در ۱۰ سال اخیر، با وجود رشد حدودا ۱۰ میلیون نفری جمعیت، میانگین «اشتغال خالص سالانه» در ۱۳ استان منفی و در ۱۰ استان هم تقریبا صفر بوده است. عقیم شدن اقتصاد ملی در زایش اشتغال، در ترکیب با رشد اقتصادی منفی و مضیقه بودجهای دولت بهواسطه نفت ۴۰ دلاری، بر خانوارهای فقیری که تقریبا تمام درآمد درآمدشان از دریافت دستمزد (و نه از سرمایهگذاری) است فشار سنگینی وارد میکند.
در چنین وضعیتی بخش بزرگی از فقیرترین خانوارهای کشور، حتی در صورت یافتن شغل هم، قدرت چانهزنی بسیار اندکی در تعیین دستمزد دارند. (بهدلیل رشد مستمر تقاضای اشتغال، در کنار عرضه اندک موقعیتهای شغلی) . از طرف دیگر، مطالعات تجربی مختلفی نشان میدهند که اکثر خانوارهای فقیر، در قبال آموزش و سلامت کودکان خود، به مثابه «کالای لوکس» رفتار میکنند.
به بیان دیگر یکی از اولین واکنشهای خانوارهای ۲ دهک پایین درآمدی در مواجهه با رکود اقتصادی، کاهش سریع هزینهها برای آموزش و سلامت کودکان بوده است. این وضعیت در استانهای محروم مرزی کشور شدیدتر بوده و برای مثال، در سال گذشته، حدود ۷۲ درصد خانوارهای استان سیستان و بلوچستان، کمتر از ماهانه ۱۰۰۰ تومان برای آموزش کودکان خود هزینه کردهاند. در هرمزگان، آذربایجان غربی و کردستان هم، حدود ۶۰ درصد خانوارها چنین وضعیتی داشتهاند.
استمرار این وضعیت، ریسک تشدید «بهارث رسیدن چرخه شوم فقر» را بهشدت بالا برده و میتواند تبعات مخرب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به بار آورد. همچنین مواجهه با نفت ۴۰ دلاری به این معناست که «هدفمندتر ساختن» منابع بودجهای فقرزدایی، اهمیتی چندبرابر خواهد داشت. در چنین شرایطی، نوشتار پیش رو پیشنهادهایی را خطاب به نمایندگان مجلس دهم برای بازآرایی و نیز ارتقای بهرهوری در برنامههای فقرزدایی کشور مطرح میکند.
یکی از این راه حل ها «فقرزدایی مدرسهمحور» است.
بهدلیل تغییر برقآسای ساختار بازار کار در اکثر کشورهای دنیا، آن دسته از کودکان خانوارهای فقیر که امروز نتوانند به آموزش باکیفیت و کاربردی برسند، در آینده با فقر بهمراتب شدیدتری دست و پنجه نرم خواهند کرد. برای فهم بهتر، کافی است توجه کنیم که ظرف ۲ دهه آینده، ساختار بازار کار در اکثر کشورهای دنیا دچار تحولات شدید شده و حدود دوسوم مشاغل کممهارت (مانند کارگری، کشاورزی سنتی و امثال آن) از بین خواهد رفت.
کودکان و نوجوانانی که امروز نتوانند مهارتهای کلیدی قرن ۲۱ مانند مهارت فناوری اطلاعات و اینترنت، مهارت تفکر خلاق، مهارت کار تیمی، مهارتهای اجتماعی و ارتباطی، سواد رسانهای و امثال آن را بیاموزند، در ۲ دهه آینده و در زمان ورود به بازار کار، حتی برای یافتن شغلهای کمدرآمد نیز شانس اندکی خواهند داشت.
برای تحقق برنامههای «فقرزدایی مدرسهمحور»، برخی از الزاماتی که مجلس جدید میتواند مدنظر قرار دهد، عبارتند از:
الف- جهتدهی بخشی از بودجههای دولتی فقرزدایی به سمت فقرزدایی مدرسهمحور (به ویژه در حوزه کیفیتبخشی آموزشی، ارتقای سلامت جسمی و روحی و نیز تربیت بدنی).
ب- الزام آموزش و پرورش به بازبینی محتوای درسی، به شکلی که بتواند به «حداکثرسازی مشارکت آحاد جامعه در حوزه اقتصاد» منجر شود (مطابق تاکید بند یک سیاستهای کلی ابلاغی «اقتصاد مقاومتی»).
ج- الزام آموزش و پرورش به انتشار علنی و سالانه شاخصهای آماری مربوط به عدالت و کیفیت آموزشی کودکان و نوجوانان (مانند نرخ پوشش تحصیلی به تفکیک جنسیت و مقطع و استان یا درصد مدارس استاندارد هر استان به لحاظ فیزیکی/ امکانات کمکآموزشی / امکانات تربیت بدنی یا . . .)
د- کاهش تمرکز در مدیریت آموزش و پرورش، واگذاری اختیارات به استانها در زمینه محتوای درسی و واگذاری اختیارات به شوراهای شهر و روستا در مدیریت منابع انسانی و مدیریت بودجه مدارس.
*سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد چهارشنبه 2 تیر با تلخیص
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.