فرض کنید یک آدم بی دقت و بی نظمی یک ماشین معمولی دارد . او می بایست هر روز با این ماشین از جاده ای پر پیچ و خم و پر از تپه و چاله عبور کند و به مقصد اصلی خود برسد . این ماشین هر از گاهی از کار می افتد و صاحب خود را عصبانی می کند ؛ چند راه پیش روی راننده است : کلاً بی خیال مقصد شود و سر جای خود بنشید . یا ماشین را به تعمیرگاه ببرد و مشکلات فنی را رفع کند ، یا ماشین خود را عوض کند و مدل بالاتری بخرد ، یا خود مهارت نصف و نیمه ای از مکانیک خودرو به دست آورد که برای کوچک ترین مشکل دست به دامان تعمیرکار خودرو نشود . راننده ماشین اگر به جای پیکان، بنز بخرد و هر روز از این جاده پر پیچ و خم و پر از تپه و چاله به مقصد برسد، بعد از مدتی این گرفتارهاری ها آغاز می شوند ، چون این جاده بنز را هم از کار می اندازد . پیش از هر چیز باید یک جاده درست داشته باشیم.
طرح ارزشیابی کیفی، در سال 1334 برای اولین بار ، نه به گستردگی و پیشرفت امروزین این نظام ارزشیابی، در ایران اجرا شد اما پس از مدتی جای خود را به روش کمی یا همان مقیاس 20 نمره ای داد. این مقیاس بیست نمره ای تا سال 82-83 (حتی بعد از آن در بضی نقاط)، تنها نظام ارزشیابی به شمار می رفت تا به مرور زمان به کل حذف شد. با ظهور دوباره ارزشیابی کیفی توصیفی در مدارس ایران کتب های آموزشی مناسب برای طراحی و اجرای این نوع ارزشیابی ، برای مطالعه و آشنایی و آگاهی بیشتر معلمان، حتی با تهدید به امتحان گرفتن از آنها ، به مدارس فرستاده شد و معلمان ملزم به خواندن و به کار گرفتن از روش ها و الگوهای آن شدند .
بدون شک 99 درصد معلمان از توانایی ارزشیابی کیفی توصیفی به نسبت ارزشیابی کمی که جز 20 نمره گنگ و ذهنی ، چیزی برای ارائه نداشت واقفند . در واقع ، ارزشیابی کمی قابلیت تعیین ارزش در همه ی حوزه های یادگیری یادگیرندگان را نداشت. مثل سازگاری، تربیت بدنی،روابط اجتماعی،به کار بستن و... اما ارزشیابی کیفی علاوه بر این قابلیت ،توانایی ارزشیابی ، هم در فرآیند و هم در فرآوره یا محصول نهائی یادگیری، را داراست. معلم با این روش ،می تواند نقاط ضعف و قوت آموزشی خود و یادگیرندگان را شناسایی و در رفع آن بکوشد .
اما سوال این است که آیا این نوع ارزشیابی با کیفیت، مناسب شرایط درهم ریخته نظام آموزشی ما هست یا نه؟ آیا با خریدن یک ماشین مدل بالا برای عبور از جاده ای پر از تپه و چاله، نگرانی ما از بابت خرابی ماشین و گرفتاری های بعد از آن رفع خواهد شد یا نه؟ ارزشیابی کیفی توصیفی ، با وجود امتیازات زیاد خود ، بسیار وقت گیر است . این نقص ارزشیابی کیفی موجب می شود در مرحله اجرا به موانعی برخورد کنیم که همه ی زحمات را بی نتیجه و جایگاه را به جای اول خود بازگردانند . این نقص موجب می شود که معلمان نتوانند به خوبی بازخورد دهند و هدف اصلی این ارزشیابی را محقق سازند. دفتر ثبت ارزشیابی توصیفی تبدیل به دفتر انشای ملال آوری شده که جز شرکت های چاپ کننده این کتب ، شخص یا سازمان یا ملتی از آن بهره نخواهند برد .
عدم بهروری از این ارزشیابی را می توان در چند عامل جست و جو کرد :
1- بی توجهی مسئولان به معلمان و نشنیدن نظرات و مشکلات آنها و عدم شناخت کافی از وضعیت موجود
2- نداشتن رضایت شغلی و تعهد شغلی واقعی معلمان نسبت به شغل خود
3- حجم بالای کتب درسی که اجازه این نوع گنگستر بازی ها را نمی دهد
4 – علاقه بیش از حد مسئولان به بازیگری و نمایش دادن و تغییرات ظاهری حتی به قیمت نادیده گرفته شدن حقوق انسان های دیگر و ... در این جاده ی پر از تپه و چاله، پرادو و بنز که هیچ، با پورشه هم رفت و آمد کنیم پس از مدتی گرفتار مکانیکی خودروایم !
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
نظرات بینندگان