اتفاق فروریختن دیوار مدرسه ای در روستای نوکجوی سیستان و بلوچستان و درگذشت معلم فداکار این مدرسه و مجروحیت همکار محترم شان رسانه ها و مسئولان را متوجه ابعاد مساله نموده است .
تقریبا همه مسئولان کشور و وزارت آموزش و پرورش در ستایش عمل این معلم فداکار سخن گفته و پیام داده اند .
وزیر آموزش و پرورش به همراه تیمش روز پنج شنبه در این روستا و بر سر مزار معلم فداکار حضور یافته و به دلجویی از خانواده پرداخته است .
رسانه ها گفته اند که وزیر آموزش و پرورش قول داده است تا همسر این معلم جذب آموزش و پرورش شود .
ضمن آن که اقدامات انسانی مسئولان وزارت آموزش و پرورش قابل تقدیر است اما نکاتی چند را باید در این واقعه در نظر داشت .
چندی پیش در گزارشی که صدای معلم از نشست تشکل های معلمان با منتخبان فرهنگی مجلس دهم منتشر کرد ( این جا ) آقای " محمد باسط درازهي " که از حوزه سراوان ، سوران و مهرستان سیستان و بلوچستان " به مجلس دهم راه پیدا کرده است چنین گفته بود :
" بنده معلم هستم و مدرس دانشگاه ، رشته ادبیات و زبان انگلیسی فارغ التحصیل از دانشگاه بمبئی هندوستان .
مشخصه های استان من به شرح زیر است :
استانی که بالاترین درصد بی سوادی در کشور را دارد .
آن استانی که 13000 کمبود نیروی انسانی دارد تا به دومین استان محروم کشور برسد .
آن استانی که بیش از 120000 کودک از کودکان ایران اسلامی از تحصیل محروم اند .
و آن استانی که بیش از 70 درصد مدارس اش کپری هستند و بیش از 90 درصد کل مدارس استان غیراستاندارد هستند .
آری !
استان پهناور سیستان و بلوچستان ! پیشانی ایران ! "
اکنون این پرسش مطرح است که با وجود این محرومیت چرا اقدامات اساسی و مستمر برای رفع محرومیت از این استان محروم صورت نمی گیرد و باید واقعه و یا حادثه دلخراشی اتفاق بیفتد تا افکار عمومی جامعه و توجه مسئولان به نقطه ای متمرکز شود هر چند اعتقاد نگارنده بر آن است که پس از مدتی این مساله فراموش شده و اصلا فراموش خواهند کرد که چنین مساله اصولا اتفاق افتاده است !
شاید مسئولیت اصلی متوجه رسانه ها به ویژه رسانه ملی است که اصولا برنامه و یا نرم افزاری برای اولویت بندی مشکلات و مسائل ندارند و در روزمرگی غرق شده اند !
با وجود آن که در زمان دولت اصلاحات مبلغ چهار میلیارد دلار برای مقاوم سازی مدارس پیش بینی شد اما پس از گذشت بیش از یک دهه هنوز بیش از یک سوم مدارس کشور مخروبه اند .
مرتضی رئیسی، معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش سال پیش بیان کرده بودبودجه پیشبینی شده برای بازسازی و مقاومسازی مدارس کشور در سال آینده نسبت به سال 94 کاهش یافته است .
با مراجعه به ارقام می توان دریافت که بودجه مقاوم سازی مدارس در سال 93 مبلغ 700 میلیارد تومان بوده است اما در سال 93 این مبلغ به 640 میلیارد تومان کاهش یافته است .
البته این اعتبار شامل "تامین تجهیزات سرمایشی و گرمایشی مدارس"، "تخریب، بازسازی و مقاوم سازی مدارس" و "کمک به پروژههای مشارکتی" می شود .
برای امر "تخریب، بازسازی و مقاوم سازی مدارس" تنها 540 میلیارد تومان در نظر گرفته شده است .
همان گونه در سخنان نماینده منتخب این استان مطرح است بیشترین درصد مدارس غیرمقاوم در کشور متعلق به استان سیستان و بلوچستان است .
یعنی در عین حال که بیش از 30 درصد مدارس کشور غیرمقاوم هستند این رقم در استان سیستان و بلوچستان بیش از 90 درصد است !
البته پس از وقوع این حادثه و مطابق اصل اضطرار در الویت بندی مسائل در کشور ما ، رئیس سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور اعلام کرده است که 170 میلیارد تومان در قالب اعتبار ویژه برای برای تعادل بخشی در فضای آموزشی در استان سیستان و بلوچستان اختصاص یافته است .
شاید بهتر باشد مسئولان وزارت آموزش و پرورش در پایان از میزان تحقق این اعتبارات و نیز کاهش میزان مدارس غیرمقاوم گزارش کاملی ارائه کنند .
اما نکته مهم دیگر ، وضعیتی است که شاید در انعکاس اخبار خیلی به آن پرداخته نشد .
« محمدرضا کنگو زهی » معلم شرکتی بود و مطابق اخبار منتشر شده دریافتی او مانند سایر معلمان شرکتی حدود 450 هزار تومان بوده است .
هر چند ایشان از دریافت همین مبلغ اندک از مهر ماه سال گذشته محروم بوده است !
چگونه می شود در دستگاهی یک معلم با روحیه ای که این معلم فداکار داشته است ؛ 7 ماه حقوق نگیرد ؟!
آیا مسئولان از خود پرسیده اند که یک خانوار 4 نفری آن هم با وجود یک فرزند بیمار چگونه باید اداره شود؟
آن چه وجه تراژیک ماجرا را افزون کرده است مظلومیت این معلم و معلمانی همچون او در دریافت مطالباتی است که به صورت قانون ، کارفرما ( وزارت آموزش و پرورش ) متعهد به پرداخت آن بوده است !
مسئولان وزارت آموزش و پرورش چگونه می خواهند این وضعیت را توجیه کنند ؟
آیا فقدان اعتبارات و... می تواند دلیلی محکم و استدلالی محکمه پسند برای عدم تامین حداقل حقوق انسانی باشد ؟
آیا مسئولان خود می توانند لحظه ای خود را به جای این معلم و سایر معلمانی چون او گذاشته و یک ماه بدون دریافت حقوق زندگی کنند ؟
هر چه فکر می کنم پاسخی برای این پرسش نمی یابم ...
آیا وزارت آموزش و پرورش قصد دارد با پر رنگ کردن سایر ابعاد قضیه و تکیه بر مسائل احساسی و عاطفی و... بدون سر و صدا از کنار این ماجرا بگذرد ؟
نظرات بینندگان
معاون وزیر اعلام میدارند که تا سه روز قبل از 22 بهمن 94 اضافه تدریس ها پرداخت میشه.اما نشده.
بعدش وزیر میگند مشکلی در پرداخت نداریم.
بهشون بگین گناه ما چیه.؟آخه دروغ تا چه حد!؟
به قرآن پیگیری کنید.ممنون
این رو گفتم ولی بعید میدونم این اتفاق بیفته.
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
صمم بکمم عمیم فهم لایعقلون
کجا میره?!
یعنی اگر حق التدریس بوده ما هیچ گونه تعهدی نسبت بهش نداریم!
انشالله درباره این همکار چنین حرفی نزنند.
این هم مثل خیلی از وقایع دیگه فراموش خواهد شد ؟؟؟
در مملکتی که مردمانش احساسی عمل میکنند تا معقول .مسولانش هم موج سوار خوبی میشن چون خوب میدونن احساسات حافظه نداره
اینم ربطی به این دولت وآن دولت ندارد یه حکم کلی وجریانی پیوسته است