تقویم ورق خورد و بار دیگر به دوازدهم اردیبهشت رسید . روزی که در تقویم به نام روز معلم و گرامی داشت شهید مطهری نام گرفته است .
"معلم " واژه ای است که در فرهنگ لغت معین" تعلیم دهنده ، آموزنده اعم از آموزگار ،دبیر و استاد "معنی شده است .
از سال 58 این مناسبت وارد تقویم جمهوری اسلامی شده است . این درحالی بود که شهید مطهری در مغرب روز یازدهم اردیبهشت به شهادت رسید . حال چرا روز دوازدهم اردیبهشت روز معلم نامیده شد ؟
جواب این سوال را باید در هجده سال قبل از آن تاریخ جست و جو کرد، یعنی دوازدهم اردیبهشت سال 40 شمسی . دوازدهم اردیبهشت سال 40 معلمان تهرانی در جلو مجلس شورا در اعتراض به قانونی که در آن اشل حقوقی معلمان کم در نظر گرفته شده بود ،تجمع کرده بودند . این تجمع از طرف پلیس مورد حمله قرار گرفت و در تیر اندازی یک افسر شهربانی یکی از معلمان به نام « ابوالحسن خانعلی » که دبیر دبیرستان های تهران بود به شهادت رسید . وقتی خبر این واقعه به سراسر کشور رسید، اعتصاب معلمان سراسری شد و در تهران اجتماع اعتراضی بزرگ تری نسبت به روزهای قبل شکل گرفت تا جایی که دولت وقت مجبور شد خواسته های معلمان معترض را بپذیرد . وزیر برکنار شد و شخصی که مورد حمایت فرهنگیان بود ،به وزارت رسید .
از آن سال به بعد ، دوازدهم اردیبهشت روز معلم نام گرفت . معلمان تهرانی هر سال در روز دوازدهم اردیبهشت با حضور در کنار مزار وی یاد و خاطره ی همکار شهیدشان را که در راه اهداف و حقوق صنفی معلمان به شهادت رسیده بود گرامی می داشتند .
هرچند در تقویم و رسانه های رسمی هیچ گاه به قضایای سال 40 و شهادت مرحوم خانعلی اشاره ای نمی شود .
وظیفه ی تک تک معلمان است که در روز معلم از مرحوم خانعلی که در راه رسیدن به اهداف صنفی به شهادت رسید به نیکی یاد کنند. همچنین از فعالان صنفی که هم اینک در حبس هستند یا بوده اند یاد کنند .
در اصطلاح معلم به کسی گفته می شود که در مدارس به آموزش دانش آموزان مشغول باشد. معلمی یک صنف است . معلمی یک شغل است یک شغل بسیار مهم که وظیفه اش آموزش و پرورش نسل آینده ی کشور است. البته بعضی مشاغل شباهت هایی با شغل معلمی دارند مانند اساتید دانشگاه و حوزه یا مربیان فنی و حرفه ای و یا مربیان ورزشی و هنر و.... ولی اصولا معلم نیستند . بلکه ایشان استاد و یا مربی نام دارند. به نظر من معلم کسی است که در مدرسه تدریس کند .
هر سال در کشور ما در هفته ی معلم در مقام تعارف ، زیاد به معلمان می پردازند و او را تا عرش بالا می برند ولی در عمل به حداقل ها بسنده می شود . مراسم گرامی داشت روز معلم فقط به تقدیر و تشکر های تو خالی و تکراری و گاه ملال آور بسنده می شود و این گرامی داشت با حداکثر یک شام - که توسط مدیران مدارس که آن هم با کمک اولیا و خیران تدارک دیده شده است - ختم می شود.
این درحالی است که گرامی داشت روزهای اصناف دیگر مانند پرستار، کارگر، پاسدار و.... بسیار پربارتر از روز معلم برگزار می شود. چه کنیم که در کشور ما نه تنها معلم که کلیت آموزش و پرورش در اولویت قرار ندارد . هر سال شاهد پسرفت در این زمینه هستیم . هر سال بودجه ی مدارس کمتر می شود . هر سال تعلیم و تربیت سرسری تر از قبل گرفته می شود . چند سال یک بار تغییر نظام آموزشی صورت می گیرد تا بلکه تحولی صورت پذیرد ولی نه تنها نتیجه مثبتی به دست نمی آید بلکه شاهد پسرفت نیز هستیم. مشکل آموزش و پرورش نوع نظام آموزشی نیست . بلکه نبود بودجه ی کافی است که مدارس و معلمان را کم انگیزه کرده است . نظارت بر سیستم آموزشی نیز ضعیف است . بازخوردی وجود ندارد. برای از بین بردن افت تحصیلی رایج هر سال با سهل کردن راه قبولی زمینه ی بیسواد پروری فراهم تر می شود .
متاسفانه گوشی هم برای شنیدن این نقد و نظر ها وجود ندارد. در دو سه سال اخیر هم که وضعیت اقتصادی مملکت وخیم بوده اوضاع بسیار بدتر از قبل هم شده است و طلب کاری معلمان از دولت گاهی تا یک سال هم ممکن طول بکشد تا پرداخت گردد.
در پایان یاد می کنم از معلمان بزرگی که در سپهر آموزش و پرورش ایران همچون ستاره هایی پرفروغ می درخشند. بزرگانی همچون « میرزا حسن رشدیه » موسس مدارس جدید در ایران در بیش از یک صد سال پیش ، « جبار باغچه بان » بزرگ مردی که پایه گذار مدارس کرو لال ها بود.
« محمد بهمن بیگی» موسس مدارس ایلی در دهه ی سی که مورد توجه جهانیان قرار گرفت . و دیگر عزیزانی که جاودانه شده اند .
همچنین یاد می کنم از معلم اول دبستان خودم آقای احمد خشکدامن که خواندن و نوشتن را از ایشان آموختم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تشکر و تقدیری که عملی در ورای آن نباشد ارزشی ندارد.
ما معلمان هم کتک خور دولتیم هم اولیا.
در ایران هر پست و مقامی مثل معلم که زیاد ازش تقدیر میشه با فقر و نداری همراهه.
شما تا بحال دیدین که برای کارمند بانک یا شرکت نفت یا وزرا و اغنیا سالگرد و برنامه و شمع روشن کنن.
کسانی مثل ما معلمان که در فقر و کمبود غوطه میخورند فقط با تعریف و تمجید خواب می رویم.!!
از بالاترین تریبون بگیر تا پایینش.!
راست گفتن که آفتابه لگن هفت دست, شام و نهار هیچی.
وقتی چیزی نیست, باید با هیا هو لاپوشونی کرد.
تشکر و تقدیری که عملی در ورای آن نباشد ارزشی ندارد.
ما معلمان هم کتک خور دولتیم هم اولیا.
در ایران هر پست و مقامی مثل معلم که زیاد ازش تقدیر میشه با فقر و نداری همراهه.
شما تا بحال دیدین که برای کارمند بانک یا شرکت نفت یا وزرا و اغنیا سالگرد و برنامه و شمع روشن کنن.
کسانی مثل ما معلمان که در فقر و کمبود غوطه میخورند فقط با تعریف و تمجید خواب می رویم.!!
از بالاترین تریبون بگیر تا پایینش.!
نه معیشتی و نه احترامی.
حتی دانش اموز هم فهمیده که دیوار معلم آنقدر کوتاه که اگه مدیر مجبور بشه, هیچ وقت دانش اموز رو با معلم عوض نمیکنه.
نمی دانم گناهم چیست که معلم شدم؟در این کشور نه تنها معلم معیشت درست و حسابی ندارد بلکه منزلت هم ندارد؟
کجا رفت آنزمان که معلمان جزو قشر مرفه جامعه بودند و به معلم بودن خود افتخار می کردند اما امروز افسرده و بی انگیزه،به حال خود رها شده اند نه احترامی؛نه منزلتی و نه معیشتی و به آینده نامعلوم خود نگاه می کنند.
اگر تو اداره ای کار داشته باشی،از عنوان معلم هیچ کس خوشش نمی آید و نه تنها کارت را بهتر انجام نمی دهند بلکه اصلا برایشان مهم نیست.البته معلمان اهل پارتی بازی نیستند و توقع بالایی ندارند اما احترام شاگردان دیروز کمترین تشکری از زحمات آنهاست.
واقعا ما نیاز به تغییر و نگرش جامعه و مسئولان به قشر معلمان به عنوان سردمداران علم و فرهنگ دازیم،تا برای پیشرفت از وجود آنان بهره ببریم.
به امید آن روز
واقعيت انكار ناپذير اين است كه متاسفانه و متاسفانه قشر فرهنگي ما خصوصا معلمين با كمال تاسف در همون نيازهاي اوليه مانده اند و اولويت اول رفع نيازهاي اوليه آنان است و تا اين نياز اوليه رفع نگردد صحبت از نيازهاي ثانوي و .... بي مورد است.