فرآیند انتخاب وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی برای معلمان کنش گر و مطالبه گر نفس گیر بود اما مشاهده این فرآیند حاوی می تواند حاوی نکات مهم و راهبردی برای همه معلمان باشد .
ماجرا از زمانی آغاز شد که بحث آمدن « علی زرافشان » به عنوان جدی ترین گزینه وزارت آموزش و پرورش در محافل و شبکه ها رسانه ای شد .
موج رسانه ای و کنش گری مدنی و بی وقفه در این عرضه موجب شد تا این مدیر قدیمی و با سابقه عطاش را به لقایش ببخشد و انصراف خود را به صورت رسمی اعلان نماید .
با انصراف ایشان معلمان از این که توانسته بودند در کارشان موفق شوند رضایت داشتند .
قبلا به نکته ای اشاره کردم و باز هم تاکید می کنم کنش گری در جامعه معلمان باید تابع کم ترین هزینه و بیشترین فایده باشد .
این پروسه باید با حداقل تلفات همراه باشد و البته این کار با موفقیت صورت گرفت .
کم تر کسی تصور می کرد که روحانی مدیر 35 سال سابقه که حتی سنوات قابل قبول برای بازنشستگی را مطابق قانون رد کرده است برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی کند .
بطحایی در لیست هیچ یک از تشکل های فرهنگیان نبود اما برخی از آن ها که شاخص ترین آن " مجمع فرهنگیان ایران اسلامی " بود سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و خود را حامی ، مدافع و حتی طراح نخستین معرفی بطحایی به رئیس جمهور جا بزند !
دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، فرج کمیجانی ؛ در روزهای اخیر در قامت مدیر کل روابط عمومی تمام عیار ایشان حاضر شد در حالی که فراموش کرده بود باید به عنوان یک " نهاد مدنی " جایگاه خود را به عنوان " حلقه واسط " حفظ کند !
با رجوع به نظرسنجی ها در گروه ها و شبکه های مجازی می شد حدس زد که اکثریت معلمان با گزینه پیشنهادی رئیس جمهور مخالفند .
از دیگر موضوعات مهم در این ایام سکوت دکتر نجفی در مورد گزینه های پیشنهادی بود .
دکتر نجفی پس از طرح موضوع " پویش مطالبات فرهنگیان " در روزهای تبلیغات انتخاباتی سعی کرد تا با رویکرد " مطالبه محوری " بخش خاکستری جامعه معلمان را برای تقویت " سازمان رای " بسیج کند که البته تاثیرات مهمی هم داشت .
اما با پایان موضوع انتخابات و مشخص شدن پیروز میدان مانند خیلی از موضوعات ، این مساله نیز به بایگانی رفت .
هر چند یک گروه تلگرامی در این راستا تشکیل شد اما عزم دکتر نجفی برای " شهردار شدن " نشان از آن داشت که آینده سیاسی اصلاح طلبان موضوعی مهم تر و استراتژیک تر است و شاید تصور می شود مرور زمان خیلی چیزها را به فراموشی با توجه به حافظه سیال جامعه ایرانی احاله دهد.
روحانی در زمان معرفی و دفاع از وزرای پیشنهادی خویش عبارت " سفارش ویژه " را برای وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به کار برد .
برخی ها تصور می کردند که این گونه سخنان می تواند ناشی از توجه ویژه رئیس جمهور به جایگاه آموزش و پرورش و منزلت معلمان و سایر ارکان آن مانند دانش آموز باشد .
تحلیل شیرزاد عبداللهی در این مورد منطقی و قابل قبول است .
او می گوید :
" این سفارش بیش از آنکه به جایگاه مهم این وزارتخانه برگردد نشانه نگرانی رییس جمهور از رأی عدم اعتماد نمایندگان به سید محمد بطحایی نامزد پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش است. "
این فرضیه با صحبت های تکمیلی روحانی در جلسه علنی رای گیری در روز یکشنبه تایید شد .
روحانی برای خیلی از وزیران پیشنهادی مانند وزیر کشاورزی ، وزیر امور خارجه ، وزیر نفت ، وزیر بهداشت ، وزیر اطلاعات و... سنگ تمام گذاشت اما در مورد وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش چنین گفت :
" اولین صحبتم با آقای بطحایی این بود که باید کاری کنید مهارت دانش آموز را بالا ببرید. دانش آموزان را تقویت کنید که در کلاس 11 و 12 بنگاههای اقتصادی آنها را جذب کنند. جوان باهوش داشته باشیم. آقای ربیعی برنامه ریزی خوبی برای اشتغال داشتند که باید اجرایی و عملیاتی کنیم، وزارت علوم هم همین طور باید ظرفیت و مهارت های لازم را داشته باشیم. یکی از برنامههای اساسی ما همین خواهد بود. "
روحانی در مورد وزیر کشاورزی این چنین تعریف کرد :
" آقای حجتی کسی است که در کار خودش کاملا متخصص است. بزرگترین متخصص کشاورزی را اگر بیاورید میبینید حتما ایشان جلو است. شکی ندارم کشاورزی را بخوبی می شناسد از"الف" تا "ی" کشاورزی را می شناسد. محصول کارش روشن است، معلوم است در گندم چگونه است معلوم است در وضع دام چگونه است تنش بازار ما در این بخشها کمتر از گذشته است...."
اما رئیس جمهور در مورد وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش اشاره ای این چنین ندارد .
او بر خلاف نشست قبل به سابقه طولانی ایشان و این که از خانواده بزرگ آموزش و پرورش است اشاره ای نکرد .
روحانی بدون اشاره حتی به شخصیت بطحایی فقط انتظاراتش را بیان کرد و سریع از آن رد شد !
معلمان باید بدانند که این تغییر ادبیات و گفتمان حاصل کنش گری و فعالیت آنان بوده است .
مطالبه گری یک فرآیند تدریجی ، آرام و مستمر است و تابع فرمول صفر یا صد نیست .
نباید انتظار داشت که یک دفعه همه فرمول ها و معادلات مطابق آن چیزی که ما تصور می کنیم و یا خوشایند ما است تغییر کند .
این ها نشانه های مثبتی برای شکل گیری فرمول " مطالبه گری " در میان جامعه معلمان است .
سپس به رفتارشناسی نمایندگان مجلس می رسیم .
« سید محمد بطحایی » در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی از 288 رای ماخوذه، با کسب 238 رای موافق، 35 رای مخالف و 13رای ممتنع وزیر آموزش و پرورش شد .
نخست آن که معلمان کنش گر می توانند روی 35 نفر از نمایندگان مجلس حساب ویژه باز کنند .
13 نفر مردد هم با گفت و گو و ارتباط به این تعداد قابل اضافه هستند .
پس تلاش ما آن چنان که تصور می کنیم " بی ثمر " نبوده است .
حدود یک ششم نمایندگان مجلس صدای معلمان را شنیده اند .
این موفقیتی در خور توجه است .
معلمان و نیز تشکل های صنفی معلمان می توانند ارتباط خود را با این نمایندگان ساختارمند و ضابطه مند کنند .
این تعداد می تواند همان نقش " فراکسیون صنفی معلمان " را در مجلس ایفا کند به شرط آن که بر تعداد و تاثیرگذاری آن افزوده شود .
اما نکته مهم و راهبردی این است که این کنش گری و مطالبه گری شامل چه تعداد و یا چند درصد از جامعه یک میلیونی فرهنگیان و نیز جامعه هفتصد هزار نفری معلمان بازنشسته می شود ؟
کنش های اجتماعی زمانی منتج به نتیجه می شوند که جامعه مرجع را تا حداکثر ممکن درگیر این گونه کنش های اجتماعی کند .
بسیاری از معلمان در این گونه بحث ها و موضوعات نیستند .
خیلی هم برایشان فرقی نمی کند چه کسی وزیر شود .
این " جو بی تفاوتی " باید توسط معلمان مطالبه گر تعدیل شود .
مناسب ترین ، بهترین و مدنی ترین جا برای آموزش مطالبه گری " مدرسه " است .
زمانی که " مدرسه " در موضوعات آموزشی و تربیتی فعال باشد و فن پرسشگری تمرین شود طبق قاعده " هم افزایی " این وضعیت به سراسر هرم از قاعده تا راس سرایت می کند .
زمانی که تعداد قابل توجهی از معلمان از بسیاری قوانین اطلاع ندارند ، حتی نام مسئولان را نمی دانند و اخبار آموزش و پرورش را دنبال نمی کنند معلوم است که مسئولان هم خیلی آن ها را جدی نخواهند گرفت !
تعداد قابل توجهی از معلمان کاربرد اینترنت و رسانه را فقط در حد باز کردن فرضا سایت اداره جهت پرینت گرفتن فیش حقوقی و یا مراجعه به سایت آموزش ضمن خدمت جهت ثبت نام در دوره و دادن آزمون می دانند و بس !
در مورد " شورای معلمان " مطالب زیادی نوشته ام . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )
ارکان مدرسه و نهادهای قانونی معلمان جهت بسترسازی برای تشکیل " سازمان نظام معلمی " باید بیش از پیش تقویت شوند .
درست است که این گونه کارها زمان بر است اما نباید فراموش کنیم فرهنگ مطالبه گری مهم از خود آن است .
تغییراتی که به صورت تدریجی در سیستم پیاده شوند ماندگار می شوند و تابع کارایی و اثربخشی حدااکثری خواهند بود .
فرهنگ مطالبه گری یک شبه اتفاق نمی افتد و باید در رفتار شهروندان تثبیت و تقویت گردد .
تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس بر خلاف نظر ما و شاید بسیاری از معلمان به بطحایی رای داده اند .
راهش ناسزا گفتن ، لعنت کردن و اظهار پشیمانی از رای دادن نیست .
مشکل بزرگ معلمان ما این است که به راحتی فریب می خورند .
تجارب نشان می دهند که بسیاری از ستادهای انتخاباتی نمایندگان مجلس به ویژه در شهرستان ها توسط " معلمان " اداره می شوند .
این فرمول باید تغییر کند .
معلمان می توانند و باید حمایت و همکاری خود را " مشروط " کنند .
معلمان می توانند در برابر همکاری ، میثاق نامه ای با نماینده مربوطه امضا کنند .
هر زمان که نماینده به وظایف قانونی و توافقات انجام شده که تابع مصالح عمومی جامعه است عمل نکرد می توان آن ها را به کرات " رسانه ای " کرد .
البته در این پروسه باید خیلی دقت کرد که معلمان به عنوان " گروه مرجع " نیز در دام وسوسه انگیز " سهم خواهی " نیفتند .
نباید فکر کرد اگر مشکلات ناحیه و یا شهرستان من حل شد همه چیز حل شده است و منافع استان و یا استان های دیگر و مهم تر از همه " منافع ملی " به من ارتباطی ندارد و مشکل خودشان است !
باید بدانیم و ایمان بیاوریم که حل مشکلات فردی تنها از طریق حل مشکلات جمعی و با یک دیدگاه " کلان " قابل حل است .
به عنوان مثال ؛ مشکل حاد زیست محیطی " دریاچه ارومیه " که می رود به یک چالش تمام عیار تبدیل شود تنها نمونه ای از این کوته فکری ها و نگاه های محدود و تنگ نظرانه تک تک افراد و نیز انعکاس آن در رفتار نمایندگان مجلس است که حتی ممکن است به پاک شدن کل " صورت مساله " منتهی شود ...
مشکل مهم معلمان ما این است که دیپلماسی گفتمان و فن چانه زنی بلد نیستند .
تصور می کنند با حرکات عاطفی و یا فرضا قهر کردن اتفاق خاصی رخ می دهد .
و اما موضوعی مهم که به نظر می رسد تاکنون مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است رای اعتماد بالای نمایندگان مجلس به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش است .
بسیاری از تحلیل گران و حتی فعالان معلمی در نوشته های خود وزرایی چون وزیر امور خارجه و نیز وزیر نفت را " ژنرال " معرفی می کردند و حتی خواهان معرفی وزیر آموزش و پرورشی مانند آن ها بودند .
اما وزیر آموزش و پرورش در میان بهت خیلی ها رای بالاتری کسب کرد .
البته این رفتار نمایندگان نمی تواند ناشی از تاثیر سخنان روحانی باشد چرا که رئیس جمهور برای این وزیران سنگ تمام گذاشت و وزارت جهاد کشاورزی تنها 164 رای موافق کسب کرد .
« سید محمد بطحایی » تنها وزیری است که در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی بیشترین تعداد رای موافق را کسب کرده است . ( این جا )
بطحایی حتی توانسته است آرایی بیشتر از دکتر محمدنجفی و نیز حمیدرضا حاجی بابایی کسب کند .
حاجی بابایی تا پیش از این رکوردار بیشترین تعداد رای اعتماد با 217 رای بوده است .
( به نظر می رسد یکی از دلایل این رای بالا می تواند همان " مطالبه گری " و یا " کنش گری " معلمان در فضاهای مجازی باشد ؛ موضوعی که البته برخی ها سعی دارند خواسته و یا ناخواسته سرپوش بگذارند و یا ایجاد فضای " ناامیدی " معلمان را به سوی حرکات " رادیکال " و " پر هزینه " سوق دهند ) ...
در نخستین برداشت ، شاید بتوان این گونه قضاوت کرد که نمایندگان مجلس به خاطر جایگاه رفیع آموزش و پرورش این همه رای موافق داده اند .
تجربیات و تحلیل من به ویژه حداقل در دو دهه اخیر نشان می دهد که متاسفانه کسوت " نمایندگی " هم مانند بسیاری از مشاغل به یک جور " کاسبی " تبدیل شده است .
نماینده مجلس بودن امتیازات و رانت های زیادی برای فرد مربوطه ایجاد می کند .
معمولا نمایندگان طوری حرف می زنند که در آینده رد صلاحیت نشوند .
از سوی دیگر بسیاری از نمایندگان می خواهند تا حد امکان حوزه نمایندگی خویش را تحت سلطه و نفوذ خویش داشته باشند و حاضر نیستند به هر قیمتی آن را به دیگری واگذارند .
" آموزش و پرورش " یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین جاها به لحاظ گستردگی و تاثیر گذاری به جهت حفظ امر " تیول داری " است .
آنان معمولا انتظار دارند که رئیس استان و یا منطقه و ناحیه حوزه نماینگی شان از آنان " حرف شنوی " داشته باشند و بیشترین تبلیغات را در زمان انتخابات برایشان انجام دهند .
پیش تر نوشتم( این جا ) :
" بخش چهارم – فرازهای مهم اقدامات و برنامه ها تا پایان دولت دوازدهم
1-"همکاری با مجلس در خصوص احکام مرتبط با آموزش و پرورش در برنامه ششم توسعه به منظور حصول اطمینان از لحاظ شدن جایگاه کلیدی و زیربنایی تعلیم و تربیت در برنامه "
دانش آشتیانی به صورت دقیق حوزه و نوع همکاری با مجلس و مهم تر از آن هدف نهایی این همکاری را ذکر می کند .
اما بطحایی در برنامه خود دامنه هر گونه تعامل و همکاری را با مجلس باز گذاشته است و نکته قابل ذکر این که جنس این تعاملات را نه " قانون مند " بلکه " نظام مند " معرفی می کند .
در واقع بطحایی با این جمله شخصیت اجتماعی و مدیریتی خویش را به وضوح به نمایش می گذارد .
به عبارت دیگر ، هر گونه درخواست از سوی نمایندگان باید تابع نظم و نظام باشد .
برآیند نهایی این گزاره از " تعامل " به " معامله " منتج خواهد گردید ...
اگر فردا بطحایی بتواند رای اعتماد نمایندگان ولو در آمار پایین را کسب کند به احتمال فراوان تحلیل من درست بوده است و شاید تلقی نمایندگان بر آن است که وزیر آموزش و پرورش باید کسی باشد که به راحتی " قابل مدیریت " باشد و بتوان از او امتیاز گرفت و چه فردی بهتر از آن که این موضوع را اهم برنامه خویش ذکر کرده است !
مدعای این گزاره استیضاح های گوناگونی است که تاکنون در مورد وزرای آموزش و پرورش مختلف صورت گرفته است و ترجیع بند غالب آن علی رغم پوشش ظاهری مناسب و آراسته به " مطالبات معلمان و مشکلات آموزش و پرورش " همان است که اشاره شد ."
البته اصل " منفعت طلبی " فقط مختص نمایندگان مجلس نیست .
شاید بتوان گفت رفتار اکثریت قریب به اتفاق مردم ما تابع این قاعده و فرمول است ...
برای این موضوع می توان نمونه ها و مثال های فراوانی ارائه کرد .
برای من که نزدیک به دو دهه در دو حوزه " رسانه و تشکیلات " کار کرده ام اگر بخواهم در این مورد بنویسم یک مثنوی قطور خواهد شد !
یکی از همکاران محترم صدای معلم که قبلا برای این رسانه مطلب می نوشت اخیرا یادداشتی را در نقد بطحایی برای صدای معلم ارسال کرد .
اما ساعتی بعد از من درخواست کرد که آن را منتشر نکنم .
وقتی علت را پرسیدم گفت ممکن است برای همسرش که به تازگی در پست " معاون اداره آن شهرستان " مشغول به کار شده است مانع و یا مشکلی ایجاد شود !
و یا در نمونه دیگر در استان لرستان افراد و رسانه هایی بودند که در زمان مدیر کلی " گودرز کریمی فر " چپ و راست از ایشان انتقاد می کردند اما از زمانی که " خدانظر دریکوند " مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان شده است حتی دو سطر در انتقاد از ایشان در رسانه هایشان منتشر نکرده اند ...
انگار که با رفتن مدیر کل قبلی و ظهور فرد جدید همه مشکلات حل شده اند ؛ این در حالی است که « صدای معلم » بیست و یکم مرداد ماه گزارشی را در مورد وضعیت خانواده معلم فداکار « مرحوم صفرزاده » منتشر کرد . ( این جا )
نه رسانه های مدعی واکنشی نشان دادند و نه مدیر کل محبوب پاسخی ....
نمایندگان مجلس هم از همین مردم و از همین طیف اند .
آن ها هم تافته جدابافته ای از جامعه نیستند .
وقتی رفتاری در ما نهادینه شده است نباید همان را برای دیگران عیب بدانیم و آن را تقبیح و یا محکوم کنیم .
در یادداشت پیشین با عنوان " مناظره ی مهندس بازرگان و شهید بهشتی و آزمون فرضیه ای بزرگ ! " نوشتم :
" متاسفانه در این مدت به یک اصل مهم رسیده ام و این که در جامعه ما و در سطوح مختلف این " منفعت "در شکل " حداکثری " آن است که نوع و میزان روابط و معادلات را مشخص می کند .
همواره کفه منافع فردی و نهایتا باندی و جناحی بر منافع و مصالح عمومی غالب بوده است .
تنها توصیه ای که در این جامعه " منفعت زده " می توان به افراد در سطوح مختلف داشت این است که در کنار توجه حداکثری به " منافع شخصی " کمی هم به منافع ملی و مصالح جامعه توجه داشته باشند .
این در حالی است که جامعه باید یاد بگیرد و به این " فهم عمومی " برسد که تنها راه احصا و تامین منافع فردی ، در نظر گرفتن و تامین منافع جمعی است .
بدون نگرش کل نگر و توجه به منافع عمومی ، منافع فردی تامین نخواهد شد و این دور تسلسل همواره تکرار خواهد شد .
بدون توجه به این مسائل مهم که افراد معمولا به آن توجهی ندارند نه تنها وضعیت بهتر نمی شود بلکه در بهترین حالت فقط وضعیت موجود حفظ خواهد شد .
تحول در این وضعیت تنها از راه تغییر باورها و نگرش افراد جامعه میسر است و این تنها در توجه به آموزش مستمر و علمی افراد جامعه امکان پذیر خواهد بود و استراتژیک ترین دستگاه برای ریل گذاری و تثبیت و پیاده سازی این مفاهیم ، باورها و انگاره ها ، آموزش و پرورش است ... "
آری !
وقایع اخیر در مورد انتخاب و رای اعتماد به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش درس ها و نکات فراوانی داشت که امیدوارم مطالبه گران حوزه آموزش و پرورش به دور از " جوزدگی " و با ادبیات کارشناسی و واقع بینی آن ها را برای جامعه و معلمان تجزیه و تحلیل کنند .
در پایان به ذکر نمونه ای از واقعه اخیر اعتراض شهروندان آمریکا به مساله " نژاد پرستی " می پردازم که بسیار خبر ساز بوده است .
پلیس می خواهد کسانی که مجسمه سمبل برده داری را خراب کرده اند را بگیرد.
اینها همه صف بسته اند تا خودشان را معرفی کنند که ما آن کار را کردیم !
شهروندان جامعه چاره ای ندارند جز آن که از پیله " منفعت طلبی شخصی " بیرون آمده و در برابر رفتار یکدیگر و موضوعات مهم جامعه " بی تفاوت " نباشند وگرنه باید همیشه بحران های مختلف را تجربه کنند .
نظرات بینندگان
تمام کنید لطفا
راهکار خوب ارایه دهید
روز دوم رای اعتماد زشت است ترغیب افراد به استیضاح
آقای شهاب
از لطف شما سپاسگزارم .
یکی از مشکلات مهم جامعه ما این است که تقریبا کسی در جای خود قرار نگرفته است .
باید فرهنگ عمومی را ارتقاء داد و مررم باید یاد بگیرند که نسبت به همدیگر بی تفاوت نباشند و هر چیزی را از زاویه منافع شخصی خود ننگرند .
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
آقای شهاب در حق بنده لطف دارد .
اما شما بفرمایید از کجا و با استناد به کدام جمله و یا عبارت شباهتی بین من و یکی از کاراکترهای کارتون گالیور یافته اید ؟
ینده در این یادداشت رفتار همه گروه ها را نقد کرده ام .
معلمان ، نمایندگان مجلس ، رئیس جمهور ، تشکل های فرهنگیان ، بطحای ، جامعه و....
لابد انتظار دارید که خیلی هیجانی و عاطفی مطابق میل شما صحبت کنم ؟
بنده کجا گفته ام که بطحایی باید استیضاح شود ؟
باید یاد بگیریم که مستند صحبت کنیم و اتهام پراکنی نکنیم .
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقای بهنام
مطالبه گری تعریف دارد .
مطالبه گری فقط یک روش نیست .
اعتراضات قانونی هم می تواند یکی از راه ها باشد .
باز هم تاکید می کنم که باید با کم ترین هزینه و بیشترین فایده همراه باشد .
در جامعه یک میلیونی معلمان که بسیاری حتی روزنامه نمی خوانند ، سالی یک کتاب هم مطالعه نمی کنند و... انتظار دارید که تحولی رخ دهد ؟
بدنه غالب آموزش و پرورش ما محافظه کار هستند .
بنده این ها را کاملا تجربه کرده ام .
در آموزش و پرورشی که بیش از 90 درصد کامنت ها در همین سایت " ناشناس " هستند شما دنبال چه می گردید ؟
باید واقع بین بود اما مطالبه گری را باید ادامه داد .
پایدار باشید .
الان از خودم نه منزل دارم نه دارمد دوم نه پس انداز
واقعیت این است اگر معلمی میگه من دیکه رای نمیدم منظور حرکت تند و افراطی نیست
منظور واقعیت های موجود که طی دوران خدمتش و زندگیش با جون دل درک کرده
ضمنا ما چیزی به اسم اصلاح طلبان اصول گرا بنفش زرد نداریم همه با هم هستند و فقط قصد فریب ما رو دارند
دوست عزیز
آقا / خانم معلم
بنده در این یادداشت نگفته ام به کسی رای دهید و یا ندهید .
گفته ام که معلمان باید در قالب " قرار داد اجتماعی " و با در نظر گرفتن منافع عمومی جامعه میثاق نامه امضا کنند .
نباید به راحتی سرمایه اجتماعی خود را در دست دیگران قرار داد .
با شما موافقم که در آموزش و پرورش تقسیم بندی به " اصلاح طلب " و " اصول گرا " بیشتر جنبه صوری و فرمایشی دارد .
پایدار باشید .
و حالا وزير اموزش و پرورش كشور جمهوري اسلامي ايران است و ما هم در مجمع فرهنگيان به اين معرفي و راي اوري ايشان مانند همه دلسوزان تعليم و تربيت كشور به خود مي باليم
وميزان تاثيرگذاري مخالفين ايشان كه همه نوع تهمت و افترا روي اوردن مثل سايت وزين صداي معلم و فعالين ديگر من يك نفر را بهت زده كرده
خداوند انشاالله همه ما را براي دفاع از منافع كلان اموزش و پرورش هدايت كند
ضمنا من هيچ سمتي از طرف اقاي بطحايي نداشتم واگر فعاليتي را در حمايت ايشان انجام دادم به لحاظ شخصيت حقوقي دبير كل مجمع فرهنگيان ايران اسلامي بوده وچون اقاي بطحايي گزينه تخصصي مجمع بوده همانند ساير اعضاي مجمع من هم به وسع خود تلاش كردم
اميدوارم ازاين معرفي سرافراز بيرون بياييم به لحاظ عملكرد مطلوب ايشان
آقای کمیجانی
دبیر کل محترم مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
تا جایی که می دانم گزینه های شما عبارت بودند از :
1- علی محمد مصلحی
2- عبدالرسول عمادی
3- مکارم حسینی
شاهد این ادعا یادداشت آقای شیرزاد عبداللهی است که چندی پیش در صدای معلم منتشر شد .
ایشان می گوید :
" مجمع فرهنگیان ایران اسلامی به دبیر کلی کمیجانی که سه اولویت پیشنهادیش (مصلحی و عمادی و مکارم حسینی ) برای وزارت مقبول واقع نشدند ، ابتدا روی زرافشان و حالا روی بطحایی سرمایه گذاری می کند تا سهم خود را از پست های مدیریتی در دولت آینده بگیرد. میزان انعطاف مجمع و دبیرکل آن در حدود 180 درجه است. من قبلا گفتم که مدیران ستادی از نظر سیاسی ژلاتینی هستند . این روزها مجمع فرهنگیان آن چنان تغییر جهت می دهد که در سیالیت از مدیران پیشی گرفته است... "
اگر این ادعا نادرست بود چرا آن موقع واکنش نشان ندادید و الان که بنده این را می گویم و آقای بطحایی وزیر شده است این گونه برآشفته شده اید ؟!
بنده آقای بطحایی را وزیر آموزش و پرورش به لحاظ قانونی و این که رای اعتماد کسب کرده است می دانم اما ایشان را در این حد و اندازه نمی دانم و معتقدم که حضور ایشان صدمات جبران ناپذیری را به آموزش و پرورش و دستگاه تعلیم و تربیت وارد خواهد کرد و از این لحاط به هیچ وجه مانند شما به خود نمی بالم !
اما سعی خواهیم کرد در قامت " منتقد " و با رویکرد کارشناسی و ارائه راهکار ایشان را یاری نماییم .
آقای کمیجانی
دقیقا بفرمایید بنده و نیز سایر دوستان کجا به شما تهمت و افترا زده ایم تا پاسخ گو باشیم ؟
آیا شما جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرده اید و ما آن را منتشر نکرده ایم ؟
ضمنا اگر بیانیه ای رسمی در حمایت از وزارت آقای بطحایی دارید ارسال فرمایید تا اصل بیانیه شما در حمایت از آقای بطحایی منتشر شود .
پایدار باشید .
خیلی ناراحت شدین آقای بطحایی رای آورده
انقدر خوب کار می کنیم تا ایشان سربلند شود
دوست عزیز
همکار محترم
بنده همیشه گفته ام که به دنبال " سهم خواهی " نیستم .
اگر موردی مستند دارید بفرمایید .
متاسفانه واژه هایی مانند توهین و... خیلی کشدار و مبهم هستند .
خیلی جاها چون آستانه تحمل مان پایین است و منتقد را بر نمی تابیم .
نقد را مساوی با توهین فرض می کنیم به ویژه آن که فرهنگ ما استبدادی و آمیخته با تملق و مداهنه و پرگویی است .
بنده شفاف صحبت می کنم .
بطحایی و یا هر فرد دیگری از حلقه بسته مدیران باشد تغییر و تحول خاصی در اوضاع رخ نمی دهد .
فکر می کنم قبلا به تفصیل برنامه های آقای بطحایی را نقد کرده ام .
اگر حوصله داشتید بدون شتاب زدگی مطالعه بفرمایید .
برای شما و همه دوستان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم .
پایدار باشید .
شما جناب کمیجانی و سایر بستگان فقط به دنبال سهم خواهی
و ..... هستید . این حرف رو به اثبات رساندید نیاز به دلیل و
برهان ندارد و این وسط ما معلمان مناطق محروم و دور افتاده
و معلمان نجیب است که فنا میشویم
خدا از بانیش نگذره
دوست عزیز ناشناس
آن کشورهای دیگر هم برای آزادی و دموکراسی جنگیده اند و هرینه ها داده اند .
مگر به این راحتی بوده است ؟
شما تاریخ فرانسه را مطالعه کنید .
چقدر از دگراندیشان زیر تیغ های گیوتین رفتند ....
چقدر از مصلحان با آلات و ادوات مختلف شکنحه شدند ...
همین الان یک شرج ساده بکنید ، متوجه می شوید .
ببینید مردم آمریکا چه برخوردی با مساله " نژاد پرستی " داشتند .
در آمریکا به دنبال مظنون می گردند قطاری از آدم ها صف می بندند .
این جا هم : کی بود ، کی بود ، من نیودم !
با این حال توصیه من استقاده از راه های قانونی و کم هزینه است .
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقای علی
فکر می کنم در این زمینه قبلا به پرسش شما پاسخ داده شده است .
به طور خلاصه :
" تثبیت وضعیت موجود و حفظ توازن قول به لحاظ سیاسی در جامعه آموزش و پرورش "
پایدار باشید .
آقای شیبانی
موافقم .
اما فکر می کنم شما هم اخیرا در برخی موارد به این آموزه ها عمل نمی کنید و در برابر منتقدان و مخالفان عصبانی و آشفته می شوید .
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقا / خانم رضایی
سپاس از توجه شما .
اما مشکل جامعه ما این است که بین گروه های مختلف گفت و گو وجود ندارد .
رساندن جامعه به نقطه جوش به هر دلیلی چه منافعی می تواند برای ما داشته باشد ؟
رسانه در دنیای امروز حرف اول را می زند .
به قول فروسی حکیم :
" توانا بود هر که دانا بود "
اما در جامعه ما هنوز خیلی ها این مصرع کوتاه فردوسی را نفهیمده اند و یا خود را به نفهمیدن می زنند ...
پایدار باشید .
آقای رضایی
با شما موافقم .
تنها راه همان تحزب است .
اما مهم تر از آن فرهنگ گفت و گو و تحمل یکدیگر است .
در حال حاضر از نظر بنده عملکرد این تشکل ها مورد تایید نیستند و مسیری معکوس طی می کنند .
پایدار باشید .
شبکه فساد و آدمهای متشکل آن را کودک دیو نما میدانم. دیو دیوان سالاری با بدنه ای زخمت، سنگین با نفسهای خفه خود را به جای کودکی جا زده است که قرار است بزرگ شده و امید پدر و مادرش باشد.
تمام انرژی و توان پدر و مادرش را کشیده و آنها رو فرتوت میکند. بدبختی اینه که این دیو کودک نما تازه دوران طفولیت را طی میکند، خدا به داد آن پدر و مادر برسد که در اولین فرصت توسط خود این دیو خورده خواهند شد.
تاسف بار اینکه این دیو فقط محصول انسانهای پلید ،دروغگو و منافق نیست ، بلکه بیشتر از آن از بی تفاوتی اونهایی است که میدانند سرانجام این دیو کودک نما چه خواهد بود. این دیو داره قد علم میکنه، ولی همه خوابند.
دیگر تعفن نفسهای این دیو پلید، طعم مرگ و خفقان میدهد. شاید یک معجزه بتواند ما را نجات دهد.
نمیدانم، شاید هم این معجزه مرگ باشد که ما نا آگاهانه از آن فرار میکنیم.
دوست عزیز
از لطف و محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
اگر شغل دومی نداشته باشیم عمرمان در فقر سپری میشود.
کی از شما بهتر......