صدای معلم :
اخیرا گفته اید برنامه های درسی ما تمام ساحتی است یا اینکه ساحتی را بیشتر مورد توجه قرار داده است . شاید نکته اساسی جداکردن نقش تربیتی از کار معلمان بود. اکثر زمانی که دانش آموزان در مدرسه میگذرانند با معلمان است.
اگر بخواهیم نقش تربیتی را فقط به معلم پرورشی بسپاریم باعث میشود فرصت هایی که میتوانستیم از رهگذر نقش تربیتی معلمان داشته باشیم از دست بدهیم.
می شود این را بیشتر توضیح دهید ؟
حکیم زاده :
در رابطه با بحث تربیت که مورد توجه سند تحول بنیادین است ما باید به این شکل نگاه کنیم که همه ارکان تصمیم گذار در فرآیند تعلیم و تربیت باید متناسب با این تربیت تمام ساحتی که در سند به آن اشاره شده است به این شکل باید نقش ایفا کنند و آماده شده باشند که این اتفاق بیفتد .
به عبارتی این که ما در سند بنویسیم تربیت ما باید تمام ساحتی باشد به خودی خود این امر محقق نمی شود مگر آن که در دوران ابتدایی و در زمانی که بچه ها به صورت متمرکز دارند با یک معلم کار می کنند معلم ما هم در تمام ساحت های تربیتی آمادگی لازم را کسب کرده باشد و این مستلزم آن است که یک زمان کافی برای تربیت معلم صرف کنیم و این معلم از ساحت زیبایی شناختی و هنری هم به اندازه ساحت اعتقادی شایستگی کسب کرده باشد تا بتواند کلاس و محیطی را ایجاد کند که به تربیت تمام ساحتی آن دانش آموز بپردازد .
از طرف دیگر برنامه درسی ما هم به همین صورت است .
برنامه های های درسی هم شامل برنامه های درسی قصد شده و هم شامل شرایط اجرای برنامه درسی است .
یعنی برنامه ای که برنامه ریز تصمیم گرفته است آن را توسط معلم اجرا کند .
ما ممکن است این برنامه تمام ساحتی را داشته باشیم یعنی در کنار توجه به ساحت علمی و فن آوری ، ساحت عبادی و اعتقادی درس " هنر " را بگذاریم و می خواهیم ساحت زیبایی شناختی و هنری بچه ها را پرورش دهیم اما اگر در اجرا عملا معلم ما آمادگی نداشته باشد و ما امکانات مناسب برای اجرا نداشته باشیم ، در برنامه درسی که باید تمام ساحتی باشد باید در اجراها شرایطی فراهم شود که ما بتوانیم به تمام ساحت ها توجه داشته باشیم .
حتی فضای فیزیکی مدرسه هم همین طور است . شما در یک حیاط کوچکی در یک مدرسه غیرانتفاعی که تعداد زیادی دانش آموز را جمع می کنید چطور امکان دارید که شما بتوانید ساحت های تربیتی را نیاز به فضاهای ورزشی ، کارگاه ها ، آزمایشگاه ها و... پرورش بدهید ؟
این می طلبد که ما یک نگاه " جامع " داشته باشم و همه عناصر تاثیرگذار را همین دید جامع ببینیم .
یعنی هم معلم مان را تمام ساحتی کنیم و عملا یک ساحت را بر سایر ساحت ها ترجیح ندهیم .
آیا الان سهم توجه به ساحت زیبایی شناسی و هنری و زیستی در آماده کردن یک معلم به اندازه ساحت های دیگر در برنامه ی درسی دانشجو معلمان ما دیده شده است ؟
این باید ملاحظه و بررسی شود .
تصور می کنم و از طرف دیگر بازخوردهایی که می گیریم احساس می کنیم به این موارد کم تر توجه می شود .
در فضای فیریکی مدرسه هم همین طور است .
صدای معلم :
شما الان دارید نقش های " معلم " را توضیح می دهید در حالی که این نقش قبلا از معلم گرفته شده است و شفاف تر و صریح تر سخن بگوییم از واژه " ربودن " استفاده کنیم و به یک نهاد دیگر به نام " امور تربیتی " و " امور پرورشی " واگذار شده است .
آیا به نظر شما این کاری که قبلا انجام شده است و تا الان در قالب جدا کردن تربیت از آموزش استمرار پیدا کرده است در حالی که این ها باید به صورت " یکپارچه " نگریسته شود .
فکر نمی کنید در حال حاضر کارکرد و نقش امور تربیتی در مدارس با آن چیزی که شما اشاره کردید و یا با مفاد سند تحول بنیادین تعارض و تضاد ماهوی و بنیادین دارد ؟
حکیم زاده :
قطعا اگر نگاه سند و تربیت تمام ساحتی را توجه داشته باشیم قطعا این نقش تربیتی را برای معلم قائل خواهیم بود .
و اتفاقا من می خواهم بگویم بسیاری از این موضوعات و مفاهیم را دانش آموز می تواند از طریق فن آوری ها یاد بگیرد .
اگر صرفا و فقط بحث آموزش باشد نیازی به معلم نداریم .
معلم یعنی کسی که کار تربیتی می کند . اگر که این نقش تربیتی را از معلم منها کنیم و این تفکیک را قائل بشویم اولا زمان زیادی از دست می دهیم و اگر ما قائل به این باشیم که ما در مدارس مان معلم مخصوص ریاضی ، شیمی و...داریم و ساحت عبادی و اعتقادی ما هم فقط یک معلم مخصوص دارد پس چه اصراری داریم که در برنامه دانشجو معلمان بگوئیم باید این شایستگی های را کسب کنند ؟
معلم باید همه شایستگی های لازم را کسب کند و من هم معتقد هستم که جدا کردن نقش تربیتی از معلم تبدیل کردن معلم صرفا به یک ابزار آموزش است .
که البته این کار را شاید فن آوری جدید بهتر از معلم بتوانند انجام دهند .
صدای معلم :
یک پرانتز در این جا باز کنیم .
یعنی سند تحول بنیادین بر اساس مفاد و محتوایی که دارد آمده است و یک نقش کلی و جامع برای معلم در نظر گرفته است که این نقش در حال حاضر تضاد و تعارض پیدا کرده است با نقش هایی که قبلا تفویض شده و یا گرفته شده است و در کل به " امور پرورشی " محول شده است ؟
آیا فکر نمی کنید و یا وقت آن نرسیده است که در بحث ساختار و اصلاح آن و موضوعاتی مانند " چابک سازی سازمانی " مورد توجه و امعان نظر و دقت نظر و بازاندیشی و تجدید نظر قرار گیرند ؟
حکیم زاده :
من می خواهم این گونه به سوال شما پاسخ دهم که شاید تفکیک امور آموزشی از پرورشی با نیت پرداختن هر چه بیشتر به موضوع " تربیت " بوده است اما در عمل چنین اتفاقی نمی افتد .
به 2 یا 3 دلیل :
اول این که معلم – ما چه بخواهیم و یا نخواهیم – یک تاثیر تربیتی روی دانش آموز دارد . اگر این را تعریف کرده باشیم و اگر این انتظار را داشته باشیم لاجرم برای این نقش تربیتی هم از ما انتظار خواهند داشت و هم آن را تربیت خواهیم کرد و به نقش تربیتی توجه خواهند کرد .
در حالی که وقتی این تفکیک اتفاق می افتد معلم ممکن است چنین نقش و یا تعریفی را برای خودش قائل نباشد در حالی که این تاثیر تربیتی را دارد و آن آمادگی های لازم را در جهت تاثیر گذاری بر روی دانش آموزان ممکن است کسب نکرده باشد در حالی که رفتار و تعاملش و منش او روی تربیت دانش آموزان ما اثر می گذارد .
دومین دلیل این است که ما ساعت های خیلی زیادی را صرف امور آموزشی توسط معلم می کنیم که اوقات زیادی را از دانش آموز می گیرد .
اگر از این وقت خیلی زیاد ، تربیت را منها کنیم و تربیت را فقط به دو یا سه برنامه و فوق برنامه محدود کنیم و یا مکمل و ساعت های خاص و... باز هم محوریت تربیت اتفاق نخواهد افتاد .
در عمل چیزی که اتفاق می افتد این است که آموزش محور قرار می گیرد و تربیت به عنوان یک امر حاشیه ای و یا امر مکمل به آن پرداخته خواهد شد .
