در همه دولتهای پس از انقلاب، این وزارتخانه همواره ساز خودش را زده و به حرف هیچ کسی گوش نداده است.
خیلی از مدیران آموزش و پرورش، افرادی با عقایدی خشک و روحیه انتقادناپذیر هستند که فقط خودشان را قبول دارند و کارشناسان بیرون از وزارتخانه را ابله و نفهم و بیسواد قلمداد میکنند.
همین که هنوز مدارس ایران از بلندگوی حیاط استفاده میکنند و با ایجاد آلودگی صوتی دیکر شهروندان را آزار میدهند، بر تداوم روش تفکر سنتی مدیران آموزش و پرورش تاکید دارد که هنوز تکنولوژی و حقوق شهروندی را درک نکرده است.
با توجه به این که اولویت نمایندگان مجلس و رسانهها پیگیری موضوعات سیاسی و اقتصادی است، همیشه کمترین انتقادها از آموزش و پرورش صورت گرفته و این وزارتخانه تنها در زمان رای اعتماد مجلس به وزیر جدید مورد توجه قرار میگیرد، یا وقتی دانشآموزی از معلم خود کتک میخورد یا مدرسهای دچار آتشسوزی میشود.
اصلاح وزارت آموزش و پرورش از عهده من خارج است، اما با جدیت تلاش میکنم تا خاموش شدن بلندگوی حیاط مدارس را پیگیری کنم.
صداوسیما و مجلس و شورای شهر و روزنامهها هم به دنبال بازیهای سیاسی و بهروزرسانی کانالهای تلگرامی خود علیه رقبایشان باشند.
کانال فرورتیش رضوانیه
نظرات بینندگان
ایضا یکی از عقب نگهداشته شده ترین وزارتخانه ها هم از
نظر سیستم اداری، مدیریت، تصمیم سازی و از همه مهمتر
پرداخت حقوق و دستمزد است!
شاهد مثال آن هم عدم پرداخت حق التدریس معلمان پس از
گذشت 7 ماه و موکول کردن آن از آن سال به این سال؛
از آن ماه به این ماه؛ از این هفته به آن هفته و از امروز به
فردا و پس فردا و در نهایت گذر ماه ها و شاید سال ها..!
وزارتخانه ای که شاید بیشترین استیضاح وزیر را از آغاز
انقلاب داشته ولی این حرکات شوربختانه هیچگاه منجر به
اصلاح سیستم "عهد بوقی" آن نشده است!