امتحانات خرداد پایه های دهم تا دوازدهم دوره دوم متوسطه نظری در حالی برگزار شد که یک بار به دلیل آماده نشدن کارت ورود به جلسه و بار دیگر به علت حادثه سقوط هلکوپتر رییس جمهور و همراهان با تغییر در برنامه امتحانات همراه شد. اعلام نتایج امتحانات نهایی نیز با تاخیر و چالش های متعددی انجام شد.
بررسی علت به وجود آمدن این مشکلات حتما در دستور کار کارشناسان محترم حوزه سنجش و پایش کیفیت آموزش قرار می گیرد و آسیب شناسی آن خارج از نشست های تخصصی امری منطقی و پذیرفته شده نیست .
اما اکنون که وزیر آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفته و در ابتدای وزارت خویش میراث دار وضعیت نامطلوب آموزش و پرورش کشور می باشد و در حالی که اکثریت مسئولین اسبق ادارات کل استانهای مختلف وعده حمایت و یاری رساندن به آقای کاظمی را داده اند ،امید می رود نگاه ویژه ای به وضعیت میانگین نمرات امتحانات نهایی به عنوان یکی از شاخص های مهم ، ایجاد شده و به سمت ارتقا کیفیت آموزش گام برداشته شود.
پس از اعلام حمایت مدیران کل و روسای اسبق ادارات روابط عمومی ، اکنون وقت آن است معاونین و کارشناسان آموزش متوسطه و ابتدایی اسبق وزارتخانه و ادارات کل نیز وارد میدان شده و وزیر جدید و تیمش را در جهت بالا بردن کیفیت آموزش تنها نگذارند. اینکه میانگین نمرات امتحانات نهایی سه رشته تجربی و ریاضی و انسانی حدود ۱۰ باشد برای هیچ یک از دلسوزان آموزش کشور پذیرفته نیست.
کمبود نیروی انسانی، به کار گیری دبیران مرتبط ، افزایش امکانات آزمایشگاه مدارس، تغییر نگاه مدیران مدارس از رویکرد صرفا پرورشی و انقلابی به رویکرد آموزشی و تربیتی ، افزایش تعداد مدارس و کلاس ها به منظور کاهش میانگین تعداد نفرات در کلاس ، بازنگری محتوای کتب درسی و .. از جمله چالش هایی هستند که از سوی کارشناسان به عنوان عوامل موثر در جهت بالا بردن میانگین نمرات امتحانات به آنها اشاره می شود.
علاوه بر کلیه موارد فوق باید توجه نمود شناخت ویژگی های نسل جدید که به نسل z معروفند و به متولدین سالهای ۷۵ تا ۸۹ اطلاق می شود و اکنون بخش اعظم دانش آموزان و قسمتی از دانشجویان کشور را شامل می شوند برخلاف انتظار تا کنون مغفول بوده و در دستور کار قرار نگرفته است (و یا اعلام نشده است. ) جالب است بدانیم در حوزه کسب و کار ،چه در سطح بین المللی و چه در سطح کشور در دوره های بازاریابی و فروش تلاش هایی در جهت معرفی خصایص این نسل به عنوان قسمتی از جامعه مشتریان (حدود ۳۰٪ ) انجام شده و ویژگی های نسل z به عنوان مشتری در دوره های آموزشی مارکتینگ مورد بررسی قرار می گیرند اما در آموزش و پرورش که بخش اعظم دانش آموزانش (حدود ۶۰ ٪) در این تقسیم بندی قرار می گیرند ، هنوز پژوهشی با هدف شناخت و معرفی این نسل به معلمین و مشاورین و رفع چالش های احتمالی در مدارس صورت نگرفته است .
مردم به عنوان ذی نفعان مدارس ، به اصلاح وضعیت موجود و ارتقا شاخص ها امیدوارند و با شروع به کار آقای کاظمی این امید را در ایجاد تغییرات و روششناسی علمی و یافتن راهکارهای اثربخش ایشان جست و جو می کنند.
در این راستا هسته های کارشناسی میتوانند با تکیه بر تجارب خود به تیم جدید یاری رسانند تا کیفیت آموزش و در پی آن نتایج امتحانات در سال تحصیلی آینده از رشد قابل قبولی برخوردار باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
۱. مدیران بی سواد و آمارساز
۲. ظاهرگرایی و صوری کاری در همه جا
نشان دادن صوری خوب بودن در کارنامه ها به خصوص در ابتدایی
۳. کلاس های شلوغ
باعث خجالت است که بعد از ۴۵ سال هنوز کلاس های بالای ۲۰ نفره تا حتی ۴۰ نفر داریم
اگر حکومت شاه بود هم چنین وضع داشتیم؟!
۴. وجود مدارس متفرقه و غیرانتفاعی
۵. بی سوادی والدین
۶. فقر فرهنگی و مالی والدین
۷. نبود ملی گرایی و حمیت ملی
۸. توجه به مغزشویی به جای کیفیت.
انجام مراسم ها مهمتر از درس.
دهه فاطمیه، دهه فجر، دهه زجر، دهه ...
۹. نبود امکانات
۱۰. آسان گیری در ارتقاع به پایه بالا
دانش آموزانی در پایه های بالا پیدا شده اند که سواد خواندن و نوشتن ندارند
۱۲. کم شدن احترام از طرف اداره و مردم به معلم
۱۴. حقوق بخور و نمیر معلم ها
۱۵. عدم توجه به معلم های واقعی و دانستن معلم خوب در میزان ساعات ضمن خدمت و کارهای صوری
۱۶. برنامه ریزی و بودجه بندی درسی وقت پر کن به جای کیفیت مدار
۱۷. وجود درس های مذهبی وقت گیر و غیرلازم مثل قرآن و هدیه و عربی
۱۸. بی سوادی کسانی که کتاب ها را تهیه می کنند
در تمام مقاطع و پایه ها دیده ام که می گویم فهرست بندی ضعیف، مطالب غیرلازم، شلوغ کردن کتاب
۱۹. معلم های ضعیف و بدون ایده و فکر و خلاقیت که به واسطه های رانتی مانند سهمیه های مختلف، نهضت، طرح امین، سرباز معلم وارد می شوند یا در دانشگاه فرهنگیان ثبت می شوند و دانشگاه فرهنگیانی که تبدیل به پادگان شده و می خواهد با چهارتا کتاب معلم بسازد
۲۰. طرح های مسخره و شلوغ کاری هر روزه که وقت معلم را می گیرد و فقط برای متولی آن رزومه و عایدی دارد
و ....
متغیر دگرگون ساز زمین و آسمان است چه رسد به شما.
همه و کسانی هم که خودشان یا فرزندانشان از سهمیه استفاده کرده اند یا خواهند کرد باید برای برچیدن این امر فسادزا بکوشند این یک امر ملی است
این سهمیه ها یک موضوع کثیف بود که توسط حکومت شکل گرفت تا بتواند ساختار اداره حکومت را طوری بچیند که مطیع و مدیون باشند و همچنین از ورود افراد کاردان و ملی و درست به سطوح حکومتی جلوگیری کند
این کار یک نقشه شیطانی بود
یعنی دیدن پیچش مو نه خود مو.
البته این تحصیل با ادامه آن در دانشگاه، توانایی فرد را برای رسیدن به موارد مهم بیشتر می سازد.
خیلی از بیسوادان ثروتمند هستند اما همه تحصیل کرده ها ثروتمند نیستند.
آنان پشتوانه رسیدن جامعه به توسعه پایدار و دموکراسی در خور انسان هستند.
برای همین تا توان هست باید خواند.
هیچکدام از مواردی که فرمودید با درس خواندن محقق نمی شود که اگر محقق می شد تا حالا می بایست تحصیل کرده ها بهترین زندگی را به لحاظ مادی وغیر مادی داشته باشند درحالیکه با سیل تحصیل کرده های بیکار وگرسنه مواجهیم سخنان شما بیشتر شعار گونه هست وقابل پذیرش نیست
یعنی چی ۱۲ سال از عمر آدم ها را می گیرند بدون هیچ سودی
در کشورهای خارجی ابتدا ۶ کلاس وجود داشت بعد دیدن بچه ها بعد از آن بیکار و مشکل زا می شوند ۳ سال دیگر اضافه کردند
و بعد چون دیدن باز هم فایده نداره ۳ سال دیگر اضافه کردند یعنی ۶ سال اضافه را برای مشغول کردن بچه ها و مردم درست کردند حالا به نظرتان کار درستی بوده؟
حداقل در کشورهای دیگر زبان انگلیسی را خوب یاد میگیری اینجا چی فقط مغزشویی هدف است
اما الان چی، در هیچ کدام از درس ها فرد مهارت و سواد خوبی کسب نمی کند خب معلوم است زده میشه
از این نظر آموزش و پرورش بعد از انقلاب به خصوص با معلم های سهمیه ای ضربه بدی به مدرسه زدند
همچنین همین سهمیه بازی و دانشگاه های پولکی در همه جا باعث شد دانش آموزان بی انگیزه شوند وقتی می بینند که فردی که دست چپ و راست خود را بلد نیست و به زحمت به دیپلم رسیده با سهمیه راحت می رود دانشگاه و بعد راحت استخدام می شود
خب مشخص است ارزش درس و دانشگاه همه چیز به فنا می رود
پس ارزشی در درس خواندن با این وضع وجود ندارد
این تبعیض ها خود عامل مهمی در بی انگیزگی درسی است
جمهوری اسلامی درس و دانشگاه و آینده ملت را با سهمیه کاری و تبعیض ها و دانشگاه ای پولکی در هر دهکوره ای نابود کرد
در کشورهای پیشرفته فرد تا دیپلم مهارت لازم در بازار را یاد گرفته
و دانشگاه خیلی برای پول و شغل نیست. کسانی که دنبال پول و شغل اند تا دیپلم مهارتی یاد میگیرند و وارد کار می شوند
افرادی که وارد دانشگاه می شوند به علاقه است و فرد باید برای خود نخبه و اهل درس باشد
اما در ایران تبعیض های سهمیه ای ایثارگری و .. و دانشگاه های قلکی و پوشالی باعث شد هر فردی که آ را از ب تشخیص نمی دهد لیسانس و ارشد و دکترا بگیرد و همین افراد وارد ساختار اداره و دانشگاه و مدرسه کشور شدند و همه چیز را نابود کردند
مثلا فکر کنید کسی که به زحمت دیپلم گرفته با سهمیه های مختلف الان دکترا دارد و با همین سهمیه همین فرد مثلا الان مدیر کل فلان قسمت شرکت نفت شده، وزیر شده، علی کردان شده و ...
چه بلایی این حکومت سر جامعه ایران آورد که اگر همین الان هم شایسته سالاری بیاد تا ده ها سال شاید روال عادی نشود
شعبه 42 دیوان عالی کشور بر عدم امکان اطلاق قانون به مصوبات عالی انقلاب فرهنگی رای داد.
"اطلاق قانون یا تعمیم آن به مقررات وضع شده توسط سایر واحدهای دولتی از جمله مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنای حقوقی و وجاهت قانون از منظر قانون اساسی ندارد. لذا، این قبیل مصوبات بر فرض صلاحیت مقررات گذاری در ردیف تصویبنامهها و آییننامههای دولتی به شمار میرود و در صورت عدم مغایرت با احکام شرع مقدس و قوانین موضوع و خارج نبودن از حدود اختیارات قوه مجریه به تشخیص مراجع و مقامات ذیصلاح معتبر و متبع است".
در تاریخ از این دوران به عنوان یکی از زیان بارترین و خجالت آورترین دوران یاد خواهد شد
بعد گند می زند به کل ساختار و اگر حوصله نشستن روی صندلی را نداشت یه روز گندش در میاد و اختلاس (دزدی دولتی)