این دلایل باعث می شود و تجارب هم نشان می دهند که اگر ما این نقش تربیتی را برای معلم قائل باشیم و معلم هم این نقش رزا جزء وظایف خود پذیرفته باشد و این انتظارات شکل گرفته باشد ما دستاوردهای خیلی بهتری داریم .
و ما می بینیم که معلمان خودجوش در کنار تدریس ریاضی ، علوم و درس های دیگر خوشان یک نقش الگویی و مربی گری قائل هستند اتفاقا آن جا جای تاثیرگذاری هست بیشتر از زمانی خواهد بود که ما این تفکیک را در آموزش و تربیت قائل می شویم و معلمان می توانند تاثیرگذار باشند بنابراین من تصورم این است که نیت بیشتر این بوده است که بیشتر به امر پرورش پرداخته شود اما عملا با توجه به دلایلی که ذکر کردم تربیت به امر اصلی تبدیل نشده است .
آموزش به امر اصلی تبدیل شده است .
به همین دلیل است که شما الان مطالبه خانواده ها در مدارس را در امر " تربیت " نمی بینید .
این انتظاراتی را که اولیاء از مدارس دارند فکر می کنند مدرسه وظیفه اش این است که به بچه هایشان علوم و ریاضی و... یاد بدهند و یا آن ها برای تیزهوشان آماده کنند و یا برای کنکور قبولی داشته باشند یعنی این نگاه وجود ندارد که فرزندان به مدارس سپرده شده اند که رفتارهای خوب شکل بگیرد و آن ها نگرش های درستی داشته باشند و یا شهروندان خوب ، مفید و مسئولیت پذیری باشند و یا انسان های متفکر ، آگاه و خردورزی باشند و بتوانند مهارت های زندگی را یاد بگیرند .
خانواده ها اصلا چنین انتظاراتی ندارند در حالی که اصل این است که مدارس چنین کارکردی داشته باشند .
فن آوری های جدید به راحتی می توانند جای آموزش صرف را با انواع و اقسام شیوه ها و چند رسانه هایی که دارند پر کنند . تا جایی که مربوط به این است که به بچه ها ضرب و تقسیم و... یاد بدهیم شاید از طریق این فن آوری ها بتوان این کارها را بهتر هم انجام داد ...
فکر می کنم و.ظیفه اصلی مدرسه که در سند هم اشاره شده است نقش تربیتی معلم است و نقش تربیتی مدرسه است .
این تفکیک باعث شده است به جای این که تربیت در کانون توجه قرار بگیرد به حاشیه رفته است .
صدای معلم :
فکر می کنیم شما خیلی وارد بحث اصلی نمی شوید !
ما 3 مشکل در این زمینه داریم :
یکی این که شما باید معلمان را راضی کنید که این نقش های جدید را بپذیرند و راضی کردن معلمان به نقش جدید کار می برد .
ادامه دارد
نظرات بینندگان
جای افسوس که هرگاه بطور آزاد کلاسهایی را برگزار میکند؛ والدین صراحتاً سیستم توهّم زده جذب نیرو را نفرین میکنند!
در سالهای قبل وقتی در قالب نیروهای مردمی (جهادی) در مدرسه کلاس های رفع اشکال درسی و فرهنگی برگزار میکرد مانع شدند که مبادا فردا روزی خواستار استخدام شوید!! هم از نظر علمی از تمامی آن معلمان قویتر بود و هم از نظر فرهنگی! اگر از نظر علمی ضعیف بود از دانشگاه هم آنجا نمی آمدند و اگر از نظر فرهنگی ضعیف بود امام جمعه و ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی به او پیشنهاد همکاری نمیداد.
کودکان و بزرگان با چه کسی مشورت میکردند و کدام غیرمسلمان برای مسلمان شدن سراغ چه کسی رفت.
او رفت ولی آیا کسی توانست بعد از گذشت سالها در آن مدارس آنچه انجام میداد انجام دهد؟!
مسئولیت
سپاسگزار
چون به خلوت می روند ......
وجود فرصت طلبان بی اطلاعی مثل شما به ضرر آموزش و پرورش است. اطلاعات شما در مورد آموزش و پرورش کمتر از یک معلم تازه کار است.
فقط برای شکوفایی بیش از حد آموزش ابتدایی بهتر است کار را به دیگران واگذار کنید