امروز بیست و پنجم دیماه است و در تقویم رسمی کشور تعطیل است.
مثل همیشه جمعیت اهل سفر با نادیده گرفتن «قانون» مقاصد ایرانگردی خود را از دیروز آغاز کردهاند و کسی منتظر نمانده است روز چهارشنبه دولت تعطیل اعلام کند یا اعلام نکند.
برخی از دانش آموزان یا خودشان بدون هیچ هراسی به مدرسه نمیروند ؛ برخی همراه خانوادهها در سفرند و برخی هم در مدارس به شکلی دستبهکار میشوند تا کلاسها برگزار نشوند!
و این در حالی است که از ابتدای هفته نیز به دلایلی چون کمبود انرژی و سرما بیشتر استانهای کشور «تعطیل» اعلام شد.
در خبری «اسماعیل جیبا» معاون فرماندار شهر بندر خمیر اعلام کرده است طی 24 ساعت گذشته بیش از ده هزار خودرو از طریق اسکله پل به جزیره قشم آمدهاند. آیا وقت آن نرسیده است که آموزش و پرورش، بهجای سکوت به میدان بیاید و نشان دهد که تربیت نسل آینده ارزش ایستادگی و برنامهریزی دارد؟
رونق تجاری و سفر همواره باعث خوشحالی است و نشاندهنده سرزندگی مردمان کشور است اما نادیده انگاشتن مدارس و بیاهمیت بودن «آموزش» در کلاسها که با هر بهانهای یا دولت تعطیل اعلام میکند یا خود دانش آموزان و اولیا دستبهکار میشوند جایگاه وزین «آموزشوپرورش» و مدارس را نشانمان میدهد که کمرنگتر از همیشه است و اینکه چگونه میتوان از دارای دیوار کوتاه آن بهراحتی پرید!
حدود یک ماه پیش یعنی در 27 آذرماه نیز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مهرداد حسنزاده مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان گفته بود: بر اساس تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا به دلیل ملاحظات محیطی ناشی از آلودگی امروز برای حفظ سلامتی دانشآموزان و دانشجویان فردا سهشنبه ۲۷ آذرماه مدارس در تمامی مقاطع و دانشگاههای سراسر استان تعطیل هست. بر اساس همین خبر که بقیه استانها نیز تعطیل شده بودند و اتفاقاً تأکید بر ماندن در خانه بود موجی از خودروها وارد هرمزگان و جزایر قشم و کیش شدند.
اگرچه چنین حرکتهایی حتی در دواران تهدید به مرگ بیماری کوید 19 و ممنوعیت ترددها هم رایج بود و سفرها چه مخفیانه و چه آشکارا رونق داشت اما سؤال اینجاست که نهادهایی چون آموزش و پرورش و مدارس در مقابل اینهمه تعطیلی چه تصمیمی میگیرند ؟
نکته حائز اهمیت در این میان ؛ سکوت و انفعال آموزش و پرورش در برابر تعطیلیهای بیپایان است؛ نهادی که باید ستون اصلی تربیت نسل آینده باشد، حالا به سایهای از مأموریت واقعی خود تبدیل شده است. در حالی که تعطیلیهای مکرر هر روز ارزش زمان دانشآموزان را زیر سؤال میبرد، این نهاد نه راهبردی برای مدیریت بحران دارد، نه صدایی که نشان از دغدغهمندی باشد.
پذیرش ضمنی این وضعیت پیام روشنی دارد:
آموزش، بی اهمیت تر از آن است که نیازمند مقاومت یا برنامه ریزی باشد. و البته این موضوع توسط «خانواده ها» نیز پذیرفته شده و مقبول است.
در شرایطی که هر مسئلهای میتواند بر آموزش غلبه کند، این بیتفاوتی تنها یک نتیجه دارد:
جایگاه مدارس و کلاسهای درس هر روز بیش از پیش به حاشیه رانده میشود.
آیا وقت آن نرسیده است که آموزش و پرورش، بهجای سکوت به میدان بیاید و نشان دهد که تربیت نسل آینده ارزش ایستادگی و برنامهریزی دارد؟
* صف چند کیلومتری خودروها برای ورود به جزیره کیش :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان