برای درک بهتر مسأله گریزی به مشاغل مختلف و وجوه افتراق و اشتراک آنها می زنیم. همه شغل ها جدا از جنبه تخصصی و حرفه ای آنها می توانند تا حدودی متکی بر روابط انسانی و اخلاقی باشند. در همه مشاغل در کنار وظایف قانونی و مقررات کاری ، معیارهای انسانی و اخلاقی ، ارزش محسوب می شوند . اما آنچه که مشاغل را از هم تفکیک می کند اهداف شغل و قوانین حاکم بر آن حرفه و توانایی های لازم برای آن حرفه است .
در جوامع مدرن تقسیم کار امری پذیرفته شده است. طبیعتا یک کارمند بانک یا معلم و یا پزشک با تکریم ارباب رجوع و تلاش بیش از حد انتظار برای انجام وظیفه خود و یا فداکاری های موردی و پیش بینی نشده در شرایط خاص ، از لحاظ اخلاقی کار ارزشمندی انجام داده اند . اما انتظار جامعه این است که هر فردی توانایی هایش را در شغل و حرفه خود بروز دهد. آیا معلم می تواند طبابت کند ؟ آیا کارمند بانک می تواند سر کلاس حاضر شده و تدریس کند ؟ قطعا جواب منفی است.
پس می توان نتیجه گرفت تفاوت های مهارتی و تخصصی برای شغل ها لازم و حیاتی است . اما ارزش های اخلاقی و توانایی های حرفه ای شغل ها با هم منافات و تضادی ندارند و در واقع مشترک هستند.
اما پرسش این است که مثلا در شغل معلمی اولویت با چیست؟ آیا اولویت با فعالیت های قهرمانانه و فراحرفه ای است و یا اولویت با فعالیت های حرفه ای و مرتبط با وظیفه ؟
اگر ملاک ما صرفا فعالیت های فراحرفه ای و اعمال قهرمانانه باشد در این صورت دیگر الگوی معلمی معنا ندارد. مثلا می توان ریز علی خواجوی دهقان فداکاری که جان خود را به خطر انداخت تا جان مسافران یک قطار را نجات دهد و یا امید عباسی مأمور آتش نشانی که جان خود را در راه کمک به دیگران از دست داد را به عنوان الگوی معلمی معرفی کرد. اما هر چند این گونه افراد از لحاظ اخلاقی و انسانی افراد قابل ستایشی هستند ولی نمی توان اینان را به دلیل فداکاری بعنوان قهرمان جامعه معلمان معرفی کرد.
معلمی که به عنوان الگو و قهرمان معرفی می شود باید از توانایی علمی کافی و مهارت های حرفه ای معلمی برخوردار باشد . اینکه معیارهای حرفه ای برای معلمی چه هستند در حوصله این یادداشت نمی گنجد . کارشناسان آموزشی معیارهایی را برای صلاحیت معلمان و وظایف حرفه ای معلمان تعریف کرده اند و انتظار تحقق آنها را دارند. اینکه معلمی از وضعیت خانوادگی دانش آموزانش به صورت جزیی مطلع باشد یا در صورت توان به دانش آموزان بی بظاعت کمک مالی بکند یا در هنگام خطرهای غیر قابل پیش بینی خود را سپر بلای آنان کند بخشی از وظایف انسانی معلم است و ارتباطی با حرفه ای معلمی به صورت خاص ندارد و به خود فرد برمی گردد. یعنی در چنان موقعیتی هر فرد دیگری با خصلت های انسانی حضور داشته باشد همان واکنش را نشان می دهد .
اینکه معلم در کنار مهارت و صلاحیت های حرفه ای معلمی، واجد خصوصیات امسانی برجسته ای باشد مایه افتخار است ، اما این کارها هرچند بسیار ارزشمند است اما در حیطه وظایف یک معلم نیست و نمی توان نمره گذاری محکم و ثابتی برای آنها بنا نهاد.
اصل اساسی و قاعده کلی این است که معلم وظایف حرفه ای خود را درست انجام دهد. در کشورهای توسعه یافته معیارهای حرفه ای برای معلمان تعریف شده و جامعه و سیستم آموزشی آنها را از معلمان می طلبد .در این معیارها قطعا صلاحیت های اخلاقی و روانی نیز لحاظ می شود ولی در کشورهای در حال توسعه با روابط سنتی ، مردم به دلیل مشکلات زیاد و اقتصاد ضعیف و سطح رفاه و دانش پایین جامعه به رفتارهای احساسی و قهرمانانه بیش از جنبه ی دیگر بها می دهند و گاه کم کاری و اهمال در وظایف شغلی افراد، زیر آوار کارهای خوب اما غیر مرتبط آنها گم می شود .
در کشور ما نیز این مشکل تا حدودی وجود دارد ، این مشکل از زمان گزینش معلم و استخدام آنها شروع می شود آنجا که به جای مصاحبه مهارتی و علمی و روانی اغلب مصاحبه عقیدتی، سیاسی انجام می گیرد سپس در نگه داشت نیرو که استخدام طولانی مدت و رسمی است و در مدت کار نیز سنجشی از مهارت های حرفه ای معلمان به عمل نمی آید و بیشتر معلمان خود را کارمند آموزشی می دانند و نیازی به کسب مهارتهای بهتر و بیشتر نمی بینند و بیشتر با تعابیر و تفسیری احساسی و حماسی از شغل معلمی سخن می گویند !
قطعا تلاش برای افزایش حقوق و رفاه از این کانال چندان میسر نخواهد بود. گاهی هم قهرمان سازی های کاذب صورت می گیرد. معیارهای اصلی معلمی نباید زیر سایه این تحرکات و جوسازی های احساسی فراموش شود. افراد قهرمان و فداکار را باید ستود .
اما معلم قهرمان کسی است که در درجه اول در انجام وظایف آموزش و پرورشی خود قهرمان باشد و سپس اعمال فراتر را به جا آورد.
مسئولین آموزش و پرورش و جامعه باید با توجه بیشتر به هدف و رسالت اصلی آموزش و پرورش و تغییر نگرش و رفع مشکلات این حوزه بکوشند و زمینه حرفه ای تر و ماهرتر شدن معلمان را فراهم کنند تا با این کار زمینه پیشرفت و توسعه پایدار جامعه مهیا گردد.
نظرات بینندگان
متن عالی بود.چگونه است که آموزش و پرورش کسانی را که آشنا به اصول معلمی نیستند و حتی دوره هایی را نگذرانده اند به کلاس درس می فرستد؟
اگه معلمي به قول شما شغلي حرفه اي با دستمزد و مزاياي شغلي حرفه اي بود مطمئنا افرادي به مراتب توانمندتر (از نظر هوش بهر) ، جسورتر و خلاق تر وارد اين حرفه مي شدند.
معلمي شغل دوم يا سوم ماست كه اون رو به عنوان يه آب باريكه براي روز مبادا نگه مي داريم.
نمونه كوچيكش : مقايسه وزير بهداشت ( يك پزشك) با وزير محبوب ما ( خخخخخخخخخ)! جناب مستطاب فاني عزيز.
اخوی: تو این هیر و ویر مردش دنبال خر خودشه وباقالی خودش!!!!
نامرداش که همه رو خ...ر وباقالی میبینن!!!!
کدوم حرفه ای کدوم اگاهی کدوم کشک
ببینید چه کسانی معلم شدند گریه تان می گیرد به حال خودتان فرزندانتان و جامعه