قانون مذکور بسیار کمال گرایانه و در عین حال پوپولیستی است و این تصور همراه شک و سوءظن را در مخاطب ایجاد می کند که آیا مسئولین آموزش و پرورش واقعاً عامل اصلی محرومیت از آموزش را به درستی تشخیص داده و در صدد مرتفع کردن آن هستند!
در کنار این نگاه می توان یک سوال ساده از سیاست گذاران و قانون گذاران پرسید . آیا واقعاً والدین عامل اصلی محرومیت کودکان از تحصیل هستند؟ محرومیت از آموزش در بین کودکان به عنوان یک امر اجتماعی دارای فاکتورهای ایجاد کننده پیدا و پنهان بی شماری است که برای پاسخ به این سوال باید به دنبال سهم واقعی عوامل ترک و محرومیت از تحصیل و سبب شناسی واقعی موضوع بود. در صورت شناسایی و توصیف دقیق این پدیده اجتماعی و نه فردی،قادر به ورود به مرحله پیش گیری خواهیم بود.
مسوؤلین و برنامه ریزان محترم، اگر دلایل ترک تحصیل (از نظر روزنامه آفتاب نیوز نرخ ترک تحصیل 37% است و این آمار واقعا فاجعه است) را سبب شناسی و آنها را رتبه بندی کنیم، آیا والدین به عنوان مسوؤل ترک تحصیل فرزندان در رتبه آخر قرار نخواهند گرفت؟ (با آگاهی از این موضوع که هیچ والدی هرگز دوست ندارد فرزندش در مدرسه و در محیطی فرهنگی قرار نگیرد و همانند دیگر کودکان تحصیلکرده نباشد مگر در موارد نادر و ویژه که در آن موقعیت نیز هرگز جریمه و زندان چاره کار نخواهد بود).اما با این اوصاف عوامل اصلی تاثیر گذار چه عواملی هستند؟
از نظر نگارنده دلایل اصلی این پدیده اجتماعی مقررات نامناسب، ناقص و غیر اجرائی مجلس، آئین نامه های غیر واقع بینانه، غیر منطقی، احساسی و وجود منابع چندگانه تصمیم گیری و سیاست گذاری در وزارت آموزش و پرورش، عدم تخصیص بودجه مناسب برای امور آموزشی و پژوهشی در این زمینه، و ...در اینجا ما به برخی دلایلاصلی این پدیده اشاره می کنیم.
آمارها و گزارش هایی از آسیب های موجود در آموزش و پرورش وجود دارند که به عنوان عوامل اصلی ترک تحصیل و مردودی در مدارس کشور محسوب می شوند که به صورت مستند در جدول زیر آورده ایم.
برای درک موضوع میزان شیوع هر آسیب و اختلال را با توجه به منابع مطرح و مستند سازی می کنیم تا موضوع مستدل شده و از گمانه زنی برحذر باشیم.
مشکلات مختلف |
شیوع اختلال |
تعداد بر اساس شیوع حداقلی در سال تحصیلی 95-94 |
عقب ماندگی ذهنی |
1% الی 3% (منبع 3) و 1.8% الی 3.8% (منبع 4) و 2.5% (منبع 5) و 2.3 الی 2.7% (منبع 8) |
134000 نفر |
کودکان دارای اختلال های یادگیری خاص (شامل اختلال خواندن، اختلال نوشتن و اختلال ریاضی) |
7% (منبع 1) و 4 الی 5% (منبع 6) و 4 الی 6% (منبع 7) |
536000 نفر |
کودکان دارای اختلال های عاطفی و هیجانی |
6 الی 10% (منبع 8) |
804000 نفر |
نارسايي توجه-بيش فعالي |
8.62% (منبع 1) و 3% الی 5% (منبع 2) و 5 الی 9% (منبع 7) |
402000 نفر |
مشکلات شنوایی (کم شنوا و ناشنوا) |
0.3 الی 0.5 (منبع 4) و 0.17% (منبع 8) |
40200 نفر |
مشکلات بینایی (کم بینا و نابینا) |
0.1 الی 0.2 (منبع 4) و 0.15 و 0.56% (منبع 8) |
13400 نفر |
جمع کل |
1929600 نفر |
با توجه با جدول بالا و تعداد دانش آموزان کشور که 13 میلیون و 400 هزار نفراست (در سال تحصیلی 1395-1394) و با در نظر گرفتن میزان شیوع حداقلی هر آسیب و اختلال که در جدول ذکر شده است می توان با اطمینان اعلام کرد که حدود نزدیک به دو میلیون دانش آموز در کشور نیاز به ارائه خدمات آموزشی، درمانی ویژه هستند.
حال این که ما سایر مشکلاتی مانند سلوک، آزار کودکان، اختلال های خوردن، معلولیت های جسمانی- حرکتی و اختلال های خلقی، اضطرابی و گفتاری و ... را مطرح نکرده ایم.
سوال بسیار ساده و ابتدائی این است که آقای رئیس جمهور، مسوؤلین محترم، این سازمان استثنایی مریض و در حال مرگ چند درصد این کودکان را فارغ از آمارهای تبلیغاتی و رسانه ای تحت پوشش قرار داده و به آنها خدمات آموزشی، درمانی و حمایتی ارائه می کند؟
در واقع T آیا سازمان آموزش و پرورش استثنائی امکان ها، نیروها تخصصی و فضاهای لازم را برای ارائه این خدمات دارد؟
علاوه بر این کودکان دیر آموز (دارای هوش بهر دامنه مرزی) حدود 13.6% کل جمعیت دانش آموزی (تعداد 1822400 نفر) را تشکیل می دهند که هرگز در طول دوره تحصیلی خود خدمات آموزشی و یا حمایتی را دریافت نمی کنند (منبع 9).
آقای رئیس جمهور، مسوؤلین محترم، در مقام یک شهروند می توان پرسید با توجه به ضرورت ها و رجوع به واقعیت های آشکار و ملموس، در ساختار آموزش و پرورش، در چارت این وزارت خانه اصلاً، پست هایی مانند گفتار درمان گر، کاردرمان گر، مددکار اجتماعی و فیزیوتراپ، پزشک و روان پزشک کودک و .... در چه جایگاهی هستند؟
چند نفر از افراد با این تخصص ها در این سازمان عریض و طویل مشغول به کار هستند؟
ما می دانیم و ایمان داریم که حتی یک نفر از این تخصص ها که در بالا ذکر شد در آموزش و پرورش وجود ندارد !
آیا زمان آن نرسیده که واقع بین تر به موضوع نگاه کرده و قانون گذاران را به سمت علل اصلی ترک تحصیل سوق دهیم و آنها را تشویق به تصویب قوانین واقع بینانه و منطبق با نیازهای جامعه نمائیم نه اینکه از خشونت و تهدید علیه اولیاء برای فرار از وظایف واقعی خود بهره ببریم که در کاهش مشکلات آموزشی قطعاً هیچ تاثیری در عمل نخواهد داشت و خود منجر به شکل گیری آسیب های دیگری خواهد شد.
نگاه اقتصادی به خدمات آموزشی و به ویژه آموزش دوره عمومی این آسیب ها را نیز دربرخواهد داشت.
سوال نویسنده از قانون گذاران و مجریان قانون این است،آیا شمابا متهم و مجرم خطاب کردن والدین و تقلیل یک مساله اجتماعی مهم و فراگیر به یک مساله فردی و سرزنش کردن قربانی به نوعی در حال پاک کردن صورت مساله نیستید؟
با مشخص شدن بقیه عوامل محرومیت از آموزش کودکان و نقش پررنگ قانون گذاران و مسئولین باعناوین پرطمطراق در عدم شناخت و درک شرایط و نیز عدم تصویب قوانین مناسب و کارآمد و عدم اجرای همین قوانین نیم بند، چه نوع مجازات وتنبیه قانونی برای خود درنظرگرفته اید ؟
هر والد اگر مقصرباشد تنها یک کودک ازتحصیل محروم می شود اما قوانینی که در مجلس و هیات دولت به صورت نادرست و مصلحتی تصویب و اجرا می شوند و یا موضوعاتی که دارای خلاء قانونی هستند باعث ترک تحصیل قشر کثیری از کودکان این مرز و بوم می شوند.
اصولاً قانون باید درهمه زمینه هاشفاف و روشن بوده و همه را به یک چشم نگاه کند (چه والدین و چه قانون گذاران و مجریان قانون) !
آیا به نظر شما کودکان این مرز و بوم منتظر اجرای عدالت و عقوبت مقصران قانون گذار و مجریان قوانین در این زمینه نیستند؟
منابع
- زارع بهرام آبادي، مهدی و گنجي، كامران (1393). بررسي شيوع اختلال نارسايي توجه-بيش فعالي و هم بودي آن با اختلال يادگيري در دانش آموزان دبستاني. مجله ي ناتواني هاي يادگيري، تابستان. دوره ي 3،شماره ي4 -25-43
- نادری، عزت اله و سیف نراقی، سوسن (1394). اختلال های رفتاری کودکان و نوجوانان. تهران نشر ارسباران.
- نادری، عزت اله و سیف نراقی، سوسن (1393). نارسایی های ویژه یادگیری. تهران نشر ارسباران.
- نادری، عزت اله و سیف نراقی، سوسن (1382). روان شناسی کودکان عقب مانده ذهنی و روش های آموزش آنها. تهران نشر سمت.
- افروز، غلامعلی (1393). روان شناسی و توان بخشی کودکان آهسته گام (کودکان عقب مانده ذهنی). تهران نشر دانشگاه تهران.
- کریمی، یوسف (1383). اختلالات یادگیری. تهران نشر ساوالان.
- ویس، روبرت (1391) روان شناسی مرضی کودک و نوجوان. ترجمه مسعود بابازاده و همکاران. تهران نشر ساوالان.
- هالان هان، دانیل و کافمن، جیمز (1381) کودکان استثنائی (مقدمه ای بر آموزش های ویژه. ترجمه مجتبی جوادیان). مشهد:نشر آستان قدس رضوی.
- نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم (1393). روان شناسی و آموزش کودکان استثنائی. تهران نشر ارسباران.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بله قانونگذار محترم به نوعی در پی شانه خالی کردن از مسئولیت های خود و دولت هست و به نظر من هم هیچ والدینی دوست ندارند فررندشان را از محیط سالم و فرهنگی مدرسه و محل تعلم و تربیت دور نگه دارند.
هر چند مشکلات اقتصادی هم فی نفسه دلیلی بر ترک تحصیل نباید باشد.بسیاری از همین نخبه ها در خانواده های فقیر رشد یافته اند