صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

اتحاد برخی تشکل های صنفی و گروه های کارگری دلایل سیاسی – ایدئولوژیک دارد/معلم مزدبگیر و فرودست نیست/معلم ، معلم است . اتحاد صنفی با کارگر آدرس اشتباه است

جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی اول ماه می اعتصاب غذا می کنند/ بسیج مزدبگیران برای مبارزه با فرادستان و کاربه دستان / هژمونی جریان چپ در کانون تهران فاجعه است / جریان چپ مسایل صنفی معلمان را در کادر تضاد کار و سرمایه تحلیل می کند/ راهی که بخشی از فعالان صنفی کانون ها طی می کنند ماجراجویانه و سیاسی  است و ربطی به مسایل صنفی معلمان ندارد/ با برکناری اکبر باغانی چپ ها کانون صنفی معلمان تهران را تصاحب کردند /در این تحرکات از مطالبات صنفی معلمان به عنوان ابزار و وسیله ای برای گرم کردن مبارزه طبقاتی علیه فرادستان استفاده می شود/ عبدی کانون را به سمت اتحاد با گروه های غیرقانونی کارگری برد/ چپ جدید در ایران تضاد اصلی را با دولت سرمایه داری نئولیبرال روحانی می داند/ انجمن صنفی مریوان متحد تحت نفوذ اتحادیه مارکسیستی کارگران نانوا  است

آسیب شناسی کانون های صنفی معلمان و اعتصاب غذای فعالان صنفی اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده   "معلم و خباز و راننده تاکسی و کارگر ساختمانی و کارگر فنی همه از خانواده ی مزد بگیران هستند و تنها تفاوت صرفا در کارفرما هست که گاهی دولتی و گاهی شخصی هستند."

  این کامنت نمونه ای کوچک  از تفکر جریان چپ داخل کانون های صنفی است.

جریان چپ در دوسال گذشته هژمونی خود را بر« کانون صنفی معلمان تهران » و برخی کانون های دیگر از جمله انجمن صنفی مریوان اعمال کرده است.

این جریان قشر معلم را مزد بگیر و به عنوان یکی از زیر مجموعه های طبقه کارگر معرفی کند.

ممکن است معلمی که این مطلب را می خواند از سر تواضع بگوید : " چه ایرادی دارد که معلم ، خواستار بهبود وضع معیشتی کارگران ساختمانی و کارگران خیاز و رانندگان تاکسی بشود؟ "

از زاویه انسانی ایرادی ندارد که ما عدالت را برای همه ابناء بشر بخواهیم. اما وقتی تحلیل های پشت این موضع گیری ها را می خوانیم داستان صورت متفاوتی پیدا می کند.

ازطرفی ، فعالیت صنفی اگر جنبه عمومی پیدا کند دیگر ماهیت صنفی ندارد.

فعالیت صنفی کانون معلمان طبق اساسنامه قرار بوده که فقط در محدوده تلاش برای بهبود شرایط کار و زندگی "معلمان" باشد . قرار نبوده که معلمان با تاسیس تشکل های صنفی مشکلات ملت ایران یا زحمتکشان یا بشریت را حل کنند و یا در کشور و جهان طرحی نو دراندازند !

جریان چپ درون تشکل های صنفی، صورت مساله را عوض کرده و  مسایل صنفی معلمان را در چارچوب تضاد بین کار و سرمایه تحلیل می کند . یک سر این تضاد ،مزدبگیران (معلمان و پرستاران و کارگران ) و سر دیگر آن طبقه سرمایه دار و دولت حامی سرمایه داری است.

از دید جریان های مختلف چپ، طبقه کارگر طبقه پیشرو تاریخ، در مبارزه با سرمایه داری است. مبارزه با سرمایه داری وقتی به نتیجه می رسد که رهبری آن با طبقه کارگر (پرولتاریا)باشد .

مزدبگیران مخصوصا معلمان که به دلیل دور بودن از کار یدی خصلت خرده بورژوایی دارند، می توانند زیر پرچم طبقه کارگر علیه سرمایه داری مبارزه کنند.

این تفکر وجوه فرهنگی شخصیت و کار معلم را در معیشت و مزد او منحل می کند و معلم را تنها یک مزدبگیر می شناسد که باید به سرکردگی طبقه کارگر صنعتی و در اتحاد با دیگر زحمت کشان علیه دولت سرمایه داری بی امان مبارزه کند.

هر چند در تئوری های کلاسیک مارکسیستی ، مبارزه مزدبگیران علیه سرمایه داری نهایتا به خشونت و انقلاب منتهی می شود اما چپ های جدید ، این مرحله از مبارزه ضد سرمایه داری را مسالمت آمیز و بدون خشونت می دانند.

بر اساس تئوری تضاد، مبارزه بین زحمتکشان و دولت سرمایه داری نهایتا به نابودی دولت سرمایه داری منجر می شود.به همین دلیل شعارها و مطالبات باید به گونه ای مطرح شوند که از توان دولت خارج باشد.

بر اساس تئوری تضاد ، هر امتیازی که دولت می دهد باید تبدیل به سکویی برای طرح مطالبات رادیکال تر شود و این امر تبلیغ شود  که دولت از سر ضعف و ناچاری امتیاز می دهد و برای گرفتن امتیاز بیشتر باید فشار را بر دولت بیشتر کرد.

در دوسال گذشته برخی فعالان رسانه ای، ادبیات جدید صنفی سازگار با تئوری تضاد ابداع کرده اند. آنها مدیران آموزش و پرورش را " فرادستان " و "کاربه دستان" می نامند .

در این تحلیل ،مدیران "کارفرما"  و معلمان بخشی از "طبقه کارگر" معرفی می شوند . به اعتقاد این گروه از فعالان ، چالش های صنفی صرفا بخش کوچکی از مبارزه "فرادستان" با فرودستان (زحمتکشان) و وسیله ای برای پیشبرد مبازه طبقاتی است.

فعالان این گروه ها هر چند در برخی سایت ها از مسایل صنفی معلمان تحلیل های ایدئولوژیک و  طبقاتی ارائه می دهند، اما در روزنامه های اصلاح طلب و بیانیه های عمومی از کدهای مردم پسند استفاده می کنند.

آنها از مفهوم مارکسیستی « کالایی شدن آموزش »  به کرات استفاده می کنند و دولت را متهم به فروش مدارس دولتی و « خصوصی سازی » می کنند.

چپ ها روی گسترش و تعمیق انواع شکاف های اجتماعی مانند شکاف مدرسه – اداره ، شکاف معلم – مدیر ، شکاف دانش آموز – معلم ، شکاف معلمان – اولیا و نهایتا شکاف ملت – دولت کار می کنند.

داستان نفوذ چپ ها در کانون صنفی معلمان با برکناری باغانی از دبیرکلی و انتصاب اسماعیل عبدی به عنوان دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران در سال 92 رسمیت یافت. اولین اقدام اسماعیل عبدی اتحاد با برخی گروه های حاشیه ای کارگری با گرایش مارکسیستی بود.

« محمود بهشتی لنگرودی » شخصیتی واقع بین دارد. او تا اسفند 93 هرجند با انتصاب اسماعیل عبدی ، فضا را در اختیار جریان چپ گذاشت  اما در اسفند93 ، شاید با تحلیل غلط از شرایط سیاسی سال انتخابات ، با چپ ها همصدا شد.

بهشتی به جای ایفای نقش سنتی خود به عنوان وزنه تعادل ، در فعالیت های ماجراجویانه 6 ماه اول سال نقش موثری داشت.

راه اندازی « سایت حقوق کارگر و معلم » یکی از جلوه های اتحاد کانون با جریان های کارگری متمایل به مارکسیسم بود. در شناسنامه رسمی،   از این سایت به عنوان "پوشش دهندۀ مسائل روز معلمان و کارگران ایران و جهان و با هدف پیگیری مشکلات و دغدغه های دستمزدبگیران، آموزش های سندیکایی و...." یاد شده است.  

اعضای شورای سردبیری این سایت عبارتند از : "نسرین هزاره مقدم (روزنامه نگار و فعال کارگری چپ ) اسماعیل عبدی (دبیرکل کانون )  و رضا مسلمی ( عضو یکی از کانون ها )."

با شروع دبیرکلی اسماعیل عبدی که از فعالان معلمی اسلامشهر بود،  کانون به سمت اتحاد و هماهنگی با سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه  و اتحادیه آزاد کارگران ایران و سندیکای نقاشان ساختمان و سندیکای فلزکاران و... که اکثرا غیرقانونی هستند، متمایل شد.

« جعفر عظیم‌زاده » رییس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران است .

اتحادیه آزاد کارگران،  تا سال  ۱۳۸۷، " اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بی‌کار" نام داشت. اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بی‌کار در دومین جلسه مجمع عمومی خود در ۳۰ فروردین۱۳۸۷ در سنندج، به اتحادیه آزاد کارگران ایران تغییر نام داد.

این گروه های کارگری که تبارشان به گروه های مارکسیستی مانند سازمان پیکار و رزمندگان طبقه کارگر و حزب توده می رسد ، طبق  تحلیل طبقاتی بر اساس تضاد کار و سرمایه ، دولت روحانی را دولت نئولیبرال می نامند و معتقدند که برنامه این دولت، ادغام اقتصاد ایران در نظام بین المللی امپریالیستی است.

چپ جدید در ایران تضاد اصلی را با دولت سرمایه داری روحانی می داند و مهم ترین برنامه آن به شکست کشاندن برنامه های این دولت است. زیرا به اعتقاد آنها برنامه های این دولت باعث رشد مناسبات سرمایه داری و سلطه امپریالیسم بر ایران می شود.

جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که هر دو محکوم به شش سال زندان شده اند و هردو  در بند 8 زندان اوین زندانی هستنند.

آنها  اخیرا اعلامیه مشترکی منتشر کرده و در آن نوشته اند : "در گرامیداشت اول ماه می ‌ روز جهانی کارگر و اعلام همبستگی با کارگران جهان و در اعتراض به امنیتی کردن فعالیت های صنفی و تجمعات و اعتصابات کارگران و معلمان، دستمزدهای زیر خط فقر، ممنوعیت برگزاری مستقلانه و آزادانه روز جهانی کارگر و روز جهانی معلم و...دست به اعتصاب غذا می زنند."

این بیانیه وجهی نمادین دارد . پیام این بیانیه تاکید بر اتحاد فکری و عملی بین فعالان صنف معلم و فعالان گروه های کارگری است.   

به نظر می رسد هدف ایجاد موجی از اعتراضات صنفی و تجمعات خیابانی و اعتصاب مشابه سال 94 در آستانه روز معلم و روز کارگر است.

 کانون صنفی معلمان اسلامشهر از بیانیه مشترک عبدی و عظیم زاده حمایت کرد و نوشت : " در راستای اهداف خود، حمایت قاطع خود را از بیانیه‌ی مشترک اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران و جعفر عظیم‌زاده رییس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، اعلام نموده و ضمن اینکه خواسته‌ی آن‌ها را خواسته‌ی خود می‌داند."

کانون صنفی فرهنگیان گیلان هم با صدور اطلاعیه ای از خواسته های این دو زندانی و بیانیه آنها حمایت کرد. به ننظر می رسد تا قبل از روز معلم تعداد بیشتری از کانون های صنفی از این بیانیه حمایت کنند.

در مقابل برخی از فعالان صنفی کانون ها به این بیانیه اعتراض کرده اند. یک فعال صنفی عضو کانون یکی از استان ها نوشت:  "اگر کسانی مبانی یک مکتب را باور دارند باید پرچم همان مکتب را بر فراز درگاه شخصیت و کلامشان به اهتزاز درآورند که اگر جزاین باشد، تلبیس است و ریا."

این فعال صنفی در ادامه افزود : " صنف معلم با صنف کارگر، کشاورز، بزاز، نقاش، پزشک و مهندس، سخنیت ماهوی ندارد. نمی توان آنها را یکی دانست حتی با مشترکاتی که ممکن داشته باشند. چون دامنه ی افتراق شان وسیع تر است. اگر یکی بودند، واژه و اصطلاح «صنف» و تشکل صنفی، معنا و مفهومی نداشت."

با نزدیک شدن به 11 اردیبهشت روز کارگر جریان چپ داخل کانون ها تلاش می کند از یک سو بر وحدت مزدبگیران در مقابل سرمایه داران و استکبار جهانی تاکید کند و از سوی دیگر در زیر لوای فعالیت های خودجوش تعدادی از معلمان را به خیابان بکشاند.

تجمعات خودجوش در شهرهای بزرگ ابتدا زیر عنوان تجمع بازنشستگان سازماندهی می شود و احتمالا در بعضی شهرها مانند مریوان و بوکان و سقز تجمع خودجوش و مسالمت آمیز مقابل ادارات آموزش و پرورش برگزار می شود.

سال 94 انجمن صنفی مریوان هم در برگزاری تجمعات خودجوش خیابانی و هم در محکومیت امپریالیسم جهانی و هم در وحدت با طبقه کارگر کردستان پیشتاز و نمونه بود.

انجمن معلمان مریوان قطعنامه مشترکی با اتحادیه کارگران و خبازان کردستان به مناسبت روز جهانی کارگر صادر کرد و نوشت : "... بحران ساختاری سرمایه داری از بخش مالی و سیستم بانکی آمریکا بیرون زده و تمام جهان را فراگرفته است. سیاست های نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای برون رفت دولت های سرمایه داری از بحران عملا به بن بست رسیده است."

انجمن معلمان مریوان  و اتحادیه نانوایان کردستان همصدا نوشتند:  "لاجرم سرمایه داری در هراس از انفجار اجتماعی با فروپاشی بازار، نفیر جنگ و فاشیسم را در سراسر جهان علی الخصوص منطقه خاورمیانه به صدا درآورده و استعمار نو را بازآفرینی کرده است."

به نظر می رسد راهی که بخشی از فعالان صنفی کانون ها طی می کنند ماجراجویانه و سیاسی  است و ربطی به مسایل صنفی معلمان ندارد.

در این تحرکات از مطالبات صنفی معلمان به عنوان ابزار و وسیله ای برای گرم کردن مبارزه طبقاتی علیه فرادستان استفاده می شود.

در کادری بزرگ تر فعالان رادیکال ضد امپریالیست و عاشق کارگر و شیفته زحمتکشان، نا خواسته در زمین جبهه پایداری و متحدان آنها بازی می کنند . افراطی های راست می کوشند با ریختن آوار مطالبات اقتصادی بر سر دولت  اجرای برجام را متوقف و دولت روحانی را زمین بزنند و رادیکال های چپ بخشی از نیروی کمکی این جریان هستند.

تصور چپ های درون کانون صنفی معلمان، از معلمان تصوری غیر واقعی و برساخته اذهان ایدئولوژیک آنهاست. معلم در حوزه آموزشی و صنفی، مبارز ضد امپریالیست و یا ضد سرمایه داری که زیر بیرق کارگر وارد میدان های پرخطر شود نیست.

برعکس ؛  معلم انسانی محافظه کار و حسابگر و دور اندیش است که اگر صبح لکه ای ابر در آسمان ببیند با خودش چتر بر می دارد!

ضربه ای که نفوذی های چپ، به کانون های صنفی و فعالیت های صنفی معلمان زده اند مطابق همان الگوی تاریخی فعالیت چپها در تاریخ معاصر ایران  است.

آنها با تندروی و رادیکالیسم و طرح شعارهای حداکثری و کشاندن معلمان به خیابان ها و برگزاری تجمعات غیر قانونی ، فضای فعالیت صنفی را امنیتی کردند و در این راستا هم خود متحمل هزینه شدند و هم تصویری تند و افراطی و غیر منطقی و زیاده خواه از فعالیت صنفی معلمان به جامعه و مسئولان نمایش دادند. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 31 فروردين 1395 21:42 خوانده شده: 1928 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +6 0 --
دبير رياضي 1395/01/31 - 22:28
هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را

نیک بجوش و صبر کن زانک همی‌پرانمت

نی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهان

من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 08:20
ممنون از انتخاب شما . این دو بیت از غزل حضرت مولانا در دیوان شمس است با مطلع : آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت / بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت ... این شعر حدیت شیفتگی مولانا به شمس تبریزی است. ...نوشته های من متاسفانه عرفانی نیست و خیلی زمینی است. اما به نظر من باید سر دیگ صنفی را باز کرد تا معلمان بدانند که درون دیگ صنفی چه آشی برای همکاران پخته اند. دبیر ریاضی و شعر ؟ ایرانی ها در هر موقعیتی که باشند کمی تا قسمتی شاعرند و یا حداقل شعر دوست.
پاسخ + 0 0 --
معلم ناامید 1395/02/01 - 16:26
موافقم
پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1395/01/31 - 22:57
فعلا ما معلمام شدیم فرودست.
به لطف این دولت فاصله و شکاف عمیق تر شده و ما معلمان به جایگاه مورد نظر دولت و حاکمیت (فرودست ترین قشر) تبدیل شدیم.
بالاخره ما که از دولت و دیگر ارگانهای حاکمیتی نیستیم, حداقل با قشر کارگر قرابت بیشتری دا ریم.
لطفا شما فرادستان, نسخه هاتون رو برای خودتون نگه دارید و باما فرودستان کاری نداشته باشید.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 08:29
به نظر من معلم مزد بگیر و فرودست نیست. این برداشتها از جایگاه معلم ، منزلت معلم را در چشم جامعه پایین می آورد و نوعی معلم شکنی و خودزنی است. یک معلم به عنوان فعال سیاسی ممکن است با الهام از ایده های مارکسیستی علیه سرمایه داری و امپریالیسم جهانی مبارزه کند. این گونه مبارزان قابل احترامند اما این مبارزه ربطی به فعالیت صنفی معلمان ندارد.مبارزه صنفی تابع فرمول هزینه - فایده است. اگر مبارزه صنفی مستلزم مبارزه با حکومت و پرداخت هزینه هایی مانند اخراج و زندان باشد منطقا توجیه ندارد و یک معلم که کعمولا اهل حساب و کتاب است ، از آن کناره می گیرد و فقط 500 تا معلم سیاسی و مبارز در سراسر کشور باقی می مانند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/02/01 - 20:37
چرا سریع جو گیر میشی؟!!
فقط میخواهی مچ گیری کنید. کدام مارکسیسم و امپریالیسم؟!!
ما میگیم تبعیض نباشه, حالا چه ربطی به این چیزهایی که شما میگید داره؟
عقاید شما بیشتر شبیه سیستم طبقاتی هندوستان که تبعیض رو عین عدالت میدونید, پس هیچ کس حق اعتراض به طبقات بالاتر نداره.
فقط فرق ایران با هند در این است که طبقات در ایران ساخت دولت و حاکمیت, و ربطی به صلاحیت و حقانیت نداره.
پاسخ + +3 0 --
فنا شده 1395/01/31 - 23:13
آقای "خوش نشین"یا "عبدالفانی"!وضع معلمان آمریکا چطوره؟!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 09:12
معلمان آمریکا میانگین حقوقشان حدود 45000 دلار در سال است. اما میانگین سرانه ملی آمریکاییان حدود 47000 دلار است. یعنی میانگین حقوق معلم کمی کمتر از میانگین درآمد سرانه ملی است. در ایران درآمد سرانه ملی حدود 5 هزار دلار است و میانگین سالانه حقوق ناخالص معلمان کمی بیش از 5 هزار دلار درسال است. یعنی میانگین حقوق معلم کمی بیشتر از درآمد سرانه ملی است. این درست است که حقوق یک معلم آمریکایی ده برابر معلم ایرانی است اما تولید ناخالص و درامد سرانه در این کشور هم ده برابر ایران است. به عبارت دیگر انحراف میانگین حقوق معلمان از درآمد سرانه ملی در ایران و امریکا تفاوت معناداری ندارد. در این محاسبه میانگین ناخالص حقوق معلم در ایران را یک میلیون و 500 هزار تومان محاسبه کرده ام . البته آمار رسمی میانگین حقوق معلمان 2 میلیون و یکصد هزار تومان است !
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1395/01/31 - 23:14
"مستقیم‌ترین دشمن #روشنفکر کسی است که من او را روشنفکر قلابی می‌نامم و از جانب طبقه مسلط اغوا شده است تا به دلایلی که ادعای جدی و دقیق بودن دارند، از ایدئولوژی جزم‌گرا دفاع کند.عده‌ای که منافع آن‌ها به منافع طبقه حاکم وابسته است و نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند جز این باشند، قدرت صاحب منصبان را می‌پذیرند و چهره روشنفکر به خود می‌گیرند و مثل او اعتراض به طبقه حاکم را آغاز می‌کنند. اما این اعتراض هم تقلبی است و به صورتی فراهم شده که به خودی خود تحلیل می‌رود و در نتیجه نشان می‌دهد که ایدئولوژی حاکم دربرابر هرگونه اعتراضی مقاوم است. به عبارت دیگر روشنفکر قلابی مثل روشنفکر واقعی "نه " نمی‌گوید بلکه " نه ولی ... " را رواج می دهد یا " می‌دانم اما..." را . این دلایل، روشنفکر واقعی را به شدت آشفته می‌کند چون پیشتر به تضاد بین جست و جوی حقیقت عملی و ایدئولوژی حاکم پی برده ، پس دلایل اصلاح طلبان را بشدت رد می‌کند و با طرد آن‌ها، خود او پیوسته رادیکال‌تر می‌شود. او به ضرورت به راهی می‌رود که یا باید با اصول طبقه حاکم بجنگد یا با تظاهر به اعتراض ، به آن خدمت کند."
.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 09:14
ممنونم از اظهار نظر شما. نظری درباره فرمایش شما ندارم و فکر می کنم به بحث من در این نوشته ارتباطی ندارد.
پاسخ + +1 -1 --
ناشناس 1395/02/01 - 00:28
اقای عبداللهی نوشته شما بطور خلاصه وشفاف روند تحول حرکت صنفی معلمان را بیان کرد.سوالی که در ابتدا به ذهن هر کس متبادر میشود این است که چرا روند تحولات به سوی جریانات چپ کشیده شد؟پاسخ این سوال را میتوان در سیاسنهای حاکمیت از ابندا تاکنون جست متاسفامه دولتها نتوانسنه اند تا کنون انتظارات مردم را با ان همه حمایتها وایثارهااز یک نظام اسلامی بر اورده نمایند.امام علی می فرمایند چامعه با کفر باقی می ماند ولی با ظلم دوام نمیاورد زندگی هفتاد درصد از جاپعه زیر سه برابر خط فقر است،بیکاری اکثریت جوانان تحصیل کرده،فرار مغزها ونخبگان محدودیت ازادیها دزدیها واختلاسها و..
باعث نا امیدی وعدم اطمینان مردم نسبت به مسولان گردیده وانها نسبت به اسلام متعضان بدون عمل اطمیمانی ندارند .
ادامه دارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 09:27
فرمایش شما درست است. بیش از 70 درصد مردم ایران کم و زیاد مشکل معیشتی دارند. معلمان در لایه میانی جامعه قرار دارند و وضعشان از50- 60 در صد جامعه بهتر است. واقعیت این است که جامعه ایران یک جامعه فقیر است. کل درآمد ناخالص ملی ما حدود 400 تا 500 میلیارد دلار است. برای فهم موضوع تولید ناخالص کشور سنگاپور با 4-5 میلیون جمعیت حدود 350 میلیارد دلار است. دولت ایران هم امکانات ودرآمد محدودی دارد. فرهنگ کار ما در حد گینه بیسائو است و توقع رفاه ما در حد آلمان و سوید و امریکا ! در همین 30-40 سال اخیر کشورهایی مثل تایوان و سنگاپور و کره جنوبی به ممالک توسعه یافته و ثروتمند تبدیل شدند. خوب است ما به عنوان معلم و افراد اندیسمند مطالعه کنیم که این کشورها چگونه پیشرفت کردند؟ دولتها قطعا مقصرند اما ما هم به عنوان ملت بی تقصیر نیستیم.
پاسخ + +5 0 --
ناشناس 1395/02/01 - 00:39
ادامه
متاسفانه بی توجهی ها وفشا رها روزبه روز باعث خشم و ناامیدی فرهنگیان نسبت به اینده خود وفرزندانشان گردیده وتمام این عوامل وشرایط چنین سرنوشت محتومی را برای حرکتهای صنفی رقم زده وهوای طوفانی وتندرهای غران اسمان معیشت معلم او را وادار به برداشتن چتر از نوع چپ ان تموده است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 09:36
معلمان به نظر من دنبال سیاستهای چپ آنهم از نوع مارکسیستی راه نمی افتند. آنچه شاهد هستیم طوفان و تندر در یک فنجان چای است. حدود 500 معلم مبارز و سیاسی که داری انگیزه عقیدتی و سیاسی و قومی هستند در سراسر کشور سعی می کنند جامعه معلمان را در مقابل حکومت قرار دهند. اینها در کل کشور از میان یک میلیون معلم حداکثر قدرت بسیج 5 هزار نفر را دارند. یعنی حدود نیم درصد معلمان. البته شرایط که سخت شود فقط همان 500 نفر در صحنه باقی می مانند. طوفان و تندر و خشم و تحلیل های مارکسیستی ضریب نفوذش در میان جامعه معلمان خیلی خیلی پایین است. از همه اینها گذشته این تحلیل ها و غرش ها و طوفانها در چارچوب کار صنفی نمی گنجد.
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1395/02/01 - 08:24
در دولت روحانی فاصله طبقاتی بین فرودست و بالا دست ها بسیار زیاد شده از اتومبیل های گرانقیمت گرفته تا کاخ های انچنانی و در امدهای اینچنینی ...یک مورد جزیی ان فاصله حقوقی بین کارکنان اپ و بعضی دیگر از نهاد های دولتی با شرایط یکسان است ...در کشور خیلی ها هستند که به نان شب محتا جند اما تعدادی با پول های باد اورده ار رانت و فساد و ......که حساب های 80 هزار میلیاردی ..دارند نمی دانند با پول ها چه کنند ...برای همین دوباره در کشور شاهد رشد گروه های چپ جهت احقاق حقوق فرودست ها هستیم و اگر دولت فکری به حال اینهمه فقر و بیکاری و تبعیض نکند این حرکت بتدریج گسترش خواهد یافت
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/01 - 10:19
جامعه ایران از نظر اقتصادی یک جامعه طبقاتی است. اتومبیل و کاخ ایراد ندارد اگر ثروت شخص از راه فعالیت های قانونی بدست آمده باشدایرادی ندارد . آنچه بد است ثروت ناشی از رانت خواری و سوء استفاده از موقعیت اداری و سیاسی و دزدی و اختلاس است. طبقه ثروتمند و متوسط نیروی محرکه پیشرفت جامعه هستند. مشکلات اقتصاد ایران بیشتر ناشی از سلطه دولت و حکومت بر اقتصاد است. شرکتهای دولتی و بخش های اقتصادی شبه دولتی و نهادهای اختصاصی عامل تولید رانت و فساد اقتصادی هستند. تمسک به گروه های چپ ، دفع فساد به افسد است. زیرا این گروه ها خواهان ایجاد دولت مقتدر و مداخله گر هستند و چنین دولتی خود عامل ایجاد فساد و رانت و تبعیض است.
پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1395/02/01 - 10:41
اقای عبداللهی حساسیت بیش از اندازه شما در کاربرد واژهفرودست ومزد بگیر برای معلم وارث شغل انبیا جای تقدیر دارد ولی در واقعیت امر هیچ تاثیری ندارد اگر معلم را در حرف به اوج اعلا ببریم ولی در عمل چیزی مغایر ان با وی رفتار شود در اصل ماجرا تاثیری ندارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهیhsjhn 1395/02/01 - 12:49
من در مورد شباهت شغل معلمی با انبیا حرفی نزده ام. اگر هم شغل معلمی را شغل انبیا بدانیم باز هم انبیا از نظر مادی و معنوی فرودست و مزدبگیر نبودند. بله فرمایش شما درست است تمجید و تعریف زبانی از معلم آزاردهنده است. من بارها به افرادی مانندحاجی بابایی که دست معلم را می گرفتند و در عالم خیال روی قله می نشاندند انتقاد کرده ام.
پاسخ + +3 0 --
ساناز 1395/02/01 - 11:28
آقا شیرزاد شما که دستمزد معلم را با حالت آزاد آن و آنهم با بدترین حالت آن ( 450هزار تومان در هر ماه) مقایسه میکنی ،چرا حالا می گویی که معلم فرو دست نیست؟؟ لطفا از محل سکونت خود تحقیقی از میزان دریافتی معلمین را با سایر مشاغل برای معلمین ایران بفرست ،متشکر می شویم!!!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهیhsjhn 1395/02/01 - 12:57
450 هزار تومن حقوق مرحوم کنگوزهی بود. عرض من این بود که در بازار رقابتی حقوق معلم 700 -800 هزار تومان است. اما میانگین حقوق کارکنان رسمی آموزش و پرورش ناخالص چیزی حدود 2 میلیون تومان است. وضع معلم از 50-60 درصد جامعه بهتر است. البته معلم جزء اقشار مرفه نیست. معلم حتی اگر 450 هزار تومان حقوق بگیرد بازهم فرودست و مزدبگیر نیست. ما که نباید خودمان را بشکنیم و تحقیر کنیم. همه شخصیت آدم هم به مادیات نیست. آدم ممکن است فقیر باشد اما فرودست و بدبخت نباشد. این تعابیر متعلق به مارکسیستها است که همه هستی انسان را در اقتصاد خلاصه می کنند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهیhsjhn 1395/02/01 - 12:58
معلمان آمریکا میانگین حقوقشان حدود 45000 دلار در سال است. اما میانگین سرانه ملی آمریکاییان حدود 47000 دلار است. یعنی میانگین حقوق معلم کمی کمتر از میانگین درآمد سرانه ملی است. در ایران درآمد سرانه ملی حدود 5 هزار دلار است و میانگین سالانه حقوق ناخالص معلمان کمی بیش از 5 هزار دلار درسال است. یعنی میانگین حقوق معلم کمی بیشتر از درآمد سرانه ملی است. این درست است که حقوق یک معلم آمریکایی ده برابر معلم ایرانی است اما تولید ناخالص و درامد سرانه در این کشور هم ده برابر ایران است. به عبارت دیگر انحراف میانگین حقوق معلمان از درآمد سرانه ملی در ایران و امریکا تفاوت معناداری ندارد. در این محاسبه میانگین ناخالص حقوق معلم در ایران را یک میلیون و 500 هزار تومان محاسبه کرده ام . البته آمار رسمی میانگین حقوق معلمان 2 میلیون و یکصد هزار تومان است !
پاسخ + +3 0 --
سلیمی 1395/02/01 - 13:46
در زمان آقای خاتمی در شهر ما تشکل صنفی ایجاد شد و اعتراض بدین منوال شکل گرفت که چندین روز اعتصاب شد و معلمهان به مدرسه می آمدند ولی به کلاس نمی رفتند. جالب اینکه در این هفت هشت روز از مقامات بالاتر هم کسی به مدرسه ما نیامد و بالاخره خودمان به کلاس رفتیم. در زمان احمدی نژاد کسی از این جراتها نداشت و تشکل صنفی هم مجبور شد درش را تخته کند. در دولت فعلی بیشتر معلمان دیگر حوصله این کارها را ندارند و معلمان چند دسته شده اند:
1. عده ای کلاس خصوصی و کنکور گذاشته اند و در یک روز به اندازه یک ماهشان در می آورند. درامد بعضی ها در این حیطه از پزشک متخصص خیلی بشتر است.
2. عده ای رو به شغل دوم و سوم آورده اند و در کنارش معلمی هم می کنند.
پاسخ + +5 0 --
سلیمی 1395/02/01 - 13:47
ادامه
3. عده زیادی دو فیشه هستند و زن و شوهر حقوقشان را کنار هم می گذارند و تقریبا زندگی متوسطی دارند.
4. عده ای مجبور شده اند به همین حقوف 2 تا 2/5 میلیون یا کمتر و بیشتر رصایت دهند.
گمشده ما آن معلمی است که فکر کند، مطالعه کند، روشهای نوین تدریس را فرا بگیرد، در کار خود نوآوری داشته باشد و دید باز و روشنفکرانه ای نسبت به انسان و جهان داشته باشد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/02 - 01:40
جناب سلیمی چه زیبا گفته ای : "گمشده ما آن معلمی است که فکر کند، مطالعه کند، روشهای نوین تدریس را فرا بگیرد، در کار خود نوآوری داشته باشد و دید باز و روشنفکرانه ای نسبت به انسان و جهان داشته باشد."
پاسخ + +4 -1 --
بیژن فتحی 1395/02/02 - 11:12
آقای شیرزاد عبدالهی در بحث فوق نشانی گمراه کننده می دهد . البته تعجبی هم ندارد . ایشان هیچگاه یک معلم ساده نبوده اند که فقط با حقوق معلمی زندگی کنند . ایشان همیشه در سطح معاونت وزیر و ... امرار معاش کرده و از مزایای رانتی چاپ و فروش نوشته هایشان هم سود برده اند .
به همین دلیل درد معلمان حق التدریس و معلمان بی خانمان و بدهکار و ... را حس نکرده اند که اینچنین آقای عبدی و ... را کمونیست و همه ی معلمان معترض را مارکسیست می نامند . البته باز هم جای تعجب ندارد .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/02 - 22:09
درود بر استاد بیژن فتحی موسس و عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان در تبعید مقیم کانادا . از لطف شما سپاسگزارم.
پاسخ + +4 0 --
بیژن فتحی 1395/02/02 - 11:14
در کشورهای دیکتاتوری همیشه اشخاصی که از رانت حکومتی استفاده می کنند و وابسته به حاکم دیکتاتور هستند ، هر فریاد حق طلبانه ای را با انگ دشمن ، عامل بیگانه ، کمونیست ، خیانتکار و ... ترسانده و فضای جامعه را برای حذف روانی و فیزیکی ( زندان ، شکنجه، ترور و اعدام ) مهیا می کنند . اعدام فرزاد کمانگر با همین فضا سازی ایشان انجام شد . نوشته های آقای شیرزاد عبدالهی در راستای فضا سازی برای زندانی نمودن فعالین صنفی مورد اعتماد معلمان آقایان بداقی ، هاشم خواستار و اسماعیل عبدی موجود می باشد .آقای شیرزاد عبدالهی برای جبران شکست خود از هیئت مدیره کانون و عدم توانایی برای بدست گرفتن سکان هدایت آن ( قولی که به مسئولین داده بود ) با کمونیست خواندن دیگر معلمان و مخالفانش از همان روش مکارتی در امریکا در زمان جنگ سرد استفاده می کند .
پاسخ + +5 0 --
بیژن فتحی 1395/02/02 - 11:16
جناب شیرزاد عبدالهی شما به خواسته های معلمان توجه بفرمایید و بگویید که کدام خواسته کمونیستی می باشد تا آن را حذف کنیم و پیشنهاد شما را که مرقوم می فرمایید و می نویسید را جایگزین آن کنیم .
خواسته های معلمان چیست ؟

بیانیه ی شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور به مناسبت هفته معلم، اردیبهشت 1394
اهم خواسته های فرهنگیان کشور اعم از شاغل و بازنشسته، که کاملاً روشن، قابل فهم، منطقی و قانونی می باشد و بارها اعلام گردیده، به شرح زیر است:
1- افزایش حقوق، به بالاتر از خط فقر برای عموم فرهنگیان شاغل و بازنشسته.

2- برقراریِ یک نوع بیمه ی تکمیلی مؤثر، کارآمد و فراگیر، با حق بیمه ی معقول و متناسب .

3- بازگشت بکار همکارانی که به خاطر فعالیت های صنفی بازداشت شده اند.

4
پاسخ + +4 -1 --
بیژن فتحی 1395/02/02 - 11:17
- درخواست حضورِ دو نماینده از اعضای شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور، در
کار گروه تشکیل شده به دستور رئیس جمهور محترم، برای رسیدگی به خواسته های معلمان.

5- اجرای اصل سی قانون اساسی، مبنی بر آموزش رایگان و پرهیز از طبقاتی کردن مدارس و خصوصی
سازی آنها و بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و تربیتی در مدارس کشور.

6- هشدار جدی نسبت به بی توجهی وزارت آموزش و پرورش درخصوص سیاست های حفاظتی از دانش
آموزان درقبال آسیب های اجتماعی و ایجاد مکانیزم های مدرن برای جلوگیری از ترویج خشونت در مدارس کشور
-----------------------
اگر پاسخ مرا قابل چاپ نمی دانید ! از شما مدیر سایت و آقای شیرزاد درخواست دارم که حداقل از طریق ایمیل به من پاسخ دهید . از شما سپاسگزارم . بیژن فتحی معلم بازنشسته
پاسخ + +3 0 --
بیژن فتحی 1395/02/02 - 11:21
جناب پورسلیمان گرامی
من مجبور شدم که پاسخ به آقای شیرزاد عبدالهی را در 4 بخش برای شما ارسال نمایم .
لطفا آن را بررسی و در اختیار آقای عبدالهی قرار بدهید .
از زحمات شما سپاسگزارم
اگر شما هم در باره نوشته ی من نظری دارید لطف نموده از طریق ایمیل من را راهنمایی فرمایید
با تشکر بیزن فتحی
پاسخ + 0 0 --
عبدالله حقگو 1395/02/03 - 03:14
سلام جناب آقای عبداله
تمام مطالبی که فرمودید درست
ولی فکرمیکنم معلمین بااین احساس زندگی وکارمیکنند که درجامعه موردبیمهری هستندونظرعادلانه وعدالت ‌محوردربرخوردباآنان وجودندارد.
میدانیدکه احساس عدم امنیت ازعدم امنیت بدترواحساس موردظلم بودن ذز تحت ظلم رارگرفتن بدترومخربتراست.
سالهاست کمبودهاتحمل شده به این دلیل که حساس میشظددولت درشراط خوبی قرارندارد
ولی ازدولولت سازندگئ به اینطرف آرام آرام نظرهاعوض وبااطلا یابی ازعملکردهآی ناعادلانهٔ این نگرش شدت بیشتری پیداکرده.
اصل انقلاب ماباعاربرابری وبرادری درحکومت عدل علوی به پیروزی رسیبده واگرنابرابری وعدل درنظرتوده هاکمرنگ شود مسلمآٔاعترای بنیادین وبرحق ات.
شک۵ طبقاتی موجودبیش ازدوره ستمشاه ودرمنافات کامل باآن شعارهاست.
این عدم عدالت پرداختی دریک سیژستم کاملآمشهودودرآپ نمود بیشتری پیداکرده است.
بایداین ..درقسمت بعد
پاسخ + 0 0 --
عبدالله حقگو 1395/02/03 - 03:14
ین عدم عدالت پرداختی دریک سیژستم کاملآمشهودودرآپ نمود بیشتری پیداکرده است.
بایداین موضوع موردبرذسی کامل وسریع قرارگیردوگرنه ممکن است جرقه هاانفجارعظیمی بیافریند،،آنهم درملتی که بنابرتحقیقات احساسی تربرخوردمیکنندوعصبانی ترینند(مقاله همین خبرنامه)
موفق باشی نه دردفأع ازکسی بلکه دردفاع ازحق وحقیقت.
یاحق
پاسخ + 0 0 --
عبدالله حقگو 1395/02/03 - 03:33
خسته نباشی جناب فتحی.
ممنون اننظرات محکم وقاطع شما
رو انگ زدن یکی ازناجوانمردنه ترین روشهای مقابله ست که بدورازشأن دین ماوانانیت است.
ایشان هم منظورشان کمونیست خواندن همکاران حق طلبمان نژست مطمئنآ
متاسفانه انجاتوان برخوردباغارتگران بیت المال وجود ندارد وکمبودهای حاصل ازاین غارتها گریبانگرقشرنجیب فرهنگی شده فقط به این علت که هل هیاهونیستندونشان داده اندتحمل میکنندوصبورند.
غافل ازاینکه حد داردونجابت درقبال کمودست نه غارت.
خداوندبزودی پاداش غارتگران وعوامل وتأئیدکنندگانشان را عطاخواهدکرد وعده خدادروغ نیست وهیچ ظم وظالمی جاودانه نمیپاید
وآو شدیدالعقاب است.

یاحق
پاسخ + +1 0 --
عبدالله حقگو 1395/02/03 - 03:33
خسته نباشی جناب فتحی.
ممنون اننظرات محکم وقاطع شما
رو انگ زدن یکی ازناجوانمردنه ترین روشهای مقابله ست که بدورازشأن دین ماوانانیت است.
ایشان هم منظورشان کمونیست خواندن همکاران حق طلبمان نژست مطمئنآ
متاسفانه انجاتوان برخوردباغارتگران بیت المال وجود ندارد وکمبودهای حاصل ازاین غارتها گریبانگرقشرنجیب فرهنگی شده فقط به این علت که هل هیاهونیستندونشان داده اندتحمل میکنندوصبورند.
غافل ازاینکه حد داردونجابت درقبال کمودست نه غارت.
خداوندبزودی پاداش غارتگران وعوامل وتأئیدکنندگانشان را عطاخواهدکرد وعده خدادروغ نیست وهیچ ظم وظالمی جاودانه نمیپاید
وآو شدیدالعقاب است.

یاحق
پاسخ + 0 0 --
عزیزی 1397/09/17 - 23:04
واقعا خنده دار تر از این هم میشود جمله ای گفت؟
منظورم جمله آقای شیرزاد عبداللهی ست که نوشته:
«ما که نباید خودمان را بشکنیم و تحقیر کنیم.»!!!
همین یک جمله ایشان برای بی اساس بودن نظریه مطرح شده در مقالۀ ایشان که معتقدند:"معلم خصلت خرده بورژوایی دارد" کافی نیست؟
مسئله خیلی ساده است آقای شیرزاد عبداللهی.
معلم کارش را به بهای مقداری مزد همانند کارگر میفروشد و ماهیتا مزدبگیر و دارای سطحی بسیار نزدیک به کارگران است.
سطح درآمدی که یک معلم در ایران از قِبلِ فروشِ نیروی کار فکری اش(تنها تمایزِ معلم باکارگرِ یدی) از دستفروشانِ دوره گرد هم کمتراست.
اصلا آن جمله آقای عبداللهی(ما که نباید خودمان را بشکنیم و تحقیر کنیم.) بزرگترین توهین هم به کارگران وهم به معلمان است.
امیدوارم این حرف آخرم بی ادبی تلقی نشود ولی واقعا متاسفم که برخی بر چنین شخصیتِ حرمت شکنی نام کارشناس یا تحلیلگر نهاده اند..!!!!

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور