در کلیه اقتصادهای توسعهیافته، مداخله دولت در امور اقتصادی حداقلی بوده و در مقابل نقشآفرینی پررنگ دولت را در زمینه تلاش برای پوشش صد درصدی آموزش و پرورش باکیفیت در کنار حوزه سلامت و بیمههای درمانی و تامین اجتماعی شاهد هستیم/ متاسفانه در ایران وضعیت معکوسی وجود دارد: مداخله دولت در زمینههای مختلف اقتصادی حداکثری است و در مقابل نقشآفرینی دولت در حوزههای «آموزش و پرورش» و نیز «سلامت» و سایر حوزههای اجتماعی نسبتا پایین است/ باید توجه کنیم که براساس تجربه رشد اقتصادی سریع کشورهای موفق و به ویژه کشورهای شرق آسیا، سیاستگذاری صحیح و حسابشده در حوزه آموزش و پرورش، قلب هر برنامهای است که با هدف «جهش اقتصادی» تدوین شود/ متاسفانه هماکنون سیاستگذاری آموزش و پرورش ما به شکلی است که گویی به طور ناخواسته مهمترین ماموریت آموزش و پرورش را «آمادهسازی دانشآموزان برای موفقیت در کنکور و رفتن به دانشگاه» میدانیم و دیگر توجه نمیکنیم که خود آموزش ابتدایی و متوسطه باید بتواند «آموزش اجتماعی» و نیز «آموزش شغلی» کافی فراهم کند/ هیچ کشور توسعهیافتهای در دنیا «افزایش مستمر ضریب پوشش آموزش عالی» را در اولویت نخست سیاستگذاریهای خود در حوزه آموزش قرار نمیدهد/ کلیه اقتصادهای توسعهیافته دنیا و نیز بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، پوشش حداکثری آموزش ابتدایی و متوسطه در کنار تلاش برای افزایش مستمر کیفیت آموزش در این مقطع را به عنوان یک اولویت کلیدی خود مدنظر قرار میدهند/ پژوهشهای متعددی هستند که نشان میدهند آموزش ابتدایی و متوسطه، اگر با محتوای خوب و کیفیتی مناسب ارائه شود، منافعی برای کل جامعه خواهد داشت/ ایجاد شرایط مناسب برای بهرهمندی شهروندان از آموزش و پرورش رایگان و باکیفیت، درست مشابه «واکسیناسیون عمومی» ضرورت دارد، چون کلیت جامعه را منتفع میکند/ در شرایطی که بیشترین حساسیت رسانهها و نیز گروههای سیاسی در مورد آخرین تصمیمات و سیاستهای وزارتخانههایی همچون «اقتصاد و دارایی» یا «صنعت و بازرگانی» یا وزارت «نفت» متمرکز است، یکی از کمترین سطوح حساسیتهای رسانهای را در مورد برنامههای ارائهشده از سوی وزیر جدید آموزش و پرورش شاهد هستیم/ آموزش و پرورش بسیار به ندرت پژوهشگران توانمند در حوزههای اقتصاد و روانشناسی و مدیریت و امثالهم را جذب کرده است/ بسیاری از همین پژوهشهای کمشمار هم بنیه علمی مناسبی ندارند یا مستقل و بیطرفانه نیستند؛ به لحاظ آماری هم وزارت آموزش و پرورش آمارهای خیلی ناچیزی را به طور رسمی منتشر میکند/ در درجه بعد دولت جدید باید توجه کند که از طریق اصلاح ساختار مدیریتی و نیز اصلاح سیستم ارزیابی و سیستم حقوق و پاداش معلمان و سایر کارکنان آموزش و پرورش، میتوان هم صرفهجوییهای بودجهای در این وزارتخانه داشت و هم بهبود در کیفیت تعلیم و تربیت دانشآموزان
میبایست پرسید کدام مدرسه در کشور صرفاً با بودجه سرانه دانشآموزی اداره می شود/ ؟ آیا دیدگاههای منفی در رسانهها، رادیو و تلویزیون را مبنی بر دریافت وجوه توسط مدیران مدارس و سلب اعتماد از جامعه فرهنگیان را رصد کردهایم؟ آیا مدیران مدارس می بایست نظارهگر مرگ شأن اجتماعی خود باشند/ مدیران مدارس مظهر هدایت فعالیت های یاددهی و یادگیری دانش آموزان و مظهر آبرو و احترام مدارس در نظر اولیا، معلمان و دانش آموزان هستند/ هر از چند گاهی به دلیل فشارهای رسانه های اجتماعی از روند دریافت مبالغ مالی در مدارس، خود را تبرئه میکنیم و مکرر میگوییم این امر غیرقانونی است و تخلف محسوب می شود/ در نگاهی دیگر متأسفانه اجرای این سیاست مالی پنهان، موجب فساد مالی در مدارس و سازمانهای آموزشی شده است و جهت و مسیر تعلیم و تربیت را منحرف نموده است/ در پارهای از موارد مدیران مدارس به کمک های داوطلبانه و اختیاری اولیا قانع نیستند و درخواست مبالغ سنگین و غیرمتعارف در نقاطی از کشور، نارضایتی از عوامل اجرایی و مجموعه فرهنگیان را موجب شده است و عملاً ارتباط اولیای بیبضاعتی که توان مالی ندارند را از مدرسه قطع نموده است و بیش از پیش صدای تلخ جدایی مدرسه از جامعه شنیده می شود....
