صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

محمد رضا خورشیدی پاجی/ فعال فرهنگی

آموزش و پرورش پایه ملی تولید و اشتغال کشور

وقتی بحث تولید و اشتغال مطرح می شود اگر به زیر ساخت ها و پایه ها توجه نشود قطعا راه به هدف نمی یابد و یا مسیرآن کژراهه و بیراهه خواهد بود/ مردم را توجیه کردند که باید در این بازه زمانی برای سربلندی خودشان و خوشبختی نسل فردا ، ریاضت را خوراک خود نموده و بیشتر از حد معمول ، کار ، تلاش و زحمت بکشند و در این مسیر وجدان را سرلوحه روزگار خود نمایند و خود ارزیابی و خود نظارتی را در دستور داشته باشند ، سر مردم و دیگران کلاه نگذارند ، اختلاس از بیت المال نداشته باشند تا بتوانند از فقر و نداری نجات یافته و ازفاصله بین فقیر و غنی بکاهند/ آنان در این کارزار پس از اطمینان از زمامداران و آحاد مردم ، با خیال آسوده به سراغ مراکز هدف ، پیش دبستانی ابتدایی رفتند با دقت و با بودجه کافی نقشه راه را پیاده کردند/ از سازمان های موازی و تعلیمات رسمی و غیر رسمی بی هماهنگ با آموزش و پرورش خبری نبود/ حتی نهاد کلیساها برای پرورش های مذهبی حق ارتباط مستقیم با متربیان و حضور وقت و بی وقت در کلاس های درس را نداشتند بلکه فقط باید با معلمان مباحثه و تبادل داشتند تا مرجعیت از آن معلمان باشد که دو گانگی در تعلیم و تربیت پیش نیاید/ در کتاب ها تنبلی و کار نکردن تقبیح و کار کردن و وجدان کاری بر ذهن و جان نونهالان نهادینه می شد/ مدارس شان کارچاق کن اداره متبوع نبودند/ اگر تولید و اشتغال به معنای واقعی را می خواهیم باید در تخصیص بودجه و در مرجعیت آموزش و پرورش و تولید نیروی مولد ، فقط و فقط دستگاه تعلیم و تربیت را به عنوان مرجع تولید سرمایه انسانی و منبع تولید و اشتغال ببینیم ولا غیر/ اگر همچنان هشتاد درصد بودجه های تعلیم و تربیتی و فرهنگی به مراکز مدعی هیچ کاره و همه کاره و بیست درصد به آموزش و پرورش همه کاره و هیچ کاره اختصاص یابد طعم تلخ بیکاری و نابودی تولید ، همچنان ویروس کشنده ای خواهد بود در سرزمین پر از منابع مادی و معنوی ایران....

آموزش و پرورش پایه ملی تولید و اشتغال کشور

وقتی بحث تولید و اشتغال مطرح می شود اگر به زیر ساخت ها و پایه ها توجه نشود قطعا راه به هدف نمی یابد و یا مسیرآن کژراهه و بیراهه خواهد بود.

 با نگاهی به دو کشور ویران شده از جنگ آلمان و ژاپن دو متفکر وقت شناس ، پای در یک کفش کردند که اگر تولید ، اشتغال و سربلندی کشوررا می خواهید ، کلیدش در ذهن پاک کودکان و نوجوانان و مسیر توسعه واقعی آن درآموزش و پرورش رقم خواهد خورد ، آنگاه هر چه خرج کنید و بکارید در زمانی نه چندان دور، درو خواهید کرد و این شد از سرزمین هیچ و ویران شده ؛  کشوری پرصنعت ، اشتغال زا ، کارآفرین ، مولد ، مترقی و در نهایت در سال های هدف ، جزء پنج کشور اول پیشرفته و اقتصادی مطرح جهان به نام خود سکه زدند که البته آن قدر اشتغال زایی نرم بالایی داشت که با کمبود نیرو در بخش های تولید ی مواجه گشته که با وارد کردن نیروی کار و جذب نخبگان از کشور های دیگر اقدام می شد.

میجی در ژاپن و بیسمارک در آلمان جمله معروف را به سران و اتاق فکر توسعه کشور خوراندند که اگر می خواهید کشوری پیشرفته، نرمال و پایدار داشته باشید ؛ بچه های پیش دبستانی و ابتدایی ، آموزش و پرورش و خیل بودجه کشور رادر اختیارشان بگذارید تاچند سال بعد سرهنگ ، مهندس ، دکتر ، معلم ، وزیر و وکیل ، نخست وزیر، کارگر، پرستار و... نیروی کارآمد ، استاندارد ، دلسوز و متعهد داشته باشید یکی بهتر از دیگری .

البته مردم را توجیه کردند که باید در این بازه زمانی برای سربلندی خودشان و خوشبختی نسل فردا ، ریاضت را خوراک خود نموده و بیشتر از حد معمول ، کار ، تلاش و زحمت بکشند و در این مسیر وجدان را سرلوحه روزگار خود نمایند و خود ارزیابی و خود نظارتی را در دستور داشته باشند ، سر مردم و دیگران کلاه نگذارند ، اختلاس از بیت المال نداشته باشند تا بتوانند از فقر و نداری نجات یافته و ازفاصله بین فقیر و غنی بکاهند .

آنان در این کارزار پس از اطمینان از زمامداران و آحاد مردم ، با خیال آسوده به سراغ مراکز هدف ، پیش دبستانی ابتدایی رفتند با دقت و با بودجه کافی نقشه راه را پیاده کردند .

در شهر سازی حرف اول و آخر را گسترش ضابطه مند فضاهای استاندارد فرهنگی ، هنری ، آموزشی ، ورزشی و تفریحی کودکان و نوجوانان می زد ، حقوق معلمان با هیچ سازمان و نهادی برابری نمی کرد ، در خرج کردن ها تنها نهادی که ذیحساب نداشت آموزش و پرورش بود ، از سازمان های موازی و تعلیمات رسمی و غیر رسمی بی هماهنگ با آموزش و پرورش خبری نبود ، اردوهای کوتاه و بلند مدت ، سخت و آسان همه و همه باید تحت اشراف و قیومیت بلا منازع آموزش و پرورش اجراء می شد ، حتی نهاد کلیساها برای پرورش های مذهبی حق ارتباط مستقیم با متربیان و حضور وقت و بی وقت در کلاس های درس را نداشتند بلکه فقط باید با معلمان مباحثه و تبادل داشتند تا مرجعیت از آن معلمان باشد که دو گانگی در تعلیم و تربیت پیش نیاید . برای حس وطن دوستی و یادمان از جان گذشتگان و اعضاء از دست داده ها در جنگ و دفاع از کشور، بازدید و توضیح فضاهای مانده از رشادت ها و موزه های جنگ وبرنامه های ویژه ، حتما و حتما از مجاری آموزش و پرورش اجراء و اقدام می شد .

هیچ نهادی حق دخالت و بودجه ای در این زمینه نداشت . محیط زیست ، حراست و حفاظت از آن در اولویت آموزش ها بود . در کتاب ها تنبلی و کار نکردن تقبیح و کار کردن و وجدان کاری بر ذهن و جان نونهالان نهادینه می شد .

آموزش و پرورش پایه ملی تولید و اشتغال کشور

کارهای عملی اولویت بر کارهای تئوری و گفتاری داشت، الگوهای رفتاری و عملی جوار مدرسه ازخانه ، کوچه ، خیابان ، معلم ، عوامل آموزشی ، پلیس ، کارمند ، تلویزیون ، کوی و برزن ، لحظه به لحظه هماهنگ و در حال پرورش و تربیت بود ، عوامل آموزشی و پرورشی هیچ گاه با سخنرانی های طولانی و اطوارهای نمایشی و بوق کرنا درمدارس بر ذهن و روح بچه های معصوم سوهان نمی شدند که پس از پایان ساعات آموزشی و پرورشی در خانه ، جامعه ، رسانه عمومی  برعکس آنچه شنیده و خوانده اند مشاهده کنند و تمام رشته ها در این تناقض پنبه شود .

مدارس شان کارچاق کن اداره متبوع نبودند ، مدارس درجه یک و دو ، پولی و بی پول نداشتند ، بچه های کشته شدگان در جنگ از بچه های عادی جدا نبودند تا تافته ها ، بافته ی جدا یافته شوند تا وقتی بزرگ شدند همدیگر را در جامعه نفهمند و هر کدام از بی اعتمادی در جامعه ، در زندگی ، در ازدواج ، درکی از هم نداشته باشند و برای خود و دیگران مشکلات مالی و اجتماعی به وجود بیاورند .

اگر تولید و اشتغال به معنای واقعی را می خواهیم باید در تخصیص بودجه و در مرجعیت آموزش و پرورش و تولید نیروی مولد ، فقط و فقط دستگاه تعلیم و تربیت را به عنوان مرجع تولید سرمایه انسانی و منبع تولید و اشتغال ببینیم ولا غیر.

اینکه منابع مالی برای آموزش و پرورش در درجاتی دست چندم  و مبادی تعلیم و تربیت دروازه هایش به روی قدرت مندان ناوارد ، نامحرمان نامتخصص به اصول اولیه آموزش و پروش باز و معلم باید دنباله رو و تامین کننده خواسته های بی هدف و ناهماهنگ غیر اصولی باشد ، تولید و نیروی مولد و سرمایه انسانی کارآمد تربیت نخواهد شد .

اگر همچنان هشتاد درصد بودجه های تعلیم و تربیتی و فرهنگی به مراکز مدعی هیچ کاره و همه کاره و بیست درصد به آموزش و پرورش همه کاره و هیچ کاره اختصاص یابد طعم تلخ بیکاری و نابودی تولید ، همچنان ویروس کشنده ای خواهد بود در سرزمین پر از منابع مادی و معنوی ایران .

بیایم در سال تولید و اشتغال به آموزش و پرورش و معلم توجه همه جانبه و جدی نمائیم تا در آینده کشوری مولد همراه با نیروی کار کارآمد و کشوری توسعه یافته و سربلند در جهان داشته باشیم. 

به امید آن روز

آموزش و پرورش پایه ملی تولید و اشتغال کشور


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 05 فروردين 1396 08:20 خوانده شده: 2035 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +11 0 --
معلم ایران 1396/01/05 - 12:16
ای کاش گوش شنوایی بین مسولین حاکمیتی وجود داشت تا می‌فهمیدم ا پ یک نهاد مولد انسان ساراست وبدون آن رفتن به قهقرا است اما افسوس که قدرت و ثروت اندوزی گوششان را کرکرده
پاسخ + 0 0 --
فرهنگیان 1396/01/06 - 10:37
مسول فقط فکر خودشه
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/01/06 - 15:31
به دلیل اینه که ظاهرسازی و دروغ شده سر لوحه آموزش و پرورش که انسانهای متقلب و دروغگو پرورش میدهیم.
پاسخ + +9 0 --
بازنشسته 1396/01/05 - 12:24
با سلام کاشکی متولیان امر بیدار بودند و می خواندند و عمل می کردند و حامی نجومی بگیران غارتگر نبود .
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1396/01/06 - 15:31
عالی بود.
پاسخ + +1 0 --
معلم 1396/01/09 - 23:57
کدام تولید کدام معلم؟

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور