گسترش شورای دانش آموزی به عنوان یکی از ارکان عمده در اداره ی امور مدرسه اعم از امور آموزشی و اجرایی با هدف توانمندسازی افراد از جمله دانش آموزان به عنوان مخاطبان اصلی برنامه های آموزشی و پرورشی، رویکردی نوآورانه ای است که به تحقق دموکراسی در مدارس و فراتر از آن به عنوان یک فرهنگ ماندگار در جامعه نیز می تواند کمک کرده و به غنی سازی سیستم آموزشی و اجرایی مدرسه و جذابیت محیط مدرسه برای دانش آموزان منتهی شود/ تامل در این شعارها ، از آگاهی و حس مسئولیت پذیری دانش آموزان نسبت به مسائل مختلف مدرسه حکایت دارد/ شاید هم این شعارها را از مسئولین بالاتر که برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای استفاده کرده اند، یاد گرفته اند/ بررسی خروجی عملکرد این شوراها در 19 دوره گذشته نشان می دهد که این انتخابات بیشتر صوری بوده و فعالیت این شوراها از اهداف در نظر گرفته شده فاصله زیادی دارد/ انتخابات شوراهای دانش آموزی صرفاً به برگزاری انتخابات سالانه و اعلام تعداد مدارس و دانش آموزان شرکت کننده در این انتخابات محدود شده و دانش آموزان کمترین تاثیر را در تصمیم گیری های در حوزه آموزشی و پرورشی داشته اند/ اهمیت ندادن مسئولین مدارس و عدم آگاهی دانش آموزان از فلسفه وجودی این شوراها، وظایف شورای دانش آموزی را در حد درست کردن کاغذ دیواری ؛ خواندن سرود و برگزاری مسائل آغازین تقلیل داده است تا مسئولین مدارس صرفاً مجری شیوه نامه های ابلاغی باشند و توجهی جز به ایجاد تشکیلاتی صوری و در پی تأمین منافع و گزارشات اداری به این تشکل دانش آموزی نداشته باشند/ متاسفانه در حال حاضر مدیران مدارس از اعضای شورای دانش آموزی فقط برای کنترل دانش آموزان در مناسبت های مختلف بهره می جویند/ آنها به جای دادن نقش جدی در مرحله اجرایی و عملیاتی، شوراهای دانش آموزی را در حد اسم محدود کرده و گاهی اوقات افراد مورد نظر خود را انتخاب و معرفی می کنند، به طوری که عملکرد این شوراها به پر کردن آلبوم عکس و طومار عملکرد برای مسئولین مدرسه و ادارات آموزش و پرورش تبدیل شده است
آیا تا به حال فکر کرده ایم چرا دانش آموز نوجوان چنین وعده و شعارهایی را طرح می کند/ می داند تصاویری که از او در فضای مجازی منتشر می شود تا آخر عمر به عنوان سابقه ای از دیدگاه و میزان عقلانیت وی، ثبت خواهد شد/ طفلک نمی دانست که حتی مدیر و معاون هم مجبور به انجام این امور به منظور مستندسازی و پاسخ به بخشنامه ها هستند/ آنهایی که بازنده بازی هستند؛ فکر می کنند در دوره های بعد باید شعارهای خوش آب و رنگ تری بدهند تا صعود کنند. آنهایی که برنده هستند یا به عوام فریبانه بودن شعارها، صوری بودن شورا و عدم توان اجرای وعده ها پی می برند و افرادی بدبین به سیستم رای گیری می شوند یا در چرخه فرصت طلبی و نزدیک شدن به مراکز قدرت، تا پایان عمر به سر دادن شعارهای پوپولیستی ادامه می دهند/از این پس به جای تمسخر و انتشار این تصاویر، مربی باشیم و به محض مواجهه با چنین اعمالی به دانش آموز نهیب بزنیم و او را به مسئولیت و حدود اختیاراتش آگاه کنیم
طی چند سال اخیر در بحبوحه انتخابات شوراهای دانش آموزی، عکس هایی از شیوه تبلیغات، قول، وعده و شعارهای دانش آموزان در شبکه های اجتماعی منتشر شده که دستمایه تمسخر و مزاح قرار گرفته است.
آیا تا به حال فکر کرده ایم چرا دانش آموز نوجوان چنین وعده و شعارهایی را طرح می کند؟
آیا می خواهد مضحکه عام و خاص گردد؟
می خواهد جلب توجه کند؟
می داند تصاویری که از او در فضای مجازی منتشر می شود تا آخر عمر به عنوان سابقه ای از دیدگاه و میزان عقلانیت وی، ثبت خواهد شد؟
اصلاً می داند حیطه وظایف و اختیاراتش چیست یا این کارها برایش حکم بازی و سرگرمی دارد؟
چند سال قبل دانش آموزی به نام مریم داشتم که پیروز انتخابات شورا شد و سرمست این موفقیت. روزی برای شرکت در جلسه، اجازه خروج از کلاس گرفت. پس از مدتی با عصبانیت برگشت. غر میزد و از خشم، گریه می کرد.
تازه فهمیده بود که اعضاء بدون موافقت و رضایت مدیر هیچ قدرتی ندارند. متوجه شده بود که وعده هایش قابلیت اجرایی ندارند. درک کرده بود که بازیگر یک نمایش بوده!
طفلک نمی دانست که حتی مدیر و معاون هم مجبور به انجام این امور به منظور مستندسازی و پاسخ به بخشنامه ها هستند.
دخترکم مثل همکارانی که به عنوان نماینده دبیران انتخاب می شوند از شرح وظایف، حیطه مسئولیت و توان اجرایی خود آگاهی کافی نداشت.
هر سال در این ایام از جنب و جوش بچه ها به وجد می آیم اما پیش وجدانم شرمنده ام.
شرمنده دانش آموزانی که بدون آگاهی وارد بازیی اثرگذار بر شخصیت شان، می شوند.
آنهایی که بازنده بازی هستند؛ فکر می کنند در دوره های بعد باید شعارهای خوش آب و رنگ تری بدهند تا صعود کنند. آنهایی که برنده هستند یا به عوام فریبانه بودن شعارها، صوری بودن شورا و عدم توان اجرای وعده ها پی می برند و افرادی بدبین به سیستم رای گیری می شوند یا در چرخه فرصت طلبی و نزدیک شدن به مراکز قدرت، تا پایان عمر به سر دادن شعارهای پوپولیستی ادامه می دهند.
امیدوارم از این پس به جای تمسخر و انتشار این تصاویر، مربی باشیم و به محض مواجهه با چنین اعمالی به دانش آموز نهیب بزنیم و او را به مسئولیت و حدود اختیاراتش آگاه کنیم.
یکی از اشتباهات بزرگسالان خندیدن به کلمات نامفهوم و غلط کودکی ست که تازه شروع به سخن گفتن کرده؛ و با همین خنده ها او را به تکرار اشتباه تشویق می کنند.
ما حق نداریم این رفتار را نسبت به دانش آموز نوجوان داشته باشیم.
ما مسئول و موظفیم به تربیت و آموزش.
پس :
به دانش آموزان نخندیم
با دانش آموزان بخندیم
1- " از کلیشه و قالب های ذهنی که نسبت به انجمن اولیا وجود دارد دور شویم. تلاش کنیم عملکرد های سنتی را فراموش و عملکردهای جدید را بیان کنیم. "
ما فرهنگیان و حتی اولیای دانش آموزان ، قالب ها و کلیشه ها ی موجود را به وجود نیاورده ایم. سالیان متمادی خود آموزش و پرورش به دلیل نیاز مالی که داشته ، همیشه تلقی دعوت اولیا را دریافت وجه قلمداد کرده است.که این امر حتی بر دانش آموزان نیز امری ثابت شده است.دانش آموزان نیز تداعی دعوت اولیای خود به مدرسه را همیشه دریافت پول نقدی ذکر می کنند و حتی برخی به جای والدین تصمیم می گیرند که اولیای ما نخواهد آمد. این عمق باور موجود است که پاک کردن قدمت آن از ذهنها به همین سادگی نخواهد بود ؛در واقع فقط باید خلاف تصور موجود را اثبات کرد.
مدیران ما از توانایی های شغلی و سمتی اولیا فقط برای دریافت وجه، بهره مند شدند. حتی نخواستند حداقل گه گاهی با رشته ها و تخصص های گوناگون پدران و مادران ، دانش آموزان را برای فردای شغلی شان ، آماده سازند . هر وقت بنا به دلیلی کلاسی خالی بود با طرحی از پیش اندیشیده یا با هماهنگی برای پاسخگویی به سئوالات دانش آموزان می توان از تجارب اولیا در رشته های گوناگون استفاده کرد.
برخی از مدیران هم به تبعیت از مدیران سطوح بالا، فقط به دنبال نفع مادی خودشان بودند چون دریافت وام از ریاست بانک ، یا تهیه بلیط هواپیما در شرایط کمیاب و یا ...
2 – " تلاش کنیم عملکرد های سنتی را فراموش و عملکردهای جدید را بیان کنیم. "
برای جایگزینی عملکرد جدید به جای سنتی نیز وزارت باید طرح و برنامه داشته باشد. هر طرح جدید برای خود نیازمند محتوی عقلانی و منطقی و انگیزه و هدف و برنامه است. پس به تدوین آن بنشینید.
شرط این مهم آن است که باور دیرینه تساوی انجمن اولیا با دریافت وجه نقد را کاملا با عمل نه در حرف ، از اذهان عمومی بزدایید. این زُدایش باید از طریق مجلس شورای اسلامی با تدوین قوانین قابل اجرا انجام و در رسانه های شفاهی و کتبی کشور ، موجب تنویر افکار گردد.
3 – " در ابتدای سال تحصیلی بر اساس فرآیند مردمی، انجمن اولیا و مربیان تشکیل میشود. "
این فرآیند مردمی فقط بُعد مالی دارد یا خیر، صلاح و مشورت هم انجام می گیرد. رؤسای انجمن نیز از قدرت خود به نفع فرزندشان به نحوی ، استفاده می نمایند. مثلا فرزندشان کسالت دارد سر صف نیاید ، یا فرزندشان بیکار است در اتاق رایانه یا کتابخانه خارج از وقت مقرر استفاده نمایند . بالاخره بده و بستان گفته اند. دادی باید در مقابل سرویس بگیری. شرط حیات و بقا.
برای مدرسه فقط اعضای انجمن فعالیت می کنند و تا حال ندیده ام که فردی با عنوان عضو یا رئیس انجمن ، پرسشنامه ای تهیه و به نظرسنجی همه اولیای دانش آموزان مدرسه بپردازد.
4 – " انجمن اولیا و مربیان ۵ وظیفه اصلی دارد و والدین در برنامه ریزی، اجرا،مشارکت و همکاری و نظارت نقش دارند. "
امید که تک تک اعضای انجمن از این 5 وظیفه مطلع هستند و در راستای رسیدن به آن تلاش می کنند . مثلا نظر انجمن مدرسه مدیری که توسط دانش آموزش مورد ضرب و شتم ، قرار گرفته است ، چیست؟
5 – " بررسی های ما از مدارس نشان داده است هر جا انجمن اولیا در تصمیمات مشارکت داشته عملکرد بهتر بوده است. "
فعالیت انجمن به مهارت به کارگیری مدیران بستگی دارد. مدیری هست که حتی گلدانهای راهروهای مدرسه را هم از طریق انجمن تهیه می کند. یا ناهار روز معلم را به گردن انجمن می گذارد و.... حال خوب یا بد ، درست یا نادرست، مدیران به دلیل نداشتن توانایی مالی کافی برای اداره مدرسه مجبور به این سود استفاده هستند.
این مشارکت باید عام المنفعه باشد و از هر نوع رو دربایستی به دور باشد.
6 – " متأسفانه اصحاب رسانه و برخی از مردم معتقدند دریافت وجه در مدارس غیرقانونی است در صورتی که در قانون داریم که مدیران می توانند با رعایت شروطی همچون داوطلبانه بودن، خارج از فصل ثبت نام وجوهی را در قالب رسید رسمی از آموزش و پرورش دریافت کنند. "
این اصحاب رسانه یا مردم نیستند که اعتقاد نادرست یافته اند . این عدم انطباق عمل با قانون اساسی کشور است که موجب تضاد و اعتراض می گردد. بهتر است اول رایگان بودن تحصیل را از قانون اساسی کشور پاک نمایید تا مردم طلبکار نشوند. مثل منوی رستورانی می ماند که کلی لیست غذاهای خوشمزه یا خارجی را ردیف کرده است اما تنها غذایش آبگوشت است!
ما معلمین ، شاهد چگونه داوطلبی بودن کمک های مردمی هم بوده ایم و هستیم. اصرار مدیر و انکار اولیا، تهدید مدیر و تقاضای اولیا، گاه دلمان برای پدری که در پیش دبیران عرق شرمندگی برای نداری اش ریخت ، سوخت. اگر کمک مردمی ندهید از کارنامه خبری نیست. به دفعات این تهدید ناگوار را شنیده ایم.
اگر قانونی دارید که مدیران می توانند با رعایت شروطی همچون داوطلبانه بودن، خارج از فصل ثبت نام وجوهی را در قالب رسید رسمی از آموزش و پرورش دریافت کنند، پس چرا همیشه تدافع انکار دریافت هر نوع وجهی را به خود گرفته اید؟ مدیران مدارس را سپر بلای نداری سرانه آموزش و پرورش نمودید.
راستی اگر امروز چند گانگی مدارس نبود و والدین پرداخت کننده کلی شهریه ثبت نام و کمک های طی سال تحصیلی نبودند، اوضاع و احوالتان چگونه بود؟!
7 – " اگر انجمن اولیا نیز تصویب کند که مدرسه حق دریافت وجه ندارد، مدرسه حق دریافت وجه را ندارد. "
مجلس و وزیرش تصویب کرد ، عملی نشد. این چه قدرتی است که اگر انجمن اولیا و مربیان تصویب نمایند ، مدرسه حق دریافت وجهی را ندارد ! آنان از این قدرت خودشان اطلاع دارند؟
زیبا عمل کردن را جایگزین زیبا سخن گفتن بکنیم و گرنه کلی سرمایه های ملی و انسانی نابود خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز دوشنبه « صدای معلم " گفت گوی تفصیلی را با آقای دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان در مورد مسائل مهم این دانشگاه و موضوعات مرتبط با آن انجام داده است .
این گفت و گو به محض پیاده سازی در صدای معلم منتشر خواهد شد .
پایان پیام/
راویان شیرین گفتار و طوطیان شکرشکن پارسی آورده اند در ازمنه قدیم، یکی از بزرگان و ریش سفیدان قوم که از قضای روزگار عضو مجلس ریش سفیدان و معتمدان قبیله نیز بود و در اکثر سخنرانی ها در مجلس شیوخ و امرا ، نطق های آتشینش بر علیه رئیس کل مکتب داران و به نفع مکتب داران و نوگلان مکتب خانه زبانزد عام و خاص بود از سوی شیوخ و رئیس کل روسا به عنوان مکتب دار اعظم انتخاب گردید تا از توان و قدرت او جهت تحول در نظام مکتبخانه ها استفاده شود و بدین ترتیب بود که تاریخ برگ جدیدی در عرصه مکتبخانه و مکتب دار و... خلاصه همه چی دار در ایران آغاز نمود.
این بزرگ مرد و اعظم مکتب داران و مکاتب و عزیز علما و صلحا در نطقی بعد از تحویل مکتب خانه بزرگ بر علیه قدمای مکتبخانه ها ، اعلام فرمودند که من نظام آموزش مکتبخانه ها را تغییر می دهم و آن را (3-3-6) می کنم تا بفهمند که من که هستم و چه ها توانم کرد.
