اجرای سیاست مالی پنهان توسط سازمان و عدم تخصیص منابع مالی به مدارس و بازی کردن مدیران مدارس در نقش ناخواسته و جدید، تبعات منفی جبرانناپذیری را برای جامعه فرهنگیان کشور داشته است. با عدم تخصیص منابع مالی مناسب به مدارس، مدیران مدارس را در بازی مرگ شأن اجتماعی خود وارد ساختهایم.
دور از عدل و انصاف است که آبرو، عزت و احترام و شخصیت مدیران مدارس خود را که ثمرهی سالها مجاهدت علمی و اخلاقی است، به جهت دریافت وجوه مالی از اولیا به حراج بگذاریم!
میبایست پرسید کدام مدرسه در کشور صرفاً با بودجه سرانه دانشآموزی اداره می شود؟
باید پرسید با ادامه روند فعلی، مدیران مدارس ما در نظر و تصور اولیا و دانش آموزان چگونه افرادی هستند؟ آیا وی فردی است که تحت هر عنوان سعی دارد از دانش آموزان و اولیا پول دریافت نماید یا شخصی است که مظهر علم، اخلاق و الگوی جامعه و دانش آموزان ماست؟
دانش آموزان دورههای ابتدایی و اولیای مدارس روستایی چه تصوری از مشکلات مالی مدارس دارند و نگاه آنها به درخواست پول از طرف مدیران مدارس ما چگونه است و چه چیزی برداشت می کنند؟ آیا دیدگاههای منفی در رسانهها، رادیو و تلویزیون را مبنی بر دریافت وجوه توسط مدیران مدارس و سلب اعتماد از جامعه فرهنگیان را رصد کردهایم؟ آیا مدیران مدارس می بایست نظارهگر مرگ شأن اجتماعی خود باشند؟
در سالهای اخیر و با شروع بحران های اقتصادی، مهمترین سازمان اجتماعی کشور-سازمان آموزشوپرورش- با تأثیرپذیری شدید، بودجه مربوط به سرانه دانشآموزی و همچنین بودجههای مربوط به عمران و نوسازی امکانات و تجهیزات مدارس را کاهش داد. پرداخت نامنظم سرانه دانشآموزی و بدهی سازمان به مدارس در این خصوص مشکلات زیادی را برای مدارس موجب شد.
یکی از پیشفرضهای اجرای این سیاست پنهان مالی آموزش و پرورش تکیه بر همکاری و دریافت کمک های مالی اولیا و خیرین در جهت حمایت از فعالیت های جاری مدارس بود. به لطف روحیه دلسوزی اولیا جهت حمایت از تحصیل دانش آموزان خود و کمک های مالی خیرین و سازمان های دیگر و مهمتر از همه، تلاش و کوشش مسئولین و بهویژه مدیران مدارس کشور، هرچند بهسختی، اما چرخ نظام مالی و اقتصادی مدارس چرخید.
پیداست بودجه چند صد هزار تومانی واریزی به حساب مدارس برای انجام فعالیت ها و مخارج جاری مدارس کفایت نمی کرد. از این رو و به اجبار و همچنین برحسب تعهد اخلاقی و مسئولیتپذیری در قبال انجام حداقلی فعالیت های مدارس موجب گردید تا مدیران مدارس دولتی تحت عناوین گوناگون از اولیا و دانش آموزان، خیرین و دیگر سازمان ها پول طلب کنند و متاسفانه بهنوعی به تکدی گری رویآورند.
اجرای این سیاست مالی پنهان توسط سازمان و بازی کردن مدیران مدارس در نقش ناخواسته و جدید، تبعات منفی جبرانناپذیری را برای جامعه فرهنگیان کشور در پی داشت.
کاهش شدید شأن اجتماعی فرهنگیان جامعه از عمده ی آنهاست. ابتدا باید گفت که در دهههای اخیر در نظر عامه اجتماع، کاهش شأن اجتماعی جامعه فرهنگیان عمدتاً به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی آنها قلمداد میشد. در این نوشتار ابعاد اجرای این سیاست مالی سازمان در کاهش شأن اجتماعی را تببین خواهیم نمود.
