هدایت تحصیلی در هفته های اخیر به موضوع روز و داغ آموزش و پرورش و خانواده ها تبدیل شده است .
این خانواده ها و دانش آموزان شان به این مساله معترض بوده اند که مدارس به اجبار، دانشآموزان را به رشته های کار و دانش یا هنرستانها معرفی میکنند .
خانواده دانشآموزان به این موضوع معترض بودند که چرا نرمافزار هدایت تحصیلی آموزش و پرورش به اجبار و با وجود بیعلاقگی دانشآموز و کسب معدلهای بالا، فرزندانشان را ناچار میسازند در رشتههایی تحصیل کنند که هیچ علاقهای به آن ندارند .
در پاسخ به این اعتراضات وسیع ، علی اصغر فانی در نشست اضطراری با معاونینش گفت که این بستهها به نفع دانشآموزان و سیستم آموزش کشور است.این بستهها مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است و با توجه به تجربیات داخلی و جهانی تدوین شده است.
فانی ضمن دفاع از عملکرد خود تاکید کرد که : ما این بستهها را با توجه به چهار عامل مؤثر علاقه، استعداد، نیاز کشور و امکانات آموزشی تدوین کردهایم که امیدواریم رشد و توزیع متوازن رشتههای تحصیلی را از این طریق به دست آوریم.
حال باید به بررسی جنبه های مختلف این موضوع پرداخت تا فارغ از جنبه های هیجانی و یا پوپولیستی مشخص شود که مشکل کجا بوده است .
در یادداشتی که در خرداد ماه 1394 نوشتم به چند نکته اشاره کردم که به صورت اختصار به آن ها اشاره می کنم :
1- در نظام اشتغال كنوني، فرآيند نيازسنجي تعريف و تببين نشده است و از آن مهمتر، ارتباط چنداني ميان آموزش و اشتغال وجود ندارد. نظام آموزشي در دو بخش آموزش و پرورش و آموزش عالي فارغالتحصيل توليد ميكنند اما به دليل مشخص نبودن نيازهاي شغلي و پستها و مشاغل مورد نياز، تعداد قابل توجهي از اين افراد جذب بازار كار بر اساس رشته يا تخصص خود نميشوند.
2- بحران نيروهاي تحصيل کرده بيكار كه رقم قابل توجهي را تشكيل ميدهند موجب هدررفت و پرت منابع در بخش آموزش شده است. با نگاهي به هرم جمعيتي كشور و ميزان جمعيت بين 18 تا 65 سال يعني افرادي كه بايد در عرصههاي كار و فعاليت جامعه حضور داشته باشند، 23 ميليون و 300 هزار نفر جمعيت فعال ديده ميشود كه نزديك به 10ميليون نفر آن بيكار هستند يعني افرادي كه به دنبال شغل مناسب هستند.
در بين اين جمعيت جوياي كار از جوانان 18 يا 20 سالهاي كه به دنبال استقلال مالي هستند تا مردان و زناني كه براي تامين معاش خانواده با مشكل مواجهند ديده ميشود. حدود پنج ميليون و 400هزار نفر از اين افراد داراي تحصيلات عالي هستند و نزديك به چهار ميليون و 500 هزار نفر نيز دانشجوياني هستند كه پس از فراغت از تحصيل به جمع بيكاران جوياي كار ميپيوندند. با توجه به اينكه اين آمار توسط سازمان همياري اشتغال دانشآموختگان جهاد دانشگاهي در سال 90 تهيه شده است، پس از گذشت سه سال، اقتصاد كشور بايد براي جايابي بخشي از اين جمعيت جوياي كار آمادگي لازم را پيدا كرده باشد. اين تنها نرخ بيكاران است، بگذريم از افرادي كه بهدليل نيافتن شغل متناسب با مدرك تحصيلي خود يا حقوق و مزاياي ناكافي يا هر علت ديگري به كار در زمينهاي غير از رشته تحصيلي خود ميپردازند.
از سوی دیگر ، افق ١٤٠٤ وزارت آموزش و پرورش را موظف به برنامه ریزی براي رسيدن به هدايت تحصيلي ٦٠درصد فني و ٤٠ درصد نظري کرده است .
بر اساس برنامه پنجم توسعه باید ۴۸ درصد دانش آموزان ما در شاخه فنی حرفه ای و ۵۲ درصد در شاخه نظری ادامه تحصیل بدهند .
با تغییر ساختار نظام آموزشی به 3 – 3 - 6 ، هدایت تحصیلی که در نظام قدیم و در پایه دهم صورت می گرفت به سال نهم تحصیلی تغییر پیدا کرد .
