سرکار خانم کارگری ، همکار محترم ، بنده هم از اواخر بهمن سال 97 که کارت خبرنگاری سایت را دریافت کرده ام قصد انجام مصاحبه با وقت قبلی از مدیرکل استان آذربایجان شرقی را داشتم ، اما نیک می دانستم که اگر بر فرض محال ، مجال مصاحبه را هم بیابم ، پاسخ صادقانه و واقعی از ایشان دریافت نخواهم کرد. چون مدیران کل ما لایه های پنهان بسیاری در کارنامۀ مدیریتی خود دارند که ورود و یا نفوذ به آن ، به همین سادگی نیست. به کرّات در همین سایت خطاب به ایشان انتقاد و گلایه شده است اما نیک می دانید که سیاست سکوت مسئولان ما ، عامل تداوم مدیریتی آنهاست و از ایجاد تغییر و اصلاحات امور ، خبری نیست و بیشتر از عمل ، سخنرانی و تبلیغات کاربرد دارد.
هر چند طی همین گزارش کوتاه ، خطاب به جناب آقای پاشایی ، مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی ، اعلام می کنم که اگر بنده اجازۀ مصاحبۀ آزاد با پاسخ های واقعی را دارم ، روابط عمومی آن سازمان با سایت صدای معلم هماهنگ نمایند. تا درهای فولادین مدیران کل به روی رسانه ها و منتقدین باز نگردد ، آموزش و پرورش این کشور هرگز متحول نخواهد گشت.
برحسب عادت ، امروز سه شنبه 26 فروردین ، یک ساعتی برای پیاده روی پارک رفته بودم . تازه قدم خود را به فضای سبز گذاشته بودم که مشاهده کردم کودکان دست در دستان یکدیگر با همراهی مربیان خود ، مسیر خیلی کمتر از یک کیلومتر را طی کرده و به طرف چمنزار پارک
می آیند. منتظر شدم یکجا جمع شوند تا از مدیر دبستان اجازۀ تهیۀ گزارشی کوتاه به همراه عکس به بهانۀ طرح خلاء دائمی کسالت و رخوت
در مدارس را بگیرم.
نوآموزان و دانش آموزان دبستانی واقع در ولیعصر تبریز به پارک در محل مدرسۀ خود آمده بودند. همانند عکاسان زُبده که به شکار لحظه مشهورند ، من نیز به جای انجام مصاحبۀ تشریفاتی با مسئولان که کمتر صمیمانه و صادقانه
است ، ترجیح دادم با پیام کوتاه و عکس متن ، تأثیر واقعی را بر خواننده بگذارم.
به همین سادگی و به همین زیبایی . فصل بهار است و فروردین ماه در حال اتمام . بدون هر نوع هزینه ای و قبول ریسک تصادف ، با
مراقبت و تیزبینی مربیان و معلمان نستوه ، کودکان را به فضای باز طبیعت مهمان کنیم .
ضمن تشکر از مدیر محترم این مدرسه که 40 سال سابقۀ فعالیت دارند و دیگر همکاران ایشان ، باید بر اثر تخریبی آموزش بکن و نکن نظام آموزشی خود خرده بگیریم که آن چنان در تاروپود همکاران ، مفهوم دیسپلین رسوخ یافته است که ایشان وسواس عجیبی در راست و صاف و منظم نشستن و ایستادن کودکان به خرج می دادند.
ما حتی کودکان را در فضای سبز نمی توانیم به حال خود رها کنیم . ( اما با کنترل و نظارت ). آزادی عمل و بروز آزادانۀ هیجان یعنی تقویت خلاقیت و احساس خودباوری .
اجازه دهیم کودکان با میل و اختیار خود آزمون و خطا داشته باشند تا فردا مسئولیت نتایج کارهای خود را بپذیرند. کودکان به بازی نیاز دارند تا استعدادهایشان شکوفا ، شناخته و تقویت شود.حس کنجکاوی در آنان ایجاد و برای سئوالات کودکانۀ خود پاسخ عملی یابند. اجازه دهیم کودکان مان نفس راحت بکشند.
عکسی نیز از فرد سالخورده در پارک ضمیمه کردم تا باور کنیم که تمامی گروه ها به فضای سبز و دوستی با طبیعت نیازمندند.
ایشان پیامی هم داشتند :
" ما هر وقت به پارک و فضای سیز می آئیم فوری بساط و سفرۀ خود را باز می کنیم و از ابتدا و تا انتها در یک جا نشسته و می خوریم. اما در اروپا حتی بعد از شنا ، هنگام استراحت در زیر آفتاب ، افراد کتاب به دست مشغول مطالعه هستند. "
ما ایرانی ها همگی به نیکویی ، چیزهای خوب را می دانیم اما چون فرهنگ گفتاری مان غنی تر از فرهنگ عمل کردنمان است برای همین
در برزخ بلاتکلیفی اسیریم.
من و شما سرمایه های فرهنگ کشوریم ، حداقل ما در محیط خانواده و مدرسه الگوهای عملی رفتار کودکان باشیم.
بیایید کمتر دست و پای کودکان را برای مرتب و منظم بودن قفل کنیم . این قفل بر فعالیت طبیعی مغز یک کودک ، توانایی اندیشیدن ، تفکر ، استعداد و ذوق و علاقه او هم هست. علت افسردگی زودرس ، همین اطاعت زودهنگام آنان است. دنیای نشاط و شادی و بازی کودکان به وضع قوانین پادگانی نیازی ندارد.
نظرات بینندگان
آن ایمان داشتند ، لزومی به پنهان کاری
نداشتند. عدم مصاحبه ی آنان برای ترس از
افشای خطاهایشان است.
آن که را حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
تشکر
هم مطالعه می کردند یا سر پیری اهل
مطالعه شده اند ؟
ظاهرا فردی اروپا دیده بودند و اصولا چنین
افرادی به دلیل قرار گرفتن در محیط آنان
همرنگ شان می گردند. کاش ما هم حداقل
در ایام پیری اهل مطالعه باشیم. تشکر
و سالان خود از صبح تا شب بازی
می کردیم . بچه های امروز در چند
متر آپارتمان زندانی هستند که حق
ندارند صدایشان را بلند کنند.
مدارس هم که محبس خانه است
بینوا کودکان امروزی کجا و کی ،
کودکی کنند ؟ تلویزیون هم که
برنامه کودک جذاب و سرگرم
کننده ای ندارد. خلاصه هیچی
به هیچی.
گفته ی شما صحیح است ، اما خود من کودکی ام
را با وجود این که در کوچه ی محله خود سپری
ساخته ام ، اما با قرار گرفتن در نظام آموزشی
دلسرد و افسرده هم به عنوان دانش آموز و هم
به عنوان معلم ، امروز زیاد هم بانشاط نیستم.
اما کودکان حیفند ، مراقب باشیم که طراوت خود
را از دست ندهند. حداقل ما تلاش کنیم.تشکر
خوبی را “تفهیم”
و
عشق را “تقدیم” کن . . .
گویندۀ جمله را هم ذکر می کردید ممنون می شدیم.
اما جمله ای زیباست. هر چند تفهیم خوبی برای افراد نمک نشناس ، قدری دشوار است. تشکر
هر چند آنچه که نوشته اید فقط یک ضرب المثل
است ، اما هدف این متن ، ادای حقوق کودک است
تا سلامتی او از هر بعد تضمین گردد ، و فرزند
داشتن و یا نداشتن ، یا لذت کودک داشتن و یا تحمل مشقت آن ، مد نظر بحث نیست.
در ثانی ، اگر قرار باشد انسانها برای فرار از مسئولیت زندگی ، سیر طبیعی آن را طی نکنند،
زندگی چگونه تعریف خواهد شد ؟
آسودگی من از هر مسئولیتی ، کل مفهوم زندگی نیست ، چون زندگی فقط شامل من نمی گردد.
تشکر و به امید ازدواج و خوشبختی ، و پدر و یا
مادر شدن شمای عزیز.
در زندگی خود افراد در زندگی خصوصی خود نیز
باید عادل و منصف باشند و حق هر چیز در جای
خود ادا کنند. و گر نه ترجیح یکی بر دیگری و یا
افراط و تفریط در توجه بدانها ، ارزش واقعی
زندگی را ضایع می کند. دو قدم برداشتن در پارکی،
به منزله ی بی غیرتی فرد در قبال تنگناهای زندگی
نیست ، برعکس تجدید قواست. قدری اکسیژن به
سلول های مغز ارسال می شود. تشکر
مدیر محترم دبستان ،
ما معلمان در این سایت خارج از یک سری تعارفات
معمول ، آنچه که واقعیت و عمومیت دارد را ذکر
می کنیم . مراقبت و محافظت از کودکان در مدارس یک بعد قضیه است ، اما واقعیت برخورد
نگهبانی ما ، بعد دیگر. کودک سر منشا از انرژی و
و پتانسیل جنب و جوش است و ما وقتی برای تأمین و تضمین سلامتی و امنیت او ، بیش از حد
نظارت و محدودیت ایجاد می کنیم ، سلب این
واقعیت می شود. امیدوارم بدون هر نوع حب و
بغض ، دریابیم که ما فقط معلمان امنیت جسمی
کودکان نیستیم ، بلکه امنیت روحی - روانی آنان
نیز حائز اهمیت است. ایجاد و برقراری نظم برای
پیشگیری صرف از هر حادثه ای ، قفل زدن به قدرت
تفکر و خلاقیت کودکان است. سپاس
امیدوارم تمامی برنامه های ما برای کودکان
اثرات تربیتی مفید و آموزنده ای داشته باشد.تشکر
احتمال رخداد هر حادثه ای پیشگیری کنیم.
چون اگر خدای نکرده از بینی کودکی خون بیاید
تنها مقصر را مدیر مدرسه می بینند و او به تنهایی
باید پاسخگوی اولیا ، اداره و..... باشد.
مدیر محترم ،
مشکل اساسی نظام آموزشی ما در مدارس ، خصوصا در دوره ی ابتدایی و پیش دبستانی،
همین جریان احتیاط آمیز هست ، چون در این بین تمامی استعدادها و توانایی های کودک جوانه نزده خشک می شود. با آرزوی بهترین ها ، قدری
هم به آموزش خود مراقبتی در خانواده و مدرسه
بپردازیم بد نیست. سپاس و خسته نباشید.
بعد هر فعالیتی ، باید از کودک سئوالاتی بپرسیم
تا یقین حاصل کنیم که یادگیری صورت گرفته
است. یعنی تغییر رفتار . و گر نه فقط یک تفریح
ساده و معمولی خواهد بود.
کودک در جریان این تفریح باید آنچنان هیحان زده
شود که آثار شادی در وجود او نمایان گردد و
ذوق زده ماجرای آن روز را به پدر و مادر و خواهر
و برادر خود تعریف نماید. و گرنه ما در هدف خود،
موفق نبوده ایم.تشکر
من هم ممنونم. موفق باشید.
ژان ژاک روسو، مؤلّف کتاب های ارزشمند اِمیل و قرارداد اجتماعی و ...، در قرن هجدهم زیبا گفته: « تمام بدبختی بشرِ امروز به خاطر دوری از طبیعت است. »
البتّه آن زمان زندگی هنوز ماشینی نشده و مردم بیشتر با طبیعت اُنس داشته و از آن بهره می بردند. امروزه با ماشینی شدن زندگی و پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش فشار روانی بر مردم، نیاز به طبیعت بیشتر و بیشتر احساس می شود.
با سپاس از سرکار خانم امامی
پیروز و سربلند باشید.
با مشاهده ی مدارس قدیمی شهرها می بینیم به این مهم خوب پرداخته شده است. طوری که این مدارس از فضای سبز زیادی برخوردار بوده و کلاس های درس نور و فیزیک مناسبی داشتند. سقف های بلند با پنجره های بلند رو به فضای سبز انگیزه ای بود برای مطالعه ولی متأسّفانه همان مدارس قدیمی در اکثر شهر ها به چندین مدرسه ( آن هم آپارتمانی ) تقسیم شده است. به طور مثال: یکی از دبیرستان های قدیمی شهر همدان ( در بهترین نقطه ی شهر ) که دارای زمین چمن فوتبال، زمین بسکتبال، زمین والیبال، استخر شنا و فضای سبز بسیار فرح بخش، آمفی تئاتر و ... بود، به چندین دبیرستان پسرانه و دخترانه و دانشگاه فرهنگیان و اداره ی تربیت بدنی و ... تقسیم شده و زمین چمن آن هم در اختیار تربیت بدنی قرار گرفته است!
نیک درمی یابیم که مدارس قدیمی با معماری صحیح، پارک و فضای سبز مناسب برای تلطیف روحیه ی دانش آموزان داشت و مثل امروز نیازی نبود برای رفتن به پارک و فضای سبز رضایت نامه ی کتبی ( همراه با مبلغی پول ) گرفته شود.
مجملش گفتم نگفتم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان
همکار ارجمند ، قبل از هر چیز از حضورتان ممنونم. به نظرم فقط حفظ محیط زیست تمیز نگه داشتن آن و یا نبریدن درختان جنگل نیست ، بلکه از لذایذ طبیعت با تمامی وجود و تارو پود خود جهت سلامتی روح و جسم و عقل خود بهره بردن است. حداقل این دیده شدن و این انس با طبیعت را به کودکان خود به درستی آموزش دهیم، تا همانند ما زندگی را درگیری صرف خود با مشکلات و معضلات گوناگون تعبیر نکنند.
بار دیگر سپاسگزارم .
جناب آقای پورسلیمان،
از حضرتعالی برای شعور بسیار بالا و همراهی
بسیار صمیمانه تان ، بی نهایت سپاسگزارم.