شخصیت والای مولای متقیان حضرت علی(ع) حقیقتی است که همچنان بر گونه اساطیر می درخشد و با یک جهان، عشق و معرفت و محبت در مسیر رشد و هدایت و سعادت بشریت پرتو افشانی می کند.
مولود کعبه اسوه همیشگی عدالت و آزادگی و برابری هرگز به تاریک خانه تاریخ و بیغوله اذهان نپیوسته و تعلق به زمان و مکان و قشر و طبقه خاص نمی باشد. علی، آن رادمرد وادی بیکرانه علم و ایمان و یقین و آن حقیقت و باطن و تفسیر قرآن و معنی و مفهوم و مصداق صدیق صداقت و اخلاص و مجاهدت فی سبیل الله و همراه با خلائق و ارض و سماء و افلاک که حق و عدالت و شجاعت و منشور حکومت داری و مردم گرایی با او عجین گشته و افتخار تمامی آزادمردان و مبارزان و منتقدان و قهرمانان عرصه انسانیت در همه ادوار بوده و هست از آن روی نیاز هماره انسان و زمان است که هرگز جهان و جهانیان را برای خود نمی خواست و هیچ گاه در آزادی تحقق و جاری و ساری شدن تز اهریمنی و تفرد گرایانه "همه با من و همه برای من" شب را به پگاه نرساند. آن چنان که خود نیز به تصریح بیان داشته بر خلاف مستبدان و دیکتاتورهای جهان و آریستوکرات ها و الیگارگ ها و یا مدعیان کاذب دموکراسی و رعیت پروری هرگز حاجبی میان خود و مردم قرار نداد، او خادمان را همیشه تشویق و خائنان و غارتگران بیت المال و زالوصفتان و سیاست بازان ماکیاولی را تنبیه و مواخذه می نمود. شایسته سالاری را اصل قرار می داد. منتقدان و حتی مخالفان صریح الهجه را برای اصلاح جامعه و رعایت و اجابت عدل و انصاف و صلاح بر چاپلوسان و متملقان شکمباره و فاسد و شیرین زبان اما خطرناک تر از افعی، ترجیح می داد.
علی(ع) آن تجسم راستین اسلام و انسان و انسانیت که پیامبر(ص) وی را قرین قرآن و حق و خودش می دانست به همان میزان که با قاسطین (جبهه معاویه و عمروعاص) و ناکثین (جبهه افزون طلبان نظیر طلحه و زبیر) و مارقین (خوارج نهروان و مقدس مآبان و بی خردان) سخت مخالف بود، با مردم و حتی منتقدان و مخالفان خویش که افسادی در جامعه نداشتند مدارا می نمود.
حقانیت و صداقت و مظلومیت آن بی بدیل تاریخ و هستی و ایثار و از خودگذشتگی و ذوب بودنش در صدق و وفا به گونه ای بود که در ماجرای تلخ سقیفه و نادیده انگاشتن حق ولایت و امامت خداپسندانه و مردم سالارانه او و آن نامهربانی ها و جفاهای تاریخ سوز و جان سوز از ناحیه صاحبان زور و تزویر و به قول دکتر شریعتی تیغ و طلا و فریب و استعمار و استثمار، وقتی یک فرد یهودی آن چنان صحنه های دلخراش و اما صبوری و مظلومیت در عین اقتدار و حقانیت و شجاعت علی را مشاهده نمود و فاتح دلیر خیبر را تک و تنها دید، اشک از دیدگانش سرازیر گشت و با اعماق جان و تار و پود هستی اش مکتب و مرام مولا را پذیرا شد و در سلک عشاق و وفاداران به آن حضرت قرار گرفت!
بی جهت نیست که امثال جرج جرواق ها، لوئی ماسینیون ها، جرجی زیدان ها بدو دل بسته و عظمت و پاکی اش را به خامه قلم کشیده اند!
به راستی عشق و عرفان و ارادت به علی چه ها که نمی کند. تا آن جا که خواهر عمروبن عبدو وقتی بر سر جنازه برادرش حاضر می شود و یقین می کند که او به دست علی ابن ابیطالب(ع) کشته شده نه تنها غمگین و اندوهگین نمی شود بلکه چون به دست پاک ترین و صادق ترین و محق ترین فرد به قتل رسیده افتخار هم می کند!!
یا وقتی که فردی از مریدان آن حضرت که به مقام والا و عظمت روحی و عدالت و ایمان و درستی او یقین داشت و دچار گناه بزرگ و سرقتی شد که مستوجب مجازات بود و انگشتان دستش قطع شد همچنان که خون از دستش می چکید مدح و ثناء علی می گفت و حرکت می کرد و در پاسخ به معاندی که می خواست او را بر علیه علی تحریک کند و به انتقامش وادارد گفت انگشتان دست من به دست امام عادل یعنی علی(ع) قطع شده و او مرا به حق عقاب و مجازات کرده است.
حال سخن حقیر با خود و دیگران و به خصوص علاقه مندان و ارادتمندان به مولا و بلاخص مسئولین و مقامات کشور و وجدان تاریخ این است که شناخت و معرفت از چنین علی با آن چنان خصوصیات و ملاکات و معیارها و تطابق زندگی و مرام و مشی خویشتن با سیره و سلوک آن حضرت و تبعیت راستین و همه جانبه و بدون تعارف و شائبه از آن حضرت و نه صرف مدح و ثنا و ذکر اوست که از ما پیرو و شیعه و یا محب علی می سازد تنها در این صورت و حالت است که ذکر علی(ع) عبادت تلقی می شود.
می بایستی به راستی در نظر و عمل، در خانه، مدرسه، جامعه، دولت، حکومت و مشی و مراممان با کل جامعه و حتی جهان مطابق با منشور و دکترین قرآنی و توحید مدارانه علی باشد و در حقیقت و نه صرفا در زبان و قلب، امام علی (ع) میزان باشد و بس.
در غیر این صورت هم خود را فریب داده ایم و هم به ساحت مقدس و مکرم آن امام همام و الگوی حقیقی ایمان و یقین و تقوی و عدالت و مساوات و جهاد و شهادت خیانت ورزیده ایم!
امید که با توجه به وسع و توان علمی و معرفتی و ایمانی خویش علی وار باشیم . بیش از این بر مظلومیت و جراحت روح و دل و فرق شکافته و نورانی مولایمان نیفزاییم! حجاب های ظلمانی مرامی و اخلاقی و معیشتی فی ما بین خود و علی را بدریم و مستغرق در اقیانوس بی کران انوار الهیه آن یگانه گردیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
که به ما سوی فکندی همه سایه هما را
آن امام همام (علیه السلام) از ارکان هستی است او پرنده ایست که فضای بیکران تحت سیطره پروازش در تمام عوالم هستی در توهم سیمرغ هم نمیگنجد. تمام بدختی بشر امروز فاصله گرفتن از این اسوه های بزرگ انسانیت است که بصورت جاهلیت اخری در حال ظهور می باشد.
*** حضرت علی (ع) میفرمایند: "اگر میخواهی خداوند را بشناسی، خودت را بشناس."
البته که یک پیام بزرگ و قابلتأمل در اجازه بدهید بگویم "فرا پیغام" نقل شده از مولایمان که به طرز وحشیانه ای و با بربریت تمام مطرود و منزوی و حتی مخفی و تحقیر شد وجود دارد. و آن پیام این است که برای شناخت خود چارهای جز شناخت پیرامون خود نداریم: شناخت مردم، ضعفا، حاکمان و جو و شرایط اقتصادی سیاسی که در آن و با آن زندگی می کنیم... و واقعیت این است که خداوند ظلم و ستم و فساد و تبعیض و ریا و غارت و استعمار و استبداد را بر نمی تابد... بنابراین باید در جهت آزاد کردن خود از سیطره ..... اهریمنی او دست به انقلاب بزنیم .....
-- دکتر سید محمدحسن حسینی
-------------------------------------------------- ---------------