گروه اخبار/
دانشآموز دبیرستانی که از سوی معلم مدرسهاش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، به خاطر آسیب شدید به چشم بخشی از بیناییاش را از دست داد.
پدر این دانشآموز ۱۸ ساله در گفتوگو با خبرنگار حوادث «ایران» عنوان کرد: روز یکشنبه پسرم در کارگاه آموزشی مدرسهاش در غرب تهران شرکت کرده بود. پس از دقایقی معلماش از او سؤالی پرسید و از آنجا که احساس کرد پسرم حواسش به صحبتهای او نبوده با پایش ضربهای به پسرم زد بعد از آن پسرم آرش به رفتار معلماش اعتراض کرد که او این بار با ضربه مشت به صورت پسرم کوبید و شدت ضربه باعث شد که فریم عینکش خرد شده و به داخل چشم پسرم برود.
وی در ادامه تصریح کرد: پس از آن مسئولان مدرسه آرش را به بیمارستان فارابی منتقل کردند و در معاینات اولیه مشخص شد که علاوه بر آسیب به شبکیه، قرنیه و صلبیه هم دچار پارگی شدید شده است. به همین خاطر همان روز تحت عمل جراحی قرار گرفت.
پدر آرش در پاسخ به این سؤال که آیا عمل جراحی رضایت بخش بوده یا نه تأکید کرد: پزشکان نتیجه عمل را رضایت بخش عنوان کردند اما ظاهراً پسرم بخشی از دیدش را از دست داده است. البته قرار است تا 6 ماه آینده دوباره عمل جراحی ترمیمی انجام شود تا بیناییاش به حالت قبل و طبیعی بازگردد. البته بعد از ترخیص از بیمارستان پسرم را به مرکز چشم پزشکی تخصصی دیگری منتقل کردیم که در آنجا هم پزشکان آسیب جدی به قرنیه و صلبیه را تأیید کردند.
پدر آرش در خصوص وضعیت پرونده پسرش گفت: ما فردای روز حادثه شکایتی را علیه معلم مدرسه در کلانتری 138 جنت آباد تنظیم کردیم و قرار است پس از بررسی دوربینهای مداربسته مدرسه، معلم برای تحقیقات احضار شود. ضمن اینکه شکایتی هم در دادسرای ناحیه 5 تهران تنظیم کردهایم تا برخورد قضایی با این معلم صورت گیرد.
پایان پیام/
نظرات بینندگان
نسل ما معلمان با نوک انگشت به دانش آموز خود
ضربه ی کوچکی هم وارد نساخته ایم ، مانده ام در
این بک دهه اخیر بر سر دانش آموز و معلم این
کشور چه بلایی نازل گشته است که شاهد چنین فاجعه هایی هستیم ؟
از یک سو دلایل گستاخی بیش از حد دانش آموزان و از سوی دیگر دلایل سرریز شدن صبر معلمان را باید بررسی کنیم. ده سال بعد چگونه خواهد بود ؟!
برای هر دو متأسفم. بیشتر از همه برای قربانی شدن ارزش های اخلاقی و آموزش متأسفم.
امام علی (ع):
« در هنگام عصبانیت، نه تصمیم، نه دستور و نه تنبیه. »
دانش آموزان ایرانی از اوّل دبستان تا دیپلم متوسّطه، 16000 ساعت از بهترین لحظه های عمرشان در مدرسه سپری می شود. اگر به جای بعضی مطالب به درد نخور و غیر ضرور، 500 یا 1000 ساعت به آموزش علمی و عملی مهارت های زندگی ( به ویژه مهارت کنترل خشم و هیجان ) پرداخته می شد، تا حدود زیادی وضع بهتر از این بود. ولی متأسّفانه آمار پرونده های قضایی در کشور ( بالغ بر 17000000 پرونده ) بسیار نگران کننده است.
درد اصلی ما همان نیاموختن است. تفاوت بین بیسوادی که توان خواندن و نوشتن ندارد با آنانی که ما مجبور به تحصیل شان می کنیم در چیست ؟
گروه اول حداقل با تجارب سینه به سینه زندگی می کنند اما گروه دوم ، از آن نیز بی نصیب اند.
امروزه دانش آموزان واولیای آن ها درمورد معلم اخلاقی برخورد نمی کنند وحتی شاهدقتل معلمان وضرب وشتم آنان توسط اولیا ودانش آموزان بوده ایم چون کسی ازاین صحنه ها فیلم وعکسی تهیه نمی شودانعکاسی درفضای مجازی نداشته است