از مدرسه شروع میشود و شما در تمام طول زندگی آنچه دیگران گفتهاند را تکرار میکنید. بنابراین شما انسانی دست دوم هستید!
کریشنا مورتی
زبان انگلیسی ( خارجه ) 30 سال قبل و اکنون !
زمانی از دانش آموزان می پرسیدم برای چه زبان انگلیسی یاد می گیرید . اکثریت دانش آموزان موضوعاتی مانند ارتقای دانش و سواد و استفاده از آن برای ارتباط با دیگران و ... را به عنوان دلایل خود ذکر می کردند چرا که بر این باورم هر فردی برای فراگیری هر مطلبی ابتدا باید در مورد آن « احساس نیاز » کند .
اما چند سالی است که وقتی این پرسش را برای دانش آموزان مطرح می کنم واژه ای که بیش از همه تکرار می شود این است : نظام آموزشی با چنین مختصات و مشخصاتی که حتی توان آموزش سواد پایه را ندارد چه برسد به تربیت شهروند مسئول مجهز تفکر انتقادی ؛ اساسا به چه دردی می خورد ؟
فرار به خارج ( واژه اتو کشیده آن مهاجرت است ).
در این حداقل سه دهه چه اتفاقی افتاده که دانش آموز ایرانی بدون آن که ذره ای احساس شرم و یا تردید نماید با افتخار و غرور از تصمیم خود برای ترک کشور سخن می گوید ؟
مگر نه این است که یکی از کارکردهای مهم « مدرسه » و رسانه ها ایجاد و تقویت حس تعلق به وطن ( Love of country ) است ؟
آیا آن گونه که این خیل عظیم در تصورات خود رویاهایی ساخته اند؛ بیگانگان با آغوش باز و بی صبرانه انتظار ورود آنان را به کشورشان می کشند ؟ آن هم در سایه ی جنگ های اخیر ویرانگر به ویژه در منطقه خاورمیانه که سیلی از فراری ها را روانه ی آن کشورها کرده است .
کسی نمی داند که رسانه رکن چهارم دموکراسی است !
از وقتی که درس « تفکر و سواد رسانه ای » به صورت رسمی وارد برنامه آموزشی مدارس شد همان پرسش را برای دانش آموزان مطرح کردم .
تقریبا همه دانش آموزان کلاس از انواع « سواد » بی اطلاع بودند . اساسا معنای « سواد » را هم نمی دانستند .
چیزی از « یونسکو » نشنیده بودند .
وقتی از آنان می پرسیدم که فلسفه و یا کارکرد رسانه برای چیست تقریبا همه آنان در این موارد متفق القول بودند .
رسانه برای اطلاع رسانی است و ابزاری برای کسب درآمد .
در واقع ؛ نه تعریف و فهمی از « دموکراسی » داشتند و این که رسانه و یا مطبوعات ( Press ) رکن چهارم دموکراسی است .
این نکته را هم باید اضافه کرد که معلمان مدرس درس تفکر و سواد رسانه ای هم در این موارد وضعیت بهتری از دانش آموزان و سایر افراد جامعه ندارند .
حال اشتیاق بی حد و حصر دانش آموزان ایرانی برای فرار به خارج ( بخوانید مهاجرت ) را در کنار کارکرد رسانه بگذارید تا متوجه شویم که آیا توسعه ایران با چنین مختصاتی در راستای ایجاد یک جامعه ی دموکراتیک و آزاد تا چه میزان قابل حصول و دست یابی است .
آیا با چنین توان و قامتی می توان چشم اندازی روشن و امید بخش برای « توسعه » ترسیم کرد ؟ چشم اندازی که فقط روی « کاغذ » نباشد و بتوان آثار و نتایج آن را در مناسبات جامعه و معادلات حکمرانی خوب « حس » کرد ؟
نظام آموزشی که در آن سواد در حد « خواندن و نوشتن » از مشکلات اساسی رنج می برد و « فقر یادگیری » به 44 درصد رسیده است و 50 درصد دانش آموزان بعد از کلاس چهارم، حتی نمی توانند یک متن ساده را بخوانند ( این جا ) ؛ آیا می توان به تحقق منطقی سایر انواع سواد مطابق تعریف یونسکو دل بست ؟
نظام آموزشی که قاعدتا باید در دو بعد « رشد شناختی » و « رشد مهارت های غیرشناختی ( ارتقای ارزش ها ، نگرش های شهروندی ، رشد عاطفی و خلاقانه ) » برنامه و سیاست های شفاف و قابل سنجش داشته باشد اما این گونه نیست و مهم تر از همه « اراده ای » برای تحول هم مشاهده نمی شود چه باید گفت و چه باید کرد ؟ ( این جا )
پرسش این است :
نظام آموزشی با چنین مختصات و مشخصاتی که حتی توان آموزش سواد پایه را ندارد چه برسد به تربیت شهروند مسئول مجهز تفکر انتقادی ؛ اساسا به چه دردی می خورد ؟
مسئولان آموزش و پرورش هم به جای عیب یابی و آسیب شناسی نظام آموزشی که البته منتج به « عمل » گردد هم و غم خود را معطوف به فربه کردن مدارس سمپاد و خاص کرده اند تا از رهگذر مدال آوری برخی دانش آموزان که در محیط های گلخانه ای رشد و نمو کرده اند و اصلا معدل و میانگین وضعیت واقعی نظام آموزشی نیستند و برجسته کردن آنان در مسابقات و المپیادهای خارج از کشور وانمود کنند که حال نظام آموزشی بر خلاف آن چه گفته و نوشته و تبلیغ می شود چندان هم بد نیست .
نظرات بینندگان
درخواست استفاده و بهرهبرداری طرح نظام معلمی
https://www.karzar.net/160640
تا سیستم آموزشی فقیر پرور است نمی تواند در دانش آموز انگیزه تلاش ایجاد کند
ده سطری از متن شما را خواندم؛ خوب، ارزشی، مسئولانه، دلسوزانه و نکته بینانه بود.
کاش تندروها بگذارند مشکلات آ.پ با درایت دلسوزان حل شود