انتخابات دوازدهم هم به پايان رسيد. اکنون که در آستانه استقرار کابينه جديد دولت دوازدهم قرار داريم، مهمترين سوال فرهنگيان اين است که «آيا نوبت اولويت، به آموزش و پرورش رسيده است؟».
بسياري از فرهنگيان از عدم توجه و اهتمام دولت يازدهم به مشکلاتشان آزرده خاطراند چرا که در باور آنان، آموزش و پرورش به عنوان زيربناييترين نهاد توسعهاي کشور به صورت يک اولويت و ضرورت جدي از سوي دولت در نظر گرفته نميشود. روحاني در کوران رقابتهاي انتخاباتي، به فرهنگيان و مردم قول داد تا آموزش و پرورش اولويت دولت دوازدهم باشد، اکنون که تبوتاب انتخابات فروکش کرده، بايد منتظر ماند و ديد، «آيا روحاني به قول خود پايبند خواهد بود يا منافع اکثريت فرهنگيان را فداي منافع حزبي و جناحي خواهد کرد؟»
امروزه آموزش و پرورش با مشکلات جدي روبهرو است. آموزش و پرورش نياز به تغيير دارد و قطعاً وضع موجود مطلوب هيچکس نيست. سالهاست که فرهنگيان براي تحقق خواستههاي بر حق خود فرياد ميزنند؛ فريادي که در گذر دولتها و آمدنورفتن وزيران از پي هم را گوش شنوايي نيست. ديگر ارتقاء کيفيت آموزش مهمترين دغدغه دولتها نيست. کسري بودجه مزمن آموزش و پرورش براي دولتهاي مختلف امري عادي تلقي ميشود. وعدههاي مکرر پرداخت مطالبات فرهنگيان از پي هم ميآيند و ميروند. داشتن حقوقي عادلانه به يک رويا تبديل شده است. ماهها از پي هم ميآيند و ميروند و حق التدريسها همچنان در انتظار پرداخت ميمانند و پاداش پايان خدمت به دست بازنشستگان آموزش و پرورش نميرسد.
بدون ترديد سياههي گرفتاريهاي آموزش و پرورش بسيار بيش از مواردي است که اشاره شد اما در ميانه اين همه گرفتاري، فرهنگيان به روحاني راي دادند اگرچه گلايههايي هم از او داشتند.
به باور نگارنده دولت يازدهم در عرصه آموزشي کشور از پويايي لازم برخوردار نبود. دولت دوازدهم براي خروج از اين انفعال نيازمند بازنگري در برنامههاي استراتژيک خود و اتخاذ سياستهاي هوشمندانهاي در اين حوزه دارد. براي برونرفت از مشکلات کنوني آموزش و پرورش بايد نگاه هزينهاي سياستگذاران کلان و خصوصاً دولتمردان به مقوله آموزش و پرورش تغيير کند. بيشک بدون تغيير نگرش به سيستم آموزش و پرورش نميتوان انتظار تغييرات بنيادي و ساختاري در اين حوزه داشت.
حال که در آستانه استقرار کابينه جديد دولت دوازدهم قرار داريم؛ از دولتمردان انتظار ميرود با ورود جدي به مقوله آموزش و پرورش براي اصلاح نظام آموزشي و مشکلات زيرساختي اين وزارتخانه تلاش کنند. انتظار فرهنگيان از دولت دوم روحاني اينست که « وزيري براي بزرگترين دستگاه اجرايي کشور با برخورداري از يک ميليون پرسنل فرهنگي و بيش از 13 ميليون دانشآموز انتخاب گردد که در حد مشکلات، نيازها و جايگاه اين وزارتخانه باشد و در اين برهه حساس اقتضائات، تهديدها و مسئلههاي اصلي حوزه آموزش و پرورش را به درستي بشناسد و بتواند موانع را از ميان برداشته و راه را براي پيشرفت هموار نمايد.»
امروز آموزش و پرورش در يک بزنگاه حساس و سخت قرار دارد. عبور از اين دوره حساس نيازمند تدبير و آگاهي است. بيگمان ضعف مديريت و عدم درايت وزير در ايجاد بخش اعظمي از مشکلات فرهنگيان موثر بوده و باعث دور شدن آموزش و پرورش از اهداف اصلي خود شده است. تغيير وزير واقعيتي است که بايد پذيرفت، چراکه پذيرفتن ادامه وضعيت نامطلوب موجود نه به نفع دولت است و نه به صلاح آموزش و پرورش.
به اعتقاد صاحبنظران اگرچه تغيير وزير آموزش و پرورش يک ضرورت است اما مهمتر تغيير نگرش دولت نسبت به فرهنگيان و مشکلات ساختاري آموزش و پرورش است.
انتخاب وزير آينده آموزش و پرورش آزموني سخت براي روحاني خواهد بود، چراکه نهتنها دست دولت براي هرگونه تغيير جهت پيشبرد اهداف خود باز است بلکه در راه اين تغييرات نوعي پشتوانه و همراهي را نيز درکنار خود حس ميکند. بيشک مجلس همسو با روحاني ميتواند مسير انتخابهاي معقول و کارآمد را هموار نمايد. در اين شرايط انتخاب درست و هدفمحور ميتواند بسياري از سوء تفاهمات ايجاد شده در خصوص بيتوجهي دولت اعتدال به معلمان و مشکلاتشان را برطرف نمايد.
فرهنگيان با همه کاستيها و کم توجهيها به روحاني راي دادند. حال وظيفه روحاني ايست تا دست حمايت فرهنگيان را به گرمي بفشارد و نشان دهد که آموزش و پرورش به عنوان سنگبناي توسعه درازمدت و باثبات اولويت دولت دوازدهم است. روحاني بايد پيام راي فرهنگيان را ببيند و معني اين ديدن بايد در کابينه جديد دولت دوازدهم نمود پيدا کند.
در اين شرايط همگان با دقت حرکات دولت درخصوص انتخاب وزير آينده آموزش و پرورش را زير نظر دارند و مسلماً تغييرات آينده نشان خواهد داد که دولت دوازدهم واقعاً به دنبال تغيير نگرش و اصلاح مشکلات اساسي فرهنگيان است يا دغدغهها و مطالبات آنان را دستمايه وعدههاي انتخاباتي قرار داده است.
بدون ترديد اگر دولت دوازدهم همان مسير گذشته را بخواهد دنبال کند اميدي به اصلاح نظام ناکارآمد آموزش و پرورش نخواهد بود. روحاني ميتواند براي احياي مجدد زيرساختيترين وزارتخانه کشور تلاش کند؛ اگر ۴ سال گذشته تجربهاي براي دولت باشد که بتواند نقطه ضعفها و ايرادات و اشکالات را در حقيقت بشناسد و برطرف کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آموزش پروش با توجه ب حرفاي نوبخت اصلا دغدغه دولت نیست
و حتما ی وزیر زن برا وزارتخونه ای ک اصلا براشون مهم نیست میزارن
جوجه را هم که یکبار شمردیم ولی!!!!!!!!!!!!!!
ده سال تو این سیستم کار کردم.
الان که وقت ازدواجمه، هر جا میرم با استهزا باهام برخورد میکنند.
به صراحت میگن:درآمد شما برای تشکیل خانواده کافی نیست
اگر مبنا بر حرف شما باشد پس قانون برای چی هست
چرا دولت داریم؟
این که مشکل هر کسی مشکل خودش است که سنگ روی سنگ بند نمی شود
فرض کنید از فردا به نیروی انتظامی و پلیس ، پزشکان و قاضی حقوق ناچیز بدهند می شود به آنها گفت خوب شغل خود را رها کنید پس عدالت اجتماعی یعنی چه!
جناب ما خدا را شاکریم که همین یک لقمه نان را که خیلی ها ندارند سر سفره داریم و هنوز دستمان به درخواست از خلایق ناگزیر نشده است. مردم و نظام ایران دست از ادعای مسلمانی بردارند توقعات ما از این خیلی کمتر هم میشود. کسانی که متقاضی شغل معلمی هستند 90 درصدشان از همه جا مانده و رانده اند و چاره ای جز معلم شدن ندارند. آیا در شان مسلمین است که شغل معلمی اینقدر نزد آنها بی ارزش شود؟ آیا در شان دولت اسلامی است که شکم های برخی از کارمندانش از فرط خوردن در شرف پاره شدن باشد اما معلم از نیمه برج به بعد مضطرب باشد که غذای خانواده را چگونه تامین کند؟ آیا اینکه بهترینها از نظر استعداد پزشک و مهندس پتروشیمی و ... شوند و آموزش و پرورش به هیچ وجه گزینه رقابت آنها نباشد ظلم در حق فرهنگ و اقتصاد این کشور نیست؟ وانگهی 10 درصدی که مستعد بودند و با تمایل و نه از روی ناچاری معلم شدند چه گناهی دارند که باید امروز طعم تلخ تبعیض را بچشند؟
این حرف شما به دور از ادب است... این حقیقته که معلم که وضعش خوب نیست شانش هم متاسفانه پایین اومده
معلم که انسان ساز است ثروت ساز است کشور ساز است نباید حتی با شغل های دیگه مقایسه شود نه از لحاظ درآمدی و نه از لحاظ شان ومنزلت ولی افسوس که تو ایران معلم رو با یه دید دیگه نگاه میکنن.. اگه قرار بود معلمان بزرگوار صبر نکنن و چشم بر تبعیضات و نابرابری ها نبندند و همه شغل شریفشان رو رها کنن که همه چیز نابود میشد..همه که مثل شما فکر نمیکنن
بیایید قانــــــــــــــون را اجرایی کنید
براساس سند تحول نبایــــــــــــــــــد هیچ کلاسی بیش از ســــی نـــــفــــر باشد. چه وقت قرار است به این قانون عـــمـــــــــل شود.
اگر دبیری از دست ازدحام دانش آموز کلافه شود وبه ناچارکاری که نباید از او سربزند تمام نشریات وسایت ها دست به کار شده ، او را مورد نــــــــوازش قرار می دهند ولی حاضر نیستند بپذیرند که یکی از عوامل عصبانی شدن دبیر سرکلاس ،آمار بالای دانش آموز است!!
امسال ادارات دستور داده اند کلاس ها براساس سی وپنـــــــــــج نفر بسته شود! آیا گوش شنوایی هست؟!!!
"براساس سند تحول نبایــــــــــــــــــد هیچ کلاسی بیش از ســــی نـــــفــــر باشد"
آنقدر این قانون را اجرا نمیکنن تا از ما خبطی سربزنه
اونوقت پوستمونو میکنن.
برای وزیر و رئیسش ادبیات را آموزش بده که اصلا بلد نیستند
ولی خدا میداند کی پاداشم را میدهند!!!!!!!!؟؟؟؟
اگر یک نیم نگاهی به لایحه برنامه ششم که توسط دولت نوشته شده بود (نه قانون برنامه ششم که توسط مجل نوشته شد) نگاهی بیندازیم همه چیز مشخص است. همکاران گرامی یا با دست در دست هم کاری بکنیم و یا برویم خانه خود بخوابیم و به فکر این حرفها نباشیم چون انتظار کشنده و نابود کننده است.
راستی مصلحت چیه؟؟؟؟!!!