در سال های اخیر در شهرهای بزرگ ایران موج جدیدی از ازدواج به وجود آمده است که از آن با عنوان ازدواج سفید یا باهم باشی دختر و پسر یاد می کنند. این نوع ازدواج یک زندگی مشترک بدون هیچ نوع عقد دائم و موقت است. دراین ازدواج به قراردادهای اجتماعی شرعی و عرفی حاکم بر جامعه بی اعتنایی می شود و خواست و اراده شخصی دو فرد غیر همجنس عامل ایجاد آن است. هر چند این نوع ازدواج را از دیدگاه جامعه شناختی می توان به عنوان یک کج روی اجتماعی نامید ولی دلایل و عوامل متعددی غیر از تأثیر پذیری از جوامع غربی را نیز می توان در ساختار اجتماعی ایران زمینه ساز بروز این پدیده اجتماعی دخیل دانست.
یکی از این عوامل شرایط سخت و دست پاگیر ازدواج رسمی است. هزینه های ازدواج در ایران و در شهرهای بزرگ بسیار بالاست. دخترهایی که ممکن است سال ها چشم انتظار باز شدن در و ورود یک خواستگار به خانه شان باشند، به محض ورود این فرد، به همراه خانواده شان شرایط سخت و دشواری را برای قبول ازدواج به خواستگار از راه رسیده مطرح میکنند و با مقایسه خود با سایر دخترهای هم سن و سالشان سعی می کنند از خواستگار خود امتیازات بیشتری بگیرند.
علاوه براین، درخواست های غیر معقول، احکام و قواعد موجود نیز که ریشه در اقتصاد سنتی کشاورزی دارد شرایط را برای پسرها سخت تر می کند. در اقتصاد کشاورزی که عامل تولید خود انسان است، داشتن زور بازو اهمیت داشته است. چون مردان دارای زور بازوی بیشتری نسبت به زنان هستند، تأمین آب و نان خانواده بر عهده آنها بوده است.
بنابراین، نفقه و مهریه نیز از جمله ملزومات چنین اقتصادی بوده است. انتظارات زنان از مردان آن زمان، تأمین قوت غالب خانواده بوده و هیچ یک از مصنوعات امروزی از جمله نیاز های زندگی اجتماعی آن روزگار نبوده است. با انقلاب صنعتی تغییری عمده در ابزار تولید به وجود آمد. ماشین جای انسان را در تولید گرفت، به طوری که به جای زور بازو این فکر و اندیشه فرد بود که ماشین را به کار می انداخت و در زمینه کارفکری نیز تفاوتی بین دو جنس وجود نداشت.
این تحول اجتماعی باعث شد که زنان نیز همانند مردان وارد عرصه های کار و تولید شوند و درآمدی معادل مردان داشته باشند.
بنابراین، در زمان فعلی چه الزامی بر پرداخت نفقه به زن توسط مرد وجود دارد؟ زن هم مانند مرد توانایی کار کردن دارد و برخی از مشاغل نیز مختص زنان است، گاهی درآمد زن به دلیل انجام برخی مشاغل پردرآمدتر، بیشتر از مردان است.
از سویی دیگر کاهش تعدد فرزندان در خانواده باعث افزایش میزان ارثیه رسیده به زنان و دختران می شود و زندگی آنان از لحاظ مالی تأمین می گردد. در شرایط فعلی بحث الزام دادن نفقه به زن توسط مرد باعث شده است که برخی از زنان که کارمند هستند و یا درآمد بالایی دارند، پول خود را در بانک یا در زمینه مسکن و ... سرمایه گذاری کنند و از مرد بخواهند که ملزومات مالی آنها را تأمین کند و از آنجا که شأن بالای اجتماعی برای خود قائلند بالتبع نیازهای هایشان نیز خیلی بیشتر از زنان خانه دار خواهد بود، حتی برخی از این زنان مهریه خود را از مرد گرفته و در جایی سرمایه گذاری کرده اند و از سود آن بهره می برند و از مرد توقع تأمین نفقه نیز دارند.
قوانین جاری حتی مدعی است که هردرآمدی که مرد در طی زندگی مشترک داشته و با آن به اندوختن سرمایه پرداخته است به هنگام طلاق دادن همسرش باید نصف آن را به او بپردازد. در برخی از موارد نیز حق طلاق طبق شروط اولیه ازدواج به زن داده می شود. علاوه براین، شرایط دشوار زندگی از جمله بیکاری، درآمد پایین، تورم بالا، نبود امکان تهیه مسکن شخصی، بالا بودن توقعات همسر و هزینه های زندگی و ... کدام مرد حاضر می شود تن به ازدواج بدهد؟
در واقع ، ازدواج سفید راهکار اجتماعی برای برون رفت از چنین شرایطی است. اگر ریشه نفقه و مهریه را در اسلام جست و جو کنیم باید توجه داشت که اقتصاد حاکم بر جامعه در زمان ظهور اسلام از نوع اقتصاد کشاورزی بوده است. اسلام بیشتر یک انقلاب اعتقادی و اخلاقی بود نه انقلاب اقتصادی، چنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. چنانچه می بینیم برده داری در دوره اسلامی رواج داشته و خرید و فروش برده مرسوم بوده و اسلام نیز آن را لغو نکرده است، زیرا در اقتصاد کشاورزی این برده بوده است که ابزار تولید است، اما در عصر صنعتی ابزار تولید سرمایه است.
احکام اسلامی باید بامقتضیات زمان تطبیق یابد و فقه پویا به همین نکته استوار است. در جوامع امروزی تأمین هزینه زندگی بر عهده عضو شاغل یا اعضای شاغل در خانواده باید باشد نه فقط بر عهده مرد، چه بسا که آن عضو شاغل زن باشد. همچنان که در جوامع فعلی داشتن برده و یا کنیز مجاز نیست، هر کسی می تواند برای انجام کارهای درون و برون خانه خود افرادی را به کار گیرد ولی آنها کارمند یا کارگر او به حساب می آیند و نه اموال او.
در صورت نداشتن کارگر، انجام کارهای خانه توسط اعضای آن و با تقسیم وظایف و نقش ها بین اعضا، صورت می گیرد و هرکس متناسب با خدماتی که از سایر اعضا دریافت می کند باید به سایر اعضا خدماتی نیز ارائه نماید و تقسیم وظایف و نقش ها باعث مشارکت همۀ اعضای خانواده در انجام فعالیت های زندگی مشترک است.
بدیهی است که اگر احکام و قواعد شرعی و عرفی جامعه مطابق با مقتضات زمان باز تعریف شود، نیازی به این گونه واکنش های اجتماعی برای دور زدن یا ستیز با این قواعد و رشد روز افزون طلاق در جامعه نخواهد بود.
قواعد فعلی زن و مرد را به هم بسته اند که نتوانند از هم جدا شوند و یا همدیگر را ترک کنند، ولی برخی از افراد به خاطر دور شدن از دیگری و طلاق دادن همسر حتی حاضرند سختی زندان (عدم تمکن مالی برای پرداخت مهریه) را نیز تحمل کنند ولی زندگی با همسرشان را تحمل نکنند و یا زنی حاضر است حتی خودکشی کند و زندگی با مرد نامناسب زندگی اش را تحمل نکند.
زندگی مشترک نیز مانند یک تبادل است اگر هریک طرفین متوجه شوند که در این مبادله به جای سود، زیان می کنند ممکن است معامله را به هم بزنند. ولی اگر قواعد زندگی مشترک همراه با آمدن در روی کاغذ در قلب ها شکل گیرد متضمن اجرای آنها نیز همان عواطف موجود در قلبها خواهند بود و هر یک از طرفین سعی خواهند کرد کاری کنند که دیگری را شاد نمایند و لبخند رضایت را بر لب های شریک و همدم زندگی خود بنشانند. بهتر است در قواعد و احکام جاری و ساری درخانواده تجدید نظر صورت گیرد و این طور نباشد که هنگام عقد قرارداد ازدواج و تعیین مهریه هر دو طرف بگویند کی داده و کی گرفته، یعنی تعیین مهریه تنها برای قوام و دوام ازدواج است و هم یک دین بر عهده شوهر. قوانین باید قابلیت اجرا نیز داشته باشد و مهریه های خیلی سنگین که مرد توان پرداخت آن را ندارد نباید مقرر شود و این نوع مهریه ها هرگز نمی تواند قوام بخش ازدواج باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان