باشد .
تشکل و رسانه باید در این حوزه این ملاحظات را تا حد ممکن رقیق کنند .
نگاهی که اکثر مسئولان حوزه آموزش و پرورش به رسانه دارند بیشتر نگاه به " روابط عمومی " است. فرمودید راستی آزمایی.
من از معلمان انتقاد کردم گفتم متاسفانه سواد رسانه ای در میان معلمان ما ضعیف است.
به نظر من وضعیت مسئولین در این حوزه از معلمان هم شاید بدتر باشد.
مسئولین و مقاماتی که در آموزش و پرورش حضور دارند متاسفانه نگاه درست ، علمی و استانداردی به رسانه ندارند و کارکرد رسانه را نمی شناسند.
تاکید می کنم نگاه مسئولین به رسانه نگاه به روابط عمومی است. تفاوت رسانه انتقادی با یک رسانه دولتی و شبه دولتی را خیلی مواقع تشخیص نمی دهند.
شما اگر قانون مطبوعات را هم حساب کنید ماده 23 قانون مطبوعات بیان می کند اگر انتقادی و افترایی نسبت به هر یک از افراد چه حقیقی چه حقوقی اینها می توانند در قالب پاسخ به آن رسانه جوابیه ای بدهند و افکار عمومی را تنویر کنند.
متاسفانه در آموزش و پرورش چنین فضایی را نداریم. اکثر انتقاداتی که در حوزه رسانه بیان می شود پاسخ به سکوت برگزار می شود. مسئولین آموزش و پرورش الزامی برای خودشان به لحاظ قانونی یا اخلاقی برای پاسخگویی به رسانه ها و افکار عمومی در خودشان احساس نمی کنند.
به طور مثال ما به کرات انتقادی را مطرح کردیم مثلا فردی از یک روابط عمومی یا اداره کل استانی یا شهرستانی تماس گرفته که مطلبی که شما منتشر کردید حداقل قبلا با ما یک تماسی می گرفتید ما یک توضیحی می دادیم. در حالی که این انتظار از رسانه انتظار نادرستی است. این که یک همکاری یا معلمی انتقادی را مطرح می کند و من قبلا به آن مسئول بگویم که این درست است یا خیر قطعا آن مسئول می گوید نه درست نیست ، چون می خواهد از خودش دفاع کند.
ممکن است مشکل آن معلم مشکل همکار دیگری هم باشد و مسائل دیگری هم در کنار آن بیان شود.
به نظر من ، انتظاراتی که مدیران و مسئولین در آموزش و پرورش دارند باید انتظارات معقول و در چهارچوب قانون باشد.
خیلی از مسئولین به رسانه ها پاسخ نمی دهند و کسی هم با آنها کاری ندارد !
ما سیستم ارزیابی دقیق و تعریف شده ای در آموزش و پرورش نداریم که تفاوت سازمان و یا فرد پاسخ گو و یک فرد غیرپاسخ گو را تشخیص و تمایز دهد .چه بسا مدیران غیر پاسخگو در آموزش و پرورش راحت تر هم ارتقا پیدا می کنند !
ارزیابی من این است که سیستم از این طریق حتی پاسخ گو نبودن را تشویق می کند .
این که باید و فقط از مجاری بوروکراتیک و ادرای به مقامات بالاتر پاسخ گو باشند .
اینها را ما به کرات دیده ایم. چه بسا مدیران پاسخ گو از سیستم حذف بشوند. این فضا را باید رسانه ها تغییر بدهند و تشکل ها هم باید در این زمینه برنامه داشته باشند. این فضا برای پاسخ گویی فراهم است . هیچ رسانه ای نمی تواند بگوید که من هیچ جوابیه یا هیچ پاسخی را منتشر نمی کنم.
وظیفه ما برقراری ارتباط با تعریف گفت و گو تعریف فرهنگ انتقادی در حوزه آموزش است .
یک توضیح و یا تصحیحی نسبت سخنان دبیر کل محترم سازمان معلمان داشته باشم .
سازمان معلمان شهر ری قبلا هم تشکیل شده است. خود من در این انتخابات حضور داشتم که سال 82 بود. انتخابات برگزار شد . مسئول شورای سازمان معلمان آقای علیرضا سلیمانی بود. یک مدت هم فعالیت کردند و بعد تعطیل شد.
فعالیت در حوزه تشکل انگیزه های بالایی می خواهد. به همین نسبت که همکاران و دوستان محترم با انگیزه و اشتیاق وارد شدند این را باید در طول فعالیت هم حفظ کنند.
به آقای داوری هم گفتم ما در تاسیس خیلی قوی هستیم اما متاسفانه در تثبیت و استمرار منطقی خیلی ضعیف هستیم.
فعالیت های مدنی و تشکلی باید خلق الساعة نباشد . باید پشت بند داشته باشد باید حوصله باشد و ادامه پیدا کند.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
درود
می شود پرسش کنیم کدام بخش به نظر شما " با کلاس " بود ؟
پایدار باشید .
سلام
این گونه پرسش ها را باید از خود افراد پرسید !
بنده وکیل و یا وصی کسی نیستم .
و اما در مورد پرسش دوم فکر می کنم کار در رسانه هم با روحیات من سازگارتر است و هم تاثیرگذارتر.
به نظرم ؛ نهاد مجلس فعلا از نظر کارکرد و تاثیرگذاری از حیز انتفاع ساقط شده است .
پایدار باشید .
من روی کلیت ، سازوکارها و سازه ها بحث می کنم ؛ شما دارید سر نرخ چانه می زنید !
ممکن است تغییر مدیریت یک مجموعه اصلاحات جزئی و زودگذر در وضعیت ایجاد کند اما مشکل در ساختار قدرت و مناسبات است .
عملکرد شورای نگهبان موجب ورود افراد بعضا و شاید بسیار ضعیف ، ناکارآمد ، ترسو و نان به نرخ روز خور به مجلس شده است .
افرادی که به محض ورود به مجلس می خواهند طوری عمل کنند و حرف بزنند که برای دور بعد مشکلی در " تایید صلاحیت مجدد " نداشته باشند !
تازه اگر افراد قوی ، با برنامه و هدف مند هم وارد شوند ، با وجود نهادهای متعدد و متوازی تصمیم گیری می خواهند چه کنند ؟
زمانی که شورای نگهبان مصوبات مجلس را به استناد مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی که هیچ گونه محمل قانونی در قانون اساسی ندارد رد می کند ، شما چه کار می خواهید بکنید ؟
ممکن است بگویید ، مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد می شود و جبران می کند .
اگر این گونه است همان مجمع را به آن وجهه قانون گذاری و نظارت بدهند ، نیازی به این همه صرف هزینه های نجومی و هنگفت نیست !
شما می دانید هزینه یک جلسه علنی مجلس چقدر است ؟
پایدار باشید .