« تشکل پذیری در معلمان ضعیف است » ، " معلمان حوصله کارهای جمعی و فعالیت های گروهی را ندارند » ، « روش مورد استفاده اکثریت معلمان در کلاس ها سخنرانی و متدهای یک سویه است » ، « جلسات و شورای معلمان معمولا به نتیجه نمی رسد » ، « فرهنگ شفاهی معلمان فوق العاده قوی است و آن ها میانه ای با نوشتن ندارند » و...
این ها بخشی از واقعیات جامعه فرهنگیان و معلمان ایران است .
در این نوشتار قصد وارد شدن به علل و چرایی این پدیده ها را نداریم و سخن گفتن در مورد آن را به آینده موکول می کنیم ، اما می خواهیم به این پرسش اساسی پاسخ بدهیم که چه باید کرد ؟
برای احقاق حق فرهنگیان و پی گیری منطقی و عقلانیت مدار مطالبات معلمان چه راه ها و مسیرهای کم هزینه تر ، پر بازده تر و پایدارتری وجود دارد ؟
تجارب کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که برای پی گیری حقوق معلمان ، اتحادیه ها و یا سندیکا ها شکل گرفته است .
رسیدن به این مرحله نیازمند طی مراحلی است که به نظر می رسد اولین گام جدا شدن از « پوسته خودخواهی » و وارد شدن در یک هویت جمعی از طریق فرآیند گفت و گو و تفکر نقادانه است .
بسیاری از معلمان ما و حتی جامعه و مردم در این زمینه آموزش ندیده اند و حتی برخی اوقات حرکت های به اصطلاح " خودجوش " و " توده ای " نشانه ای از پختگی و یا تکامل عقلانیت فردی و حتی جمعی معرفی می شود !
برای پی گیری مطالبات صنفی در مرحله اول باید یک " هویت صنفی " شکل بگیرد .
متاسفانه در حال حاضر چنین هویت و یا حالتی در سپهر عمومی جامعه فرهنگیان تعریف و یاتببین نشده است . هویت صنفی از یک حس مشترک جمعی بر می خیرد و مقدمه منطقی آن این است که معلمان باید " معلم بودن " خود را بپذیرند .
معلمانی که به حرفه ی معلمی علاقه ای نداشته و یا از سر اجبار و ناچاری معلم شده اند نمی توانند در شکل گیری « هویت صنفی » نقش داشته باشند و چه بسا نقش یک عامل منفی و بازدارنده را نیز در مجموعه ایفا خواهند نمود .
تکوین « هویت صنفی » از طریق گفت و گو و تقریب نگرش ها شکل می گیرد و رسیدن به یک « هویت صنفی » بدون طی این فرآیند ، یک شوخی بیش نیست و اصرار بر آن تکرار یک تسلسل باطل است .
شکل گیری هویت صنفی میان معلمان نیاز به تمرین و آزمون و خطا دارد . این بن مایه شرط لازم و کافی برای وارد شدن در فاز فعالیت های صنفی است .
همان گونه که ذکر شد ؛ تاکنون این هویت صنفی میان جامعه فرهنگیان و معلمان ایران شکل نگرفته است و تا زمانی که یک تئوری و یا مانیفست مشخص و عملیاتی برای این وضعیت تعریف و یا تبیین نشود ، وارد شدن در فاز « حرکت » اشتباهی حماقت بار و نوعی اتلاف منابع خواهد بود .
فرهنگیان و معلمان می توانند در مرحله اول این هویت صنفی را از طریق« فرهنگ نوشتاری » ایجاد و نهادینه کنند . طیفی از معلمان که فاقد هر گونه هویت صنفی هستند قطعا این گونه کارها را عبث و بیهوده می پندارند هر چند حرکت هایی که به صورت دسته جمعی و از حدود یک سال خیر در میان فرهنگیان کشور در قالب " نوشتن نامه " چه به صورت فردی و یا جمعی شکل گرفته است قابل ستایش بوده و به نوعی نوید شکل گیری یک « هویت صنفی » را می دهد ؛ امری که بیش از پیش باید تقویت شده وبه یک فرهنگ پایدار و فزآینده تبدیل شود .
مهم ترین حسن و مزیت شکل گیری « هویت صنفی » آن است که فرهنگ قانون مداری در جامعه تقویت شده و هر گونه موج سواری و سوار شدن بر موج احساسات و « فرهنگ پلکان کردن دیگران » به محاق خواهد رفت !
علاوه بر فاز فرهنگ نوشتاری که مهم ترین و راهبردی ترین مسیر برای هویت یابی صنفی معلمان است ، فعال شدن در نهادها ی غیردولتی و سازمان های مردم نهاد و... می تواند در تسریع تکوین این هویت نقشی اساسی ایفا نماید .
در کنار فعالیت در نهادهای غیردولتی نباید از نقش نهادهای نظارتی دولتی نیز غافل شد .
ساختار قدرت در ایران به گونه ای است که باید از طریق مشارکت در قدرت به پی گیری مطالبات قانونی پرداخت . برخی از معلمان به ویژه تشکل های صنفی همیشه مخاطب خود را « یک حاکمیت یکپارچه » تصور می کنند و همین نگاه یک سویه و مطلق انگارانه موجب شده است تا مخاطبی در آن سو برای شنیدن نظرات و مطالبات پیدا نشود و استمرار این وضعیت موجب ایزوله شدن و به حاشیه رفتن آنان خواهد شد .
یکی از مناسب ترین و اثرگذارترین ارکان برای شکل گیری هویت صنفی مشارکت فراگیر و تاثیرگذار ، « شورایاری ها » است .
با توجه به نقش نظارتی و کنترلی که این ارکان بر مدیریت شهری دارند می توانند در بازسازی و احیاء مرجیعت اجتماعی معلمان و اعتماد سازی جامعه نسبت به معلمان و نیز حتی اعتماد معلمان به یکدیگر نقشی اساسی داشته باشند .
هویت های جمعی در این گونه ارکان ساخته و پرداخته می شود و معلمان با توجه به جایگاهی که دارند به راحتی می توانند کارکرد و نقش این شورایاری ها را که اکثرا به « بنگاه های اقتصادی » تبدیل شده اند به وضعیت واقعی و تعریف شده برگردانند و این اولین گام برای " دیده شدن " فرهنگیان و جامعه در معادلات جامعه و نزد مسئولان است .
اگر قرار است نگاه مسئولان و جامعه نسبت به آموزش و پرورش تغییر یابد « کلید طلایی » آن نزد خود معلمان است .تغییر نگرش یک شبه و ناگهانی رخ نمی دهد و این محتاج حوصله ، برنامه ریزی و تمرین است .
این که برخی از فرهنگیان و معلمان نقش اصلی و اول را به وزیر می دهند و خود را در این چرخه به کلی نادیده می گیرند علاوه بر بیماری تاریخی " قهرمان پرستی " و " اسطوره طلبی " می توان گفت که « هویت صنفی » در آنان شکل نگرفته است .
اگر قرار بود مشکلات آموزش و پرورش و معلمان به دست فقط " یک فرد " طراحی و حل شود دوران حداقل 8 ساله وزارت آقای دکتر نجفی برای این مساله و نهادینه شدن آن کافی و وافی می نمود ، وضعیتی که پس از رفتن ایشان دوباره همان سازوکارها بازتولید شد و هنوز نیز آموزش و پرورش و مسائل آن را کسی جدی نمی گیرد !
شوربختانه به دلایل گوناگون که مهم ترین آن ها " فقدان هدف " ، " بی برنامگی " و " روزمرگی " در تشکل های صنفی معلمان است ، آن ها در این رویداد مهم و تاثیرگذار اجتماعی یعنی تشویق و ترغیب فرهنگیان برای مشارکت در انتخابات شورایاری ها نقشی نداشتند !
این تشکل ها حتی در یک جمله فرهنگیان و معلمان را برای مشارکت در این پروسه تشویق نکردند !
فعالانی که خود را منسوب به برخی تشکل ها می دانند و حتی نسبت به فرصت های آموزشی برابر نسبت به دانش آموزان خارجی حساس هستند در این مورد سکوت پیشه کردند و سخنی به میان نیاوردند ...
حال پرسش از این تشکل ها آن است که «هویت صنفی » که لازمه هر گونه فعالیت صنفی پایدار است کجا باید آموخته و پرداخته گردد ؟
این تشکل ها چه راه کاری برای خارج شدن از فعالیت های توده وار و پرهزینه دارند ؟
هر گونه کنش جمعی پایدار قائم بر سه فاز " تئوری – تشکیلات – حرکت " است . به نظر می رسد از این سه عنصر اساسی که ارتباط آن ها طولی و خطی است ؛ تشکل های معلمان دو فاز اول را رها کرده و بدون داشتن هدف ، تئوری و نیز طراحی یک ساختار تشکیلاتی مناسب برای پی گیری مطالبات فقط به فاز « حرکت » می اندیشند !
اقداماتی نظیر تحصن و... در شرایط کنونی با توجه به سوابق قبلی آن که از حدود یک دهه پیش آغاز شده است تکرار اصل " آزموده را آزمودن خطاست " می باشد .
بزرگ ترین و راهبردی ترین خطای تشکل های معلمان آن است که بدون آسیب شناسی حرکت های قبلی و تلاش برای مدیریت بهینه منابع و تدوین تئوری اقتضایی متناسب با وضعیت موجود دائما در درصدد آزمون روش های شکست خورده قبلی هستند و متاسفانه شجاعت و یا جسارت اعتراف به اشتباهات را نیز ندارند !
در هم تنیدگی و پیچیدگی ساختار قدرت و مناسبات آن و نیز فقدان نگرش مناسب نسبت به مقوله آموزش موجب می شود که به راحتی این گونه فعالیت ها در عرض مصالح و منافع کلی جامعه قلمداد شده و به راحتی با اندکی اقدامات ژورنالیستی و مهندسی افکار عمومی مانند جا زدن معوقات به جای مطالبات و... ، این حرکت ها جدی گرفته نشود و استمرار آن ها موجب بدبینی بیشتر حتی فاصله گرفتن بدنه معلمان از تشکل ها گردد .
معلمان اگر می خواهند که « دیده شوند » و تشکل های صنفی معلمان اگر می خواهند که جدی گرفته شوند راهی جز طی این مسیر ندارند .
آن ها باید از ظرفیت ها و فرصت های قانونی برای فربه کردن « هویت صنفی » خود استفاده نمایند و البته اصلی ترین پیش شرط آن رها شدن از تفکرات قالبی و کلیشه ای است .
آن ها باید بپذیرند که همیشه کوتاه ترین مسیر ، بهترین آن نخواهد بود . ممکن است در در مقاطعی برخی فشارها منجر به دادن برخی امتیازات شود اما این وضعیت حالت « مسکّن » داشته و حالت پایداری نخواهد داشت و به همان دلیل مهم که فقدان هویت صنفی میان معلمان است دوباره وضعیت اولیه بازتولید خواهد شد .
وارد شدن معلمان و تشکل ها در ارکان مدیریت شهری مانند شورایاری ها و ارکان بالاتر مانند شورای شهر ، مجلس و... می تواند ارکان و هرم قدرت را وادار به گفت و گو ، چانه زنی و... نماید .
در بالاترین وجه مشارکت فرهنگیان و معلمان در ساختار دولتی نظارت و کنترل که تبلور آن را می توان در تشکیل " فراکسیون صنفی معلمان » در مجلس جست و جو کرد ؛ آنان می توانند با استفاده از اهرم ها و ظرفیت هایی که قانون برای آنان مشخص کرده است به دور از " شعار زدگی " ، " سیاست زدگی " و " روزمرگی " به پی گیری مطالبات خود بر محور « معیشت – منزلت – معرفت » بپردازند .
چیزی که اکنون تحت عنوان فراکسیون فرهنگیان در مجلس فعالیت می کند بازتاب دهنده معدل و یا حتی توانایی جامعه یک میلیونی فرهنگیان ایران نیست !
بر این باوریم اگر مشارکت فرهنگیان و معلمان حول محور " اعتماد و پویایی اندیشه برتر " از سطوح پایین مانند شورایاری ها آغاز گردد مقدمه ای برای تشکیل یک فراکسیون صنفی قدرت مند معلمان در مجلس خواهد بود و آن ها می توانند به جایگاه واقعی خود که شایسته آن هستند دست یابند .
چنین باد
نظرات بینندگان
جناب آقای علی پورسلیمان
معلم اندیشمند و مایه افتخار جامعه معلمان ایران
تحلیل و استدلال شما عالی و بی نقص است .
امید که دیگران آن را مطالعه کرده و عمل کنند .
شما هزینه های فراوانی برای احقاق حقوق معلمان داده اید و بدون تردید کاملا به جوانب و ابعاد فعالیت های صنفی در جامعه ایران آکاهید .
منتظر سایر مطالب شما دوست گران مایه هستم .
موفق باشید .
به راستی چرا این همه مشکل را از چشم معلم مظلوم می بینید؟
چرا یک بار هم که شده نوک قلم را به طرف اصل مشکل یعنی تفکر و نگرش حاکم بر آموزش و پرورش نمی گیرید و آن ها را به چالش نمی کشید؟
شاید شما را هم فیلتر کنند.
هر بار نوشته ای از شما خواندم به طریقی به جای سوال کردن از مسئولین و روسا بر زیر دستان مظلوم تاخته اید؟چرا تا به امروز کسی حاضر نشده درد معلم را پاسخ دهد؟
چرا حرکت های مدنی رو به جای به رسمیت شناختن سعی در منکوب کردن آن می کنند؟اینها درد اصلی است؟
قلم معلم تنها در نوشتن خلاصه نمی شود زمانی نیز باید انقلابی بود.
تحلیل تان از وضعیت کنونی منطقی و پذیرفتنی است و باید با عقلانیت بیشتر حرکت کنیم .منتهی اینکه پیشنهاد دادید که سعی شود در شوراها و یا در مجلس حضور موثر داشته باشیم مگر همین حالا در شوراها و مجلس چه حال و چه گذشته همکاران حضور نداشته اند ؟ چکار کرده اند ؟ آیا همین همکاران راه یافته به مجلس به همت فعالیت همکاران ، مگر بعد از اینکه به کرسی مجلس تکیه کردند بقیه را فراموش نکردند؟پس اینکه باید آگاهانه و پخته تر و منسجم تر عمل کنیم شکی نیست ، ولی با شیوه ی که پیشنهاد داده اید موافق نیستم . چرا که بقو ل شما آزموده را آزمودن خطاست.
سلام
افرادی که به عنوان " فرهنگی " ، " معلم " و ... در مجلس و جاهای دیگر حضور دارند با رای مستقیم و سازمان دهی شده فرهنگیان به آن جا راه پیدا نکرده اند و احتمالا وام دار گروه ها و احزاب و... هستند .
اگر پشت نمایندگان مجلس و ... رای های مستقیم معلمان باشد می توان گفت که شما چه کرده اید و آن ها را وادار به پاسخ گویی کرد .
ایده فراکسیون صنفی معلمان منطقی ترین و کم هزینه ترین راه برای مدیریت منطقی مطالبات معلمان است ؛ مگر آن که به سخن آقای عزت الله انتظامی برسیم که گفت : " شغل دوم همه ملت ایران حسادت و تنگ نظری است . "
پایدار باشید .
-جامعه زحمتکشی چون پرستاران یک صنف دارند اماجدی و فعال و پیگیر،متاسفانه چندین تشکل صنفی معلمان فقط افتخاری و تشریفاتی هستند به قول جناب پورسلیمان"این تشکل ها حتی در یک جمله فرهنگیان و معلمان را برای مشارکت در این پروسه تشویق نکردند !" ،در هر شهری تشکلی از معلمان شعبه دارد ،حقیر تا کنون برگزاری هیچ جلسه نشنیده و ندیده ایم و بیشتر همکاران با وظایف واساسنامه تشکل ها ناآشنا!3
-بهتراست اکنون که دولت اعتدال حاکم است مدیر و دبیران این تشکل ها،جایگاه خودرابا برگزاری جلسات وتشویق فرهنگیان و عضوگیری ،نهادینه کنند تا انشاالله هویت صنفی تکوین یابد ومطالبات معلمان بر سه محور « معیشت – منزلت – معرفت » تحقق یابد.
فرهنگیان می بایست ابتدا از خودشان شروع کنند تا به دیگران برسند
باسلام خدمت فرهنگيان عزيز و گرامي :
اگر بخواهم به يک پاراگراف کوچک از متن پر از نکته استاد گرانقدر ، مدير توانمند سايت وزين " گروه سخن معلم " اکتفا کنم که مناسب احوال امروز جامعه فرهيختگان باشد . مجبورم بيان کنم :
اگر قرار است نگاه مسئولان و جامعه نسبت به آموزش و پرورش تغییر یابد « کلید طلایی » آن نزد خود معلمان است .تغییر نگرش یک شبه و ناگهانی رخ نمی دهد و این محتاج حوصله ، برنامه ریزی و تمرین است .
بدين وسيله از فرهنگيان فرهيخته که کاسه صبرشان سرريز شده است . تقاضاي عاجزانه دارم ، قبل از هر اقدام عجولانه حداقل يکبار ديگر با دقت اين مقالعه را مطالعه نمايند و از تشکل هاي مدني فرهنگيان هم تقاضا دارم بعد فروکش کردن گرد و غبار ها ، بررسي و نقد اين مقاله را با جديت تمام در دستور کار خود قرار بدهند .
با تقديم شايسته ترين احترامات – ارادتمند همه فرهنگيان فرهيخته شهسوارزاده
ساعت هشت و هشت دقيقه روزسوم اسفند نودو سه
ممنون از پیگیری های خالصانه شما جناب پورسلیمان
به نظر بنده خانواده ی دانش آموزان هم نقشی مهم در جایگاه سازی و احقاق حقوق معلمان دارند، چون جامعه ی ما، همان خانواده ی دانش آموزان هستند. پس اگر معلم در کلاس نقش خودش را خوب ایفا کند با حمایت خانواده ها روبرو خواهد شد.
پیروز و سربلند باشید
جهت استحضار جناب عالی ودیگر عزیزانی که نه بر اساس منطق که براساس تعصب ،از دولت روحانی حمایت می کنند
مقایسه ای را بر می شمرم خود قضاوت فرمائید
روحانی:معلمان چون زیادند نمی شود کاری اساسی کرد،ضمنا آموزش وپرورش نهادی هزینه ای است نه سرمایه ای
آنگلا مرکل غیر مسلمان :درپاسخ نمایندگان پزشکان ،وکلا ومهندسان که در خصوص فاصله دریافتی حقوقشان با معلملن معترض ومتحصن شده بوند می گوید شرم باد بر شما که نسبت به مربیان خودتان معترضید واقعا جای تاسف است.اینست تفاوت جایگاه معلم در نظام مترقی اسلام با نظام غیر دینی آلمان
آن ثروتمند فرانسوي نيازي به اصلاح ساختار چامعه ندارد زيرا اوضاع بر وفق مراد وي مي باشد ولي آن آن دانشجوي بي پول ( دکتر شريعتي روحش شاد ، يادش گرامي ) نظر به اصلاح ساختار جامعه دارد . لذا آقاي پورسليمان به درستي مي فرمايند : " فرهنگیان و معلمان می توانند در مرحله اول این هویت صنفی را از طریق« فرهنگ نوشتاری » ایجاد و نهادینه کنند . " دقت فرماييد فرهنگ نوشتاري همه مسئوليت فرهنگيان نمي باشد بلکه فقط اولين مرحله است نه تمام مسئوليت آنان لذا از حضرتعالي تقاضا دارم مجددأ مقاله آقاي پورسليمان را با دقت مطالعه فرماييد .
با تقديم احترامات شايسته ارادتمند شما شهسوارزاده
جناب آقاي داريوش استاد گرانقدر ، لطفأ به مقاله در ميزگرد گروه مدرسه «اعتماد» بررسي شد
الزامات كنش گري معلمان و چشمانداز تشكلهاي صنفي- مدني مراجعه فرماييد. در دوپرسش اول ودوم روزنامه اعتماد که مقايسه دوره دولت تدبير و اميد و دولت قبل بوده است .
نمايندگان هر سه تشکل مدني ،متفق القول هستند که در دوسال اخير شرايط بهتري براي رشد و فعاليت تشکل هاي مدني فراهم شده است .جهت استحضار حضرتعالي و همکاران گرامي قسمتي از بيانات دبير کل کانون صنفي معلمان را تقديم مي نمايم . به اميد آنکه توجه شما و فرهيختگان را به خواندن اين مقاله جلب کنم .
لطفأ ادامه نطر را مطالعه نماييد .
دبيركل كانون صنفي معلمان هم گفت: بر اساس آنچه در اساسنامه ما بر پيگيري مطالبات صنفي معلمان تاكيد شده و دفاع از حقوق مادي و معنوي فرهنگيان و رفع تبعيض وظيفه فعالان صنفي دانسته شده ما در دوره احمدينژاد چانهزنيها و رايزنيهايي انجام داديم اما متاسفانه هيچ ثمري نداشت چون فرشيدي به عنوان وزير آموزش و پرورش آشكارا اعلام كرد من به تشكلها باور ندارم و آنها را به رسميت نميشناسم. در اين دولت پروانه كانونهاي صنفي تمديد نشد و با امنيتي كردن فضا، تحرك و پويايي از بدنه معلمان گرفته شد.
اگر برخي فرهنگيان حمايتي از دولت يازدهم مي کنند در مقايسه با شرايط قبل است . حتمأ تصديق مي فرماييد که اين حضور و بروز تشکل هاي مدني لازمه مردم سالاري و احقاق حقوق احاد جامعه است .
با تقديم احترامات شايسته – ارادتمند شما شهسوارزاده
آب نرم و لطیف است و هیچ مانعی آن را سد نمی کند !
1= همه همکاران "مــــــرد" عزیز لطفا سر ها را به نشانه اعتراض با ماشین 4 اصلاح کنید !!!! جامعه شاید یکه بخورد .
2= با اطلاع به ادارات از ادامه کلاس های غیر موظف استعفا دهید .
با این روش ها هیچکس متهم نخواهد شد ...
از همراهیتان ممنون
اين بار روي سخنم با تشکل هاي مدني است .
" سازمان معلمان ايران " . ديگر تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ، حضور فرهنگياني چون استاد فرهيخته جناب آقاي ناشناس 16:24 چهارم اسفند که راهکار منطقي ارائه مي دهد از سرمايه هاي گرانبهاي جامعه فرهيختگان مي باشند . بر ذمه تشکل هاي مدني است که با برنامه ريزي ، مطالعه ، کار کارشناسي ، تعيين خواسته هاي قانونمند که در راستاي منافع ملي باشد.
با پرهيز از حرکات کور، خودجوش و ويرانگر ( راهکاري که به فرصت طلبان عوام فريب اجازه مي دهد تمام زير ساخت هاي که بر اساس خرد جمعي پايه ريزي شده است نابود کنند ) و مشخص کردن راه تحقق اين خواسته ها شرايط دستيابي مطالبات بحق فرهنگيان را فراهم آورند .
اميد است با سازماندهي وکار تشکيلاتي دستآورد هاي هرچند کوچک ولي پايدار و برگشت ناپذير را رقم بزنيم .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
کمتر از دیگر عوامل در مدرسه کار نمی کنم و حتی تعطیلات تابستان در اختیار مدرسه هستم
ولی نه حق معاونت می گیرم و نه افزایش حقوق معلمان شامل حال من می شود
نه ضمن خدمتی شامل حال من می شود و ....
تبعیض در خود آموزش و پرورش هم وجود دارد چه رسد بین سازمان های دیگر با آموزش و پرورش
تحلیل خوب و جامعی بود .
جالب است که مخالفان تاکنون پاسخ مستدل و قانع کننده ای به آقای پورسلیمان نداده اند .
جز انگ زدن و بر چسب زدن .....
کاری از آن ها بر نمی آید !
درود بر سخن معلم
خودشان اضافه می کنند خودشان هم حذف می کنند !
وای به حال ما معلمان که این ها می خواهند سخنگوی ما باشند !
1- یکی از عواملی که باعث می شود انسان با اعتماد به نفس و افتخار خود را وابسته به یک صنف بداند این است که عضویت در آن صنف را با میل و رغبت پذیرفته باشد که این امر در مورد جامعهی معلمان بکلی صادق نیست چرا که اکثر معلمان به ناچار و یا از سر تصادف پیشهی معلمی را بر گزیده اند.(دلایل زیادی وجود دارد که آشکارترینش فیلتر "کنکور "است.)
2-در صورتی که بند شمارهی یک محقق نشود اما فرد پس از ورود به یک جامعهی شغلی یا صنف به خاطر ویژگی های آن صنف صاحب "منزلتی" شود، در آن صورت هویت صنفی برای او به آسانی محقق خواهد شد (مثل خیلی از صنوف دیگر در ایران ) که امر مذکور نیز در مورد جامعه معلمان که عمدتا به خاطر حقوق همیشه بسیار پایین است، هر گز اتفاق نخواهد افتادو معلمین از اینکه معلم هستند همواره شرمسارند.!!!!!!!
دوست عزیز
با این سخن شما موافقم .
معلمی در اولویت انتخاب نیست . برخی از معلمان از سر ناچاری معلم شده اند و علاقه ای به آن ندارند .
این گونه افراد بهتر است هر چه زودتر این پیشه را ترک گویند و به شغل دیگری روی آورند ، چون هم به خود آسیب می زنند و هم به جامعه .
در حال حاضر ، وضعیت آموزش و پرورش به این زودی متحول نخواهد شد .
چون نوع نگاه و الزامات آن نگرش همچنان پابرجاست ...
اگر قرار است تحولی در آموزش و پرورش صورت گیرد باید به دست معلمان " تحول خواه " صورت پذیرد و این تغییر باید از درون آموزش و پرورش شروع شود ...
3-فرموده بودید اگر فرد و یا افرادی از معلمان در ساختار دولتی شرکت جویند در آن صورت در احقاق حقوق مسلم خود موفقتر خواهند بود. گیریم که در هر کدام از ساختارهای قدرتی یا اجرایی مورد نظر شما فرد و یا افرادی از معلمین حضور داشته باشند، (در حال حاضر خیلی سخت است؟؟!!!) اما نبابد فراموش کرد که ورود به چنیین ساختار هایی شرط لازمش فراموشی هویت،همکار،جامعهی شغلی و پذیرش قالبی است که از پیش تهیه شده است. در غیر این صورت در همان قدم اول شکست حتمی است. بنابرین از این گذرگاه به سختی چیزی به دست خواهد آمد.
ادامهی نظر
4-در متون آموزشی معلمان بر اساس طرح های قبلی اصولاً ورود به هر نوع صنف حتی صنف معلمی امر خوشایندی نیست و معلم همیشه باید در گوشه باشد،متفرق ،قانع و چیزی نگوید.
معلمان برای تغییر ساختار قدرت باید در آن نفوذ کنند .
بنده از لفظ " دولتی " استفاده نکرده ام .
بیشترین منظور ، تشکیل فراکسیون صنفی معلمان در مجلس است .
هر گونه تحول در این ساختار بسته سخت است و نیاز به برنامه ریزی و پشتکار دارد .
قبلا هم گفته ام معلمانی که سابق بر این در ساختار مشارکت داشته اند برآیند رای های سازمان دهی شده معلمان نبوده اند .
کانال آن ها برای ورود احتمالا عوامل دیگری بوده است .
ورود به ساختار قدرت اگر با نظارت و بارخورد تشکل ها و رسانه صورت گیرد ، دیگری نباید نگران " فراموشی هویت " ، " همکار " ، و... بود .
بنابراین اگر قرار باشد که وضعیت معیشتی معلمان بهبود(فرض محال) یابد حتما با برچسبی خواهد بود به نحوی که بتواند نتیجهی حاصل شده را بر آمده از عواملی دیگر نشان دهد.
6-معلمان به خاطر فقر بسیار "فقیر" شده اند و آدم فقیر از یک سو تن به خیلی چیزها میدهد واز سوی دیگر تن به خیلی چیزها نمیدهد. (همان احساسی شما)
بنده مخالف اشکال اعتراض چون تجمع ، تحصن و ... نیستم .
این ها باید در مراحل و با برنامه و نیز فرآیند مذاکره و... صورت بگیرند .
سخن شما درست است .
نه این دولت که هیچ دولتی حاضر نیست امتیاز بدهد .
دولت های کم تر دموکراتیک و توتالیتر این مقاومت را بیشتر نشان می دهند .
تشکل و رسانه باید به وظایف خویش عمل کنند و جامعه فرهنگیان را در پی گیری مطالبات همراهی کنند .
دوست عزیز !
در پی گیری مطالبات صنفی ، ما چیزی به نام " تحصن سکوت " نداریم !
این گونه چیزها " من درآوردی " و حاصل " ذهن های نتیجه نگر" است .
مطالبات باید در یک فرآیند کارشناسی و از طریق تشکل ها و رسانه بیان و پی گیری شوند .
شیوه پی گیری باید مسالمت آمیز ، تدریجی و قانونی باشد .
این ها یک شبه اتفاق نمی افتد و احتیاج به کار تشکیلاتی دارد .
باید از تجارب دیگران و سایر معلمان کشورها استفاده کرد .
بنابراین معلمان برای رسیدن به حق همه جانبهی خود نخست باید به هر طریق ممکن به یک نقطهی آسایش "اقتصادی" برسند (اگرچه موقت و با ایجاد بینظمی نظیر عدم برگزاری امتحانات نهایی و حضور در مدرسه و نرفتن به سر کلاس و ... )
. سپس در پی بازگشت به "هویت صنفی" باشند چرا که در این صورت حداقل عواملی را میتوان یافت که آنها را دور هم گرد آورد
با این سخن شما نیز موافقم .
جامعه ایرانیان دچار نوعی " تنبلی اجتماعی " هستند .
برای رسیدن به نقطه مطلوب باید هزینه داد .
این هزینه الزاما زندان رفتن نیست !
گذاشتن وقت حتی هزینه های مالی ، باز کردن باب گفت و گو با همه گروه های اجتماعی به منظور همراه کردن جامعه و افکار عمومی ، ملاقات با مسئولان ، ارسال نامه های فردی و گروهی و... راه هایی هستند که تاکنون با پتانسیل رسانه ها و تشکل ها به صورت مکمل عمل نکرده اند .
دوست عزیز !
به عنوان مثال و در یک مقیاس خرد ؛آیا معلمان تاکنون توانسته اند از شورای دبیران که یک نهاد قانونی است برای پی گیری مطالبات استفاده کنند ؟
اگر قرار بود در جامعه ایرانی ،فرمول " آسایش اقتصادی " برای رسیدن به یک جامعه توسعه یافته پاسخ گو باشد ، شاه می باید در این فرمول موفق می شد !
اگر چه باید همواره " طبقه متوسط " تقویت شود ، اما نباید از وجود متغیر های مستقل غافل بود .
تنبلی اجتماعی ایرانیان بیش از آن که معلول شرایط اقتصادی باشد ، ریشه های فرهنگی و تاریخی دارد و باید به سراغ آن ها رفت ...
پایدار باشید .
از اینکه نظر این حقیر را مطالعه کردید بسیار سپاسگزارم.
با شما کاملاً موافقم به نظر شما چگونه میشود با همین تعداد معلمان "اندک" و "تحول خواه" مطالبات معلمان را قانونی و از طریق تشکل ها به صورت "عملی" پیگیری کرد؟ آیا یک چارچوب کلی وجود دارد؟ این بحثهای نظری را چگونه میشود عملی کرد؟
سلام
وقتی همان معلمان قلیل حامل اندیشه ای خاص و مولد در حوزه فرهنگ و اندیشه باشند در سپهر عمومی جامعه تاثیرگذار خواهند بود .
اندیشه سیال است و همچون رود مسیر خود را پیدا می کند .
مهم پشتکار ، صبر و تعقیب هدف است .
بر اساس دو عنصر تفکر نقادی و گفت و گو تا بتوان جامعه و مسئولان را نسبت به جایگاه آموزش اقناع نمود .
پایدار باشید .