دیروز برای تهیه گاز خانگی ، سیلندر بر دوش گرفتم و به تنها نمایندگی فروش کپسول گاز مراجعه کردم. در این مکان هزینه هر عدد کپسول 75 هزار تومان است و در محلهای آزاد 150 هزار تومان به فروش میرسد.
در ازدحام جمعیت به صفی که تشکیل شده است پناه میبرم و بعد از حدود بیست دقیقه موفق میشوم کپسولی انتخاب کنم و خارج شوم و با بالا کشیدن از پلههای آپارتمان آن را نصب کنم.
دقایقی بعد متوجه پخش بوی گاز در خانه شدیم و پس از بررسی متوجه شدم که وسط کپسول گاز سوراخ است و نشتی دارد. چون بعد از ظهر تدریس داشتم و شب هم محل مورد نظر تعطیل بود آن را در راهرو گذاشتم.
روز بعد جهت تعویض مراجعه کردم و محترمانه به مسئول فروش گفتم این کپسول آسیبدیده و نشتی گاز دارد اما فروشنده بهجای عذرخواهی از این اتفاق و خطراتی که ممکن بود در اثر آن به وجود بیایید یا هزینه رفتوآمد بینتیجهای که مشتری پرداخته است میگوید: ما مسئول خرابی سیلندرها نیستیم و اگر بخواهی تعویض کنی باید دوباره هزینه آن را پرداخت کنی!
به او میگویم من فقط زحمت دو بار بردن و آوردن آن را کشیدهام و هیچ استفادهای از آن نکردهام اما با صدایی بلند بر روی حرف خودش اصرار دارد.
با خودم فکر میکنم ؛
احترام در جامعه ایرانی چقدر فراموش شده است و چطور برخی از افراد در موقعیتهای مسئولیتپذیری ساده نیز حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستند. بهجای اینکه با یک برخورد مناسب و محترمانه مساله را حل کنند، سعی میکنند با مسئولیت و رفتار نادرست از زیر بار وظایف خود شانه خالی کنند. وقتی دولتمردان در حوزههایی مانند سیاست، آموزش، بهداشت، محیطزیست و رفاه شهروندان حتی به حداقل استانداردها نیز توجهی ندارند ؛ آیا میتوان از شهروندان انتظار داشت که هنجارهای اجتماعی را بهعنوان ارزشهای اساسی خود در نظر بگیرند؟
رفتارهایی از این دست نهتنها باعث از بین رفتن اعتماد شهروندان میشود، بلکه احساس ناامیدی و خشم را نیز در افراد تقویت میکند.
البته همه میدانیم این نوع از بیمسئولیتی و بیاحترامی تنها مختص به این مورد خاص نیست. در بسیاری از موقعیتهای دیگر هم با چنین برخوردهایی مواجه شدهایم، چه در ادارات و چه در سایر مشاغل خدماتی.
حس میکنم که فرهنگ پاسخ گویی و مسئولیتپذیری کم رنگ شده و جای خود را به بی تفاوتی داده است.
وقتی دولتمردان در حوزههایی مانند سیاست، آموزش، بهداشت، محیطزیست و رفاه شهروندان حتی به حداقل استانداردها نیز توجهی ندارند ؛ آیا میتوان از شهروندان انتظار داشت که هنجارهای اجتماعی را بهعنوان ارزشهای اساسی خود در نظر بگیرند؟
در واقع، بیتوجهی مقامات به مسئولیتهایشان بهنوعی بیتفاوتی و بیاحترامی به حقوق مردم منجر شده و این رویه به مرور زمان به رفتار روزمره جامعه نیز سرایت کرده است، بهطوری که هر فرد به جای پای بندی به اصول اخلاقی و احترام به حقوق دیگران، تنها به منافع شخصی خود میاندیشد.
به نظر میرسد شکاف میان اخلاق اجتماعی و رفتارهای روزمره ما روز به روز عمیقتر میشود. از دولتمردان تا افراد عادی، همه بهنوعی در این چرخه بیتفاوتی و مسئولیت گریزی گرفتار شدهایم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به عنوان مثال آپ در سال 1389 آزمون استخدامی برگزار کرد و کارنامه آزمون نداد یا قوه قضاییه کسانی را بی گناه در زندان نگه داشت، چه کسی و یا سیستمی باید پاسخ گذر عمر و عوارض آنرا بدهد؟؟!