« ما امروز وارث مُرده ریگ پدرانمان هستیم و از خرمنِ غفلتِ آن خوابزدگان خوشه میچینیم. گناهی که از دل و دست نسلی سرچشمه میگیرد چون جویباری در نسل بعد روان میشود و علفهای هرزهی بلایا را میرویانَد. البتّه این عدالت نیست که نسلی عصارهی زهرآگینِ عمل نسلی دیگر را بنوشد، عدالت نیست امّا واقعیّت است .»
سوفوکل
***
« رضامراد صحرایی » در جلسه ی رای اعتماد خطاب به نمایندگان مجلس چنین می گوید : « ما ۵۹ هزار مربی پرورشی کم داریم که امسال ۱۱ هزار معلم پرورشی جذب میکنیم و باید تا پنج سال آینده این روند ادامه داشته باشد تا این کمبود جبران شود . »
تاکنون گزارش ها و یادداشت های متعددی در « صدای معلم » در نقد کارکرد « نهاد امور پرورشی » در مدرسه به رشته تحریر درآمده است .
واقعا فایده و فلسفه ی وجودی این نهاد در مدرسه برای چیست ؟
کسی که خود را استاد تمام دانشگاه می خواند و برنامه هایش را در 60 صفحه تنظیم کرده که از فرط کلی و انتزاعی بودن برای افکار عمومی قابل هضم و فهم نیست ؛ پرسش اساسی این است که معنا و مفهوم آموزش Education چیست ؟
آیا در جوامع توسعه یافته هم مانند ما نهادی را با چنین تشکیلاتی درست کرده و « تربیت » را از آموزش منفک کرده اند ؟
پرسش این است که اگر در مدرسه این نهاد تعطیل شود ؛ آیا خللی در گردش امور مدرسه حاصل می شود ؟
تا کی باید آزمون و خطا و هدر دادن منابع ارزشمند این کشور باید روش مسئولان و مقامات برای « حل مساله » باشد ؟ فعالیت و یا سیاست گذاری و برنامه ریزی خاصی در حوزه " سلامت روان " انجام نگرفته و به عبارت دیگر ، جامعه به حال خود رها شده است .
چرا کسی به این نمی اندیشد که چرا مساله در ایران به سرعت به « بحران » و سپس به « ابر بحران » تبدیل می شود ؟
چرا کم تر فرد و نهاد و مسئولی سراغی از « بهداشت روان » می گیرد ؟
متولی این امر مهم و راهبردی در مدرسه کیست و چه کسی و یا نهادی باید پاسخ گوی بی توجهی به امر بهداشت روان باشد ؟
24 می مصادف با روز جهانی اسکیزوفرنیا بود و آغاز هفته جهانی آگاهی از بیماری اسکیزوفرنیا . ( این جا )
واقعا در مدارس ما چه برنامه ای برای رشد روانی دانش آموزان و یا آگاهی آنان برای بهداشت روانی دانش آموزان اندیشیده شده است ؟
چرا در این زمینه ها ، تحرکی در مدارس مشاهده نمی شود در حالی که میزان و شدت بیماری های روانی در مدارس و جامعه رو به افزایش است ؟
« علیرضا کاظمی » معاون وقت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در 12 آذر 1398 اعلام می کند : ( این جا ) « در غربالگریهای سلامت انجامشده در وزارت آموزش و پرورش مشخص شده ۳۰ درصد دانشآموزان تمامی مقاطع تحصیلی در حوزه سلامت روان از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و یک درصد دانشآموزان نیاز به خدمات اورژانسی در حوزه آسیبهای روانی دارند که عدد کمی نیست و باید هوشیار باشیم. »
چهارم تیر ماه 1400 ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « سهم تعطیلی طولانی مدت مدارس و واحدهای آموزشی بر اثر کرونا در این بحران چه بوده است ؟ نتایج طرح " نماد " برای نظام آموزشی چه بوده است ؟ » سهم دانش آموزان از ابتلای 60 درصدی جامعه ایران به اختلالات روانی مشخص شد : 5 میلیون نفر ! » نوشت : ( این جا ) چندی پیش علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت اعلام کرد : ( این جا ) « حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند که اطلاعی ندارند و نمیدانند که بیماری دارند و باید خود را درمان کنند از طرفی حدود ۴۰ درصد مردم میدانند به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند اما فکر میکنند خودش خود به خود خوب میشود به همین دلیل به روانشناس، مشاور و روان پزشک مراجعه نمیکنند و تصور دارند با استراحت کردن، گل گاوزبان خوردن و… میتوانند خودشان را درمان کنند درصورتی که افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلالات خلقی و… جزء بیماریهای روان پزشکی است که فرد در صورت ابتلا باید از طریق مراجعه به پزشک، مداخلات دارویی و غیردارویی خود را درمان کند. »
به تازگی ، « مهدی عیسی زاده » عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفته است : ( این جا ) « کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در بودجه سال ۱۴۰۰ برای همه اقشار آسیب پذیر اجتماعی از زندانیان و خانواده های آنان، مددجویان بهزیستی و کمیته امداد ردیف اعتباری در نظر گرفت و حتی ردیف اعتباری برای سلامت روان دانش آموزان هم تعریف شد چون از ۱۳ میلیون دانش آموز در سراسر کشور، پنج میلیون دانش آموز از نظر سلامت روانی مشکل دارند و باید ردیف اعتباری ویژه ای برای آنان در نظر گرفته می شد. پرسش این است ؛ نهادها و دستگاه هایی که به نام « فرهنگ » تعریف شده و بودجه های هنگفتی را می بلعند ، برای تغییر پارامترهای فرهنگی جامعه در حوزه « خانواده » و « آموزش و پرورش » برای حرکت به سوی یک « جامعه سالم و شاد » چه کرده اند ؟
زمان پیگیری برای لحاظ کردن ردیف اعتباری ویژه حاشیه نشینان در بودجه سال آینده از هم اکنون تا مهرماه است تا کمیسیون اجتماعی از طریق سازمان برنامه و بودجه و وزارت کشور آن را مطرح و پیگیری کند. »
اول مهر ماه 1398 معاون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ضمن انتقاد نسبت به بیتوجهی نظام آموزش و پرورش جهت اجرای برنامههای سلامت روان دانشآموزان، میگوید: ( این جا )
اگرچه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش در بحث تربیت به شش ساحت اشاره کرده است، اما میبینیم که جز توجه به بخش علمی، اساسا یا به سایر بخشها توجهی نمیشود یا با نگاهی کاملا تقلیلگرایانه به آن میاندیشند.
فریبرز درتاج در ابتدا ضمن بررسی آخرین وضعیت سلامت روان دانشآموزان گفت: باتوجه به اینکه پژوهش گستردهای از وضعیت سلامت روان دانشآموزان صورت نگرفته است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه کرد، اما به طورکلی در میان دانشآموزان با برخی اختلالات روانشناختی همچون اضطراب، افسردگی و بیشفعالی مواجه هستیم؛ اختلالاتی که میتواند منجر به افت تحصیلی آنها شود.
رئیس انجمن روان شناسی تربیتی ایران می گوید: اگرچه حدود نیمی از اختلالات روان پزشکی در دوران بزرگسالی تشخیص داده میشوند، اما این اختلالات در دوران کودکی و نوجوانی به تدریج بروز مییابند، لذا پرداختن به موضوع سلامت روان در کودکی و نوجوانی و مدیریت مناسب مشکلات روان شناختی موجود، در این سنین از اهمیت به سزایی برخوردار است. »
حال پرسش من از وزیری که دغدغه اش پر کردن ظرفیت خالی مربی پرورشی در مدارس هست این است که در آن برنامه عرض و طویلش برای این مهم چه تدبیری اندیشیده است ؟
در حال حاضر ، عمده فعالیت و سیاست گذاری در غالب مدارس بر روی آموزش با محوریت « نمره و مدرک » تنظیم شده است .
دغدغه ی اولیای دانش آموزان هم به صورت عمده روی این امر تمرکز یافته و چه بسا پرداختن به این امور از آن جه پیشینه ای در نظام آموزشی عقب مانده و ایدئولوژیک ما ندارد چه بسا با مخالفت و اعتراض آنان هم ور به رو شود .
بیماری های روانی از آن جا که مانند بیماری های جسمی قابل رویت نیستند حساسیتی را هم بر نمی انگیزند در حالی که به اذعان کارشناسان ، افراد در صورت ابتلا به اختلالات روانی بر عکس بیماری های جسمی و فیزیولوژیک ممکن است تا آخر عمر همراه فرد بیمار بماند .
آیا آمارهای اعتیاد ، خودکشی ، فراز از خانه ، تصادفات ، پرونده های قضایی و... که می تواند محصول بی توجهی به این امر باشد برای همه و به ویژه مقامات و تصمیم گیرندگان ، حساسیت برانگیز نیست ؟ حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند که اطلاعی ندارند و نمیدانند که بیماری دارند و باید خود را درمان کنند .
در ويژهنامه بهداشت روان که در تابستان 1390 در مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی منتشر شده است چنین آمده است : ( این جا )
« وضعیت موجود و آن چه که لازم است مورد توجه قرار گیرد، به صورت خلاصه بدین شرح است:
1- اهمیت سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی در سامانه سلامت کشورها و نیز ایران تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بنابراین برای آینده سلامت روانی و اجتماعی جهان و نیز ایران احساس نگرانی میشود.
2- آمار اختلال های روانی در ایران در مقایسه با سایر کشورها وضع خوبی ندارد.
3- جامعه ایرانی، جامعه ای هیجانی، نگران، غمگین، حرمت شکن، غیرقابل پیش بینی و به تعبیر برخی بزرگان و مسئولان ؛ غیراخلاقی، قانون گریز و نظارت ناپذیر است، که همگی از عوامل خطر بروز اختلال روانی و بیماری های روان تنی است.
4- در ایران افراد متأهل نسبت به افراد مجرد، به دلایل گوناگون از سلامت روانی بهتری برخوردار نیستند، موضوعی که جای فکر و نگرانی دارد.
5- در ایران سیر فزاینده آمار طلاق، در شهر و روستا نگران کننده است که نشان گر وجود مشکل و آسیب در خانواده و دست کم اختلال در روابط میان فردی است.
6- مهار نشدن، بلکه رشد سیر شیوع پدیده اعتیاد در ایران، با وجود همه مقابله های جدی صورت گرفته پیش و پس از انقلاب، نشان گر ناموفق بودن اقدامات انجام شده بوده، اعتیاد را به مقوله مهم آسیب زای روانی اجتماعی کشور تبدیل کرده است.
7- اگر در بعد پیش گیری از بروز عوامل تنش زا، در سطح خانواده و اجتماع اقدامی اساسی و بنیادی صورت نگیرد، آینده ای ناخوشایند برای کشور پیش بینی می شود.
8- آموزه های دینی و موازین اخلاقی و معنوی جدا از نگاه سیاسی و دیدگاه حاکمان دینی، از عوامل مؤثّر در تأمین، حفظ و ارتقای سلامت روانی به حساب می آید.
9- زمینهسازی برای کاهش نگرانی و ایجاد فضای آزاد و بانشاط، همراه با امنیت و رفاه اجتماعی و برخورداری جامعه از حقوق وکرامت انسانی و قابل پیش بینی، همگی در سطح نخست پیش گیری سلامت روانی اجتماعی قرار می گیرد، موضوعی که نادیده گرفته شده است و تدبیری جدی میطلبد.
10- آگاهی بخشی به همه اقشار جامعه و همه مسئولان تقنینی، اجرایی، قضایی، نظامی، امنیتی و اطلاع رسانی درباره عوامل سبب ساز آسیب های اجتماعی و اختلال های روانی و بار این اختلال ها بر سلامت، فرهنگ و اقتصاد جامعه از اولویت های بسیار مهم است . »
نگاهی به آمارهای ارائه شده نشان می دهد که در مدت بیش از دو دهه تا کنون ( از سال 1378 ) تعداد افرادی که در جامعه ایران دچار اختلالات روانی هستند سه برابر شده است .
از سوی دیگر ، این آمارها رسمی هستند و معمولا در جامعه ما بین آمارهای رسمی و واقعی تفاوت معناداری دیده می شود .
به عبارت ساده تر ، در حال حاضر ، اکثریت جامعه ایران را افرادی تشکیل می دهند که دچار اختلالات و یا بیماری های روانی هستند .
از سوی دیگر ، هشدارهایی که توسط دکتر احمدعلی نوربالا در سال 1390 در قالب گزارش فوق ارائه شده و نیز افزایش 300 درصدی افراد دچار اختلالات روانی نشان می دهد که فعالیت و یا سیاست گذاری و برنامه ریزی خاصی در حوزه " سلامت روان " انجام نگرفته و به عبارت دیگر ، جامعه به حال خود رها شده است .
نکته قابل تامل آن است که صفاتی مانند نگران، غمگين، قانون گريز و غيرقابل پيش بيني بودن مشترک در پژوهش هایی این چنین است .
کدام نهاد و فرد باید در برابر این وضعیت پاسخ گو باشد ؟
پرسش این است ؛
نهادها و دستگاه هایی که به نام « فرهنگ » تعریف شده و بودجه های هنگفتی را می بلعند ، برای تغییر پارامترهای فرهنگی جامعه در حوزه « خانواده » و « آموزش و پرورش » برای حرکت به سوی یک « جامعه سالم و شاد » چه کرده اند ؟ » ( این جا )
تهی بودن دست نهاد مدرسه در حوزه آموزش مهارت های شهروندی هم موضوع مهم و راهبردی است که در آینده به آن خواهم پرداخت .
نظرات بینندگان
در یکی از نوشتارهای قبلی حضرتعالی در بخش نظرات یک کامنت گذاشتم با این مضمون که ای کاش وزیر محترم یکبار دیگر فلسفه تربیتی و ایسمهای تربیتی را مرور کنند چرا که تخصص ایشان در لیسانس زبان انگلیسی و در مقاطع بالاتر زبان شناسی است و گویا نظریات تربیتی را از منظر بزرگان هر ایسم تربیتی یا نگذرانده اند یا فراموش کرده اند .وزیر آ.پ باید از لحاظ مفاهیم تربیتی و معرفت شناختی ،نسبت به زیر مجموعه آگاه تر باشند.مدیر موفق در حوزهء آ.پ باید کیفیت نگر باشد و این مهم با آگاهی از فلسفهء تربیتی تحقق می یابد.غیر این باشد لنگش و چالش زیاد در مدیریت امور خواهد داشت.این مسئله را به عینه در تجربهء 30 سال کلاسداری و متعینات مدیریتی اشخاص زیادی از بالا تا پایین آموختم .
درود
بدون تردید وزیر آموزش و پرورش باید صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت بوده و دیدگاه داشته باشد .
آقاص صحرایی به صراحت عنوان کرد که نماینده رئیس جمهور در آموزش و پرورش است .
پایدار باشید .
مطلبی انتقادی به جا و زیبایی بود
وقتی با امتیازهای ایثارگری و بسیجی دکترا بگیری می شود آقای دکتر صحرایی و بعد می شوی وزیر آموزش یک کشور بزرگ
به هر شکل، این جار و جنجال های تربیت تربیت نشات گرفته از وضع سیاسی کنونی است که سیاه سیون بالایی نسبت به وضع عقیدتی و اجتماعی احساس خطر کرده اند و صحرایی خوب می داند که باید حرف از چه چیزی بزند تا سیبیل خیلی ها را چرپ کند که بتواند جاپایی در سلسه های قدرت در حکومت را به دست بیاورد همانطور که قاضی زاده هشامی و دیگران و دیگران کردند و به دست آوردند و خوردند و بردند.
و دیگر اینکه این تربیت، تربیت کردن برای این است که آموزش و معلم را کوچک کنند و آخوندها را وارد کنند
اما معلم ها برعکس باید کار خود را قوی تر انجام دهند تا ایده های این بیدهای سیاسی را خراب کرده و جامعه ایران را از این برهه خطر و تزویر و ریا و نادانی های سیاسی و حکومتی عبور داده و نسلی زیبا و اندیشه گر شکل دهند
آقا / خانم بینا
عملکرد برخی و شاید بسیاری از معلمان از ورود یا نفوذ روحانی ها بدتر و غیر قابل دفاع تر است .
باید « خودانتقادی » را پیشه ی خود کنیم .
پایدار باشید .
حتی وقتی جوجه می خواهند بخورند اکبر جوجه را ترجیح می دهند!
باور کنید این جامعه و نظام آموزشی راهکاری ندارد.
آقای حاج نادر
تحول باید از درون یک جامعه بجوشد و ساری شود.
هر مساله ای راه حل دارد اما مهم فراگرفتن مهارت حل مساله است که نظام آموزشی ما با چنین آموزه هایی بیگانه است .
پایدار باشید .
کو گوش شنوا و چشم بینا و تخصص و تجربه
فقط اصولگراهای حاکم از آزمون و خطا شروع کرده اند و... روزی دوره اینها هم خواهد گذشت
دوست عزیز ناشناس
تا زمانی که جامعه به خودآگاهی و بلوغ روانی و عاطفی نرسد و تفکر انتقادی را وارد زندگی خود نکند محکوم هستیم که در جا بزنیم همچون :
« خر دوار ! »
پایدار باشید .
جای تأسف هست با وجود افراد فرهیخته ای چون جنابعالی،و نقد بجا و زیبایتان،چرا همیشه افراد بله قربان گوی خودشان را روی کار می اورند.