ناگاه ساده لوحی از میان جمع برخواست و پرسش کرد: که قربان ، آنچه شما فرمودید در بلاد غرب نام آمپولی است قوی که رفع زکام و عفونت می کند از بیماران ، از چه رو شما این نام بر آن نهاده اید؟
آن بزرگ مرد در کمال متانت و افتادگی فرمودند: آری ! جانم راست می گویی . من فهمیده ام که نظام آموزشی در مکتبخانه های ما بیمار است و برای این که بتوانم این مکتبخانه ها را به تحرک بیاورم و بیماری عفونی و زکام اینها را از بین ببرم نامش را 3 -3-6 گذاشته ام و چون طبیبان به جنگ آمده ام بهر اصلاح آموزش و تربیت فرزندان شما.
و در ادامه فرمایشات گوهربارشان فرمودند: من مکتبخانه ها را مجتمع می کنم و مدیران را با تمام معاونان و معلمان را با معلمان قاطی می نمایم تا شود چیری که هنوز نمی دانم چه می شود و اگر توانستم خادمان و رفتگران مکتب خانه را تبدیل به مکتب دار می نمایم تا کیفیت آموزش را بالا برم و خیال شما از تحصیل و آموزش فرزندانتان راحت باشد، کاری می کنم که اگر مکتب را تا آخر بپیمایند (منظورش دیپلم بود ) ازسواد اثری در وی نباشد.
مردم پرسیدند: آقای ما این مجتمع دیگر چه صیغه ای است؟ و مکتب دارشدن سرایدار و خادم مدرسه دیگر چیست؟
آن کاردان همه چیز بلد فرمودندی : در بلاد ترکستان که با دوستان برای سیاحت و تحقیق رفته بودیم دریافتیم که آنجا مکتب خانه ها مجتمعی اداره می شوند و ما نیز خوشمان آمد و تصمیم گرفتیم که صواب یا ناصواب انجامش دهیم و تغییری در ارکان مجموعه مکتبها به راه بیاندازیم و از طرفی چون کمبود مکتب دار داریم چه ایرادی دارد که خدمتگزاران و سرایداران مکتبخانه ها نیر مکتب دار بشوند و تغییر وضعیت حاصل نمایند.
از آن طرف مکتب دار بی نوایی فریاد برآورد که ای ناخدای کشتی طوفان زده علم و مکتب ،آیا از آفات آن خبردار گشتی؟
آیا می دانی ما سالها تجربه در مکتب داری داریم و از ضعف و قوت آن خبر داریم؟ آیا نظر ما را نمی پرسی؟
آن بزرگ فرزانه فرمود، آری خبر دارم ولی مقداری قابل توجهی سکه از بیت المال صرف شده برای انجام این کار تا بیازماییم که چه می شود و اگر خطا کرده باشیم رئیس المکاتب بعدی حتما" جبران می کند و حذف می نماید و شاید طرحی نو دراندازد که ما طراحانی نواندازیم بهر بلاد و شما مکتب دارها به فکر آموزش تان باشید و در کار بزرگترها دخالت نکنید که فضولی کار درستی نیست.
تا این لحظه که بهلول دانا چیزی نگفته بود بلندشد و مجلس را ترک نمود.
راوی می گوید با چشمانی اشکبار او را دیدم که مجلس را ترک می کرد و زیرلبش زمزمه ای داشت .
پرسیدم ای دانا تو را چه می شود ؟ چه بر تو گذشت که چون ابر بهارانی؟
بهلول گفت: سالها من و راویان داستانهایم فکر می کردیم ما دانایانیم و زیاد می دانیم اینک در محضر این استاد ( رئیس مکتب و مکتب دار ) فهمیدم که هیچ نمی دانم و شرمسارم. چگونه به تاریخ بگویم که من دانا نبوده ام که در حقمان گزافه گویی نموده اند.
و بدین سان بود که بهلول هم شرمنده دانایان عصر ما شد.
و ما ماندیم و این همه مکتب دار اعظم نخبه ، که بسیار حرف می زنند و هیچ عمل نمی کنند و همچنان مکتبخانه ها به بیراهه می روند و در این میان مکتب دار و دانش آموز فدای خیانت اینها می شوند.
راستی چرا اینها جرات ندارند بگویند که ما شایستگی سکانداری این خانواده بزرگ را نداریم؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید