بی تردید آموزش و پرورش یکی از محورهای تاثیر گذار بر رشد و توسعه اقتصادی کشورهاست.
یافته های پژوهشی نشان می دهند پایین بودن هزینه های آموزشی و در نتیجه نادیده گرفتن تاثیر آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر،
در کشورهای در حال توسعه یکی از مهم ترین عوامل پایین بودن رشد اقتصادی است.
شولتز (1968) یکی از دانشمندان به نام اقتصاد آموزش و پرورش ، با ارزش ترین سرمایه گذاری را سرمایه گذاری در انسانها می داند.
مدل های برآوردی جهت بررسی اثر سرمایه گذاری در آموزش و پرورش از جمله مدل "جیمز ریمو "نشان می دهند با افزایش مخارج آموزشی در مقاطع ابتدایی و متوسطه، سرمایه انسانی افزایش می یابد.
انباشت سرمایه انسانی به منزله افزایش رشداقتصادی است. حال باید دید آموزش و پرورش با بیش از دو دهه از برگزاری همایش ملی "اقتصاد آموزش و پرورش " به دنبال دست یابی به چیست؟
متاسفانه چنین همایشی به جای آنکه تبیین کننده آثار مطلوب رشد هزینه های آموزشی در افزایش بهره وری عوامل تولید باشد به فرصتی مناسب برای طرح محدود سازی اعتبارات هزینه ای آموزش و پرورش از سوی دولتمردان مبدل شده است. چرا باید ره آورد چنین همایشی دمیدن در تنور خصوصی سازی و حرکت به سوی طبقاتی شدن آموزش باشد ؟
پیشنهاد برخی از سخنرانان این همایش از جمله ریاست دانشگاه علامه طباطبایی نشان می دهد نامبرده هنوز با ساختار آموزشی، چارچوب وظایف و حیطه عملکردی مدیران مدارس آشنایی کافی نداشته ،ظاهرا به زعم ایشان "آموزش کالاست و مدرسه تجارت خانه ای بیش نیست" که توقع دارند مدیریت و راهبری مدارس را به افرادی بسپاریم که کار بلد حوزه تجارت یا اقتصاد باشند.
پیشنهاد محدود سازی بودجه آموزش و پرورش دولتی در ایران از سوی کسی که دانشگاه متبوعش تقریبا حرف نخست را در حوزه علوم تربیتی می زند در جای خود قابل تامل و مایه شگفتی است.
البته جهت اطلاع بیشتر ایشان باید یاد آور شد مدت مدیدی است که مدیران مدارس با راهبری آموزشی خداحافظی کرده به یک تدارکاتچی تمام عیار در مدرسه مبدل شده اند.
مدیری که یک مدرسه سیصد نفره را در طول یک سال تحصیلی با کمتر از ششصد هزار تومان سرانه در سال 1397 اداره می کند باید نامزد جایزه نوبل در حوزه اقتصاد آموزش و پرورش باشد.
او به تجربه در یافته است چگونه با دست کردن در جیب اولیا ،امورات مدرسه را بدون دریافت ریالی سرانه از دولت، رتق و فتق نماید.
تنها چیزی که خیال مدیر مدرسه از بابت آن تا حدودی آسوده خاطر است همان حقوق بخور و نمیر دو میلیونی معلمان البته رسمی یا پیمانی استکه ماهیانه به حساب آنان واریز می گردد.
حال اگر جناب استاد سلیمی توقع دارند همین حقوق اندک نیز با بسیج مدیران مدرسه از جیب اولیا پرداخت شود بحث دیگری است .
البته نباید توقع داشته باشند با شم اقتصادی مدیران مدارس ، شاهد برپایی بازارچه های فصلی ، سوپر مارکت های آن چنانی در فضای مدارس باشیم که از مدیر و عوامل اجرایی مدرسه ،یک" بیزینسمن"ساخته شود.
کلاس های شهری نیز به حد کفایت ادغام شده و شلوغند که از دست مدیر بیش از این کاری ساخته نیست.
البته موج جدیدی از افزایش جمعیت دانش آموزی نیز در راه است که با ترفند تازه " معلم تمام وقت" 30 یا 36 ساعت موظف در هفته ، همزمان با کوچ معلمان بازنشسته نیازی به استخدام معلم نیست! هرچند نبود سرانه و احتیاج روز افزون به پول برای رفع حوایج روزمره مدرسه ، برخی از مدیران را با تشویق پیدا و پنهان ادارات به حوزه درآمد زایی نیز کشانده است.
ای کاش جناب سلیمی و ریاست محترم سازمان امور استخدامی به عنوان میهمانان ویژه این همایش به این نکته نیز عنایت داشتند که بیش از دوسوم از کل بودجه پیشنهادی 1700 هزار میلیارد تومانی دولت در سال 1398متعلق به شرکتهای دولتی است که برخی از کارشناسان معتقدند بسیاری از این شرکتها زیان ده بوده و فاقد شفافیت لازم برای نمایندگان مجلس می باشد.
آیا تخصیص کمتر از 11 درصد از مبلغ 407 هزار میلیارد تومانی بودجه عمومی دولت به آموزش و پرورش به چشم حضرات گران آمده است؟
کشورهای توسعه یافته را رها کنید !
لطفا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه در منطقه بفرمایید با توجه به دو شاخص سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی و بودجه عمومی دولت ،جایگاه ایران کجاست ؟
چرا باید ره آورد چنین همایشی دمیدن در تنور خصوصی سازی و حرکت به سوی طبقاتی شدن آموزش باشد ؟
چرا باید چنین همایشی جولانگاه کسانی باشد که تنها گستره شناخت آنها از آموزش و پرورش ایران محدود به ایام طفولیت و دوران دانش آموزی آنهاست؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.