در هنرستان هنرهای زیبای زنجان ، استاد ؛ در هنرستان دستغیب گوهردشت ، مهندس ؛ و در شهیدستان کرج بعضا دکتر خطابم میکنند. غافل از آنکه من تنها و تنها به عنوان ساده و صمیمی معلم مفتخرم و از شنیدن سایر عناوین ناخرسند بوده و هر از گاهی از دوستانی که از سر لطف پیشوند دکتر، مهندس و استاد به اسمم گره میزنند خواهش میکنم از این کار به جد پرهیز نمایند.
در این مرز و بوم تشخص از منظر عامه در عناوینی دکتر ، مهندس و استاد و... خلاصه میشود و متاسفانه این القاب و عناوین لقلقه زبانی ما شده و به صورت کیلویی به کسانی نسبت میدهیم که اکثرا شرایط اولیه احرازش را ندارند.
بدترین حالت آن است که عدهای فرصتطلب خود زمینه ذهنی مخاطبین را طراحی و چیدمان جلسات را چنان مهندسی میکنند که مخاطب در منگنه اخلاقی قرار گرفته و جرات نکند بدون این عناوین کذایی مخاطبشان را صدا بزند. جالبتر آنکه بیش از نیم میلیون دکترا در حال تدریس و پژوهش در دانشگاههای مختلف بوده و ما در تربیت دکتر و تولید پایاننامههای رنگارنگ و البته انتشار مقالات علمی یکه تازیم اما چرا در صحنه عمل از این همه مقالات علمی و دکترهای مدعی مستقر در دانشگاههای بعضا آبکی هیچ بخاری در راستای کاستن از مشکلات مملکت بر نمیخیزد!
البته نباید از پدیده مدرک فروشی و صندلی فروشی در برخی از دانشگاهها غافل بود.
کیش شخصیتی و توهم دانایی
پدیده مذموم « خود دکتر خوانی » علاوه بر اینکه یک عارضه اجتماعی و چالش جدی فرهنگی است، در کنار آن حکایت از عقده حقارت و کیش شخصیتی داشته و معطوف به آرزوهای نارس و رویاهای نورس کودک درون ماست.
بعد از خوانش این مطلب سری به گروههایی که در آن زیست مجازی داریم بزنیم که در آن عدهای خودشیفته در پروفایل خود درست یا نادرست پیشوند دکتر را به اسم مبارک منگنه کردهاند.
از دیگر سوی ما بعضا برای احترام ویژه به رؤسای « نخود مغزِ خود » که معمولا از پلههای رانت سیاسی و جناحی پستهای حساس را تصاحب کردهاند به صورت دیمی از القاب دکتر و مهندس استفاده کرده و رؤسا را به توهم دانایی و خودبزرگ پنداری عادت میدهیم.
این در حالیست که در دنیای متمدن شرط اصلی احراز پستهای حساس سیاسی و بالای مدیریتی تجربیات قابل سنجش، توانایی حل مسئله و مدیریت بحران هاست.
( دریاچه در حال مرگ ارومیه - بندر شرفخانه - آذر 1403 )
دانشجویان پزشکی و عنوان دکتر
پسرم دانشجوی دکترای داروسازی در مرحله پایاننامه میباشد. وقتی ترم اول برای ثبت نامش اقدام میکردیم همه دانشجویان صفرکیلومتر همدیگر را با عنوان جعلی دکتر صدا میزدند. این سنت نامیمون در حوزه گروههای پزشکی از قدمتی چند ده ساله برخوردار است و مرسوم شده که دانشجویان پزشکی از همان سال اول تحصیل، خود و دوستانشان را دکتر میخوانند! و اگر کسی آنها را در جمعی دیگر این گونه صدا نزند، احتمالاً با گونهای رفتار بدوی مواجه خواهد شد که نتیجه توافقی نانوشته میان این گروههاست. در حالی که یک دانشجوی پزشکی پس از فارغالتحصیلی، پزشک عمومی و همسان با فوق لیسانس مدارج دانشگاهی است. ما بعضا برای احترام ویژه به رؤسای « نخود مغزِ خود » که معمولا از پلههای رانت سیاسی و جناحی پستهای حساس را تصاحب کردهاند به صورت دیمی از القاب دکتر و مهندس استفاده کرده و رؤسا را به توهم دانایی و خودبزرگ پنداری عادت میدهیم.
همین مشکل در رشتههای غیرپزشکی هم وجود دارد که نشان میدهد جهل نسبت به موضوع با نوعی منفعتطلبی جمعی در هم آمیخته و گروهی فرصتطلب را برانگیخته تا خود را در چارچوب همان توافق نانوشتۀ مبهم و بدون داشتن شرایط اولیه دکتر بخوانند.
( دانشگاه تهران )
دکتر یا دکترا
« دکترا، بالاترین مدرک و درجه علمی است که دانشگاهها (و نه اشخاص) به افراد اعطا میکنند و طبق قوانین ثبت احوال برخی کشورها، به خصوص در دنیای غرب لقب رسمی شمرده میشود و دارنده این درجه میتواند آن را به شکل رسمی در شناسنامه خود ثبت کند. عنوان دکتر برای کسی است که درجات عالی علمی را پیموده و به بالاترین مراحل علمی در رشته ای خاص برسد مثل دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه و غیره.
امروزه اتمام تحصیلات معیّن و نوشتن رسالۀ دکتری یا «تز» قابل قبول شرط لازم برای نیل به درجۀ دکتری است.
شرایط احراز عنوان "دکتر"
دانشگاهیان و افراد غیردانشگاهی نباید و نمیتوانند دانشجوی دکترا را دکتر بخوانند. فارغ از این که دانشجو در چه مرحلهای از دوره به سر میبرد، مادامی که مراحل زیر را به طور کامل و با موفقیت سپری نماید:
- گذراندن واحدهای درسی بین 25 تا 32 واحد درسی
- موفقیت در آزمون جامع دکتری
- تدوین پروپوزال
- تصویب پروپوزال در دپارتمان (گروه آموزشی)
- اجرای پژوهش
- تألیف متن رساله
- دفاع در حضور هیأت داوران و جلب نظر مثبت این هیأت نسبت به اصالت و کیفیت کار
دکترای افتخاری
دکترای افتخاری بدون هیچ پیششرط تحصیلاتی یا نوشتن رساله، از طرف دانشگاهها به خاطر زحمات، پشتکار و غیره به اشخاص نمونه اعطاء میگردد. افتخاری بودن دکترا میباید که در مدارک، امضا و شناسههای دیگر دقیقاً مشخص شود. در این رابطه اغلب از مخفف .Dr. h. c (Dr. honoris causa) استفاده میشود.
مشخص نکردن دکترای افتخاری طبق قوانین مدنی هر کشوری جرم محسوب میشود.
به عنوان مثال سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران، به دلیل مطرح کردن طرح گفت و گوی تمدنها موفق به اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران و دانشگاه سنت اندروز انگلستان و دانشگاه لیژ بلژیک شد.
نظرات بینندگان
یادش یه خیر استادان دوره تحصیل ما با وجودیکه هر کدام چند تالیف معتبر داشتند. فقط درکلاس با عنوان استاد خطاب میشدند ودر جامعه هم بر اساس یک قرارداد نانوشته در محاوره عمومی فقط پزشکان رابا عنوان دکتر خطاب میکردند حتی در مصاحبه های صدا وسیمای قدیم با وزرا ومدیران ارشد با وجودیکه بعضا دکترای تخصصی خود را داشتند ابدا دکتر خطاب نمیشدند واز عنوان آقا ویا خانم استفاده میشد. الان اما متاسفانه در مصاحبه ها ومیزگرد های صدا وسیما آنقدر کلمه دکتر ومهندس مبادله میشود که اصل موضوع بحث تحت اشعاع قرار میگیرد:)
حکومت ایران را همین افراد اداره می کنند
می دانید دلیل این نامیدن ها همان سرمایه ای شدن جامعه هست
وقتی مدارک علمی را با سهمیه و رانت و پول می توانی به دست بیاری کم کم تبدیل به کالا می شود و ارزش خود را از دست میده
درست است که این القاب عامیانه شده اما به خاطر ارزش آن نیست بلکه به خاطر بی ارزش شدن آن هست
یک جور طعنه و کنایه هست چون کسان بی سواد دکتر و استاد شده اند مردم به تمسخر و ساده انگاری این القاب، آنها را به هم می گویند. البته شاید برای تمسخر فرد نیست بلکه برای تمسخر این القاب است.
یعنی مردم متوجه شده اند که این القاب و مدارکشان دال بر باسوادی نیست به خاطر همین می توانند به افراد باسواد اطراف خود این القاب را بدهند