گروه اخبار/ رئيس مركز برنامه ريزي منابع انساني و فناوري اطلاعات وزارت آموزش و پرورش در حالی خبر از تدریس اجباری مدیران و معاونین در مدارس در سال تحصیلی آینده می دهد که چند پیش رضوان حکیم زاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود که 6 ساعت ندریس اجباری مدیران و معاونین لغو شده است . ( این جا )
خبر را بخوانید
درست در روزهایی که بیشتر از هر زمان دیگری درگیر مسائل و مشکلات روزمره خودت هستی، تصادفا دوست مشترکی را میبینی و از او میشنوی که فرامرز به جرم قتل در زندان است/ خودت را بی تقصیر نمیدانی/ به خودت میگویی که چه انتظاری از کسانی که هیچ به آنها نیاموختهایم داریم/ برای چند دقیقه چنان به عمقی از سکوت فرو میروی که فقط میتوانی به اضطرابی که در چشمان مردم موج میزند نگاه کنی/ اینکه مهاجمان که و اهل کجا هستند، سوال اصلی ذهنت است و با ترس از اینکه نکند ایرانی باشند با خود مرور میکنی که امکان پیوستن چه کسانی به داعش وجود دارد و در دل تکرار میکنی که نه، ایرانی نیستند/ در نهایت مدیر یکی از مدارس با ترس و لرز به شکل خصوصی پرده از بخشنامه غیر رسمیبرداشت که خلاصه آن این طور میشد که هیچ دانشآموزی مردود نشود که مبادا از بیکاری و ... جذب گروهکهای مخالف شود/ باعث تعجب است که وقتی همه ما تاثیرات مثبت و منفی آموزش را به خوبی میدانیم چطور اهمال میکنیم تا جوانان ما در چنین دامی اسیر شوند و کمر به قتل مردم خود ببندند/ وقتی هر هفته مشکلات بر جوانی فائق میآید و موجب خودکشی او میشود یا فرامرزی پیدا میشود که جوان دیگری را میکشد، دور از ذهن نیست که تحت تاثیر شرایط جذب داعش و امثال آن شوند و نوع دیگری از خشونت را در سایه ایدئولوژی به دنیا نشان دهند
انتخابات با تمام فراز و نشیب ها با تمام تحولات اجتماعی به پایان رسیده و اکنون زمان عمل به وعده های داده شده به خصوص جامعه عمل پوشاندن به وعده های بخش فرهنگی با تمرکز بر مشکلات آموزش و پرورش و مشکلات منزلتی و معیشتی فرهنگیان است.
طی دوره 4 ساله پیش، هر زمان که صحبت از مشکلات می شد حواله به دوره چهار سال قبل آن می شد اما در این دوره با توجه به فرصت های سپری شده 92 تا 96 دیگر ارجاع مشکلات آموزش و پرورش به دور های گذشته توجیه پذیر نیست .
به عنوان فردی از افراد خانواده فرهنگیان و با توجه به ارتباط مستقیم و مداوم 20 ساله خود با همکاران اغلب خواسته های این بخش را به خوبی می شناسم خواسته های که در دو دسته آموزشی و پرورشی و معیشتی و منزلتی تقسیم بندی می شوند.
در بخش آموزشی و پرورشی به مواردی مانند: نگاه کاملا تخصصی به آموزش و پرورش، ممانعت از اجرای طرح های شتاب زده در کل مجموعه همانند 3 - 3- 6 (طرحی بی ثمر در بین معلمان) ، ارزش گذاری به معلمان به عنوان متخصصان داخل مجموعه برای ایجاد هر گونه تغییر، جایگزینی تحول پایین به بالا در مجموعه آموزش و پرورش به جای بالا به پایین، انتخاب وزیری قدرتمند از نظر چانه زنی و گفت و گو ، جلوگیری از عزل و نصب حزبی و جناحی به خصوص در بخش ریاست اداره های استان ها و شهرستان ها، تعریف یک استاندارد ملی برای کلاس درس ، استفاده مستقیم از معلمان دارای صلاحیت برای باز طراحی کتاب های درسی ، کیفی و کاربردی کردن ارزشیابی دانش آموزی، تغییر در نحوه تعیین مدیریت مدارس و واگذاری این بخش به صورت درون مدرسه ی، ایجاد فضای امن انتقاد آموزشی و پرورشی ، تغییر در آموزش های ضمن خدمت و کاربردی و تخصصی کردن این آموزش ها، عدم به کارگیری معلمان پایه های دیگر در مقاطع غیرتخصصی خود به خصوص در مقطع ابتدایی، تقویت دانشگاه فرهنگیان و استفاده از نیروهای متخصص داخل مجموعه آموزش و پرورش در این دانشگاه، تغییر در نحوه ارزشیابی معلمان و مدیران، عدم به کارگیری سرباز معلم و افراد بدون آموزش علمی و تخصصی در جایگاه معلم (در صورت به کارگیری این نیروها قبول مسئولیت خطاهای احتمالی این افراد توسط اداره کل آموزش و پرورش)، خارج کردن امور پرورشی مدارس از حالت ظاهری و فرمالیته، تعریف یک تقویم اجرای مدون سالانه پرورشی برای جلوگیری از اخلال در امور آموزشی، اصلاح و باز تعریف وظایف و فعالیت های پرورشی ، تشکیل کارگاه های پرورشی برای دانش آموزی در ساعات مدارس ، بالا بردن تخصص دبیران پرورشی ، ساماندهی نقل انتقالات به صورت ضابطه مند نه رابطه مند، روشن سازی وضعیت آزمون خارج از کشور و ... می توان اشاره کرد.
دسته دوم معیشتی و منزلتی : افزایش سهم بودجه ی آموزش و پرورش تا سقف 20 و حتی 25 درصد، افزایش سهم آموزش و پرورش در تولید داخلی 7 تا 8 درصد، سهم خواهی از منابع سهل الوصول دولت برای مجموعه همانند مالیات بر اجناس لوکس وارداتی، مشخص کردن وضعیت شغل معلمی به عنوان نیروی آموزشی یا کارمندی از مجموعه دولتی، اقدام به وعده های داده شده در گذشته و پایان دادن به عده های تو خالی، جلوگیری از رسانه ی کردن پرداخت ها، پرداخت مزایا به معلمان همانند سایر کارکنان دولت، بهره مندی واقعی معلمان از صندوق ذخیره خود، پاسخگو کردن مجموعه ی که طرح هر چند ابتر رتبه بندی را بایکوت کرده، اجرای نظام هماهنگ پرداخت حقوق، تعیین تکلیف وضعیت معلمان قراردادی و حق التدریس و نهضتی ، سامان بخشیدن به وضعیت دریافتی فرهنگیان بازنشسته ، باز تعریف مجدد نواحی محروم در مجموعه آموزش و پرورش (چگونه است یک منطقه در تعریف وزارت بهداشت محروم درجه 3 باشد اما همان منطقه در آموزش و پرورش برخودار محسوب شده است ؟)، فعال کردن مجدد تعاونی مسکن فرهنگیان و ... می توان اشاره کرد.
اگر مبنا بر این باشد که هرسال بگذرد و وعده روی وعده بیاید و کار کارشناسی اول انجام نشده وعده دیگری با نام دیگر جایگزین آن شود چه سودی دارد ؟
ضربه نهایی این همه تغییر عجولانه را خود مجموعه خواهد خورد زیرا در نگاه معلمان هم دیگر زمان بهانه آوردن تمام شده و هم موضوع حالت طنز تلخ پیدا کرده یک روز پیش دانشگاهی یک روز ترمی واحدی بعد سالی واحدی وطرح مضحک مجتمع وسپس 3 - 3- 6 فاجعه و یک روز هم 6 ساعت تدریس مدیران و صدها کار خام و ناپخته دیگر.
موارد بالا بخشی از مهمترین خواسته های آموزشی و پرورشی و منزلتی و معیشتی فرهنگیان است که کارکنان این مجموعه با جان دل درگیر آن هستند.
نظر شما همکارانی گرامی چیست ؟چه مواردی از قلم جا مانده است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید