1. مقدمه:
یک فرد فرهیخته و اندیشمند و مسئول همه آن چیزی است که نظام اسلامی می تواند از طریق استعداد ها و توانایی های وی به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد. تفکر اسلامی در ایران پرورش دهنده و در عین حال مقوم احساس همبستگی شخص با دیگران از یک سو و احساس وابستگی به نظام اسلامی از سوی دیگر است، و مداوما در درون فرد این احساس را عمق و تعالی می بخشد. ایجاد افراد توانمند بالقوه و بالفعل در کشوری که بر مبنای چنین تفکری قرار دارد، کار چندان آسانی نیست و صرفا احاله مسئولیت پرورش انسان ها با ویژگی های مطلوب فوق الذکر به موسسات و مراکز آموزشی متعدد دولتی و خصوصی بدون برنامه عملیاتی دقیق، بومی شده، و قابل اجرا و نیز بدون وجود مربیان آموزش دیده و ماهر ناقص ترین و بالطبع بی فایده ترین کاری است که در این حیطه می تواند انجام شود.
همگی معتقد و معترفیم که موجودیت و آینده نظام اسلامی منوط به موفقیت نهاد تعلیم و تربیت کشور در پرورش نسل هایی است که قابلیت و لیاقت به دوش کشیدن مسئولیت عظیم نظام اسلامی را داشته باشند. باور درونی ما این است که اهمیت تعلیم و تربیت به هیچ وجه کمتر از در اختیار داشتن جنگ افزار و توان باز دارنده و قدرت دفاعی نیست. اگر سطح دانش و فرهنگ گرفتار رکود و پسرفت شود در همان حال واضح است که سطح دانش و فرهنگ دشمن بالا خواهد رفت و لاجرم ایام استقلال اندک و رو به زوال خواهد بود.
با عنایت به این نگرش، اغراق نیست اگر بگوییم تعلیم و تربیت از ضروریات دفاع ملی است و آموزش و پرورش در مفهوم عام و پرورش و امور پرورشی در مفهوم خاص حوزه ای از دانش تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد که نه تنها پاسخگوی ذهنی کاوشگر می باشد و اندیشه را در شگفتی ها و جاذبه های دنیای مقایسه های نقاط ضعف و قوت اقدامات و برنامه ها، به جولان در می آورد و در وجه مثبت خود مطلق نگری های نادرست نسبت به واقعیت ها را به نسبی نگری های شایسته واقعیت ها متحول می کند و نه فقط به لحاظ پایه های علمی خود، حوزه ای آکادمیک در کنار دیگر دانش های اجتماعی و انسانی را تشکیل می دهد، بلکه وقتی متدولوژی آن درست به کار گرفته شود، و زمانی که بر معیارها و محدودیت های برنامه ها و طرح های آموزشی وقوف حاصل شود، زمینه کار سود مندی به حساب می آید.
حرکت نظام اسلامی از اولین روز های به ثمر نشستن، به تعلیم و تربیت و پرورش ذهن های پاک و آماده درک حقایق والای اسلام توجه ویژه ای داشته است و به جرات می توان گفت این حرکت مقدس تاکنون هیچ اقدامی انجام نداده، مگر آنکه تعلیم و تربیت ماده ای از دستور کار آن باشد. با این حال باید به این نکته توجه داشت که پرداختن به امور پرورشی و انجام کار پرورشی در یک مجموعه نیازمند بررسی واقعیت های آن جامعه است و باید اندیشه ای که بر آن جامعه حاکم است را مد نظر قرار داد. در واقع از این واقعیت ها و اندیشه هاست که وجود آموزش و پرورش آغاز می شود، اهداف شکل می یابد و نهاد های آن پی ریزی می شود
در این بین نقش مربیان پرورشی در پرورش افراد با استعدادها و توانایی های بالا که همگی در زمره ضروریات تحقق یک نظام اسلامی و کارآمد و مبتنی بر اندیشه می باشند، غیر قابل انکار است. در واقع مربی پرورشی پاسدار دستاورد های فرهنگی، اجتماعی و آرامش جامعه از طریق آموزش به دانش آموزان به عنوان سربازان و منادیان ارزش ها می باشد و بهترین راه برای تحقق این منظور، علاوه بر فعالیت های مثبت و فرهنگ سازی و تعلیم و تربیت صحیح نسل های آینده، شناسایی و رفع آسیب های اجتماعی و فرهنگی است که مربی پرورشی همواره باید به عنوان یک وظیفه و مسئولیت به آن اهتمام ورزد. علاوه بر این نگاه آسیب شناسانه به مسائل پرورشی و کار مربیان پرورشی توسط خود مربیان پرورشی در مدارس بسیار به جا و حتی لازم است ، چون جامعه بزرگ آموزش و پرورش و بالمآل کشور را از غفلت و انحطاط و سقوط نجات می بخشد و آن را به ساحل امن و نجات می رساند.
با چنین نگرشی که در این مقدمه نسبتا طولانی مورد بحث قرار گرفت، در این مقاله از زاویه ای متفاوت به مقوله تعلیم و تربیت( که مبنای کار مربی پرورشی است) نظر خواهیم افکند و سپس با این نحوه نگرش، آسیب های موجود در کار مربیان پرورشی را بررسی و در پایان در حد بضاعت و حوصله مطلب راهکار هایی را ارائه خواهیم داد.
2. تعلیم و تربیت:
الف. چرا تعلیم و تربیت؟
سئوال نگارنده این است که چرا دوباره از تعلیم و تربیت سخن می گوییم در حالی که این مقوله سال ها مورد بحث و نظر صاحب نظران و اندیشمندان در همه حوزه ها بوده است. یک دیدگاه برای موجه جلوه دادن این سئوال، این است که تاکید بر مطلب ( اگرچه تکراری)، اصلی مهم و قابل توجه است و مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد. با لحاظ این دیدگاه این سئوال در ذهن متبادر می شود که اگر مرتبا و به تکرار تعلیم و تربیت را تعریف کنیم و حدود و ثغور آن را مشخص نماییم، یا حتی تعاریف دقیق عملیاتی و کاربردی ( مثلا در حیطه کار مربی پرورشی) از آن ارائه دهیم، این تعاریف گسترده و بعضا تحلیلی و پیچیده چه آثار سازنده تربیتی بر مخاطب ما یعنی دانش آموز دارد؟ پاسخ به این سئوال پرداختن به مسائلی جدی تر را در پی دارد که در اینجا به بعضی از تاثیرگذارترین آنها اشاره می شود.
(1). مسئله زمان در تعلیم و تربیت:
با عنایت به آثار ماندگاری که در مورد تعلیم و تربیت به دست ما رسیده است، اولین و مهمترین دیدگاه این است که با توجه به زمان های گوناگون و مسائل زمانه، می توان گفت در برخی از موضوعات و مسائل، تعلیم و تربیت نسبی است. اگر در برخی اصول و مبانی ثابت تعلیم و تربیت عقیده بر این داشته باشیم که این اصول در همه دوران ها لازم و مفیدند، الزاما چنین است که در بیشتر مسائل، به علت رخداد مسائل نوین و مطرح شدن مشکلات، توقعات، انتظارات و نیازهای تازه، انسان ها به تعلیم و تربیت در این حیطه های جدید نیاز دارند.از این منظر می توان گفت که بسیاری از آموزش ها و پرورش های یک مقطع خاص زمانی، پاسخگوی مقطع دیگر نیست و نیاز به طرح مباحث جدید در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت وجود دارد.
این دیدگاه کاملابه کلام امیرالمومنین اشاره دارد:
لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم[1]
فرزندان خود را با آداب مربوط به خودتان مجبور نکنید، زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند( و آداب خاص خود را می طلبند).
(2). مسئله مکان و جغرافیای خاص هر منطقه در تعلیم و تربیت:
تعلیم و تربیت وابسته به مکان و از لحاظ مکانی هم دارای ابعاد نسبی می باشد.برخی اصول و موارد تعلیم و تربیت برای همه مناطق و مکان ها مفید و قابل توصیه است، ولی باید توجه داشت که جغرافیای طبیعی و مکان دارای اقتضائات خاص خود است و تعلیم و تربیت ویژه خود را نیازمند است. ابن خلدون، از متفکران جهان اسلام و مونتسکیو از اندیشمندان غربی (در کتاب روح القوانین) به موضوع رابطه جغرافیا(مکان) و اخلاق و تربیت اشاره کرده اند. با ملاحظه این دیدگاه، مربی با اشخاص و شخصیت ها و تنوع روحیات و بالطبع آداب و سنن گوناگون و مقید به مکان یا حداقل برخاسته از محیط های گوناگون مواجه است و باید متناسب با نیازها و پرسش های هر منطقه و نقطه خاص جغرافیایی، برنامه عملیاتی خاصی را برای اجرا طرح نماید و یا دست کم توانایی جرح و تعدیل برنامه های ابلاغی سطوح بالای سازمان را داشته باشد. بدیهی است که بسیاری از توصیه ها و استدلالات متفکران در خصوص موضوعات تعلیم و تربیت متناسب با نیازها و شرایط خاص منطقه جغرافیایی ما نیست و شاید مشکلات و نیاز های ما در این مکان و این جغرافیای خاص چیزی کاملا متفاوت باشد و لاجرم به راهکار های متفاوت محتاج باشیم.
(3). مسئله تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت:
تعلیم و تربیت غیر از عوامل زمان و مکان، به متغیر تفاوت های فردی نیز وابسته است. ویژگی های روحی و جسمی انسان ها منحصر به فرد است، یعنی در میان بیش از هفت میلیارد انسان در کره خاکی، حتی دو نفر عینا مثل هم نیستند. اگر سر انگشتان همه افراد با یکدیگر متفاوت است، می توان و باید پذیرفت که روحیات، خصائص و ظرفیت های آنها نیز همسان نیست. از این مسیر هم به تعلیم و تربیت متفاوت، بدیع و نو می رسیم، علی الخصوص اگر به تفاوت های بشر این نکته را هم اضافه کنیم که در فرهنگ دینی، آدمیان باید در مسیر الهی تربیت شوند.
از سوی دیگر اگر قرار بر این است که بشر به سوی صفات و اسماء الهی حرکت کند، این مسیر حد توقف نداشته و هرگز محدود نمی باشد. همه موارد پیش گفته گویای پیچیدگی مسیر در کنار چند بعدی بودن وجود آدمی است. اگر بپذیریم که مسیر پر پیچ و خم است و روندگان راه نیز قابلیت های متفاوت دارند، بدیهی است که باید در معرفی راه توجه لازم را داشت و با مطالعه و مراجعه مکرر ، بیراهه ها را مشخص و طرق سهل الوصول را توصیف و تبیین کرد. حقیفتا این رسالتی عظیم است که مربی پرورشی به طور اخص و همه مدعیان آموزش و پرورش به طور اعم باید به آن اهتمام ویژه ای داشته باشند.
ب. لحاظ ابعاد وجودی انسان در تعلیم و تربیت و نیاز سنجی:
با عنایت آنچه تاکنون مورد بحث به قرار گرفت، از یک سو چون مخاطبان تعلیم و تربیت در دو نگرش و دید گاه متفاوت قرار می گیرند، و این جریان همواره مستمر و جاری است، یعنی مرتبا آدم های متفاوتی به افراد آموزش دیده قبلی اضافه می شوند، آشکار است که نسخه همسان، واحد، فراگیر و ثابت تربیتی، همه ابعاد وجودی انسان های مختلف را پوشش نمی دهد.( در عین حالی که وجوه مشترک زیادی وجود دارد که همه آنها را در زیر گروه انسان قرار می دهد، و نسخه های مشترک تربیتی نیز برای این ابعاد وجود دارد) ولی در مواردی که تفاوت ها جدی است، لاجرم نسخه های آموزشی و تربیتی متفاوتی مورد نیاز است و همواره باید با عنایت به زمان و مکان و تفاوت های فردی سعی در بهبود برنامه های پیشین داشت و برای نیاز های جدید و پرسش های نوین و حتی شبهات دشمن، برنامه های عملیاتی مناسبی تدوین کرد.
برنامه عملیاتی و اجرایی در حیطه تعلیم و تربیت و کار مربیان پرورشی می تواند با نیاز سنجی دقیق از مخاطب و نیاز های وی صورت پذیرد. نیاز سنجی در سطحی محدود ( مثلا مدرسه یا منطقه) توسط کارشناسان خبره آموزشی و تربیتی صورت می پذیرد و فهرستی از نیاز های مخاطب (که دانش آموز دوره ابتدایی، راهنمایی و یا متوسطه است) حاصل می گردد. یافتن انگیزه مخاطب از ارائه چنین نیاز هایی همواره باید مد نظر کارشناس باشد. در بسیاری از موارد در اجرای برنامه های نیاز سنجی همواره دشواری های خاصی بسته به شرایط محیط و اوضاع فرهنگی و تفاوت ارزشها بروز می کند.
لذا باید به این نکته توجه داشت که نیازهای مخاطب لزوما متاثر از شرایط فوق الذکر است و حتی گاهی نیاز های کاذب و کاملا متناقض با ارزش های مقبول جامعه، به عنوان نیاز فرد معرفی می شود و کارشناس امور تربیتی را دچار تردید در اجرا و نتیجه برنامه نیاز سنجی می نماید. هنر برنامه ریز و تدوین کننده برنامه عملیاتی در چنین شرایطی این است که وی بتواند با بررسی هر کدام از نیازها و مقایسه آن با خاستگاه نیاز در جامعه ای که مخاطب در آن زندگی می کند، اولا به انگیزه مخاطب از ارائه نیاز خاص برسد و ثانیا توانایی این را داشته باشد که با ارائه برنامه های متنوع این نیازهای کاذب را در ارزش های مورد قبول جامعه مستحیل نماید. از این طریق وی به نیاز مخاطب پاسخ گفته و برنامه عملیاتی متناسب با نیاز سنجی را طراحی نموده و در عین حال ارزش های مقبول جامعه را نیز مد نظر قرار داده است.
ج. دلایل ناکارآمدی در اجرای صحیح برنامه های پرورشی به عنوان بخشی از تعلیم و تربیت:
اکثر ناکامی ها در اجرای برنامه های پرورشی از عدم توجه کافی به برنامه نیاز سنجی و ناتوانی در تعدیل برنامه ها و ایجاد توازن بین برنامه و نیاز مخاطب نشات می گیرد. در واقع مربی پرورشی سعی دارد برنامه های ابلاغی از سوی سازمان متبوع را به موقع اجرا بگذارد، غافل از اینکه ممکن است در بعضی موارد انگیزه ای برای همکاری در مخاطب برای اجرای برنامه موجود نباشد. چنانکه قبلا نیز اشاره شد این نبود انگیزه به دلیل تاثیر تفاوت های زمانی و مکانی و فردی در برنامه است که برنامه ریزان و تدوین کنندگان برنامه عملیاتی به لحاظ عدم دسترسی و یا عدم لزوم لحاظ آنها در برنامه های کلان، هنگام تدوین برنامه آنها را مد نظر قرار نداده اند.
(1). عدم توجه مربی پرورشی به نیاز سنجی منطقه ای و برنامه ریزی خاص منطقه ای و آموزشگاهی:
مربی پرورشی در مدرسه ای که در آن به انجام وظیفه مشغول است ، باید یک برنامه ریز و نیاز سنج واقعی باشد تا بتواند با تعدیل برنامه عملیاتی و اجرایی ابلاغ شده توسط سازمان متبوع به اهداف کلان برنامه (البته با لحاظ تفاوت های زمانی، مکانی، و فردی) دست یابد. در این صورت شاید بتوان گفت مربی پرورشی در امر پرورش و ارائه ارزش های متعالی موفق بوده است. در غیر این صورت، صرفا با اجرای مکانیکی بخشنامه ها و قرائت آنها در مراسم آغازین ( به فرض که استقبال مخاطب زیاد هم باشد) نمی توان توفیق وی را در اجرای برنامه به صورت مقبول اثبات کرد.
تامل در نکته فوق و تعامل سازنده مربی با مدیر و مخصوصا مشاور آموزشگاه ( در شناسایی تفاوت های فردی و بهره بردن از آنها در راستای رسیدن به اهداف در صورت لزوم) می تواند معیاری مناسب برای سنجش میزان توفیق مربی پرورشی و میزان تبحر وی در تعدیل برنامه عملیاتی ابلاغی محسوب گردد. به طور کلی هرچه تعامل مربی پرورشی با این افراد بیشتر باشد، لزوما آگاهی وی از تفاوت های فردی دانش آموزان بیشتر است و بهتر می تواند آنها را در برنامه های اجرایی خود دخالت دهد.
(2). تفاوت در افکار و روش ها در مربیان پرورشی:
تفاوت های مربیان و آموزش دهندگان نیز لاجرم در زمره تفاوت های فردی قرار می گیرد. همان طور که شخص مخاطب دارای تفاوت های فردی و سلیقه های خاص است، مربی نیز واجد این تفاوت هاست. از همین رو تجویز ها و اقدامات اجرایی مربیان نیز با هم متفاوت است.
در موضوع آموزش و پرورش مدعیان میدان داری دائما در حال تزایدند و نتیجه آن دسترسی به دیدگاه های متفاوت تعلیم و تربیت است. مربی حاذق و کارآمد از تمام دیدگاه های تعلیم و تربیت درکی کلی دارد ولی در عین حال، این درک کلی خود می تواند در موضوعاتی مانند موضوعات زیر قابل تامل و بحث ومناقشه باشد. اگر دیدگاه های موجود در تعلیم و تربیت را به دو دسته خدایی(دینی) و زمینی(بشری و عرفی) تقسیم کنیم، حتی دیدگاه های تربیتی همه ادیان توحیدی نیز کاملا مثل هم و یکسان نیستند، که اگر چنین بود نیاز به طرح دین جدید خود به خود منتفی بود. شاید به همین دلیل است که ما مسلمانان در عین اعتقاد به نبوت پیامبران پیشین، شریعت و فرامین آنان را برای تبعیت کافی و مجاز نمی دانیم. با این دید گاه مربی پرورشی می تواند به روش ها و تعلیم و تربیت گوناگون برسد که لاجرم باید حداقل متناسب با نیازهای زمانی، مکانی، و فردی بهترین پاسخ ها را توصیف، تحلیل، تاویل، و ارائه نماید.
با توجه به تفاوت کلی فوق، واضح است که تفاوت ها در افکار و روش های مربیان تنها در حیطه دین کامل اسلام قابل توجیه است و شخص مربی مجاز به داشتن سلیقه و روش متفاوت تنها در این حیطه است. وجود سلیقه ها و روش های متفاوت هم به شرط آنکه در زیر اصل کلی دین اسلام و اصول مترقی آن باشد، نه تنها اشکال آفرین نیست، بلکه در تعامل با سایر دیدگاه ها می تواند به بهترین وجه نمود پیدا کند. البته نا گفته نماند که تفاوت در افکار و سلایق خود باعث اندکی تفاوت در روش اجرا خواهد بود. دستور العمل ها و بخشنامه ها از سوی سازمان به یکسان در اختیار مربیان قرار می گیرد. تاویل ها و تفسیر های متفاوت مربیان، در واقع محمل اجرایی دستور العمل هاست و هر چه این محمل پخته تر و به سامان تر و بهره مند از خرد جمعی باشد، نتیجه کار بهتر و اطمینان از حصول اهداف بیشتر خواهد بود.
تجربه کار مربیان پرورشی در برخورد با نگرش ها و سلایق و دیدگاه های گوناگون همکاران و دانش آموزان نیز می تواند کمک حال بسیار مناسبی برای اجرای هر چه بهتر دستورالعمل محسوب گردد. در این صورت مربی پرورشی از طریق تجربه خود به خرد جمعی رسیده است. حصول این خرد جمعی در همکاران مربی که تجربه کافی ندارند، جز با مشورت با همکاران و استفاده از نظرات آنان مقدور نمی باشد.
(3) بعضی وضعیت های اجرایی ناکارآمد در مدارس:
آیا همواره مربی پرورشی در مدارس خود انگیزه کافی برای لحاظ موارد پیش گفته و اجرای برنامه به صورت پویا را دارد؟ به نظر نگارنده مقاله حاضر تامل در بعضی واقعیت های ناخوشایند در مدارس می تواند فتح باب بررسی دقیق و آسیب شناسانه در این حیطه باشد. نامطلوب ترین وضعیت در کار یک مربی پرورشی در مدرسه آن است که دستور العمل ها و برنامه های ابلاغی سازمان متبوع را که با تفکر و اندیشه ارائه شده ( و فقط نیاز به تعدیل در شرایط زمانی و مکانی و فردی دارد) به صورت تفسیر به رای تعبیر شود و تصور رود مقصود و هدف تدوین کنندگان دستور العمل ها همانی بوده که مربی پرورشی در نظر دارد و فهمیده است.
آشکار است که اجرای برنامه با چنین دیدگاهی چقدر می تواند در عدم دست یابی به اهداف و چه بسا دور شدن از آنها موثر باشد. شاید اگر مربی پرورشی در مواردی این چنین خرد جمعی را به کمک بطلبد و در شورای معلمان و یا شورای آموزشگاه مفاد دستور العمل را به نظر حاضران برساند و متواضعانه ( که بدبختانه در ادبیات آموزش و پرورش واژه تقریبا غریب مانده ای است!) طالب کمک فکری باشد، بهتر بتواند به اهداف مورد نظر دست یابد.
نگارنده ضمن طلب پوزش از تمام همکاران مربی پرورشی خود به لحاظ ارائه وضعیت فوق، به بضاعت اندک خود در مسائل تربیتی و پرورشی معترف است و به همین دلیل هرگز در خود این جسارت را نمی بیند که راهکاری ارائه دهد و یا حتی مورد مشورت واقع شود، ولی در عین تواضع و احترام، اعتقاد دارد تا زمانی که امر پرورشی و اجرای برنامه به اشکالی مانند شکل فوق باشد، دسترسی به اهداف از پیش تعیین شده اقدامات پرورشی در مدارس در زمره امکان های نزدیک به محال است و باید در این زمینه اقدامات موثر در جهت رفع معضلات فوق، از سوی مراجع ذیصلاح صورت پذیرد.
د. روش های آموزش و پرورش و الگو ها و مدل های تعلیم و تربیت:
اگر از تغییرات و تحولات در مواد آموزشی و محتوای تربیتی نیز چشم پوشی کنیم، ثابت نبودن روش ها، شیوه ها و الگو های مربوط به تعلیم و تربیت از دلایلی است که مربی را وادار می کند به نحو مناسب تری در مقوله های تعلیم و تربیت نظر افکند. به واقع شاید روش های گذشته و کهنه برای ایجاد تحول فکری و قلبی مساعد تشخیص داده نشده و روش های جدید تربیتی پیشنهاد شوند که از هر لحاظ جامع تر و موثرتر باشند.
ذکر مثال مناسبی در اینجا می تواند به روشن شدن بحث کمک کند. دیدگاه امام خمینی(ره) در مقدمه کتاب" شرح جنود عقل و جهل" در زمینه مسائل اخلاقی بر این است که:
اولا مقصد قرآن و حدیث تصفیه عقول و تزکیه نفوس است، برای حاصل شدن مقصد اعلای توحید. غالبا شارحین احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این نکته را مورد نظر قرار ندادند. و حتی علمای اخلاق هم که تدوین این علم کردند یا به طریق علمی فلسفی بحث کردند مثل کتاب طهاره الاعراق(ابن مسکوبه) و اخلاق ناصری( خواجه نصیر) و احیاالعلوم (غزالی). این نحو تالیف علمی را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تاثیر به سزا نیست، اگر نگوییم اصلا و راسا نیست.
ثانیا کتاب اخلاق، موعظه کتیبه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عیب ها را، نه آنکه راه علاج نشان دهد. کتاب اخلاق آن است که با مطالعه آن، نفس قاسی نرم و غیر مهذب، مهذب و ظلمانی، نورانی شود. و آن به آن است که عالم، در ضمن راهنمایی، راهبر و در ضمن ارائه علاج ، معالج باشد و کتاب خود، دوای دردباشد، نه نسخه دوانما.
و در آخر ضمن مشکوک تلقی نمودن بعضی از منابع در نسخه بودن، سبک کتاب "شرح جنود عقل و جهل" را به این نحو پیشنهاد می کنند:
نویسنده راه نوشتن کتاب اخلاق را باز کردم که اگر عالمی نویسنده و قادر برتقریر و تحریر پیدا شد، این طرز بنویسد.
دیدگاه حضرت امام (ره) آن است که در مسائل تربیتی، کتاب اخلاق آن است که با مطالعه آن، نفس قاسی نرم و غیر مهذب، مهذب و ظلمانی، نورانی شود. و آن به آن است که عالم، در ضمن راهنمایی، راهبر و در ضمن ارائه علاج ، معالج باشد و کتاب خود، دوای درد باشد، نه نسخه دوانما.
با عنایت به این دیدگاه، مربی پرورشی در بالاترین مرتبه باعث می شود غیر مهذب مهذب شود و فقط به ارائه طریق بسنده نمی کند. در واقع خود یک الگوی تمام عیار فرد مهذب است. مرتبه اعلا و هدف غایی تمام اقدامات تربیتی و پرورشی تنها مهذب شدن غیر مهذب است و البته باز هم به کلام امام: و آن به آن است که عالم، در ضمن راهنمایی، راهبر و در ضمن ارائه علاج ، معالج باشد.
در راستای لحاظ تفاوت های مربوط به زمان، امام خمینی (ره) به متصدیان یکی از مدارس تذکر می دادند:
بچه های ما را خوب تربیت کردید، فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم و آن اینکه بچه های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت شوند... برای زمان آتیه، برای اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور شوند. شما بچه ها را از سیاست... دور نگه ندارید( کوثر، جلد3، صص9-488).
3. آسیب های اجتماعی و فرهنگی موثر در اقدامات مربی پرورشی:
بدون شک یکی از وظایف مربی پرورشی، صرف وقت و انرژی برای دانش آموزانی است که دچار آسیب های اجتماعی و فرهنگی می باشند. در ایجاد این آسیب ها عوامل فردی مانند وضعیت ظاهریو قیافه، جنسیت و سن، عوامل روانی از قبیل نفرت و ترس و وحشت، قدرت طلبی، پرخاشگری و بیماری های روانی، عوامل محیطی مانند شرایط جغرافیایی، کوچه و خیابان و شهر و روستا، عوامل اجتماعی نظیرخانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بیکاری والدین و بسیاری عوامل و متغیر های دیگر دخیلند. از جمله مهمترین آسیب های اجتماعی و فرهنگی که ممکن است فرا روی یک مربی پرورشی قرار گیرد، موارد زیر است:
الف. بلندپروازی و لذت جویی:
خصیصه خوشگذرانی و لذت طلبی در نوجوانان ( مخصوصا در دوره متوسطه) از جذبه خاصی برخوردار است. آرزوهای بلند، دل مشغولی عجیب و نویی برای آنها می باشد. علاقه به رسیدن به قدرت و عافیت طلبی از نگاهشان دور نیست. زیاده خواهی و بی بند و باری و لاابالی گری در آنان احساس خوشی به وجود می آورد و در نهایت بی هویتی و بی هدفی در زندگی و برنامه تحصیل، برخی را به ورطه سقوط می کشاند.
در غالب موارد مقابله با این آسیب جدی نیازمند یک برنامه قابل اجرا از سوی مدیریت، مشاور و مربی است. ساده اندیشی خواهد بود اگر تصور کنیم مربی پرورشی به تنهایی از عهده این مقابله برخواهد آمد و راه صلاح را پیش روی مخاطب خواهد گشود، تنها به این دلیل که وی مربی پرورشی است و بخشی از وظیفه اش ارائه راهکار در این موارد می باشد.
ب. دور بودن خانواده از مذهب و معنویت :
همه آموزش ها و برنامه های تربیتی که با تلاش پیگیر مربی پرورشی و مشاور و دیگر عوامل تعلیم و تربیت در مدرسه به مخاطب ارائه می شود، می تواند توسط خانواده ای که ارزش های دینی در نزد وی کمرنگ است، به کلی نابود گردد. بسیار دشوار است ارائه آموزش به گونه ای که در برخورد با این گونه شرایط ( که در عین حال ممکن است بسیار نادر هم باشد) دچار اضمحلال نگردد. فرمایش امام خمینی (ره) که در بخش های قبل آمد، گویای این نکته است که وقتی مربی پرورشی و به طور کلی آموزش دهنده در ضمن راهنمایی راهبر و در ضمن ارائه علاج معالج نیز باشد، می تواند مخاطب را به گونه ای آموزش داده و تحت تاثیر قرار دهد که خود مخاطب، منادی ارائه ارزش ها در خانواده شود و در بهترین حالت به عوض تاثیر پذیری از آنها، خود آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
در چنین حالتی مخاطب می تواند تاثیرات ناشی از عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم کنترل و نظارت بر فرزند، بی تفاوتی والدین نسبت به فرزند، و بی سوادی آنان که همگی حاکی از عدم کنترل والدین بر فرزندان است، را کنترل کرده و تا حدودی شرایط را تعدیل نماید.
ج. طرد شدن دانش آموز ناراحت از سوی گروه همسالان و اولیای مدرسه:
اگر دوستان دانش آموز ناراحت و اولیای مدرسه برخوردی قهرآمیز و طردگونه با وی داشته باشند، او نیز به نوبه خود چنین دیدگاه طردآمیزی به دیگران پیدا می کند و از همسالان و مدرسه و اولیای مدرسه بیگانه و متنفر و دچار زمینه بحران می شود. امر به معروف و نهی از منکر ، دلسوزی، و احساس مسئولیت و ارائه مسئولیت به صورت کنترل شده، شاید بهترین روال برای ایجاد ارتباط سازنده با چنین دانش آموزی باشد.
4. موارد ایراد و اشکال کلی در امور پرورشی:
در این بخش نگارنده با بیان دیدگاه ها و نظرات خود که در قسمت های قبل ارائه شد، می تواند به بعضی موارد اشکال که از منظر این مقاله به امور پرورشی وارد است را به بحث بگذارد. نگارنده تنها واهمه از این دارد که بیان این موارد از سوی فردی که در حیطه کار پرورشی سابقه طولانی ندارد، از راستی و صلاح به دور باشد. با این حال احساس می کند ارائه این موارد خالی از فایده نیست.
الف. کم رنگ بودن قابلیت ایجاد حساسیت دینی و ملی در نسل جدید:
این کمرنگ بودن به طوری است که به نظر می رسد نسل جدید کم کم در حال فراموشی این اصل است که اینجا کشوری است که مبارزه با اسرائیل و امریکا و اهداف سلطه جویانه آنان رسما جزء اهداف انقلابی آن است. چنان که امام خمینی (ره)" ریشه کن کردن اسرائیل"[2] به عنوان یک "غده سرطانی"[3] را به ما آموخته اند.
ب. فقدان ادبیات غنی در حوزه مربیان پرورشی و کار اثر گذار آنان:
اصولا هر اندازه متون و ادبیات این حوزه غنی تر باشد، حساسیت نسبت به مسئله بیشتر شده و شناخت موضوع نوعی آمادگی ذهنی برای اقدام مناسب و موثر محسوب می شود. تمام آنچه که در مورد حیطه کار مربیان پرورشی در مدارس در دسترس است، تنها شرح وظایفی استکه به صورت مکانیکی در مدارسه اجرا می شود. شاید به جا و مناسب باشد اگر در یک فراخوان عمومی به جمع آوری اندیشه های مکتوب همکاران مربی پرورشی و تجربه های آنها اقدام گردد و حاصل کار به صورت یک سری راهکار پیشنهادی( به همراه مبانی نظری ) در دسترس مربیان کم تجربه تر قرار گیرد.
ج. نبود توانایی و یا تمایل در بررسی واقعیت های جامعه و معیار های ( درست و یا نادرست) آن و استفاده از آنها در تدوین برنامه بومی شده و قابل اجرا در سطح محدود ( مثلا در سطح مدرسه).
5. نتیجه گیری و بحث:
فقط در تحلیل های نارسا و قیاس های نا به جا و کلی گویی های حق به جانب است که بر ابهام همه چیز افزوده می شود و دقایق لازم و ضروری و وجوه افتراق و تشابه و مرز بندی های اصولی از دقتی عالمانه و از ارزیابی اصولی به دور مانده و در هیاهوی گمانه زنی های دور از واقعیت گم می شود.عدم شناخت این مسائل و خلا ناشی از آن عملا راه باز کردن برای رشد این افکار و تحلیل هاست.
برعکس شناخت نسبت به این مسائل به ما کمک می کند تا چند و چون نظریات متقن و غیر متقن را باز شناسیم و عوامل حقیقی و یا کاذبی که باعث پیدایش این نتایج می شود را به درستی درک کنیم. صرف نظر از وارونه سازی و مغالطه کاری حقایق (نگارنده امیدوار است در این مقاله از آنها پرهیز کرده باشد) که در وهله نخست تفکیک آنها از جنبه واقعی مسئله، اقدام اساسی است، جنبه واقعی مسئله نیز مطرح است. چه تنگناها وقتی به درستی تحلیل نشوند استعداد بارزی برای ارائه راه های انحرافی در تفسیر و تحلیل مسائل دارند.
نگارنده سخت امیدوار است در این مقاله از منظری متفاوت به مقوله تعلیم و تربیت ( که مبنای کار مربی پرورشی است) پرداحته باشد و با مبنای نظری که این نحوه نگرش در اختیار وی قرار داده است، آسیب های موجود در کار مربیان پرورشی را مورد بررسی قرار داده در حد بضاعت و حوصله مطلب راهکار ها و پیشنهاداتی ارائه نموده باشد. اگر وی به این هدف رسیده ، خرسند و شادمان است و اگر در این مسیر ناکام مانده ، باز هم مسرور و راضیاست، چون قدر دان زحمت و سپاسگزار همکاران خود است کهبه وی فرصت اظهار نظر در این حیطه خطیر را عطا نمودند.
کتاب نامه:
1. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امام در برابر صهیونیسم-مجموعه دیدگاه ها و سخنان امام در باره رژیم اشغالگر قدس، تهران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، 1361
2. مرکز اسناد و مدارک علمی،واژه نامه آموزش و پرورش( فارسی- انگلیسی)، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1362
3. Bereday, George,Comparative Method In Education, New York, Holt, Rinehart and Winstoin, 1964.
[1] شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید، جلد 20، صص8-267
[2] سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امام در برابر صهیونیزم، مجموعه دیدگاه ها و صخنان امام در باره رژیم اشغالگر قدس، 1361،ص27
[3]همان، ص 194
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.