نوروز و بهار با کلیت هستی و شاکله حقیقت عجین گشته و تغییر و تحول و تطور و بلکه زایش و خلقت نوین را بشارت می دهد. " کل یوم هو فی شأن" " پروردگار هر آن و لحظه در خلق و ایجاد و پردازش جدید است." اذعان و اشعار بر همین واقعیت دارد.
آن هنگام که به کل جهان و گردش روزگار و آمد و شد مخلوقات و هدف و انگیزه انسان ها، از منظر حکمت بنگریم و از صرف تمثیل بگذریم، حتی پاییز و زمستان و سختی ها و مشکلات آن به اضافه دست اندازها و آزمایشات و دست و پنجه نرم کردن با حوادث و تلخی ها نیز، اگر بهاری فرض نگردد، می توان گفت بستر و مقدمه ای برای بهار می باشد. نگره سیستمی و هدف مند و سلسله وار به وقایع و پرهیز از جزم اندیشی و ذهنیت صرف و جزئی نگری می تواند به میزان قابل توجهی حلّال باشد. از منظر کل نگری، هماره می توان نوروز را شاهد بود.
یک ضرب المثل اتیوپیایی می گوید:" باران در بهار می آید، بارانی را باید در خزان فراهم کرد." آن گاه به این گفته زیبای مولانا دل خوش می کنیم که در فصل بهار و نوبهاری همه چون قند و نبات در کناری خوش هستند. اگر چه بهار عمر از بهار طبیعت گسسته نیست اما به قول سقراط حکیم " بهار عمر از بهار طبیعت جان فزاتر است، همانا قدر بهار عمر را نیز باید دانست." حال اگر فردی خویشتن را بهاری ننماید و در خزان ماده و روح محصور شود هرگز نباید جهان و جهانیان را خزانی بپندارند!
ژان پل سارتر می گوید:" اگر نمی توانی از بهار لذت ببری این دلیلی بر آن نیست که دیگران هم نمی توانند از آن لذت ببرند." ماکسیم گورکی چه زیبا گفته است:" بهار هدیه ای است که خدای مهربان هر سال برای ما و طبیعت دوباره می گرداند پس قدر بهار را بدانیم."
از حکیم خیام نیشابوری نیز بشنویم که می گوید:" نسیم نوروز بر چهره گل خوش است و نباید از خزان سخن گفت." سخن حکیمانه ای نیز از نظامی گنجوی رسیده است که می گوید:" هر فصلی همچون بهار نیست ؛ اگر گلی را در بهار نبوئی خزان می آید و آن را با خود می برد." مولانا در فراگردی حکیمانه و عارفانه و سیستماتیک و از منظری فراخ اندیشانه و در پیوند دنیا و آخرت، بهاری ممتد و گسترده را نوید می دهد:" بهار نو بعد از برگ ریزان، برهانی است بر وجود رستاخیز ."
حال بشنویم از صادق هدایت که فیلسوفانه و مدافعانه می گوید:" در زندگی بهارهایی است که مثل خوره، سرمای زمستان را آهسته آهسته در ملاء عام می خورد و می تراشد. "
محمد علی جمال زاده داستان نویس بزرگ معاصر می گوید:" البته واضح و مبرهن است و بر هیچ یک از ابنای بشر پوشیده نیست که بهار یک فصل خوب و زیبا و قشنگ و لطیف و چشم نواز معتدلی است." و برای آن که قدر و منزلت بهار و بهاری بیشتر استدراک گردد .
آنتوان چوخوف معتقد است:" تا زمانی که گرمای تابستان و سرمای زمستان را بخشیده باشی، قدر بهار را نخواهی دانست."
گوته شاعر شهیر و بزرگ می گوید:" فصل جوانی طبیعت، همان بهار است." شارلوت برونته گفته است:" بهار، فصل امید و احساس و عشق و جوانی است." و چه زیبا و هنرمندانه گفته است ویلیام شکسپیر:" اگر خواهان لذت بردن از بهاری، همچون بهار باش."
گوستاو فلوبر می گوید:" این امید به بهار است که سختی زمستان را می گذراند و سپری می نماید." و برای پرهیز از غرور و ناشکری و در جا زدن و ضرورت هوشیاری و آگاهی و استمرار بهاری، بشنویم از نیچه که می گوید:" فریب بهار جائز نیست، چرا که تابستان و زمستان هم وجود دارد."
آگوست کنت گفته است:" آنگاه که دل خوش باشد، همه فصول نیز به بهار تبدیل می گردد." دانته بزرگ می گوید:" بهار فصل حیات دوباره جهان و تجدید میثاق انسان با خاک است." مولیر هم گفته است:" روح و دل هر گاه بهاری باشد نه گرمای تابستان محسوس می گردد ونه سرمای زمستان."
ارد بزرگ معتقد بود :" روان رنجور، در طبیعت سبز دوباره پیوند خواهد زد و به زندگی خویش ادامه خواهد داد. " اما بشنویم از افلاطون کبیر:" اگر در بهاری متوالی که از پس یکدیگر می آیند، کامل تر از گذشته نگردی، عمرت را تلف نموده ای."
آری !
بهار است و دست های سبزش و آن اعجاز شگفتی آفرینش که نسیم فرح بخش را تا پشت پرچین آنات و لحظات زمان به ارمغان می آورد و در جشن اقاقیای فروردین محشر به پا می نماید و این سان، گیتی شاهد به بار نشستن درختان و گیاهان با شاخسار طلعت آفرین باشد و در این همایش و قیامت روشنایی و عشق و صفا، دیگر شاهد ظلمت چلچله های ره گم کرده نباشیم.
وه! که چه زیبا و دل نواز است بهار، میعاد زمان و زمین، انسان و پرنده و آواز پر طنین مرغان دل نواز و مرغزار وادی نور، ببین چه سان درختان سیب و نارنج در جشن تولد خود گل افشانی و دل ربایی می کنند.
از چه و از کجا بسرایم؟ از فرش زیبای زمردین پرپیکره عریان صحرا و یا از جامه سبز بر اندام درختان، همراه با زمزمه ها و آواز عشق جان نواز جوی های روان طبیعت. بیاییم در این خانه تکانی طبیعت، دست به خانه تکانی معرفتی و روحی و باطنی بزنیم. زنگارهای درون را بزداییم و در ترنم باران صداقت و ایثار و وفا و با ایصال به چشمه سار عشق و عرفان و عقل در پناه ایزد کردگار، جهان درون و برون را دیگر بار و این بهار، بهاری بسازیم. بهاری که در جای جای آن اثری از خزان تبعیض، بی عدالتی، اجحاف، دروغ، فساد، پلشتی و خودخواهی و دیگر سوزی نباشد.
اگر چهره ظاهری را زیبا می سازیم و به طبیعت قشنگ نظاره می کنیم به قول زینت عبادت کنندگان، مباد که کردارمان و باطنمان ناپسند باشد!
شاهد بهاری باشیم و نوروزی را در آغوش بگیریم که به فرموده مولایمان علی (ع) در آن نافرمانی خدا نشود! آری نوروز خیلی عزیز است و ارزشمند و والا زیرا به فرموده صادق آل محمد(ص) نوروز روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت هایشان ایمان بیاورند. این روز، اولین روزی است که در آن خورشید دمید و بادهای بارور کننده بر درختان وزید و گل ها و شکوفه های زمین آفریده شد.
این روز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد. نوروز، روزی است که پیامبر (ص) حضرت علی را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم، بت های شرک را در هم بکوبد و بر زمین افکند...
نوروز، روزی است که قائم ما و صاحب امر ظهور می کند.هیچ نوروزی نمی رسد، مگر این که ما در آن منتظر فرج هستیم. نوروز آن قدر با ارزش و زیبا و گرانقدر است که در یک روز نوروزی، هدیه ای زیبا برای علی (ع) آوردند و چون با خبر شدند که نوروز فرا رسیده است فرمودند: پس در این صورت، هر روز ما را نوروز سازید.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) نیز فرمودند: " آن کسی که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافل ترین مردمان است. "
نوروز، پیروز، هر روزتان نوروز باد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
استاد بزرگوار جناب آقاي افراسيابي
قلم توانمند شما ،
اگر به خواننده ديدي تازه از نوروز ندهد ! قطعأ ديدي وسيع و همه جانبه مي دهد !
اين نشانه ي عمق نگاه شما به نوروز مي باشد !
از خواندن سطر ، سطر اين نوروزانه لذت بردم .
دستمريزاد .
نورزتان پيروز باد !
هر روزتان نوروز باد !
با تقديم شايسته ترين احترامات اردتمند شما شهسوارزاده