پیش گفتار
آموزش در ایران پاورچین پاورچین در حال حرکت است، کُند و کم اثر. در واقع کسوف فرهنگی یا بازماندگی از طی دوره ای خاص از نوگرایی یا مدرنیسم در ایران مانع شتاب در حرکت گردیده است ؛ غفلت از طی جریانی که به منزله غربی بودن واقعیت آن موجب نکوهش و پرهیز ما بوده است. شاید چون کبک با سر در زیر برف فرو بردن در اندیشه قال گذاشتن دیگران بوده ایم غافل از آن که این ماییم که حقایق پیرامون خود را یا ندیدیم و یا از قافله سالار رشد و پیشرفت جا ماندیم.
آموزش تا سر حد آب مایه حیات و زندگی و به منزله خون در رگ هاست. هر فرد به یادگیری نیاز دارد و آموزش آن را ممکن می کند. محدودیت سنی یا جنسی برای این دو وجود ندارد. فقط کافی است همه متوجه اهمیت آن باشند.
وقتی برای فرهنگ سازی مقوله ای، الگویی جذاب و کارآمد وجود داشته باشد یقین آن الگو در پیش گیری از تعدّد و پیشروی مشکلات میّسر خواهد بود. هر چند دیر اما با سوسوی بارقه ای از امید، اخیرا این باور به نوعی در شهر اولین ها یعنی تبریز تحقق یافته است. باید باور کنیم که می توانیم و باید اثبات کنیم که می خواهیم پس یقین قادریم.
بارقه ای از تلاش برای آموزش مصرف بهینه انرژی و منابع آبی
« به گزارش برق نیوز: " طرح ملی سبا " برای ترویج فرهنگ بهینهسازی مصرف انرژی در تبریز اجرا شد تا شرایط مساعد برای مصرف بهینه انرژی و منابع طبیعی از جمله آب را فراهم سازد.
راهکارهای اجرایی و آموزشی طرح سبا:
این طرح با تمرکز بر آموزش بانوان شاغل، خانهدار و کودکان، به دنبال نهادینهسازی فرهنگ مصرف صحیح انرژی در جامعه است. طراحی و تولید محتوای آموزشی و تربیت مرّوجان انرژی بر عهده مرکز ملی آموزش مدیریت انرژی و مجتمع آذربایجان پژوهشگاه نیرو خواهد بود و پشتیبانی مالی اجرای آن را شرکت توزیع نیروی برق تبریز بر عهده میگیرد. طرح سبا بر اهمیت مشارکت اجتماعی در مدیریت مصرف انرژی تأکید دارد و از پروژه های اولویت دار حوزه بهینهسازی انرژی شمرده می شود.»
و امروز اولویت دیگر کشور استفاده گسترده از انرژی خورشیدی است که هر روز ابعاد جدیدتری از آن گزارش می شود. اما ماندن در یک طرح، اصولا ما را از درک و دسترسی به موقعیت های جدیدتر باز می دارد.
در ادامه ببینیم در این حیطه ایران و ژاپن هر یک در کدام نقطه از دانش دسترسی به انرژی خورشیدی قرار دارند.

انرژی خورشیدی در ایران
« ایران از کشورهای پیشگام در بهرهمندی از انرژی خورشیدی در سطح جهان در دهه 70 میلادی بوده است. در دهه شصت هجری شمسی، موضوع انرژی خورشیدی در مقالات علمیِ جراید عمومی مطرح بود. در خلال سال های 1370 تا 1377هجری شمسی اولین ساختمان انرژی خورشیدی ایران (واحد اجزای فعال انرژی و غیرفعال) در دانشگاه علم و صنعت ایران به همت دکتر حاجی سقطی به بهره برداری رسید.
طبق آمار منتشره ماهانه توسط « ساتبا ( سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق ) » ، تا خرداد 1404، مجموعاً حدود 1700 مگاوات ظرفیت نصب شده نیروگاههای تجدیدپذیر ایران بوده است که از این میزان، بیشترین سهم (69 درصد و معادل با حدود 870 مگاوات) متعلق به نیروگاههای خورشیدی میباشد. اگر چه ایران به علت اقلیم خود، یکی از پر پتانسیل ترین کشورهای جهان در زمینه تابش دریافتی انرژی خورشیدی است، اما در زمینه « ظرفیت نصب شده انرژی خورشیدی » در جایگاه 40 تا 50 ام کشورهای استفاده کننده از آن در اکتبر سال 2025 قرار دارد.» (1)

تسهیلات دولت برای توسعه پنل های خورشیدی
برای استفاده از پنل های خورشیدی دولت به هر واحد مسکونی که به دنبال نصب آن برای تأمین انرژی خود باشد، تا سقف 200 میلیون تومان تسهیلات با نرخ سود 23 درصد و دوره بازپرداخت چهار ساله می دهد.
در حالی که بیشترین سود بانکی 22/5 درصد در سال 1404 برای سپرده های سه ساله است. یعنی به نوعی بعد از خصوصی سازی آموزش و غیرانتفاعی خواندن آن، نوبت به خصوصی سازی مصرف برق رسیده است.
خانواده ها به جای پرداخت هزینه قبض برق، با خودکفایی قادر به تأمین نیاز خود خواهند بود. چرا بحران هایی چون سیل و زلزله به دلیل داشتن آثار و نماد عینی برای بیشتر ما خطرناک محسوب می شود اما بحران نبود آب و انرژی سالم، غیرملموس و بعید به نظر می رسد؟!
آن زمان که توسعه سدسازی؛ رفسنجانی را سردار سازندگی ساخت
طی دهه هفتاد، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، ایران را سومین کشور سدساز دنیا با فن آوری خوب و مطمئن معرّفی کرد اما رونق سدسازی تا مرز از بین رفتن منابع آبی پیش می تاخت. در حالی که آنچه ایشان را تا سرحد دریافت لقب « سردار سازندگی » پیش می برد، موجب ایجاد بحران بسیار در کشور از جمله در دریاچه ارومیه گردید که با 72 سد ساخته شده در اطراف آن، کاملا خشکید. امروز با حسرت به مقایسه آن با دریاچه وان ترکیه به عنوان دومین دریاچه بزرگ خاورمیانه نشسته ایم. یعنی آنچه که روزی رشد و توسعه خوانده می شد یا بانی آن را سردار سازندگی در کشور معرفی می کرد امروز « فاجعه زیست محیطی » خوانده می شود.

فاجعه روی فاجعه
« در دنیای کنونی یکی از عوامل تخریب محیط زیست را سدسازی ها عنوان می کنند که می تواند آسیب های جبران ناپذیری به جنگل ها، رودخانه ها، کوهستان ها، آبخیزها، دریاچه ها، تالاب ها، دشت ها و حتی دریاها وارد کند. حتی گروهی از اساتید دانشگاه ها پا را از این نیز فراتر گذاشته و معتقدند که سد سازی فعاليتی بيابان زا به حساب می آید. آن ها می گویند: هر سد سالانه بخشی از آب تجديد پذير كشور را تبخير می كند که این رقم تا بیش از 5 ميليارد متر مكعب نیز می رسد که موجب تبخیر آب تجديد پذير كشور در پشت سدها می شود. متأسفانه در کشور ما سدها سبب تخريب يا تهديد جدّی اكوسيستم های آبی و زيستگاه های وابسته به آن در تالاب ها و درياچه ها شده اند». (2)
بیم آن می رود تلاش دولت چهاردهم با سرمایه گذاری و هدایت مدیریت بحران انرژی به سوی توسعه پنل های خورشیدی در منازل، مراکز اداری، تولیدی و آموزشی، بعد از چند دهه همانند هنر سدسازی! به بحرانی جدید در امر سرمایه گذاری یا هدایت راهبردی مصرف انرژی منجر شود. چون انقلاب جدیدی در تولید و مصرف انرژی برق شروع شده است که کشور ژاپن طلیعه دار آن است.

انقلاب ژاپن در بهره برداری از انرژی خورشیدی
« ژاپن به تازگی نوآوری بزرگی در دنیای انرژی های تجدیدپذیر معرفی کرده است که میتواند انقلابی در تأمین انرژی خانهها به وجود آورد. پس از سالها استفاده از پنلهای خورشیدی سنتی، حالا نوبت به فن آوری جدیدی رسیده که وعده سی سال انرژی رایگان و بیپایان را میدهد. ژاپن اکنون بهجای استفاده از پنلهای خورشیدی معمولی، به سمت پنلهای سلول خورشیدی پروسکایت (Perovskite solar cell) پیش میرود که نوآوری جدیدی در صنعت انرژی خورشیدی است. این پنلها نه تنها از لحاظ هزینه بسیار مقرون به صرفهتر هستند، بلکه عمر مفید بیشتری دارند و به راحتی با تغییرات آبوهوایی سازگار میشوند.
اولین ابرپنل خورشیدی جهان و فن آوری جدیدی که به کمک سلولهای پروفسکایت، میتواند به اندازه 20 راکتور هستهای انرژی تولید کند.
نکته شگفتانگیز این است که شرکت ژاپنی کانن (Canon) با کشف یک لایه محافظ جدید، توانسته عمر این پنلها را دو برابر کند و آن ها را به مدت سی سال بهطور مداوم و بدون نیاز به تعمیرات ویژه، فعال نگه دارد. این پیشرفت به این معناست که کاربران، دیگر نیازی به نگرانی درباره کاهش عملکرد پنلهای خورشیدی خود در طول زمان نخواهند داشت.

اسفلار نور خورشید را از همه جهات جذب میکند
پنلهای خورشیدی رایج از سلولهای کریستالی و ساختار تخت استفاده میکنند که به تراز مناسب نیاز دارند تا بتوانند بیشترین میزان نور را دریافت کنند؛ اما پنل اسفلار با سلولهای کرویشکل میتواند انرژی مستقیم، بازتابی و پراکنده را دریافت کند. این ویژگی آنها را برای مکانهایی مناسب میکند که نور ثابت و فراوان ندارند. بازدهی تبدیل انرژی خورشیدی به الکتریسیته در این پنلها حدود 20 درصد است که از بسیاری از فن آوریهای پنلهای تخت متداول فراتر میرود.
این سلولهای خورشیدی در جذب نور بهطور کارآمد عمل میکنند و در زمینه دوستدار محیط زیست بودن هنگام ساخت نیز شکستناپذیر هستند. (3)

سخن پایانی
هر وقت به تماشای فیلمی از کشورهایی که نزدیک قطب شمال هستند چون روسیه، کشورهای اسکاندیناوی، کانادا و غیره می نشینم و آن ها را با وضعیت مصرف انرژی و آب در ایران مقایسه می کنم، شکاف آسمان تا زمین، مابین ما و آنان متحیّرم می سازد.
آنان با نورِ کم یک یا دو آباژور در گوشه ای از اتاق زندگی می کنند. یعنی می خورند، گفت و گو می کنند، موسیقی گوش می دهند، تلویزیون تماشا می کنند، مطالعه می کنند و در موبایل، لپ تاپ یا کامپیوتر خود جست و جو می کنند. از مهمان خود نیز پذیرایی می کنند. با یک استکان آب دندان های خود را مسواک می زنند و در عرض چند دقیقه دوش می گیرند و در منزل و گاه حتی هنگام خواب لباسی کلفت و گرم می پوشند.
و ما با مهمان یا بی مهمان به تناسب تعداد اعضای خانواده و وسعت منزل، چراغ ها را روشن نگه می داریم و گاه خاموشی آن یا تهویه سرویس های بهداشتی را فراموش می کنیم. گاه تا یک ساعت مانده به طلوع یا غروب خورشید نیز چراغ ها را روشن می کنیم. هر چند دیگر از فصل زمستان خبری نیست اما به هنگام سرمای زمستان و در منزل لباسی نازک می پوشیم و حتی در ساعات گرم روز پنجره ها را باز می کنیم و خاموش کردن منبع گرمایش سخت ترین و حتی دور از عقل ترین کار ممکن برای تعدادی از ماست. وضعیت دوش و مسواک زدن و وضو گرفتن هم با وسواس تمیزی یا بی آن، فاجعه آمیز است. غفلت از آموزش و پرداختن به فرعیات غیرلازم، یقین باید چنین نتایجی در بر داشته باشد!
نبود دو عنصر حیاتی در جامعه ما روز به روز بر تعداد فجایع می افزاید که بسیاری از ما هنوز از نتایج آن بیمناک نیستیم و آن دو عنصر بدون هر نوع قید و شرطی « آموزش و فرهنگ » است. اصولا درخت آموزش صد سال دیگر بار می دهد و ما به دلیل غفلت یک سده ای خود امروز از بار آن محروم و بی نصیب مانده ایم.
انقلاب مشروطه که بیش از یک صد سال از آن می گذرد نتوانست ما را به این ریل گسیل دارد و انقلاب اسلامی نیز با عمری نزدیک به پنجاه سال از این توفیق ما را محروم نگه داشت. شاید چون سیاست بازی ما ایرانیان بیشتر و عاری از هر نوع درایت آموزشی و فرهنگی بود!

آموزش مصرف بهینه انرژی برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی شرط لازم و ضروری است اما کافی نیست. چون این نوع آموزش، فرآیندی مستمر و مداوم است و نباید تصور کنیم چون این فرد به دوره متوسطه یا دانشگاه راه یافته است پس دیگر بزرگسال شمرده می شود و دیگر نیازی به چنین آموزشی ندارد. یک فرد شاید پزشک یا معلم باشد اما در جریان تربیت خانوادگی یا اجتماعی، با مفهوم مصرف بهینه انرژی هیچ آشنا نباشد. پس همه باید آموزش ببینیم تا جایی که تبدیل به فرهنگ عمومی گردد و هر یک از ما بدون هر نوع تذکر و تهدید اعم از جریمه یا قطعی توسط دولت بدان عامِل باشیم.
کراهت دارد که در طی یک شبانه روز به طرق مختلف، تبلیغ یا تذکر مصرف درست دریافت کنیم. در ادّعا همه عاقلیم اما در عمل عقلا کسانی هستند که قدرت تمیز و تشخیص داشته باشند و محرک عمل آنان شعور است نه عامل خارجی.
در شرایط فعلی ؛ خبری از بارندگی برف و یا باران نیست. پس آب نیست. پس برق نیست. امروز فردا در سایه صادرات بی رویه، نفت و گاز هم نخواهد بود. به نظر شما وظیفه و رسالت مصرف بهینه انرژی و آب، اِعمال قانونی توسط دولت است یا تکلیفی بدیهی بر دوش هر یک از ما شمرده می شود؟ خاموشی هایی که موجب خرابی و اتصال لوازم برقی عده ای شد و حتی موجب آتش سوزی منازل و فوت چند هموطن گردید؟ واقعا استحقاق ما از زندگی شایسته انسانی، تحمیل یا تحمل چنین شرایطی است؟!
به گزارش ایسنا، طبق آمار رسمی، در سال آبی 1404 - 1403 ، مجموعاً 37 پرواز با هواپیما و 50 پرواز با پهپاد در مناطق مختلف کشور انجام شده و بیش از 600 ژنراتور زمینی در 23 استان فعال گردیده است. (4)
هزینه باروری ابرها برای 12 استان در سال 1393 فقط 23 میلیارد ریال بود، در سایه بی ارزش شدن پول ملی این رقم به 7500 میلیارد تومان در سال 1404 رسیده است تا بتواند طرح ملی بارور سازی ابرها را برای مدت 5 سال عملیاتی کند. (5)
اما ظاهرا موفقیت قابل توجهی در پی نداشته است. چون حداقل شهر تبریز که به دلیل کوهستانی بودن، روزگاری در آن تا بالاتر از زانو برف می بارید امروز با تحمل حسرت حال و هوای برف و باران و حتی هوای سرد، از ریزش باران مصنوعی سخت بی نصیب مانده است.
چرا بحران هایی چون سیل و زلزله به دلیل داشتن آثار و نماد عینی برای بیشتر ما خطرناک محسوب می شود اما بحران نبود آب و انرژی سالم، غیرملموس و بعید به نظر می رسد؟! یا بحران محرومیت از آموزش به معنای واقعی و امروزی آن؟ چرا هر پدیده در ایران به سادگی تبدیل به بحرانی لاینحل اما متزاید می شود؟
***
منابع :
1) ویکی پدیا؛ انرژی خورشیدی در ایران.
2) انصاف نیوز؛ ضرر بسیار سنگین سدسازی بر محیط زیست، 23 بهمن 1401.
3) سایت خبری- تحلیلی عصر ایران؛ انقلاب ژاپن در بهره برداری از انرژی خورشیدی، 28 آذر 1403.
4) پیشین؛ 37 پرواز بارورسازی ابرها در یک سال؛ امید تازه یا سیاستی پرهزینه، 22 شهریور 1404.
5) اقتصاد آنلاین؛ هزینه بارورسازی ابرها در سال جاری، 19 مهر 1404.
***
ویدئو :
عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی:
تا این لحظه پروژههای احیای دریاچه ارومیه موفقیت در نتیجه نداشته است/ ممکن است دریاچه ارومیه تبدیل به معدن نمک شود !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید







نظرات بینندگان
ایران در آستانه خشکسالی فراگیر/
دولت چگونه با تغییر اقلیم مقابله میکند.