حادثه تلخ و جانگداز جان باختن 50 معدن کار مظلوم در معدن ذغال سنگ پی جوی طبس دل هر شنونده ای را به درد می آورد. انسان های زحمت کشی که در بدترین شرایط کاری ، در هوای سنگین ده ها متر زیرزمین در معادن ذغال سنگ با امکانات اولیه و با حداقل حقوق (ماهانه 12میلیون تومان) (1) کار می کنند در حالی که حاصل زحمات طاقت فرسایشان ذغال سنگ استخراج شده ای است که مثل یک شریان حیاتی ادامه فعالیت صنایع سنگین آهن و فولاد و نیروگاه های برق کشور به آن وابسته است. همان صنایعی که هر از چند گاه مبالغ قید شده در فیش حقوق های نجومی مدیران شان افکار عمومی را حیرت زده می کند !
به راستی این همه تفاوت و تناقض در وضع کار و اشتغال در زنجیره معدن و صنعت با کدام منطق سازگار است ؟
چرا با وقوع هر حادثه ناگوار در معادن ؛ همان مدیران و صاحبان صنایع به جای تجربه اندوزی و رفع نقایص ایمنی معادن و استفاده از شیوه های نوین استخراج و تهیه ماشین آلات مدرن ، صرفا با مصاحبه های کسل کننده و تکراری و فرار به جلو افکار عمومی و بازماندگانِ جان باختگان را می آزارند ؟!
چرا به قول سایت خبری عصر ایران؛ همان هزینه هایی که بعداز وقوع حوادث بابت تعطیلی معدن و حفاری و بیرون آوردن قربانیان بر صنعت معدن کشور تحمیل می شود قبلا صرف بهسازی و ایمنی معادن نمی شود؟
افکار عمومی انتظار دارد که دولت جدید با نگاه کارشناسی جدید مشکلات این چنینی را برای همبشه برطرف کند.
اما حادثه اخیر معدن طبس حاشیه دردآوری دیگری هم داشت که افکار عمومی را به حوزه ای فراتر از مشکلات کار معادن سوق می دهد و آن اینکه در میان قربانیان حادثه جوان نخبه ای دیده می شود که با رتبه 180 کنکور سال 90 و فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه فردوسی است و لابد به علت پیدا نکردن شغل مناسب با رشته تحصیلی خود مجبور به کار در معدن ذغال سنگ شده است.
وضعیت شادروان فرهاد پیرزاد استثنا نیست چرا که به لحاظ بازار آشفته کار و اشتغال در ایران من جمله نبودن آمارهای قابل اتکا جهت برنامه ریزی و ایجاد تعادل بین نیاز بازار کار و ایجاد رشته های تحصیلی! بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاه ها در شغل و حرفه ای مشغولند که ابدا ربطی به تحصیلات و تخصص آنها ندارد و این بدان معنی ست که بخش بزرگی از سرمایه گذاری های کلان انسانی و مادی که در بخش آموزش و پرورش و دانشگاه های ما هزینه می شود عملا به هدر می رود.
از این هم بگذریم....
در ضمیمه خبری که سایت تابناک در خصوص این جوان منتشر کرده عکس غم انگیزی هم از یک پوستر تبلیغاتی قدیمیِ یکی از موسسات مشهور کمک آموزشی کنکور جلب توجه می کند.
در متن این پوستر عکس و نام و رتبه کنکور شادروان پیرزاد همراه با لوگوی موسسه دیده می شود.
این پوستر تنها یک واقعیت را نشان می دهد و آن این است که تنها ارزش افزوده ملموسی که از تلاش تحصیلی شادروان پیرزاد به دست آمده همان استفاده تبلیغاتی است که در آن زمان موسسه از آن بهره مند شده! .
با آرزوی شادی روح همه جان باختگان حادثه تلخ معدن مخصوصا شادروان فرهاد پیرزاد (2)
(1) همشهری آنلاین
(2) تابناک کدخبر 12617554 مهر 1403
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تبعیض طبقاتی اقتصادی به آموزش رسیده به شکلی که مناطق محروم و افراد فقیر توان رقابت تحصیلی با خانواده های برخوردار و تحصیل کرده یا سهمیه دار را ندارند و این فقر در قشر آنها نهادینه شده و ادامه دارد
در گذشته کمتر اینطور بود
یکی از نکات جالب این شده است که مدارس بالاشهری و مناطق برخوردار نیز از امکانات و حتی معلم با کیفیت تر برخوردار می شوند
در گذشته کیفیت معلم ها تقریبا یکنواخت بود با توجه به روش های ناصواب استخدام معلم های بی کیفیت درست شده که الان به اجبار در مناطق فقیر جا میگیرند چون در مناطق برخوردار اولیا آنها را نمی خواهند.
این موضوع به نظرم یک پدیده جدید ناشی از استخدام های آبکی است
در دهه 70 یادم است که در جایی تقریبا از هر 48 متقاضی حقوق یکی قبول می شد البته در دهه 90 کار ساده تر شده بود.
زندگی مسیر بسیار صعبی است اگر نمیری باید یک عمر جان بکنی تا اینکه طبیعت بر توغالب شود وجانت را کامل بگیرد