هفتهی گذشته، خبری منتشر شد که گروهی از دختران دانشآموز منطقهی ۱۵ تهران، دوچرخهی «ویژهی بانوان» ساختند و از این دوچرخه در جشنوارهی علمی «ابن سینا» رونمایی شده است. انتشار تصاویر این دوچرخه که صندلی پهنی دارد و جعبهای مکعبی شکل پشت آن نصب شده که مثل اتاقکی زن را در احاطهی خود میگیرد، فوری اسباب خنده و تمسخر و تاسف عدهای از کاربران شبکههای اجتماعی شد. بعضیها کاریکاتوری قدیمی از جمال رحمتی، کاریکاتوریست نشریات را دوباره منتشر کردند که در انتقاد از سیاستهای گروه طالبان در افغانستان، دوچرخهی زنان را اتاقک متحرکی شبیه این دوچرخهی تازهساز دانشآموزان تصویر کرده بود.
من اما میخواهم در این مطلب، از جنبهی دیگری به این دوچرخهی ساختهی تخیل دختران دانشآموز تهران نگاه کنم. ما از مبارزات زنان جهان برای حق رای زیاد میخوانیم، اما به ندرت در متنی به اهمیت و لزوم و تاثیر دوچرخه در جنبش حق رای زنان و فمینیسم موج اول اشاره شده است.
پای دوچرخه برای اولینبار در قرن نوزدهم به خانههای مردمان طبقهی مرفه، متوسط و فقیر در اروپا باز شد. تا قبل از آن زنان باید یا با کالسکه و گاری، یا سوار بر اسب و قاطر و یا با پای پیاده از خانه بیرون میزدند و از جایی به جای دیگر میرفتند. زنان مرفه کالسکهسوار بودند و آن که فقیر بود عملا راهی جز پای پیاده نداشت. جابه جایی و تحرک زنان بسیار اندک و محدود بود. اکثر زنان هرگز از چهار دیواری خانه و محله و حداکثر روستا و شهر خود بیرون نمیرفتند. دوچرخه، ناگهان این وضعیت را برای زنان بسیاری تغییر داد. دوچرخه، ارزان بود و به زنان بسیاری از طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی این امکان را داد که از دو وجب فضای تنگ اطراف خود بیرون بزنند.
اولین دوچرخههای قرن نوزدهم، «مردانه» بود. چرا؟ چون باورهای سنتی آن زمان این بود که دوچرخه را نمیشود «زنانه» راند. منظورشان از «زنانه» راندن این بود که دو پا مثل وضعیت پاها در اسبسواری، بتواند با حداقل تحرک در دو طرف قرار بگیرد و هی بالا و پایین نرود. «بالا و پایین رفتن پا»، امری «مردانه» تلقی میشد. اما به یمن زنان جسوری که از این کلیشه بیرون زدند، هر روز زنان بیشتری که در آرزو و شوق و حسرت بیرون رفتن از دو وجب پیرامون خود بودند، جرات کردند و با همان دامنهای بلند و دستوپاگیر و کفشهای پاشنهبلند سوار دوچرخه شدند.
اصلا یکی از مهمترین اثرات دوچرخه در حیات اجتماعی زنان، همین بود که از آن حجم دستوپاگیری وحشتناک لباس زنان، دامنهای بلند و چندلایه، بالاتنههای تنگ و خفهکننده و کفشهای ناراحت کاست و تنپوش زنان را راحتتر کرد. در اواخر قرن نوزدهم، رواج دوچرخه بین طبقه متوسط زنان، موج تازهای از مد لباس و کفش تازه را با خود بههمراه آورد و سوال اصلی این بود که این دامنهای بلند و مزاحم و کتهای تنگ را چطور کمی دستکاری کرد تا برای دوچرخهسواری مناسب شود؟
در سال ۱۸۹۰ نارضایتی و اعتراض زنان به دامنهای بلند و کتهای تنگ و دستوپاگیر منجر به این شد که بعضی از طراحان مد، لباسی را برای دوچرخهسواری زنان طراحی کنند که به «Bicycle Bloomer» موسوم بود. دامنهای این لباس تازه هم کماکان تا قوزک پا بود، با اینحال دامن گشادتر بود و امکان تحرک بیشتری به زنان میداد. بالاتنهی لباس هم گشادتر و راحتتر بود. این لباس تازه چنان باعث خشم بعضی از مردان شد که «گروه و انجمن» تشکیل میدادند و «قسم برادری» میخوردند که هرگز با این زنان همکلام نشوند و از آنها خواستگاری نکنند!
مردسالاری در مخالفت با دوچرخهسواری زنان دقیقهای بیکار ننشست. اگر رسانههای آن زمان را بررسی کنید،کلی «نظریهبافی علمی» و «سخن کارشناسان» را میبینید که مدعیاند دوچرخهسواری زنان عامل کمردرد، نازایی، پاره شدن پردهی بکارت و اسباب «تحریک جنسی» زن است! عدهای از این هم فراتر رفته و از پزشکان نقل قول میکردند که دوچرخهسواری باعث شده زنان بیشتری به بیماری سل مبتلا شوند!
اما اهمیت تاثیرگذار دوچرخه شاید در هیچکجا به اندازهی جنبش حق رای زنان در آمریکا و اروپا موثر نبود. ناگهان زنان خواهان حق رای که نه صدایی داشتند، نه جایی در رسانهها و اماکن عمومی شهر، میتوانستند اعلامیههای خود را پشت دوچرخه پنهان کنند، سوار دوچرخه شوند و تا شهر و روستاهای نزدیک برانند، بی اینکه نگاه مشکوکی را جلب کنند در خانهها را بزنند و با زنان خانه همکلام شوند، به آنها اعلامیهای دهند، از آنها برای چای عصر در خانههای خود دعوت کنند و به شکل موثر برای هدف خود، همراه و کنشگر تازه جذب کنند. دوچرخه آنقدر برای زنان خواهان حق رای مهم بود که در بسیاری از تظاهراتهای اعتراضی خود، دوچرخههای خود را هم به همراه میبردند تا بر اهمیت نمادین دوچرخه برای حق رای، امکان تحرک و حضور در اجتماع تاکید کنند.
سوزان بی. آنتونی، مبارز معروف حق رای زنان، در سال ۱۸۹۶ در یادداشتی نوشت که هیچ چیزی برای جنبش حق رای زنان، مهمتر از دوچرخه نیست و تاکید کرد «هربار زنی را سوار دوچرخه میبینم، دوباره از نو سراسر شور و شعف میشوم و لبخند بر لب میآورم.»
زنان خواهان حق رای در انگلستان در دههی ۱۹۱۰ میلادی، سوار بر دوچرخههایشان جلوی ماشین وینستون چرچیل را سد کردند و خواستهی حق رای برای زنان را فریاد کردند. نشریات اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پر است از مطالبی به قلم مردان که شاکیاند که اگر جلو دوچرخهسواری زنان را از اول گرفته بودیم، با این وضع مواجه نمیشدیم که هر زنی سوار دوچرخهاش شود و دنبال تجمع و کنشگری باشد.
دوچرخهی طراحی دختران مدرسهای در منطقهی ۱۵ تهران، هرچه باشد خندهدار نیست. چیزی از جنس تلاش مادران اولیه فمینیست ما در گوشهوکنار جهان است که به دنبال تحرک، امکان حضور بیشتر در اجتماع، توانمندی بیشتر و احقاق حق خود به شیوههای خلاق و پیوسته بودند. شبیه همان تلاشهای زنانی که اول با همان لباسهای دستوپاگیر و کفشهای ناراحت سوار دوچرخه شدند، سعی کردند ابتدا رکاب زدن را لای پارچه تا حدی مخفی کنند، کم کم لباس ویژه دوچرخهسواری زنان طراحی کردند، بعد دامن را کوتاهتر کردند و کت را گشادتر و … تلاشهای دخترانی جوان که خیال راندن و رفتن دارند، آزادی بیشتر برای تحرک و سهم بیشتری از فضاهای شهری میخواهند و دنبال راههای خلاقانهایاند برای تحقق این رویا.
کانال مطالبات زنان
نظرات بینندگان