محمدرضا شهریاری ( مسئول اجرای نشست و هماهنگ کننده ) :
امروز بیشتر متمرکز شویم روی حوزه آموزش و پرورش . نقدهایی که داریم . تحلیل هایی که داریم و این که از امکان تشکل و رسانه و این ظرفیت ها چگونه می توانیم استفاده کنیم .
از دو امکان مدنی که در اختیار ماست استفاده کنیم .
امروز شما در یک ظرفیت مدنی قرار گرفته اید به عنوان منتخبینی که در استان و یا شهرتان حضور دارید .
مدیر تخصصی ترین ، مستقل ترین ، آزاد ترین و شفاف ترین رسانه ی معلمان هم حضور دارد .
از این ظرفیت ها استفاده کنیم به مصداق حدیث : " «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر».
این یک فرصت خیر است .
خانم قیصری:
با تشکر از جنابعالی که روشنگری کردید .
کسی که در باتلاق است ما بهترین فضاها را برایش پیدا می کنیم.
به دردش می خورد ؟
نه !
ببینید ...
شما معلمان را زیر سوال بردید .
جناب آقای پورسلیمان
چگونه است که صاحبان آموزش و پرورش زیر سوال نیستند ؟
سند تحول بنیادین همان طور که همکاران محترم مطالعه فرمودند اصلا بومی سازی نیست که من راجع به این کتاب که دارم می نویسم که درست شود .
کثرت نوشتن مهم نیست ؛ مهم این است که محتوا چگونه است ؟
من 31 سابقه تدریس و با فول تایم 37 سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش دارم و کاملا هم با نظر جنابعالی موافق هستم که اگر تغییری می خواهد صورت بگیرد باید این گونه باشد.
منتهی به نظر من ، من به عنوان معلم چگونه زیر سوالم در حالی که سخنی که می خواستم بگویم ، کتابی که خواستم معرفی کنم نمی شد .
به قول معروف همان سخنی که شما گفتید .
چون باید طبق ساختار آموزش و پرورش می بود .
شما فرمودید معلول علت دارد .
علت ها چیستند ؟ و این که علت ها از معلول ها فکر می کنم مهم تر است .
این که ما علت ها را شناسایی کنیم .
فرمودید منافع شخصی.
اگر اشکال در ساختار آموزش و پرورش برطرف شود و وقتی این اشکالات برطرف شوند وضعیت اصلاح می شود . مثال می زنم در مورد ژاپن .
می خواهم بگویم آنها آمدند . این که که منافع شخصی را ترجیح ندهی از پیش دبستانی شروع می شود. بحث پیش گیری از اعتیاد ...
یادم است آقای شهریاری حضور داشتند . یک موقعی ایشان مدیر کانون بودند از پیش دبستانی باید پیش گیری شروع شود . یک عده از همکاران خود ما تعجب کردند یعنی نتوانستند متوجه بشوند یعنی چه. اگر می خواهید منافع شخصی در این سن من در نظر گرفته نشود باید از پیش دبستانی آموزش شروع شود.
روح ما در مراتب بالاست . چرا به جهت های پایین حرکت نکنیم ؟
اگر ما آموزش را از پیش دبستانی آغاز کنیم در خیلی از حیطه ها مشکلی نخواهیم داشت.
و فرمودید نه متاسفانه آموزش نقد با تخریب در جامعه نیست. اگر ما بخواهیم نقد کنیم اول باید بدانیم که چگونه نقد کنیم. نقدها تخریبند. برای این که من رقیبم را زمین بزنم به دنبال مچ گیری هستم. این نقد نیست، این تخریب است. پس اولین گام در آموزش و پرورش این است اگر که ما می خواهیم نقد کنیم فاصله ای که فکر می کنم به اندازه یک مو است با نقد و تخریب داشته باشیم .
مدیر صدای معلم:
خانم قیصری
از نقد شما سپاسگزارم .
من صحبت های شما را در سه محور طبقه بندی می کنم.
محور اول شما حالت پرسشی داشت و دو محور دیگر حالت توصیه بود.
درست است.
بنده معلمان را زیر سوال بردم ولی خودم را اول از همه مورد پرسش قرار دادم به عنوان رسانه و به عنوان کنشگر این انتقاد را به خودم وارد کردم.
ما نباید فکر کنیم چون معلم هستیم ، چون خبرنگار هستیم و.. عقل کل هستیم !
آقای شهریاری می دانند اگر دوستان دیگر هم رسانه صدای معلم را مطالعه کنند این را به وضوح خواهند دید که ما هر چقدر خودانتقادی یا خودارزیابی را در آموزش و پرورش تعریف کنیم و این را نهادینه کنیم خود این مجموعه خود این تشکیلات غنی سازی می شود و سطحش بالاتر می رود.
معلمان خیلی نمی نویسند. مشکلات خودشان را معمولا کارشناسی شده بیان نمی کنند. بیشتر حالت دردردل دارد.
به نظر من ، درد دل ها و این گونه ارتباط گیری در افکار عمومی در حوزه رسانه اشباع شده است. ما باید برویم به سمت تعریف مساله و کارشناسی کردن مسائل و این که محور پاسخ گویی یا نقطه کانونی باید کجا باشد و آنجا را هدف بگیریم.
متاسفانه ما این فرایند را نداریم. فقط حرف هایی زده می شود ، گفته می شود و از کنارش می گذریم.
اینها مکتوب نمی شود و مستند سازی نمی شوند.
به عنوان یک کنشگر حوزه رسانه عرض می کنم اگر این فرایند طی بشود و وقتی معلمان در این زمینه به صورت جدی وارد نمی شوند طبیعی است که افراد دیگری وارد می شوند. مثلا آموزش عالی وارد می شود ، نهادهای دیگر وارد می شوند .
آن موقع به ما برمی خورد !
بعد می گوییم چرا شما در آموزش و پرورش دخالت می کنید ؟
چرا در کار معلم دخالت می کنید ؟
در حالی که این دخالت نیست. شاید آنها فکر می کنند که ما معلمان یک حالت انفعالی پیدا کرده ایم در مورد مسائل و چالش های آموزش و پرورش و نقش فعالی نداریم آن ها فکر می کنند خروجی های ما ورودی های آموزش عالی هستند. وقتی استاد دانشگاه از نظام آموزش عالی انتقاد می کند در واقع بیشتر فکر خودش است. می گوید دانش آموزی که می آید سر کلاس من بیسواد است.
بعضی از آنها که احساس مسئولیت می کنند می آیند و این مسائل را انجام می دهند.
قصد من از زیر سوال بردن جایگاه معلم به لحاظ ذاتی نبود. این بود که معلم با رسانه درگیر خلاقیت و پویایی شود وخلاقیت او هم در نوشتن ظهور پیدا می کند و فعالیت ها و تجارب در حوزه نهادهای مدنی یا تشکل ها هم افزایی پیدا می کند .
در مورد ساختار که فرمودید.
بله ، ساختار آموزش و پرورش ما معیوب است. فرضا در مورد بودجه آموزش و پرورش هم این بحث مطرح است بودجه سمی داریم . تا زمانی که این ساختار اصلاح نشود و مفید و کارآمد نباشد و هر چقدر بودجه بیاورید مانند یک آبکش چیزی نمی ماند و دفع می شود. ولی چه کسی باید این ساختار را اصلاح کند.
مهم این است فاعل این اصلاحات در ساختار و نهاد آموزش باید چه کسی باشد.
مسئولین نمی توانند ساختار را تغییر بدهند ولی رسانه ها و تشکل ها می توانند با آن شرایطی که خدمتتان عرض کردم موجد تحول باشند. و این اصلاحات آموزشی را در قالب ساختار به وجود بیاورند. این امکان پذیر است ولی در یک فرآیند تدریجی .
من با حرف های شما کاملا موافقم.
پیش دبستانی باید احیا شود و دبستان هم به همین صورت باید اصلاح شود. امسال هم به نظر می رسد به آموزش و پرورش ابتدایی در حوزه بودجه توجه بیشتری شده است.
در مورد نقد که اشاره کردید .
در نظام آموزشی ما درس و یا کتاب " تفکر و سواد رسانه ای " تدوین شده و تدریس می شود اما من پیش از آن و با به صورت هم زمان و هم عرض هیچ مفهومی از " تفکر انتقادی " که پیش نیاز فهم این درس است در محتوای آموزشی مشاهده نکرده ام .
شما در سواد رسانه ای می گویید که این دانش آموز باید نگاه انتقادی نسبت به رسانه ها داشته باشد .
اما تفکر انتقادی و شاخص ها آن اصلا تعریف نمی شوند .
نتیجه این می شود که نه تفکر انتقادی در حوزه آموزش شکل می گیرد و از آن طرف هم یک " درس نخودی " به انبوه دروس و محتوای آموزشی اضافه می شود !
پیاده سازی و ویرایش " زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان