مِیخواره و سرگشته و رندیم و نَظَرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
( حافظ )
***
بازی فوتبال میان دو تیم داخلی پرسپولیس و تراکتور حاشیه های فراوانی داشت و البته طبق معمول واکنش های متفاوتی را برانگیخت اما این جا و از دیدگاه کارشناس رسانه و آموزش می خواهم به جنبه های دیگری اشاراتی داشته باشم .
ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که رسانه و در نوع شبکه های اجتماعی مانند یک شمشیر چند لبه و یا چند منظوره هستند .
بسیاری بر این باورند که با شبکه های اجتماعی می توان بر عملکرد و رویکرد حکومت و مسئولان آن نظارت کرد و آن را در « اتاق شیشه ای » قرار دارد .
اگرچه این سخن درستی است اما در مورد قاعده و یا کف هرم هم این اصول ساری و جاری هستند .
وقایع پیش آمده در این بازی به خوبی و بدون سانسور ؛ « خود واقعی ( Authentic Self ) » جامعه کنونی ایران را به نمایش گذاشتند .
فحاشی و پرده دری و دریده گویی که البته ریشه ای تاریخی دارد به خوبی خود را در رفتار ایرانی ها به نمایش گذاشت . و بدتر و شرم آورتر از همه توجیه برخی در مورد « عادی سازی » این گونه رفتارهای توحش آمیز است و فی المثل این که این گونه صحنه ها در جوامع توسعه یافته هم بعضا دیده می شود .
با این وجود ؛ برخی و شاید بسیاری این وقایع را سناریوی حکومت دانستند که پیش از این مانع از ورود « زنان » به محیط ورزشگاه ها شده بود . این که تصمیم پیشین جمهوری اسلامی در مورد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها کاری درست و آینده نگرانه بوده است .
اگر این فرضیه و تحلیل درست باشد که جمهوری اسلامی قادر است فضایی را مطابق با این نظریه و از زبان و رفتار ده ها هزار تماشاچی به بیرون ساطع کند باید که به جمهوری اسلامی بابت این همه « نفوذ و تاثیرگذاری » تبریک گفت .
باور این مساله بسیار سخت و صعب است که چگونه یک زن ایرانی و البته جمعیت کثیری از زنان در یک مسابقه ی فوتبال از فحاشی ها و رکیک گویی هایی خود به راحتی فیلم گرفته و به راحتی آن را در محیط عمومی پخش کنند ؟
جالب آن جاست که پیش از آزاد شدن ورود زنان برخی چنین استدلال می کردند که با ورود بانوان ، محیط ورزشگاه ها تلطیف خواهد شد و این نگرانی ها بی مورد است . باور این مساله بسیار سخت و صعب است که چگونه یک زن ایرانی و البته جمعیت کثیری از زنان در یک مسابقه ی فوتبال از فحاشی ها و رکیک گویی هایی خود به راحتی فیلم گرفته و به راحتی آن را در محیط عمومی پخش کنند ؟
بحث من در این جا صرفا معطوف به « جنسیت » نیست بلکه یادآوری این نکته ی راهبردی است که در ایران نباید از یک جنس « قربانی » ساخت و تصور کرد که جنسیت فراتر از « فرهنگ عمومی غالب « عمل می کند .
« جوگیر شدن » در برابر « بی تفاوتی و بی حسی عمومی » از خصایص مهم و غیر قابل انکار مردم ایران است و جنسیت و سواد هم نمی شناسد .
در بخشی از این بازی ؛ تعداد قابل توجهی اسکناس های کپی شده و نه واقعی توسط تعداد قابل توجهی از تماشاچی ها در فضای ورزشگاه ها به « رقص » در می آیند .
ظاهرا این حرکت نمادین در اعتراض به تصمیم علیرضا بیرانوند دروازه بان فعلی تیم تراکتور در تغییر تیم خود بوده و هواداران تیم پرسپولیس با این حرکت خواسته اند ثابت کنند که بیرانوند خودش را به پول فروخته است و...
اما پرسش بسیار بزرگی که به طول و پهنای تاریخ ایران را می توان در این جا مطرح کرد آن است که آیا اگر همه این هواداران در موقعیت بیرانوند قرار می گرفتند ؛ « متفاوت » از او تصمیم می گرفتند و عمل می کردند ؟
وقتی در یک جامعه ( البته اگر بتوان مختصات جامعه را در مورد آن ساری و جاری دانست ) معیار و محک برای همه چیز « پول » می شود و به صورت یک فرهنگ غالب و روزمره در می آید ؛ چرا باید انتظار داشت دیگری از « من » متفاوت عمل کند ؟
چگونه هست که این بیماری مهلک را در خود به هیچ وجه نمی بینند اما انتظار دارند که دیگری خلاف آن عمل کند ؟
نکته ی غم انگیز و درد آور ؛ تصویر و تصوری است که بسیاری در ایران از « نسل جدید » ساخته اند .
صفاتی مانند شجاعت ، شهامت ، اعتماد به نفس و چیزهایی نظایر آن .
باید به این موضوع اذعان کرد همان گونه که حکومت برای مشروعیت بخشی به تصمیم های خود ؛ معانی واژه ها و کلمات را قلب کرده و آن را لوث کرده است همین وضعیت در میان توده و به ویژه روشنفکران و به اصطلاح « نخبگان » هم به وقوع پیوسته است .
باید بدانیم که پرده دری و فحاشی و استفاده از کلمات و عبارات ناظر بر اندام های جنسی که نشان از کودکی نارس غالب در جامعه ی ایران دارد و هنوز به مرحله پختگی و والد بودن راه بسیاری در پیش دارد نمی تواند و نباید که به صفت « ابراز وجود » تعبیر و تفسیر گردد .
باید بدانیم و بفهمیم که « تحول » با « توحش » تفاوت ماهوی دارد .
باید بدانیم و بفهمیم که « برداشت آزاد » با « تقدیس خشونت و حماقت » از زمین تا آسمان متفاوت است .
باید بدانیم و بفهمیم که مدرن شدن و مدرنیسم لزوما به معنای شیک پوشی و طراحی یک چهره و قامت جنسی داغ با رویکرد « لذت طلبی محض » اما در سایه و حکومت یک سر و مغز بدون محتوا و کوچک نیست .
پدیده ای که در جامعه ی امروز ایران به وفور مشاهده می شود و برخی و بسیاری را از توهم « رنسانس » در برگرفته است .
و بدتر و شرم آورتر از همه توجیه برخی در مورد « عادی سازی » این گونه رفتارهای توحش آمیز است و فی المثل این که این گونه صحنه ها در جوامع توسعه یافته هم بعضا دیده می شود .
جالب آن که همین ها به حکومت همواره ایراد می گیرند که چرا بحران ها و مسائل داخلی ایران را با گونه های خارجی « همانند سازی » می کند و سعی در تخفیف و عادی کردن آن ها دارد .
سعی کرده و می کنم هیچ گاه توصیه و یا نصیحتی به دیگران نداشته باشم اما شخصا مطالعه یک کتاب خوب را به صدها نوع از این گونه مسابقه ها ترجیح می دهم که همواره نتیجه ای جز ترویج خشونت ، پر کردن جیب مافیا و سرگرم کردن توده ها نداشته و ندارد .
نظرات بینندگان
ورزش قهرمانی یعنی آموزش وترویج خشونت