ابتدا میبایست یادآوری نمود که فرهنگیان جامعه نماد اعتماد و الگوی فرهنگی و اخلاقی جامعه هستند. مدیران مدارس مظهر هدایت فعالیت های یاددهی و یادگیری دانش آموزان و مظهر آبرو و احترام مدارس در نظر اولیا، معلمان و دانش آموزان هستند.
هدف و نقطه تمرکز مدیران مدارس پرورش ذهن و تعلیم دانش آموزان است. با عدم تخصیص منابع مالی مناسب به مدارس، مدیران مدارس را در بازی مرگ شأن اجتماعی خود وارد ساختهایم. دور از عدل و انصاف است که آبرو، عزت و احترام و شخصیت مدیران مدارس خود را که ثمرهی سالها مجاهدت علمی و اخلاقی است، به جهت دریافت وجوه مالی به حراج بگذاریم!
عجیبتر آنکه فداکاری، گذشت و دلسوزی مدیران مدارس برای دانش آموزان و سرپا نگهداشتن مدارس را ارج نمینهیم و هر از چند گاهی به دلیل فشارهای رسانه های اجتماعی از روند دریافت مبالغ مالی در مدارس، خود را تبرئه میکنیم و مکرر میگوییم این امر غیرقانونی است و تخلف محسوب می شود.
چرا از تأثیر سیاستها و اقدامات خود بیاطلاعید و از روند واقعی مدارس نا آگاه هستید؟ میبایست پرسید کدام مدرسه در کشور صرفاً با بودجه سرانه دانشآموزی اداره میشود؟ باید پرسید با ادامه روند فعلی، مدیران مدارس ما در نظر و تصور اولیا و دانش آموزان چگونه افرادی هستند؟ آیا وی فردی است که تحت هر عنوان سعی دارد از دانش آموزان و اولیا پول دریافت نماید یا شخصی است که مظهر علم، اخلاق و الگوی جامعه و دانش آموزان ماست؟
در نگاهی دیگر متأسفانه اجرای این سیاست مالی پنهان، موجب فساد مالی در مدارس و سازمانهای آموزشی شده است و جهت و مسیر تعلیم و تربیت را منحرف نموده است.
در پارهای از موارد مدیران مدارس به کمک های داوطلبانه و اختیاری اولیا قانع نیستند و درخواست مبالغ سنگین و غیرمتعارف در نقاطی از کشور، نارضایتی از عوامل اجرایی و مجموعه فرهنگیان را موجب شده است و عملاً ارتباط اولیای بیبضاعتی که توان مالی ندارند را از مدرسه قطع نموده است و بیش از پیش صدای تلخ جدایی مدرسه از جامعه شنیده می شود.
پیامدهای روانی و اجتماعی ناشی از این دست اقدامات بسیار شدید است و عدم توجه به آن، در وهله اول اعتبار و منزلت اجتماعی جامعه فرهنگیان را کاهش میدهد و در ادامه زمینه گسست فرهنگی و اخلاقی و فساد در جامعه را موجب می گردد.
بنابراین به نظر میرسد نیازمند تغییر و تحول جدی در جهت توجه به اهداف اصلی مدارس و نظام تعلیم و تربیت کشورمان هستیم. توجه و تمرکز کنونی مدارس بر دریافت پول با روح تعلیم و تربیت اسلامی ما ناهمخوان است. مشخصاً کمک های خیرین و حمایت مالی اولیا و سازمان های مختلف بسیار ارزشمند است و موجب تحرک و فعالیت مدارس خواهد شد؛ اما در این زمینه نیازمند شفافسازی و توجه جدی به شأن و منزلت اجتماعی مدیران مدارس و همه عوامل اجرایی مدارس خود هستیم.
هدف مجموعه فرهنگیان کشور تعلیم و تربیت دانش آموزان جامعه است و میبایست در این زمینه به بیراهه نرویم و تصویر بسیار مناسب و تعالی بخشی از جامعه فرهنگی به جامعه عرضه داریم.
از این رو اهم پیشنهادها به مسئولان آموزش و پرورش مناطق مختلف کشور به شرح زیر است:
-
پرداخت کامل سرانه دانشآموزی و تخصیص بودجه جاری جهت اجرای فعالیتهای معمول مدارس کشور
-
استفاده از ظرفیت و توان مالی شوراها و دهیاریهای مناطق شهری و روستایی کشور (در اساسنامه این نهادها که دارای منابع مالی مناسبی نیز هستند بهصراحت درصد زیادی به مدارس تخصیص دادهشده است که متأسفانه به دلیل عدم نظارت، در اموری غیرضروری هزینه میگردد. لذا پیشنهاد میگردد با هماهنگی مدیران آموزشوپرورش هر منطقه با فرماندار شهرستان و بخشداریهای مرکزی در ابتدای سال تحصیلی این مبالغ قابلتوجه بهحساب مدارس واریز شود).
-
مدیران هر منطقه آموزشی، برای دریافت هزینه کتاب و بیمه همه مدارس زیر مجموعه خود مکانهای مشخصی را خارج از مدارس در نظر گیرند و از ورود پول بهصورت دستی به کادر آموزشی مدارس جلوگیری به عمل آورند.
-
کمکهای خیرین و اولیای دانش آموزان، انجمنها و سازمان ها، به صورت مستقیم به حساب مدارس و مناطق واریز گردد.
-
با ارسال دستورالعمل و بخشنامهای الزامآور روند فعلی دریافت وجوه مالی از دانش آموزان و اولیا قطع گردد تا از این طریق حداقل شأن و شخصیت اجتماعی معلمان حفظ گردد.
-
تمامی اقدامات و فعالیتهای مالی مدارس، کمکها، صورتحسابها، پرداختی فیشها و... بهصورت الکترونیکی و شفاف در سامانهای ثبت گردد.
-
در سطح کلان، سازمان آموزش و پرورش با انعقاد قراردادهای بین سازمانی هزینه آب، برق، گاز و تلفن مدارس را مدیریت نماید و پرداخت آن توسط بخش معاونت مالی ادارههای مناطق این سازمان صورت گیرد.
-
کلیه خدمات تعمیر و نگهداری مدارس، دستگاهها و ابزارهای اداری هر منطقه آموزشی با انعقاد قراردادی به شرکت خدماتی ویژه و معتبری واگذار شود تا تمرکز آموزشی مدیران مدارس افزایش یابد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اوین بار است به این موضوع مهم نگاهی انداخته شد
فساد مالی : من معاون مدرسه ام بخدا فساد مالی بیداد میکنه . یادواره شهدا با پول بپه ها اجرا شد . فاکتور زدن 50000 کادو و ......
معاون اموزشی مدرسه پول کرایه تاکسی را از بوفه مدرسه میبره
کیک و کلوپه فروشگاه البت شانتیونش مال مدیر و معاون هم باندش است
اولیا خوراکی میارن برای معلما . معاون اول کیفش را پر میکنه برای دخترم و .....
برگه سفید فقط برای مدیر و معاون عزیزش است . ان کسی که معاون خود نباشه کاغد باطله مصرف کنه !!!!!!!!!!!!(تجربه خودم )
و .......................
اسناد مالی و حسابداری مدارس که الکی است و ....
الهی شکرت خدا
کز دیو و دد ملولم و انسان آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست
جناب شیخی مبارکت باشه. البته از این جهت که از این پس شریک جرم اتلاف عمر جوانان و نوجوانان این کشور در مدارس نخواهی بود. اما دنبال انسان نگرد. دنبال جایی که توش فساد نباشه نگرد. در دنیا اگر بخوای دنبال انسان بگردی باید بری سر مزار علی ابن ابیطالب علیه السلام. چنین انسانهایی حتی در میان ما ایرانیان مدعی تشیع هم تنها و غریب هستند.
اگربه دووسه نکته دیکر منجمله
1)مدیردرپست خدمتگزارمدرسه
2)مدیردرپست سرایدارمدرسه
3)مدیردرپست دفتردارمدرسه
4)" " " معاون آموزشی مدرسه
رابه نوشته بسیارزیبای تان اشاره می شو د جالب تروزیباترمی شد