شورای عالی آموزش و پرورش مصوبه ای در این زمینه دارد و آییننامه ای برای هدایت تحصیلی تصویب کرده که بر اساس آن 35 درصد هدایت تحصیلی مربوط به نمرات آزمون عملکرد تحصیلی دانش آموزان مربوط به پایه های هفتم، هشتم و نهم تحصیلی است و آن هم نوبت های اول و دوم هرسه پایه. در واقع نمرات نوبت اول این سه پایه ضریب یک و نمرات نوبت دوم این سه پایه ضریب دو دارد. معدل اینها 35 درصد امتیاز هدایت تحصیلی را به خودش اختصاص داده است.15 امتیاز یا درصد مربوط به آزمونهای استعداد است و 15 در صد مربوط به رغبت است. 10 امتیاز متعلق به خود دانش آموز، 10 امتیاز معلمان، 5 امتیاز نظر ولی دانشآموز و10 امتیاز هم نظر مشاور است که مجموعا 100 امتیاز است.
با این وجود چرا هدایت تحصیلی امسال به یک بحران تبدیل شد ؟
شاید بتوان در این زمینه متهم ردیف اول را وزارت آموزش و پرورش معرفی کرد .
یک اصل مهم و بدیهی برای هدایت تحصیلی را نباید از نظر دور داشت و آن این که ؛ هدایت تحصیلی به صورت فرآیندی از دوره ابتدایی با تشکیل پرونده مشاوره ای آغاز و با انجام مداخله های مشاوره ای و آموزشی تا پایان دوره دوم متوسطه، ادامه می یابد، اما انتخاب شاخه، گروه و رشته تحصیلی در پایان پایه نهم صورت می پذیرد.
آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش سازوکارها و برنامه ریزی های لازم را در این مورد انجام دادند ؟
با این که اجرای نظام 3 – 3 – 6 بدون ساختار کارشناسی و جامع نگری و به صورت شتاب زده صورت گرفت اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز تا امسال کار خاصی را برای این انتقال ( گذار ) انجام ندادند .
از تابستان سال 1394در یک حرکت شتاب زده و البته هیجانی ، همه مشاوران از متوسطه دوم به متوسطه اول فراخوانده شدند تا بار هدایت تحصیلی پایه نهم را به دوش بکشند .
جالب است بدانیم تا پایان سال تحصیلی 1395 یعنی پایان خرداد ماه سال جاری ، هیچ بخشنامه مشخصی با موضوع هدایت تحصیلی به مدارس ارسال نشده بود !
و این در حالی است که طبق وعده مسئولان شیوه هدایت تحصیلی باید تا پایان پاییز 94 تصویب میشد .
در واقع ، نه مسئولان می دانستند چه می خواهند و نه مشاوران می دانستند قرار است چگونه هدایت تحصیلی انجام پذیرد !
نتیجه منطقی و طبیعی این حالت همان بود که در هفته های اخیر شاهد آن بودیم .
اما در کنار همه این ها مشکلات دیگری نیز وجود دارد که موجب شده است فرآیند هدایت تحصیلی به درستی انجام نگیرد و تابع سلایق و باز هم هیجانات کاذب شود .
نخستین و مهم ترین عامل به نوع نگرش و ذهنیت خانواده ها به رشته های فنی برمی گردد .
متاسفانه از قدیم این باور غلط در میان دانش آموزان و خانواده ها وجود داشته است که دانش آموز درس خوان به هنرستان نمی رود .
نهادينه شدن اين ذهنيت منفي و غيرواقعي موجب شده است كه سطح علمي هنرستانها در مرتبه تقریبا پایینی باقي مانده و امر برنامهريزي آموزشي و تحصيلي در اين گونه مدارس با موانع و كاستيهايی روبهرو شود .
از سوی دیگر ، وزارت آموزش و پرورش متناسب با برنامه و آهنگ توسعه و الزامات آن ، پیش بینی ها و سرمایه گذاری های لازم را در این بخش انجام نداده است .
سید محسن حسینی مقدم، مدیرکل دفتر آموزش فنی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش اردیبهشت ماه امسال اعلام کرد :
در هنرستانها یک بودجه تجهیزاتی داریم که به صورت جداگانه در نظر گرفته میشود و در دو سال گذشته تقریباً به صورت صد درصدی جذب شد، ولی متأسفانه مبلغ این بودجه خیلی کم و ناچیز است .
ما حدود هفت هزار هنرستان در کشور داریم و در سال گذشته حدود ۳۶ میلیارد تومان اعتبار جذب و بین این هنرستانها تقسیم شد. به هر هنرستان حدود پنج میلیون تومان میرسد که رقم خیلی ناچیزی است و شاید پول آب و برق هم نشود!
مدیر کل دفتر آموزش فنی و حرفه ای وزارت آموزش و پرورش مهم ترین مشکل را بودجه و اعتبارات دانسته و میزان بودجه لازم را حداقل 10 برابر وضعیت فعلی اعلام می کند .
حال باید از مسئولان وزارت آموزش و پرورش این پرسش را مطرح کرد که آیا تمهیدات و اقدامات لازم را در این مورد انجام داده اند که به " زور " می خواهند دانش آموزان را روانه هنرستان ها کنند ؟!
ضمن آن که معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش در اردیبهشت ماه سال جاری اعلام کرد که اکثر مدارس کشور در دوره اول متوسطه مشاوره ندارند .
هر چند مطابق آمارها و مطالبی که اشاره شد بپذیریم که نفس کار درست بوده است .
آن چه مهم است این است که نقش رسانه ها در ارتقای آگاهی عمومی و فاصله گرفتن از پوپولیسم و روزمرگی است .
به عنوان نمونه و در حال حاضر اقبال دانش آموزان به رشته تجربی بالاست و خانواده ها اصرار میکنند که فرزندشان حتما در رشته تجربی ادامه تحصیل دهد و حتما هم پزشک شود .
اخیرا رییس سازمان سنجش اعلام کرد که از مجموع بیش از 800 هزار متقاضی کنکور سراسری 560 هزار نفر داوطلب رشته علوم تجربی بودند ضمن اینکه امسال بیش از 1200 سهمیه پزشکی کاهش پیدا کرده است. علاوه بر آن ، از این 560 هزار نفر حتی یک درصدشان هم موفق به قبولی در رشته پزشکی نخواهند شد.
و یا بر اساس آماری که مرکز آمار ایران اسفند ماه سال قبل منتشر کرده است از میان کسانی که به مراکز کاریابی مراجعه کرده و دارای شغل شده اند کمتر از 2 درصدشان بین رشته تحصیلی و شغل شان رابطه بوده است !
این به آن معناست که وزارت آموزش و پرورش با این همه بودجه ، نیروی انسانی و دعوایی که فعلا سر هدایت تحصیلی است نتوانسته است به ماموریت های اصلی خویش عمل کند .
در مجموع باید گفت ؛متاسفانه اصل مهم و نانوشته ای که تاکنون در مورد هدایت تحصیلی جریان داشته است هدایت دانش آموزان برتر به رشته های ریاضی و تجربی و فرستادن دانش آموزان ضعیف به رشته های علوم انسانی و فنی و... بوده است .
در این میان شاید لازم باشد کمی نیز به اهمیت رشته های علوم انسانی پرداخته شود .
در کشورهای پیشرفته اهمیت بسیاری برای رشته علوم انسانی و تمام شاخه ها و زیر مجموعه های این رشته قائل هستند و معمولا بهترین و با استعداد ترین دانش آموزان و دانشجویان جذب رشته های علوم انسانی می شوند. در این کشورها، تحصیل در رشته های علوم انسانی؛ به ویژه جامعه شناسی، اقتصاد، فلسفه، روان شناسی و تاریخ خاص افراد بومی است و به ندرت دانشجویان خارجی در این رشته ها بورسیه می شوند. معمولا دانشجویان خارجی در رشته های علوم پایه پذیرفته می شوند.
بهتر است بدانیم که در حال حاضر یکی از مهم ترین مشکلات آموزش و پرورش اقتصاد آن است .
با این وجود و به اذعان کارشناسان ، هنوز در وزارتخانه یک میلیون نفری ، فرد و یا افرادی که با موضوع اقتصاد آموزش و پرورش به صورت تخصصی آشنایی و تبحر لازم را داشته باشند نداریم !
اگر قرار است جامعه به یک توسعه پایدار دست یابد باید به الزامات آن نیز پای بند بوده و تشکل های مدنی و رسانه ها در زمینه هدایت درست جامعه و نظارت عمومی نقش خود را به صورت لازم و کافی ایفا نمایند .
بحرانی که برنده ای نداشت !
ظاهرا مطابق معمول و با بالا گرفتن اعتراضات برای عبور ار این بحران و نیز دخالت نهادهای بازرسی ، هدایت تحصیلی اجباری حذف شد .
اما حذف این اجبار به معنای حل مساله و پرداختن ریشه ای به موضوعات نخواهد بود .
مشکلات و چالش هایی که گفته شد همچنان به قوت خود باقی است و فعلا به بحش زیرین جامعه انتقال یافت ....
این چالش برنده ای نداشت !
نظرات بینندگان
یک موضوع که به نظرم بیشتر آزار دهنده بود:
متأسفانه زیر بار اعتراضات و تبعات اجتماعی موضوع هدایت تحصیلی، بیشتر مسئولین از سطح مدرسه و مناطق تا بالاترین سطوح دولت به جای تبیین ضرورت و اهمیت موضوع، در جایگاه منتقد قرار گرفته و فقط از ضعفهای طرح گفتند و تیشه به ریشه آن زدند. به نوعی انتقاد از این برنامه را سپر خود قرار دادند در برابر اعتراضاتی که به ایشان میرسید!
شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردند؛ بسیاری مدیران و معاونین مناطق استعفا نوشتند و ...
حال آنکه با یک حساب ساده و سرانگشتی [با قبول همه ضعفهای اجرایی] میتوان اهمیت هدایت تحصیلی آن هم در مقیاس ملی را درک کرد.
شایسته این بود که مسئولین و رسانهها همگام با نقد، برای اصلاح نگاه جامعه و اصول مهم و نانوشته و اشتباهی همچون «هدایت دانش آموزان برتر به رشتههای ریاضی و تجربی و فرستادن دانش آموزان ضعیف به رشته های علوم انسانی و فنی و...» تلاش میکردند.
شایسته بود کمی هم به تبیین ضرورتهای اجرای این طرح میپرداختند.