وقتي سند تحول بنيادين براي اولين بار توسط آقاي دكتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور وقت رونمايي شد؛ رفتار اعتماد به نفس گونه آقاي دكتر حميدرضا حاجي بابايي در برگيرنده خبر مهم و ابتكار منحصر به فردي مي نمود كه شاهدان مي بايد منتظر اتفاقات مثبتي در آينده در حوزه آموزش و پرورش جامعه ايراني باشند و ايشان طوري صحبت مي كردند كه مصداق "خبر آمد خبري در راه است" را در ذهن تداعي مي كرد؛ اما براي فعالين و كارشناسان آموزش و پرورش ايران، مساله بر اساس ذهنيت وزير محترم وقت مطرح نمي شد؛ چرا كه سند تحول بنيادين بدون پشتوانه هاي پژوهشي و نيز بدون در نظر گرفتن زير ساخت هاي جامعه نوشته شده بود و مشكلات مرتبط با اجرا دور از انتظار نبود؛ هر چند كه سيستم نظام آموزشي كنوني (3-3-6) از چند سال قبل اجرا شده بود و با تدوين سند تحول بنيادين وارد فاز جديدي مي گرديد. كارگروه هاي متعدد، همايش هاي گسترده، سخنراني هاي اميد آفرين، كلاس هاي آموزش ضمن خدمت در اين بخش اجرا شد و هزينه هاي كلاني را از اين بابت متوجه جامعه درگير مشكلات اقتصادي كشور نمود.
پس از سال ها اجراي نظام آموزشي (3-3-6) و رونمايي از سند تحول بنيادين، الان زمان آن فرا رسيده است تا اين نظام آموزشي با نقشه راهش (سند تحول بنيادين) مورد ارزيابي قرار گيرد تا بينش جامعه و علاقه مندان به آموزش و پرورش نسبت به فرآيندها، برون دادها و فرآيندهايش مشخص شود؛ هر چند كه لازم است پيامدهاي چنين نظامي در يك فاصله زماني دورتر پس از وارد شدن فارغ التحصيلان به متن جامعه مورد بررسي قرار مي گيرد؛ اما وضعيت كنوني خود نشانگرهايي را براي پيامدها متصور مي سازد.
در اين نوشتار كنوني، چند مساله در ارتباط با ارزيابي اين نظام آموزشي مطرح مي باشد كه اميد است بهانه اي باشد جهت بررسي هاي علمي و عيني سيستم آموزش كنوني:
1. در تدوين اين نظام آموزشي تا چه حد به پشتوانه هاي پژوهشي توجه شده است؟
وقتي در مورد فرآيندهاي پژوهشي مرتبط با تغيير نظام آموزشي و استقرار نظام آموزشي جديد صحبت مي شود از يك طرف پروژه هاي پژوهشي پيمايشي منظم و جامع در ارتباط با شناسايي وضعيت موجود در زمينه شناخت نسبت به نقاط قوت و ضعف نظام آموزشي موجود مطرح مي شود و از طرف ديگر پژوهش هاي تحقيق و توسعه در ارتباط با استقرار مطلوب و كارآمد نظام يا برنامه جديد مورد توجه قرار مي گيرد.
در اين ارتباط بايد طراحان نظام آموزشي كنوني پاسخ گو باشند كه كدام طرح هاي پژوهشي علمي و منسجم در اين ارتباط انجام يافته و در صورتي كه جواب به اين سوال مثبت بوده؛ نتايج و يافته هاي پژوهشي آن ها را ذكر نمايند و يا اگر پاسخ مشخصي نسبت به سوال فوق نداشته باشند؛ مشخص كنند كه اين تغيير بنيادي با توجه به چه پشتوانه هاي علمي انجام يافته است.
2. در استقرار برنامه هاي درسي نظام آموزشي كنوني، تا چه حد به اصول برنامه ريزي درسي توجه شده است؟
رجوع به ادبيات مربوط به تدوين و اشاعه برنامه درسي مشخص مي سازد كه قبل از اينكه يك برنامه درسي در مرحله اشاعه كامل قرار گيرد لازم است در قالب مراحل منظم در مسير يك برنامه آزمايشي از جامعه آماري كوچك به جامعه آماري بزرگ قرار گيرد تا ضمن شناسايي كاستي ها در هر مرحله با كارايي مناسبي در مرحله بعد مورد اجرا واقع شده و اين مسير تا اشاعه اصلي آن برنامه در متن اصلي نظام تعليم وتربيت ادامه يابد.
توجه به اهميت امر فوق و نيز رجوع به حافظه رويدادي خود از زمان اجراي اين نظام آموزشي در برگيرنده اين واقعيت است كه اين گزاره علمي در شكل دهي اين نظام آموزشي مورد توجه واقع نشده است و اين برنامه به صورت عجولانه وارد نظام آموزشي گرديده است و باز اگر طراحان اين نظام آموزشي، نظري خلاف اين ادعا را دارند؛ لازم است ادعاي خود را همراه با شواهد عيني روشن سازند.
3. نيروي انساني لازم براي اجراي اين نظام آموزشي در دوره ابتدايي تا چه حد تدارك ديده شده بود؟
مهمترين عامل در اجراي يك برنامه، نيروي انساني مي باشد؛ چرا كه در سايه نيروي انساني پويا؛ خلاق و اثر بخش مي توان به اثربخشي يك برنامه اميدوار شد و در اين ميان در ارتباط با نيروي انساني مورد نظر در اجراي اين نظام آموزشي مي توان از دو زاويه كمي و كيفي به مساله نگاه كرد:
1. رويكرد كمي: توجه به شش ساله شدن نظام آموزشي ابتدايي و اضافه گرديدن پايه ششم بر آن و در نهايت نياز گسترده به معلمان پايه ششم، مسئولان را در تدارك نيروي انساني مورد نياز واداشت و در ضمن براي هر فردي با اطلاعات اندك، روشن است كه معلمان دوره ابتدايي با توجه به حساسيت اين دوره مي بايستي از تخصص خاص تربيتي، روان شناختي و مهارتي برخوردار باشند؛ اما رجوع به شيوه تامين نيروي انساني در آن برهه مشخص مي سازد كه عمده نيروهاي مورد نياز از همكاران نهضت سوادآموزي جذب شده به آموزش و پرورش و يا نيروهاي انتقالي از از مناطق آموزش و پرورش به شهرهاي بزرگ بودند كه در بين آن ها نيروهايي با تخصص آموزش ابتدايي بسيار اندك بوده و در بسياري از موارد اين همكاران فاقد انگيزه لازم جهت حضور در مدارس ابتدايي بودند.
2. رويكرد كيفي: جايگاه معلمي و مسايل معيشتي آن، دير زماني است كه پاشنه آشيل آموزش و پرورش بوده است و همين مساله انگيزشي، مشكلات بي شماري را متوجه نظام آموزشي نموده است؛ هر چند كه در اين زمينه، مطالب گسترده اي عليرغم بي توجهي به اين واقعيت نوشته شده است. حال سوال اين است كه "آيا بدون توجه به زمينه هاي انگيزشي معلمان مي توان نسبت به اجراي صحيح يك برنامه آموزشي و پرورشي اميدوار شد؟
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگه قرار بود این طور اجرا بشه بهتر بود که اجرا نشود