در آستانه شروع سال تحصیلی ، کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در گروه تلگرام خود نوشته که در یک نظرسنجی 74 درصد معلمان گزینه تجمعات آرام و سکوت را بر دو گزینه "رایزنی و جمع آوری امضا" و "ارتباط با مسئولان" ترجیح داده اند. سال گذشته در چنین روزهایی شورای هماهنگی تشکل های صنفی از معلمان دعوت کرد که هفته اول مهر با پیراهن مشکی به مدرسه و کلاس بروند. از نواقص فنی و علمی این نظرسنجی که بگذریم ، این سوال مطرح می شود که در آغاز مهر ماه ، چرا تشکل ها به جای تبریک آغاز سال تحصیلی و افزایش امید و اعتماد به نفس معلمان با چنین حرف هایی انگیزه کار و تلاش را در فضاهای آموزشی تضعیف می کنند؟
13 مهر « روز جهانی معلم » است. فلسفه اعلام پنجم اکتبر (13 مهر ) به عنوان روز جهانی معلمان ، جلب توجه جامعه و مسئولان به اهمیت کار معلم و تقدیر و تشکر اولیای دانش آموزان و دیگر شهروندان از معلمان از طریق ارسال کارت و نامه و حضور در مدارس است اما در سال های گذشته ، عده ای با درک غلط از فلسفه روز جهانی معلمان کوشیدند، روز معلم را تبدیل به فرصتی برای ابراز خشم و دعوت به تجمعات خیابانی غیرقانونی کنند. امسال به دلیل شرایط خاصی که برخی فعالان دارند به نظر می رسد گروه های شناخته شده فراخوانی برای تجمع و تحصن صادر نکنند، اما در فضای تلگرام تحرکات بی سابقه ای دیده می شود.
عده ای ناشناس "کمپین سراسری پیگیری خواسته های صنفی فرهنگیان کشور" راه انداخته اند و به سرعت در حال عضو گیری برای "ابرگروه های 5 هزار نفری " هستند. تحرکاتی برای سوء استفاده از تجمعات معمولی بازنشستگان دیده می شود. نظر سنجی غیر علمی کانون هم احتمالا یکی از حلقه های این فضاسازی است. اوضاع به شکل عجیبی شبیه آذر و دی ماه سال 80 است.
در آذر 80 اولین تجمع خیابانی را مدیران بخش پرورشی به بهانه انحلال معاونت پرورشی برگزار کردند. متعاقب آن سیل شب نامه های تحریک آمیز و بدون امضا در مدارس تهران راه افتاد و نهایتا تشکلی به نام "خانه معلم" با شعارهای معیشتی، تعدادی از فرهنگیان را به تظاهرات "خودجوش" خیابانی و تجمع در مقابل مجلس و نهاد ریاست جمهوری کشاند.
در نظرسنجی منتسب به کانون تهران ، برخی گزینه ها مانند « کار رسانه ای » ، عمدا نادیده گرفته شده است. از طرفی "تجمعات آرام و سکوت " ترکیبی بی معنا است. تجمع ، "قانونی" و یا "غیرقانونی" است. تجمع ممکن است در "فضای باز" یا "فضای بسته" برگزار شود. اگر این تفکیک ها صورت نگیرد، نظرسنجی هدایت شده و بی اعتبار می شود.
در واقع کسی با تجمع آرام و سکوت مخالف نیست. مخالفت هایی که بیان می شود با "تجمعات خیابانی فاقد مجوز" است. متاسفانه تشکل های صنفی در مرز قانون و بی قانونی سیر می کنند ؛ مثلا تقاضای مجوز می کنند (اقدام قانونی) اما اگر مجوز ندادند، تجمع بدون مجوز برگزار می کنند ( اقدام غیرقانونی ) !
گاهی هم در نقش حقوقدان مفسر قانون اساسی ظاهر می شوند و اصول 26 و 27 قانون اساسی را تفسیر می کنند.
ظاهرا گفت و گو با مسئولان و نامه نگاری نزد برخی فعالان برای اثبات این ادعا است که روش هایی از این دست "بی فایده و غیر موثر" است . گاهی هم گفت و گو تاکتیکی برای اتمام حجت و ابلاغ پیام است . تجمع و تظاهرات خیابانی روشی شناخته شده برای بیان اعتراضات سیاسی و صنفی در همه جای دنیا است و نمی توان به طور مطلق تجمع در خیابان ها را مردود دانست اما نکته اینجا است که تشکلی که طبق "قوانین عادی" جمهوری اسلامی مجوز فعالیت گرفته است، منطقا باید مقید به همین "قوانین عادی" باشد.
این درست نیست که بر اساس "قانون احزاب"، پروانه فعالیت بگیریم ، اما هنگام فعالیت، بندهای دیگر همین قانون را نقض کنیم و به "قانون اساسی" استناد کنیم!
برگزاری تجمع ، به خودی خود ایرادی ندارد ، به شرط اینکه اولا برگزارکنندگان آن معلوم و شناخته شده باشند و ثانیا برگزارکنندگان از مراجع قانونی مجوز برگزاری تجمع را اخذ کنند . مساله این نیست که تجمع خیابانی خوب است یا بد ؟ مساله این است که آیا تجمع در خیابان ، جواز قانونی دارد یا ندارد؟ آیا پلیس از تجمع کنندگان محافظت می کند ؟ آیا شرکت کنندگان در تجمع احساس امنیت می کنند یا باید خود را برای باتوم خوردن و بازداشت آماده کنند ؟ اگر بگوییم طبق اصل 27 قانون اساسی، برگزاری تجمع نیاز به مجوز ندارد ، با این پرسش روبه رو می شویم که مگر در قانون اساسی، بحثی از گرفتن پروانه برای ایجاد تشکل مطرح شده است؟
اگر معیار قانون اساسی است چرا کانون ها دنبال تجدید پروانه خود در چارچوب "قوانین عادی" جمهوری اسلامی ایران هستند؟
گردانندگان برخی کانون ها برخورد دوگانه ای با قانون دارند. از یک طرف با حضور در وزارت کشور و استانداری ها و فرمانداری ها متعهد می شوند که در چهارچوب قانون، فعالیت غیرسیاسی کنند و با این مقدمه خواستار تجدید پروانه فعالیت می شوند، در بحث های عمومی هم خود را مقید به قانون معرفی می کنند اما در عمل ، به قوانینی که بر اساس برخی بندهای آن، مجوز فعالیت گرفته اند پای بند نیستند. همان قانونی که به کانون ها اجازه فعالیت می دهد ، این تکلیف را در برابر آنها گذاشته که برای برگزاری تجمع ، باید از وزارت کشور مجوز دریافت کنند. با این حال گردانندگان برخی کانون ها معمولا خود را مقید به اخذ پروانه برای برگزاری تجمع نمی دانند و در این گونه موارد به "قانون اساسی" استناد می کنند.
اصل 27 قانون اساسی می گوید : "تشكیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است" . مناقشه بر سر تفسیر این اصل یک موضوع سیاسی – حقوقی است که سابقه ای بیست و چند ساله دارد. ورود کانون های صنفی به این مناقشه ضرورت ندارد ، چرا که کانون های صنفی ، قاعدتا نباید وارد مناقشات سیاسی و جناحی شوند. کانون ها بر اساس قوانین عادی کشور که توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده است ، پروانه فعالیت گرفته اند و قاعدتا باید به این قوانین پای بند باشند ؛ یعنی برای برگزاری تجمع خیابانی از وزارت کشور و استانداری ها و فرمانداری ها تقاضای مجوز کنند. اگر به آنها مجوز دادند تجمع خود را برگزار کنند و اگر مجوز ندادند از برگزاری آن منصرف شوند.
اوایل اسفند 93 کانون صنفی معلمان تهران، از استانداری تهران تقاضای برگزاری تجمع اعتراضی در مقابل مجلس کرد. استانداری به این درخواست جوابی نداد یعنی مجوزی برای برگزاری تجمع صادر نشد ،با این حال گروهی از فعالان کانون در تاریخ 10 اسفند مقابل مجلس تجمع کردند. وقتی یک گروه ، از وزارت کشور تقاضای مجوز برگزاری تجمع می کند، معنایش این است که به قانون احترام می گذارد و اگر مجوز صادر شد ، تجمع را برگزار می کند و اگر مجوزی داده نشد ، تجمع را لغو می کند ؛ اما کانون بی اعتنا به عدم صدور مجوز قانونی ، این تجمع را در همان روز و همان ساعت درخواست شده برگزار کرد. البته نیروهای امنیتی و انتظامی ، برخوردی نکردند. عدم برخورد باعث شد که برگزاری تجمع غیر قانونی تبدیل به "رویه" شود.
تجمعات خیابانی در فروردین و اردیبهشت و تیرماه سال 94 تکرار شد و تنها هنگامی برگزاری تجمع متوقف شد که تعدادی از فعالان صنفی که برخی از آنها احکام تعلیقی داشتند بازداشت شدند. برگزاری تجمعات سال 94 ماجراجویی سیاسی و فوق طاقت معلم عادی مدرسه بود.
ظاهرا تفکر سیاسی – ایدئولوژیک پشت این تجمعات ، می خواست به بهانه خواسته های صنفی ، بخش هایی از معلمان را به عنوان یک وزنه سیاسی در برابر دولت "لیبرال نو "روحانی قرار دهد.این همان اتفاقی بود که در سال های 80 تا 84 افتاد. همان هایی که در زمستان 80 در خیابان های تهران شعار می دادند "نه چپیم نه راستیم " در زمین اصولگرایان و تحت مدیریت یک تشکل ظاهرا مستقل اما وابسته به اصولگرایان به نام "خانه معلم" عمل می کردند.
فعالان صنفی باید چند نکته را آویزه گوش خودکنند :
اولا مسایل ایدئولوژیکی و کارگری و سیاسی را بار فعالیت صنفی نکنند ، ثانیا فعالیت صنفی را کنشی تابع فرمول هزینه – فایده بدانند یعنی نفع عینی آن برای معلم باید بیش از هزینه آن باشد. ثالثا از قانون عبور نکنند. عبور از مرزهای قانون ، ریسک هایی دارد که اغلب معلمان حاضر به پذیرش آن نیستند.
قابل تصور نیست که یک معلم برای افزایش 100 هزار تومان حقوق دست به فعالیتی بزند که نتیجه احتمالی آن حبس و اخراج از کار باشد. برای آرمان سیاسی می شود جان فشانی کرد اما فعالیت صنفی آرمان ندارد، بلکه فعالیتی کاملا "سودجویانه و منفعت طلبانه" است. در این معنا فعال صنفی اصولا با دولت و نیروی امنیتی و انتظامی درگیری و برخورد ندارد.
فعالان کانون ها باید یک تصمیم راهبردی بگیرند و در چارچوب قانون و علنی فعالیت کنند . به عنوان مقدمه باید عملکرد خود از جمله فراخوان برای تجمعات غیر قانونی را نقد کنند و به طور علنی نزد معلمان متعهد شوند که خود را ملزم به رعایت قوانین عادی مصوب مجلس در مورد فعالیت گروه ها و اساسنامه تشکل می دانند و سعی کنند امید و اعتماد به نفس و رفتار حرفه ای را در معلمان تقویت کنند و این قدر آوار بدبختی را روی سر معلمان خالی نکنند.
« گفتمان معیشت محور » جنبه آموزشی و پرورشی و فرهیختگی و معنویت و عشق و زیبایی کار معلم را نادیده می گیرد و همه امور را در تضاد بین معلمان (فرودستان ) و مدیران (فرادستان ) خلاصه می کند.
مشکلات معلم باید در کادر آموزش و پرورش دیده شود نه در قالب روابط کارگر و کارفرما.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مثلا ایشان در مورد تحولات کتابهای درسی و نظام اموزشی در دوره ی گذشته انتقادات شدیدی داشت ( بررسی کارنامه نظام آموزشی 6.3.3 اردیبهشت 92 ) ولی ادامه همان سیاست های قبلی 633 و تغییرات در مدیریت کنونی را توجیه میکند .
هیچ معلمی آرامش نداره
درک میکنی این رو یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟
راحت صورت مسئله رو پاک میکنه
خخخخ
مغاطه وزیر با افزایش حقوق تمام کارمندان دولت به نام عملکرد
خود ! برای برنامه ششم توسعه کردید ؟
من آنقدر افسرده هستم که خیلی وقتها فکر میکنم یک گدایی هستم که در گدا خونه دارم کار میکنم.
به خدای احد و واحد اگر فانی و باندش...مشکلات ما حل میشد.
چرا پول برای حقوق های چند ده میلیونی هست؟
چرا ارگانهای دیگر در همین چند سال چند برابر ما افزایش حقوق داشته اند؟!!
چرا هر جا میگی معلم هستی با دید تر حم و گاها تحقیر بهت نگاه میکنند؟!!
چرا اکثر معلمها حس یک مسکین رو دارند که ...
مسلما فانی و باندش که بارشون رو بستند جوابی برای این سوالات ندارند و یا لزومی به جواب دادن نمی بینند.
صدای معلم اگر یک حرف از کامنت من رو سانسور کنی, اگه به خدا اعتقاد دارید, حلالتون نمیکنم.
جناب شیرزاد حداقل شما شرافت داشته باش و جواب من معلم که روانی شدم را بده.
"کانون های صنفی معلمان در آغاز سال تحصیلی معلمان را
افسرده و بی انگیزه نکنند! "
نتایج اخلاقی قضیه:
1-شیرزاد عبداللهی چشم دیدن کانون های صنفی را ندارد!
2- شخصی در جایی چنین پرسید : نوشته های شیرزاد عبداللهی
معلمان را بیشتر افسرده و بی انگیزه می کند یا کانون های
صنفی؟ همه گفتند: البته نوشتجات شیرزاد عبداللهی!
3-شخصی در جای دیگری پرسید: آیا معلومه که شیرزاد عبداللهی
طرفدار دو آتیشه دولت یازدهمه؟ ظریفی (منظور آقای ظریف
وزیر امور خارجه نیست! ) اون وسط گفت:دادش جون اینکه
تابلوهه! حتی خواجه حافظ شیراز هم خبر دار شده!
1-اولین بند فرمایش شما "نیت خوانی" است که مُخِّل گفتگوی جدی و علمی است. در بحث علمی نیت نویسنده را نقد نمی کنند نوشته او را نقد می کنند.
2- دلایلش را در متن گفته ام.مثلا پارسال کانونها از معلمان خواستند که هفته اول مهر با پیراهن مشکی سرکلاس بروند.اما من در همین متن گفته ام معلم باید آراسته و با لبخند به کلاس برود.
3- موضوع این نوشته ربطی به طرفداری یا مخالفت با دولت یازدهم ندارد. بهتر است همه ما در موضوع اظهار نظر کنیم. شما هم به جای پیچوندن حرف. مستقیم از زبان خودت بگویی بهتر است.
باز خوبه 95% مخالف کامنت من نیستند و لی 99% از کامنت ها
مخالف نظر جنابعالی هستند!
اما در مورد اختصار باید گفت که در یک کامنت چند خطی نمی توان
نظریه فلسفی تبیین کرد و راهی جز سخن موجز و اختصار نیست؟!
همچنین بنده چند ساله که مطالب و اسم شما رو تو سایت ها و مطبوعات
دیده ام و چند عکس از شما رویت کردم که نمی دونم مربوط به شما
هست یا نه! پس شناختی از شخصیت جنابعالی نداشته و فقط در
مورد یادداشت های شما نظر می دم.
اهداف تخریبی در نوشته های شما باعث افسردگی و ناامیدی میشود
نوشته های تخریبی شما باعث ناامیدی و افسردگی معلمان میشود
1-تشکل ها انگیزه کار و تلاش را در فضاهای آموزشی تضعیف می کنند .
2-تشکل های صنفی در مرز قانون و بی قانونی سیر می کنند
3-برگزاری تجمعات سال 94 ماجراجویی سیاسی و فوق طاقت معلم عادی مدرسه بود.
4-« گفتمان معیشت محور » جنبه آموزشی و پرورشی و فرهیختگی و معنویت و عشق و زیبایی کار معلم را نادیده می گیرد و همه امور را در تضاد بین معلمان (فرودستان ) و مدیران (فرادستان ) خلاصه می کند.
5-مشکلات معلم باید در کادر آموزش و پرورش دیده شود نه در قالب روابط کارگر و کارفرما.
اگر منبع و مستندي بر ادعاي خود ارائه نفرمائيد ثابت مي كنيد كه مثل رئيس خود (فاني) فقط حرف مي زنيد . حراف بدون عمل بدون منبع بدون استناد
1- سال گذشته شورای هماهنگی تشکل های صنفی از معلمان دعوت کرد که هفته اول مهر با پیراهن مشکی به مدرسه بروند.
2- کانون تهران برای تجمع 10 اسفند 93 تقاضای مجوز کرد. وقتی مجوز ندادند، تجمع را بدون مجوز برگزار کرد.
3- در 31 تیر 94 جمعی از معلمان در تجمع غیرقانونی میدان بهارستان باتوم خوردند و حدود 100 نفر بازداشت و همان روز آزاد شدند. بعد از آن تجمع غیرقانونی افول کرد.
4- تئوریسین ها و بخش رسانه ای کانون ، معلم را به عنوان مزد بگیر زیر مجموعه کارگران می دانند .(رج.ع کنید به سایت حقوق کارگر و معلم به سردبیری اسماعیل عبدی )
5- الگوی فعالیت کانون تهران در دوسال اخیر از برخی گروه های کارگری مانند اتحادیه آزاد کارگران عاریت گرفته شده و کانون مریوان هم تحت تاثیر فکری اتحادیه نانوایان کردستان است. (رجوع به بیانیه مشترک انجمن صنفی معلمان مریوان و اتحادیه نانوایان سقز )
تمام این موارد را می توان با بیانیه های رسمی کانونها مستندسازی کرد.
بگیره خخخخخخ
1_کارانه
2_حق مسکن
3_حق ایاب وذهاب
4_حق مهدکودک
5_فوق العاده ویژه
....دیگه مطلب ننویس.
مردحسابی رواعصاب معلمان راه نروخودشان به اندازه کافی اعصابشون خراب هست.
شمادیگه قوزبالاقوزنشید.
الحق تادربدنه آ.پ افرادبیسوادوامل وفرصت طلبی هستند٬نبایدبه بهبوداوضاع امیدداشت.
ضرباتی که جهالی مثل ش ع بردولت روحانی می زنندامثال احمدی نژادنمیتوانندبزنند.
جناب پورسلیمان اگربه چاپ شبه مقالات این ....مزورادامه دهیدبه جرم جریحه دارکردن احساسات یک میلیون فرهنگی ازشماشکایت می کنم.
آقا/ خانم علیزاده
همکار گرامی
ما باید سعی کنیم آستانه تحمل خود را بالا ببریم .
اگر کسی مخالف نظر ما سخنی گفت باید مستدل و منطقی پاسخ بدهیم .
شما هم اگر نقدی دارید ارسال فرمایید .
دوست عزیز
جناب عالی چگونه به این نتیجه رسیده اید که یک میلیون فرهنگی مثل شما فکر می کنند ؟!
ما به عنوان « گروه صدای معلم » حداقل در این مورد با آقای عبداللهی موافقیم .
پایدار باشید .
دوست محترم ناشناس
« صدای معلم » یک رسانه مجوز دار است و تابع قوانین است .
بین نظرات آقای عبداللهی و فیلترینگ چه تناسب و یا منطقی وجود دارد ؟!
ضمنا از فیلترینگ چه چیزی نصیب شما می شود ؟
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
به جای این همه لعن و نفرین و پیشنهادهای غیرمعقول و... چراغی روشن کنید !
اگر شما نقدی دارید قلم به دست گرفته ؛ مشخص ، مستدل و منطقی سخنان ایشان و یا من و یا هر فرد دیگر را نقد کنید .
پایدار باشید .
دل خجسته ای دارید ها؟
دوست عزیز ناشناس !
مساله به این سادگی که شما فکر می کنید نیست !
پایدار باشید .
آفرین به دولت تدبیر و امید.!!
راستی دولت ها با این شعارهای دهن پرکن اینقدر سر ملت کلاه نذارن.
جرا ملت را احمق فرض می کنید و برای اهداف شخصی و جناحی اتان اینقدر ملت ملت می کنید.؟!!
جناب شیرزاد
قدرت قلم اگربرای رضای خداوبندگانش باشدحتما برصاحبش مبارک وباعث نجات است درغیراینصورت همان تیغ دردست زنگی مست است وهم میدانیم قدرت تیغ الهی نهایتأپیروزتمام اموراست.
ایکاش ای حقیقت را هم می گفتید:
وقتی چاره اندیشی اساسی هرگزصورت نمیگیردوعملکردیک وزیر تا حدک روابط عمومی کاذب تنزل پیدامیکندومراجع هرگزاجازه استفاده ازحق قانونی تجمع را نمیدهند، راه برای مأیوس کنندگان معلمین وقانونشکنان بازمیشود..
برای ظمامتاسفم.
یاحق
حالا شما قضیه را فرمودید ، صورت مساله چه تغییری کرد؟ با آن مراجع چه کنیم ؟ معلمان را برای دعوا با آن مراجع بسیج کنیم و آن مراجع را سرنگون کنیم؟ این که می شود کار سیاسی و انقلابی و ربطی به کار صنفی ندارد. آیا این کار از معلمان بر می آید؟ یک استدلال دیگر این است که بگوییم حالا که فلان نهاد به ما مجوز نمی دهد پس ما قانون شکنی می کنیم. آیا معلم توان زدو خورد خیابانی با بسیج و نیروی انتظامی را دارد؟
فرصت باز کردن وتوضیح سفسطه های بکاررفته درمتن شماراندارم،بهمین خاطر نوشتم برای شما متأسفم.
اگرقانون اساسی کامل اجرایی میشد امروزهیچکس جسارت ویژه خواری ونابودی اقتصادواقتدار ایران را نداشت،ومردم برای احقاق عدالت ازسو مسئولان مجبور بقانونشکنی(بقول شما)نبودند.
درروزجهانی یاکرامت خواسته صنفی رامطالبه نکنندومجوزشان ندهندپس درکجا وکی؟
منتظررزخشم احتمالی برعلیه فسادوبیعدالتی بمانند؟
خدایی گفتن مردمیخواهدازجنس شهیدان نه سرسپردگان.
یاحق
****
این دولت فقط تبعیض و بی عدالتی و ناراضایتی را افزایش می دهد.افزایش حقوق شاغلین به قیمت ظلم به بازنشسته ها،اینها خیلی بی انصاف و غافلند و باید در دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند.
من باهرگونه صدمه ای به نام واقتدار حکومت اسلامی مخالفم.
این راهم میدانم ممکن است بعضی ازشیاطین درلباس خدمتگذارقصدناراضیتراشی وبراندازی در درازمدت را داشته باشند.
این دغدغه رابارهاحضرت امام مطرح وازمردم میخواستندمدام درصحنه باشند.
تمام این بحث هم نه باشماکه بامسئولین است که درصورت رعایت قوانین ورد حوق اساسی ملت وبازگذاشتن سوپاپ اطمینان هرگزروزخشم احتمالی به وجودنخواهدآمد.
اگرنخواهندقانون رعایت شودبایدتاقیامت منفعل ومظلوم ماند؟
میدانیدکه اینچنین نیست وهمین اشتباهات درحال کشیدن جامعه به گفتممان انقلابی وغیرقانونیس.
امیدکهاتفاق نیفتدامابااین اوصاف قطعأبایدمنتظرحوادث وحشتناک بود.
نیروهای نظامی هم ازجنس همین مردمونهایتأهمراه این مردمندوسابقه درایران هم دارد.
توصیه من به نظام اجرای عدالت اجتماعی درحدوشایسته نام اسلامی برانقلاب ایران است درغیراینصورت سنت الهی محوظلم است.
یاحق
آقای محمدعلی باغوئی
سلام
نظر شما به سختی پیدا شد و حذف شد .
اما به نظر می رسد شناسه ( آی پی ) دو نظر یکسان باشد !
پایدار باشید .