صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

برخورد پلیسی و اخراج مدیر سایت صدای معلم از اجلاس پارلمان دانش آموزی محکوم است/ تبدیل اصلاح طلب منتقد و مستقل به اصلاح طلب منتفع و اداری برای وزیر آموزش و پرورش هنر و افتخار نیست/ وزیر آموزش و پرورش فرق بین غزل و رباعی را نمی دانست!

صدای معلم در مقایسه با دیگر سایت های معلمی ، سایت پر بیننده ای است/ فعالیت های رسانه ای  آقای پورسلیمان تا کنون معطوف به قدرت نبوده است/ توزیع برگه توسط آقای پورسلیمان در بین حاضران در پارلمان دانش آموزی ، یک کنش خبرنگاری نبود / برخورد پلیسی و اخراج آقای پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم از اجلاس پارلمان دانش آموزی، محکوم است/ آقای پورسلیمان باید تکلیف خودش و سایت صدای معلم را روشن کند/ صدای معلم صرفا یک "رسانه مستقل" است یا یک تریبون صنفی دارای گرایش و نظرخاص / روزنامه نگار ملاحظه صنفی ندارد چون دانستن حق خواننده است/ نقش های متفاوت صنفی ، سیاسی ، کارشناسی و خبرنگاری در جامعه معلمی را باید به رسمیت شناخت / تعارض بین نقشها باعث سوء تفاهم و اختلاف می شود/  فعال صنفی ، فعال سیاسی – صنفی ، کارشناس مسایل آموزشی و روزنامه نگار ، به طور طبیعی  یک موضوع واحد را متفاوت می بینند / چپهای جدید نفوذ کرده در برخی کانونها ، فعلا، شعار قهر انقلابی و دیکتاتوری پرولتاریا را کنار گذاشته اند/ فعال صنفی معلمی،  وظیفه خود را دفاع از «حقوق معلم» می داند و دامنه دفاع از حقوق معلم را متعصبانه  به «دفاع از معلم » گسترش می دهد/ کارشناس مسایل آموزش و پرورش، معلم را صرفا یکی از مولفه های آموزش و پرورش می داند/ منتقد مستقل در دوره اصلاحات و دوره اعتدال و دوره اصولگرایی جایگاه خود را به عنوان منتقد حفظ می کند/ برخی از فعالان رسانه ای بر اساس آمارهای  غلط ، تحلیل های غلط و عجیب و غریب  ارائه می دهند/ مدیران وزارت آموزش و پرورش در سطوح مختلف از وزیر تا رییسان مناطق، جایگاهی برای معلمان منتقد و قلم به دست قایل نیستند / تبدیل  اصلاح طلب منتقد و مستقل به اصلاح طلب منتفع و اداری برای وزیر آموزش و پرورش هنر و افتخار نیست / یک فعال خوب رسانه ای ، لزوما نمی تواند و لازم نیست که یک مدیر خوب باشد/ وزارت آموزش و پرورش با تطمیع و جذب فعالان مطبوعاتی و سیاسی و صنفی به جامعه مدنی صدمه می زند/ فعالان رسانه ای را در جایگاه خودشان به عنوان میزان دماسنج تقویت کنید/ به جای وسوسه کردن و نهایتا جذب بهترین فعالان رسانه ای ، تبدیل منتقد احساسی و شعاری به منتقد اصولی و منصف را در دستور کار قرار دهید/ مساله بیسوادی و جست و جوی منافع شخصی فقط به 10-15 نفر  منتقد قلم به دست بر نمی گردد/ برخی مدیران آموزش و پرورش هم از بابت سواد و اطلاعات در سخنرانی های خود وضعیتی به مراتب بدتر دارند/ فعالان رسانه ای را به عنوان کارمند روابط عمومی و  یا کارمند دفتر وزارتی برای نوشتن گزارش های رسمی و وردست مدیران جذب می کنند/ وزیر آموزش و پرورش فرق بین غزل و رباعی را نمی دانست

اخراج مدیر صدای معلم از پارلمان دانش آموزی و سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مقابل منتقدان  اگر استثناها را کنار بگذاریم ، مدیران وزارت آموزش و پرورش در سطوح مختلف از وزیر تا رییسان مناطق، جایگاهی برای معلمان منتقد و قلم به دست قایل نیستند.

آنها به گزارش یک خبرنگار در رسانه های رسمی  به خصوص رسانه های اصولگرا و تندرو واکنش نشان می دهند و به نوعی از آنها حساب می برند ، اما در مقابل اخبار و گزارش هایی که معلمان منتقد در سایت های مستقل یا وابسته به گروه های معلمی و حتی در رسانه های اصلاح طلب می نویسند بی اعتنا می مانند. گاهی به طور خصوصی می گویند چون نوشته ها فاقد چارچوب های کارشناسی و حتی روزنامه نگاری است و از حد احساس و شعار فراتر نمی رود نیاز به پاسخ ندارد. گاهی می گویند  پشت هر قلم و سایت و گروه تلگرامی منتقد، یک پروژه برای سهم خواهی خوابیده است و دفاع از حقوق معلم،  ابزاری شده است برای اهداف سیاسی و گاهی هم منافع شخصی یا گروهی . البته این حرفها را علنی نمی گویند چون جواب مستدل و منطقی دارد.  

ضعیف بودن نوشته ها از منظر کارشناسی یا روزنامه نگاری و حتی ضعف اطلاعات و اشاعه داده های غلط و مخدوش و ضعف استدلال و نگارش در  اغلب نوشته های همکاران یک واقعیت است.در خصوص انگیزه ها باز هم اگر از استثناها بگذریم حرف مدیران درست است . حتی گاهی سطح منافع از این هم پایین تر است و برخی معلمان هدفشان از نوشتن ، تهیه مدرک برای پر کردن فرم های ارزشیابی است. اما ارزیابی مطالب انتقادی معلمان بر اساس انگیزه نویسندگان خطا است. این حرفها  البته بهانه است. مساله بیسوادی و جست و جوی منافع شخصی فقط به 10-15 نفر  منتقد قلم به دست بر نمی گردد. سطح اندیشه و سواد در آموزش و پرورش به دلایل مختلف پایین است. برخی مدیران آموزش و پرورش هم از بابت سواد و اطلاعات در سخنرانی های خود وضعیتی به مراتب بدتر دارند. اصل تناسب به ویژه تناسب بین مدیران و معلمان را نباید فراموش کرد. این تصور که مدیران در اعلی علیین هستند و معلمان در اسفل السافلین و یا  برعکس، نشانه تعصب است.

سال 91 در یادداشتی با عنوان "نمره ادبیات وزیر در درس ادبیات زیر 10 است." ( اینجا ) به سخنرانی حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش در جمع معلمان کرج اشاره کردم که گفته بود برای قبول کردن پست وزارت در دولت احمدی نژاد ، به دیوان حافظ تفال زده و حافظ هم با زبان پر رمز و راز او را تشویق کرده که وزارت را قبول کند.  اما در ادامه یک گاف اساسی داد و به جای غزل حافظ  یک رباعی خواند ! دکتر مملکت نه شیوه تفال را می دانست و نه فرق رباعی و غزل را بلد بود !

من بارها گفته ام که همه اجزای سیستم آموزش و پرورش از نیروی آموزشی و نیروی اداری و مدیریت و ساختمان و مقررات و قوانین تا مسایل نرم افزاری مانند محتوای کتب درسی و شیوه انتخاب معلم و روشهای تدریس و تربیت به یک نسبت دچار فرسودگی و عقب ماندگی شده اند. این هم درست است که افراد با انگیزه های مختلف سیاسی و شخصی می نویسند اما با ارجاع به انگیزه نمی توان بی اعتنایی مدیران به معدود معلمان قلم به دست را توجیه کرد.

وزارت آموزش و پرورش با تطمیع و جذب فعالان مطبوعاتی و سیاسی و صنفی به توسعه جامعه مدنی صدمه می زند. یک منتقد رسانه ای ، لزوما نمی تواند و لازم نیست که یک مدیر خوب باشد. یک فعال سیاسی یا صنفی توانا ممکن است در جایگاه مدیریتی، بسیار ضعیف عمل کند. اگر وزیر و معاونان و مدیران کل و ... نگران تقویت جامعه مدنی و یا علاقه مند به پیشرفت آموزش و پرورش هستند باید فعالان رسانه ای را در جایگاه خودشان به عنوان میزان الحراره  اجتماعی تقویت کنند. تقویت هم به این صورت نیست که مثلا آنها را جذب رسانه های رسمی وزارتخانه کنند و یا آنها را پشت میز بگذارند یا در دفتر وزارتی برای نوشتن گزارش های رسمی و وردست از آنهااستفاده کنند. روش درست آن است که اجازه دهند کارشان را بکنند و مدیران را موظف کنند که به انتقادهای آنها جواب بدهند . به جای وسوسه کردن و نهایتا جذب بهترین فعالان رسانه ای ، تبدیل منتقد احساسی و شعاری به منتقد اصولی و منصف باید در دستورکار مدیران قرار گیرد.

برخی از فعالان رسانه ای بر اساس آمار غلط از تعداد دانش آموزان ، تعداد معلمان ، نسبت کارکنان ادارات به کارکنان مدارس، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل و....تحلیل های غلط و عجیب و غریب ارائه می دهند. همکار قلم به دست ما با خونسردی می نویسد که 7 میلیون کودک ایرانی از  مدرسه محرومند. دیگری می نویسند 300 هزار کارمند در ستاد وزارتخانه و ادارات کل و مناطق کارمی کنند. وقتی روابط عمومی وزارتخانه می بیند من فعال صنفی و رسانه ای و روزنامه نگار،  اطلاعات غلط اشاعه می دهم وظیفه اش این است که اطلاعات و آمار صحیح در اختیار من بگذارد! باید سعی شود  نوعی دیالوگ بین مدیران و منتقدان برقرار شود. برقراری دیالوگ معنایش این نیست که منتقد تبدیل به روابط عمومی وزارتخانه شود و یا هر چه منتقد می گوید مسئولان بپذیرند. سکوت و بی اعتنایی و تحقیر از هر طرف که باشد کار نادرستی است.  

اگر از دید منافع جناحی اصلاح طلبان و معتدل ها  نگاه کنیم ، روند جذب منتقدان رسانه ای به سیستم اداری روندی مخرب است. تبدیل یک اصلاح طلب منتقد و مستقل به اصلاح طلب منتفع و اداری هنر نیست. فرض کنیم در انتخابات پیش رو، حریف قَدَری در برابر روحانی قد علم کند، در این صورت چه کسانی وارد کارزار رسانه ای شوند تا جامعه فرهنگیان را به حمایت از روحانی قانع کنند؟

فلان فعال رسانه ای که در دولت اعتدال پُست گرفته و گلیم خودش را از آب بیرون کشیده ، حرفش خریدار چندانی ندارد. او به سادگی از سوی رقبا متهم می شود که از منافع خودش دفاع می کند. اگر هم خیلی سماجت کند فیش حقوق و اضافه کارش ممکن است در گروه های تلگرامی منتشر شود. پشت میز نشینی تاریخ مصرف دارد. فعال رسانه ای که وارد روابط اداری شده است احتمالا  از سوی مدیر جدید با گرایش سیاسی متفاوت کنار گذاشته شود. او  البته می تواند دوباره به نقش سابق خود برگردد اما دیگر حرفش و انتقادش خریدار ندارد.

منتقد مستقل کسی است که هم در دوره اصلاحات و هم در دوره اعتدال و هم در دوره اصولگرایی جایگاه خود را به عنوان منتقد حفظ کند. حالا بر اساس ضرب المثل یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگری ، می خواهم ببینم که آیا در این سوی صحنه یعنی ،  فعالان صنفی ، فعالان سیاسی- صنفی  و فعالان رسانه ای سرجای خود نشسته اند و یا آنها هم چند نقش را به طور همزمان بازی می کنند؟

تفکیک نقش ها در جوامع پیشرفته امری ضروری و طبیعی است. یک فعال صنفی معلمی ،  وظیفه خود را دفاع از «حقوق معلم» می داند و البته در بیشتر موارد ، دامنه دفاع از حقوق معلم به «دفاع از معلم » گسترش می یابد. در این نگاه مساله اصلی آموزش و پرورش، مشکلات معلمان و مخصوصا مشکلات معیشتی معلمان است. اما نمی توان انتظار داشت که همه فعال صنفی باشند. مثلا معلمان صنفی – سیاسی ،  مسایل صنف معلم را در چارچوب مسایل کلان جامعه می بینند . عده ای از معلمان مسایل حوزه آموزش و پرورش را فارغ از منافع معلمان، در چارچوب کارشناسی مورد بررسی قرار می دهند و  معلم را یکی از مولفه های آموزش و پرورش می دانند. عده ای هم بر اساس اصول روزنامه نگاری معتقدند که خواننده باید از زوایای مختلف  همه جنبه های یک اتفاق یا مساله را بداند و چیزی نباید بر اساس منفعت صنفی یا سیاسی یا عقیدتی از قلم بیفتد.

در دو سه سال اخیر یک جریان عقیدتی چپ گرا هم با نفوذ در برخی کانون ها قوز بالا قوز  شده است . اینها دغدغه های صنفی معلمان را ابزاری در خدمت مبارزه طبقاتی طبقه کارگر علیه سرمایه داری و دولت حامی سرمایه داران می دانند. از دید اینها معلم، کارگر آموزشی (مزدبگیر و فرودست ) و مدیران آموزش و پرورش کارفرمای دولتی (فرادست ) هستند. فعالان معلمی چپ گرا ، اغلب تحت نفوذ گروه های کارگری عمل می کنند و معتقد به ژرف تر کردن شکاف بین زحمتکشان (کارگران – پرستاران – معلمان ) با طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری اند. براساس تحلیل طبقاتی این جریان که در کانون تهران و مریوان دست بالا را دارند ، تفاوت بین دولتها در ایران تاکتیکی است و همه این دولتها به طبقه سرمایه دار خدمت می  کنند. آنها راه حل نهایی را تسخیر ماشین دولت توسط زحمتکشان و ایجاد نظام سوسیالیستی می دانند . چپهای جدید حداقل در این مرحله، شعار قهر انقلابی و دیکتاتوری پرولتاریا را کنار گذاشته اند .

برای روشن شدن تفاوت نقش ها مثالی می زنم . فرض کنیم خبری با این مضمون منتشر می شود : "یک معلم دانش آموزی را به دلیل بی انضباطی در کلاس کتک زد. اولیا شکایت کردند. دانش آموز به پزشکی قانونی اعزام شد."  فعال صنفی در هر شرایطی خود را مقید به دفاع از معلم می داند و می گوید : «هیچ کس از تنبیه بدنی حمایت نمی کند ولی ….» ، آنچه بعد از ولی می آید ، زیرآب مبتدای خبر را می زند. بعد از این «ولی» استدلال ها متفاوت اما هم جهت است.

نمونه ای از استدلال ها : « هیچ کس از تنبیه بدنی حمایت نمی کند ولی مگر با این حقوق اندک و این همه مشکلات زندگی اعصابی برای معلم باقی می ماند. بیچاره معلم. حالا یک تلنگری زده ، روزنامه ها درشت نمایی می کنند.» و یا « تنبیه بدنی را تایید نمی کنیم ولی خودتان را جای معلمی در کلاس ۴۰ نفری بگذارید ، معلم مقصر نیست . تقصیر شرایط است .» یا «البته تنبیه بدنی محکوم است اما خانواده ها دو تا فرزند دارند اعصابشان خرد می شود و آنها را کتک می زنند ، آن وقت انتظار دارند معلم در کلاس ۴۰ نفری اعصاب پولادین داشته باشد. » این برخوردها و حتی سکوت ها قیام علیه افکار عمومی است.

اما فعال صنفی – سیاسی مساله "تنبیه بدنی "را در چارچوب بزرگ تری یعنی مصلحت های سیاسی می بیند. این مساله از سوی کدام رسانه ها مطرح شده است ؟ آیا طرح مساله برای ضربه زدن به دولت است ؟ طرح و بزرگ نمایی مساله در این شرایط آیا دولت و وزیر مورد حمایت ما را تضعیف می کند؟

در واقع ، آنها هر مساله آموزش و پرورش را در کادر بزرگتر تعادل قوای حکومتی می بینند. کارشناس اما مساله تنبیه بدنی  را از زاویه اثرات  تربیتی و روان شناختی این عمل بر روی کودک بررسی می کند. خبرنگار یک رسانه اما به این فکر می کند که خبر را هرچه جذاب تر و جامع تر به خواننده عرضه کند. او هم اصل خبر را می نویسد هم نظر اولیا و مقامات را ، هم نظر فعال صنفی و هم نظر فعال صنفی – سیاسی و هم نظر کارشناس را . اما متاسفانه در بین قلم به دستان معلم این تفکیک صورت نگرفته است. فعالان صنفی برای اینکه حرفشان خریدار داشته باشد بر اساس مصلحت خود را معلم ، کارشناس و روزنامه نگار معرفی می کنند.

روزنامه نگار به نقض حقوق کودکان حساس است. روزنامه نگار،  معلم را از چشم  منافع «مشتری» یعنی خواننده  ارزیابی می کند. کم کاری و بدکاری و خشونت و  بیسوادی بخشی از معلمان برای او «سوژه» اجتماعی  است. کتک خوردن دانش آموز و زخمی شدن او در کلاس و مدرسه،  سوژه ای است که خبرنگار روی آن کار می کند ، تجاوز معلم به دانش آموز  اتفاقی است که در همه جای دنیا ارزش خبری دارد و از نگاه اجتماعی و حقوق کودک و حقوق بشر  هم بسیار با اهمیت است. روزنامه نگار ملاحظه صنفی ندارد. او فکر می کند دانستن حق خواننده است و تا جایی که قانون اجازه دهد سعی می کند جنبه های پنهان قضایا را برملا کند. توجه خبرنگار به یک اتفاق تابع اهمیت خبر بر اساس اصول حرفه ای  است. برخی از همکاران انتظار دارند که خبرنگار از زاویه نگاه یک فعال صنف معلم ، بعضی خبرها را سانسور کند و برخی را برجسته کند. روزنامه نگار دانستن را حق مردم می داند و تا جایی که قانون اجازه بدهد حقایق را برملا می کند.

در قضیه برخورد پلیسی و اخراج آقای پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم از اجلاس پارلمان دانش آموزی، البته که این اقدام محکوم است. اما با توجه به جزییاتی که در سایت صدای معلم منتشر شده است، به نظر می رسد که آقای پورسلیمان در آن جلسه دو نقش ایفا کرده است. نقش خبرنگاری که تهیه خبر و انتشار آن در رسانه است و نقش فعال صنفی یا صنفی – سیاسی که برگه هایی را توزیع کرده است. آقای پورسلیمان باید تکلیف خودش و سایت صدای معلم را روشن کند . آیا سایت صدای معلم صرفا یک "رسانه مستقل" است یا یک تریبون صنفی دارای گرایش و نظر ؟ هر یک از این دو حالت اقتضائاتی دارد . آنچه در عمل بیشتر دیده می شود نقش دوم یعنی تریبون صنفی و تا حدی سیاسی ( اصلاح طلبانه ) است. تعارض بین این دو نقش مشکل ایجاد می کند. وقتی آقای پورسلیمان به عنوان خبرنگار و برای پوشش خبری مراسم دعوت می شود ، قاعدتا نباید برگه هایی بین حضار (دانش آموزان ) توزیع کند. توزیع برگه در یک اجلاس کنشی سیاسی و یا حداقل غیر خبرنگاری است.

صدای معلم در مقایسه با دیگر سایت های معلمی ، سایت پر بیننده ای است. فعالیت های آقای پورسلیمان هم تا کنون معطوف به قدرت و منافع شخصی نبوده است. اما آقای پورسلیمان کمی تا قسمتی در حال و هوای دوره ای است که عضو سازمان معلمان بود و سخن معلم را به عنوان تریبون این تشکل اداره می کرد. هر چه با خودم کلنجار می روم نمی توانم توزیع برگه در یک اجلاس از سوی یک خبرنگار مدعو را در راستای وظایف حرفه ای او ارزیابی کنم.این کار یک فعال سیاسی و صنفی است .اینکه حراست و معاونت پرورشی بد برخورد کرده اند، یک طرف ماجرا است . اما برخورد نامناسب حراست نباید ما را از اصل ماجرا منصرف کند. توزیع برگه بین دانش آموزان، یک کنش خبرنگاری نبوده است. آقای پورسلیمان در این اجلاس باید گزارش تهیه می کرد . باید از دانش آموزان معترض مصاحبه می گرفت. باید قضایای پشت پرده را می فهمید اما همه اینها را باید در سایت صدای معلم می نوشت. توزیع برگه در اجلاس (ولو نطق دانش آموزان عضو هیات رئیسه) ، کار یک خبرنگار مدعو نیست. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 26 اسفند 1395 12:04 خوانده شده: 1080 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +5 0 --
حسنی 1395/12/26 - 13:16
همه این مصیبت ها زیر سر جدایی است که به وزیر خط میدهد متاسفانه ایشان باروش تهدید وتطمیع روزنامه نگاران وخبرنگاران مستقل را منفعل ووابسته نموده است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/12/26 - 13:55
حرف اصلی این نوشته این است که هم وزارتخانه و هم فعالان ، تفاوت نقش ها و جایگاه افراد را به رسمیت بشناسند . به جای نام بردن از افراد روی روندها متمرکز شویم. نمی شود همه چیز را زیر سر یک شخص دانست. تصور من این نیست که دانش از جدایی خط می گیرد. این حرفها تحلیل نیست بیشتر تسویه حساب است. ضمنا شما به تبعات حرف خود توجه کن . وزیری که از یک مدیر زیردست خط می گیرد بدون تعارف آدم بی عرضه ای است.
پاسخ + 0 0 --
معلم ناامید 1395/12/26 - 18:10
کاملا موافقم
پاسخ + 0 0 --
محمد باقر 1395/12/26 - 19:16
امیدوارم پایان کار اصلاح طلبان باشد و مردانی با اندیشه و خاکی و بی توقع، امورات را در دست گیرند و ادارات و بالاخص حراستها و کارشناس ارزشیابها و به اصطلاح کارشناسان حقوقی مستقر در اموزش و پرورشها ،پاکسازی و خانه تکانی شوند.اگر وزیر هم از جنس و قماش این افراد است ،به امید پایان کارش در دوره آتی. ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار ( طبس شیبانی معلمی که از دست این افراد زخم بناحق خورده ).
پاسخ + 0 0 --
حسنی 1395/12/27 - 10:50
جدایی فرد نیست جناب شیرزاد نماینده تفکری است بنام مشارکت که پیروز شده است اتاق فکری گسترده ای در بیرون دارند وبطور کامل حرکت وزیر را تنظیم وکنترل میکنند
پاسخ + 0 0 --
کمالی 1395/12/27 - 11:23
شیرزاد عزیز در دوره این وزیر جدایی فقط از رسانه ها میخواد که تعریف کنند وبس باروشهای ...... که خود بهتر میدانید فقط باصطلاح سرزده میروند باوزیر به مدارس که قبل از ان رسانه های توجیه شده وهمسو به وفور حضور دارند وفرمایشی عمل میکنند
پاسخ + +7 -4 --
حسن داننده 1395/12/26 - 13:18
جناب شیرزاد عزیز کاملا درست فرمودید وزیر متخصص زلزله شناسی است تمامی متن های سخنرانی او را جدایی می نویسد که متاسفانه گاهی از رو هم نمیتواند بخواند عموما هم متن ها وپیامها تکراری ویکنواخت است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/12/26 - 13:56
کامنت های سیستماتیک و زنجیره ای برای تخریب جدایی . توصیه می کنم یک بار دیگر این یادداشت را بخوانی
پاسخ + 0 0 --
رضا 1395/12/26 - 14:01
کدام وزیر ؟؟؟لولو سرخرمن
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/12/26 - 14:02
از زلزله هم چیزی نمیداند...
پاسخ + 0 0 --
سلیمی ساعتلو 1395/12/26 - 14:02
درست می فرمایید. وزیر آموزش و پرورش باید یک متخصص تعلیم و تربیت، آشنا با علوم اقتصادی و فرهنگی و در عین حال وجهه ای پر نفوذ در میان معلمان و سیاسیون داشته باشد. متاسفانه هر وزیری که می آید یکی از دیگری کم سوادتر و محافظه کارتر هستند.
نمونه اش هیچ بودجه ای از طرف دولت برای حق التدریسی و پاداش بازنشسنگان 95 در بودجه دیده نشده بود اما دریغ از یک اعتراض در گوشی از وزیر! بعد که نمایندگان بودجه نصفه و نیمه ای پیش بینی کردند وزیر صدایش درآمد که بله بودجه لازم پیش بینی شده است!
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/12/27 - 10:18
فانی که ۴۵ سال در این گداخونه استخون ترکونده بود چیکار کرد؟!!
مدیرانی که از درون سیستم آموزش و پرورش بالا میرند روحیه گداصفتی دارند و نمیتوانند در این سیستم تحولی ایجاد کنند.
همچنین مدیریت کلان نیازی به دانستن جزئیات ندارد. البته وزیر جدید حداقل ۲۰ سال در کلاس و تدریس حضور داشته.
پاسخ + 0 0 --
حسن داننده 1395/12/27 - 10:54
جناب شیرزاد شما یامطلع نیستی یا خودت را به ندانستن میزنی جدایی نماینده یک تفکر افراطی است که هر جا بوده بعد از مدتی خراب کرده است .... جریانی که او متعلق به ان است دستگاه تعلیم وتربیت کشور راخراب کردند وهنوز هم مشغولند
پاسخ + 0 0 --
حسینی 1395/12/27 - 11:17
وزیر محترم جدید تمام تجربه اش در مدرسه غیر انتفاعی مفید بوده است ولا غیر کل دستگاه تعلیم وتربیت را هم مدرسه مفید میبیند
پاسخ + +9 -3 --
حسین اکبری 1395/12/26 - 13:22
صد رحمت به حاجی بابایی حداقل او سخنران وخطیب بود این دانش اگر متن به او نرسد واقعا در جلسات شرکت نمیکند از رو هم بسیاری اوقات متن را غلط میخواند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/12/26 - 13:58
حاجی بابایی هم تحفه ای نبود . اتفاقا بیسواد و عوام بود . در متن نوشته ام که فرق بین رباعی و غزل را نمی فهمید.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/12/26 - 14:03
ماموریتش تا انتخابات است کاری به هیچی هم نداره
پاسخ + 0 0 --
جلیل 1395/12/26 - 18:38
فانی چی ؟؟؟؟ اون خیلی باسواد بود ؟؟؟ اصلا چرا خودت وزیر نمیشی تو که از همه باسوادتری بیا وزیر شو کار اموزش و پرورش رو یکسره کن
پاسخ + 0 0 --
حسن داننده 1395/12/27 - 10:56
خداوکیلی دکتر فاتی باسواد وباتجربه بود جلیل عزیز
پاسخ + 0 0 --
حسینی 1395/12/27 - 11:04
جلیل عزیز اجازه بده شیرزاد بزرگوار همانطور مستقل بماند وبنویسد اورا باپست مثل بقیه کنار نزن وساکتش نکن
پاسخ + +6 -1 --
معلم 1395/12/26 - 13:32
خدا روشکر بالاخره شما هم به چشم خودتون دید معلم و معلمی هیچ ارزشی در نگاه جاکمیت ندارد
آخر کدام عقل سلیمی خود را فدای چنین سیستمی می کند
منزلت اقتصادی که نداریم
این هم از منزلت اجتماعی
کدام گربه ی برای رضای خدا در این مملکت موش گرفته که معلم باید فدا کار ایثار گر از خود گذشته و همه چیز باشد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/12/26 - 13:59
به نظر من توزیع برگه از طرف آقای پورسلیمان غلط بوده و حراست پاسخ کنش غلط را با واکنش غلط داده است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/12/26 - 14:05
به نظر من اعضای این مجلس بچه گانه باید همه صربار از روی درس چوپان دروغگو جریمه بنویسند (نوبخت دروغگو )تا درس عبرتی باشد برای دیگران
پاسخ + 0 0 --
حسینی 1395/12/27 - 11:07
من معتقدم حراست بون نظر جدایی چنین کاری را نکرده است مخصوصا حراست فعلی که کاملا هم خط خودشان است
پاسخ + 0 0 --
کمالی 1395/12/27 - 11:30
اگر ورود جناب پورسلیمان اشکال داشت حراست باید او را راه نمیداد وقتی هم که وارد شده حرمت دارد این گونه برخورد اصلا صحیح نیست مخصصوصا بایک فرهنگی فرهیخته وصاحب قلم
پاسخ + +11 -3 --
جلیل 1395/12/26 - 18:01
جناب شیرزاد جنابعالی اوالا عصبانیت خودت رو کنترل کن در ثانی شما که همیشه با معلمها مخالفت می کنی همیشه اونهارو کوبیدی شما که طرفدار اخراج معلمهان و به کارگیری معلمان دویست هزار تومانی هستی حالا چی شده که اینگونه از اخراج مدیر صدای معلم برافروخته شدی ؟ کاش همیشه در مقابل جق کشی معلمان و ظلم و ستم این دولت نسیبت به معلمبن عصبی میشدی ولی شما همیشه از دولت دفاع کردی و تاتوتنستی با معلمها مخالفت کردی
پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1395/12/26 - 19:58
جناب شیرزاد ! در روزگاری دور آهنگری در بلخ می زیست که مثل همه ی آهنگران داستان های ایرانی تنش می خارید و هی بینی در کار حاکم وقت می کرد !!
حاکم محلی ، که از دست او به تنگ آمده بود نامه ای به مرکز می نویسد و شرح حال می گوید و درخواست حکم حکومتی برای کشیدن گوشش می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ چهل کلاغ می کند !!!


پ
پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1395/12/26 - 19:59
ادشاه که نه وقت بررسی داشت و نه حال بررسی ، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان می نویسد مبنی بر اینکه به محض دریافت حکم گردن آهنگر را بزنید تا درس عبرتی برای همه باشد و بدانند جریمه ی تمرد و سرکشی چیست !! حکم صادره را به پای کبوتری بسته روانه می کنند ، کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند!!!


خلاصه اینکه حاکم شوشتر نامه را می خواند و اطرافش را خوب نگاه می کند و می بیند در شهرشان آهنگری نیست و از طرفی حکم حاکم است و کبوتر نامه بر هم که وظیفه شناس است و کار درست ... !!! نتیجه می گیرد شاید در مرکز به مس ، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را احضار و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کنند !!! شما هم نیک می دانید که فراکسیون امید اصلاح طلب ، درمجلس طرح دو فوریتی می دهد برای بستن دهان منتقدان و موارد زیادی وجود دارد که ثابت می کند اصلاح طلبان فقط شعارشان آزادی خواهی است ، به هرحال مواظب باشید که دهان شما را هم نبندند.............
پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1395/12/26 - 20:18
جناب شیرزاد ! وقتی نماینده ای از وزیری سوال می کند، یا موضوع تحقیق و تفحص از وزارتخانه یا سازمانی را مطرح می کند،استیضاح وزیری را کلید می زند اما بعد از چند روز امضایش را پس می گیرد، این نوع رفتار سوالات و ابهاماتی را ایجاد می کند. مردم می گویند اگر نماینده بی جهت و بدون دلیل طرحی را امضاء کرده، این کارش زیر سوال است اما اگر امضاء کرده بعد معامله کرده و یک رقمی گرفته برای آب و گاز و.... و یا فردی را بر سمتی منصوب کرد، یا سفارش پیمانکاری را گرفت، اینها می شود کارقاچاق کنی و بده بستان.
پاسخ + 0 0 --
بازنشسته سرافراز 1395/12/27 - 01:23
اگر بگوییم که کار نمایندگان ما اغلب شده وزیر و رئیس عوض کردن (از آبدارچی ادارات تا مسولین ادارات وفرماندار و مدیر کل واستاندار وزیر و... ) ممکنه غیر واقعیت را نگفته باشیم. و یکی از مشکلات مملکت ما هم امروز همین است که هیچ مسول حکوقتی ما در حیطه ی انجام وظایف خود آنچنان آزادی عمل ندارد که بتواند بدون دغدغه عمل کند. چون در مرحله اول باید از حراست گرفته تا نمایندگان مجلس و شوراهای و و و گرفته تا تشخیص مصلحت به همه جوابگو باشد .لذا با این حال واحوال چگونه باید کار کرد
پاسخ + +6 0 --
آموزگار دلشکسته 1395/12/27 - 03:15
با سلام وصد گلایه از صدای معلم.! بنده به عنوان یک باز نشسته از صدای رسای معلم می خواهم به هر نحوی که ميتواند یکی از بزرگترین جیب بریهای اخیر دولت امید را به گوش همه برساند :از سال 89لغایت 95 چند صباحی است که دولت بر خلاف قانون بین بیست تا پنجاه درصد از مبلغی که باید به حقوق کارکنانش می افزوده دست برده وانطباق إین مبلغ با نرخ تورم رابا زیرکی پشت گوش انداخته..... حقیر که امسال باز نشسته شدم با یک حساب سرانگشتی دیدم علاوه بر اینکه بیش از 700هزارتومان کمتر از حق قانونی ام دریافت میکنم! در هفت سال گذشته نزدیک به 25میلیون تومان هم از دولت طلبکار خواهم بود درحالیکه دیوان عدالت اداری دولت را ملزم به پرداخت مابه التفاوت نرخ تورم با افزایش حقوق از سوی دولت در هفت سال گذشته نموده چرا مانور واعتراضی درخوراین اختلاس صورت نگرفته؟ با تشکر. آموزگار ی موی درآسیاب مکتب سپید کرده!
پاسخ + +2 0 --
یحیی 1395/12/30 - 16:39
سلام.بنده 31سال خدمت کردم ویک مدیرومسول ووزیرلایقی درآموزش وپرورش ندیدم.همه شان متملق.چاپلوس بودند.وفقط بفکرحفظ مقام خودهستندوحاضرندهست ونیست خودرابدهندبرای چندروزی مدیریت

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور