زبان در دهان ای خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیله ور؟
اگرچه پیش خردمند خامُشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
( سعدی )
برخی سخنان و یا امثال به غلط ساخته شده ، به غلط استمرار یافته و البته راهنمای عمل بسیاری در جامعه ی ایرانی قرار گرفته است .
« از ميان انبوه امثال مي توانيم اساسي ترين مفاهيم فرهنـگ سياسـي، اجتمـاعي، اقتصـادي، و آموزشي را استخراج و استنباط كنيم. از اين رو، مطالعة مـردم شناسانه، جامعـه شناختي، و تاريخي امثال، براي محققان اين رشته ها، روشن كنندة بسياري از حقايق خواهد بـود؛ زيرا سال ها بايد از عمر ملتي بگذرد تا آن كه بر زبان مردم جاري شود و بسياري از مثل هاي كهن را مي يابيم كه امروزه نيز جاري است. اين نكته مبین ايـن واقعیت است كه بسياري از عادات و خلقيات امروز مردم ما شبيه به عادات و رسوم قرن ها پيش اسـت (ذوالفقاري، 29 :1386 )
بارها دیده و شنیده و خوانده ایم که :
« سکوت سرشار از ناگفته هاست ».
این جمله هیچ گونه بار علمی ، فلسفی و حتی تاریخی ندارد اما بدون تردید حامل و عامل به دو عنصر مهم است :
« ترس و تایید » .
فردی که کنش خلاف و یا غیرعقلانی انجام می دهد به طور طبیعی منتظر واکنش پیرامون و اطرافیان است .
اگر این فرد متخلف بازخوردی دریافت نکند و کسی حرکت و یا سخن او را زیر ذره بین « نقد » قرار ندهد به صورت کاملا طبیعی در می یاید که کارش درست است و همان رفتار یا کنش را بلکه با شدت و حدت بیشتر ادامه خواهد داد .
این وضعیت اگر در بلند مدت ادامه داشته باشد و مخالفتی از پیرامون خود دریافت نکند ؛ به تدریج به یک « هنجار » و « قانون نانوشته » تبدیل می شود .
مقصران و بازیگران اصلی ترسیم این وضعیت بیمار و پلشت هم کسانی خواهند بود که با « سکوت » خود با نخستین عامل و طراح هم دست بوده اند .
این به معنای دقیق نشانه ی عدم توسعه یافتگی جامعه و رسوخ رفتار توسعه نیافته در رفتار واحدهای سازنده یک جامعه است .
این روزها و در رسانه ها و در فضای مجازی ؛ نام هایی به چشم می خورند که هیچ نام و نشانی از آنان در حوزه « پرسش گری و کنش گری » در عمر دولت سیزدهم ثبت و ضبط نشده اما بر حسب « تغییر شرایط » اکنون آفتابی شده اند .
البته اگر به سراغ این گونه افراد بروی و دلیل سکوت کردن شان را جویا شوی سعی می کنند با کلمات و عبارات عامه پسند و فریبنده ، عمل خود را به گونه ای توجیه کنند و به همان امثال و حکم به غلط باب شده در فرهنگ و منش ایرانی استناد کنند و این که مثلا یک دست صدا ندارد . با یک گل بهار نمی شود .
عملکرد این گونه افراد و جریان ها باید بدون هر گونه تعارف ، ملاحظه و سیاسی کاری مورد نقد بی رحمانه قرار گیرد .
این ها باید بدانند و بفهمند که سکوت هم هزینه دارد و در ترسیم و استمرار وضعیت پیشین نقش اول داشته اند .
بدون تردید ؛ « ساختار درست » توسط « آدم های درست و تربیت یافته » طراحی و اجرا می شود و مهم تر از آن به صورت « درست » نگهداری می شود .
« خودمداري و مشاركت گريزي، جبرباوري، سنت گرايي، سرسپردگي و نوميدي، توجيه گري، اقتدارگرايي، و هراس افكني از برجسته ترين مؤلفه ها و پيش زمينه هاي استبدادپذيري اند كـه در امثال و حكَم فارسي بسامد فراواني دارنـد و از ژرفناي استبدادزدگي فكري ايرانيان حكايت مي كنند، اما استبداد در تاريخ ايران اغلب داراي زمينه هاي فرهنگي بـوده اسـت و پيش از آنكه اقتدارگرايي خودكامگان در كار باشد، فرهنـگ و بـاور مردمـان زمينـة بروز استبداد را فراهم كرده است. امثال و حكم به عنوان فشرده ترين هنر زبـاني كـه ذهـن تـودة مردم را نمايان مي كنند و كاركرد اقناعي زيادي دارند از مهمترين عوامل پـرورش فرهنـگ استبدادي در ايران بوده اند (پورعظيمي و قهرماني ارشد، :1391 92).
خوشبختانه و بر خلاف گذشته ؛ « فضای شبکه های اجتماعی » مانند کارکرد « آیینه » طوری است که عملکرد و گفتار اشخاص بلافاصله در آن ضبط و ثبت می شوند و دیگر نمی توان آن را انکار کرد .
کسی که بخواهد به قول معروف « زرنگی » کند و تصویری خلاف آن چه خودش ساخته عمل کند دیریا زود از حوزه عمومی و افکار عمومی خط می خورد و نمی تواند بر محیط و دیگران تاثیرگذار باشد و به طور طبیعی حذف می شود .
هنگام انقلاب مشروطیت افرادی به اسم و رسم « مجاهدان روز شنبه » پیدا شدند که از حاصل کوشش و مجاهدت دیگران بالا رفتند و برای خودشان نام و نانی فراهم کردند اما اکنون اگر نگوییم ناممکن بلکه بسیار دشوار خواهد بود و دیر یا زود واقعیت برای عموم عیان خواهد گردید .
پرسش گری و کنش گری در « حوزه عمومی » می باید که در این جامعه به یک « فرهنگ غالب و پیش رونده » تبدیل شود .
آن هایی که بحث های انحرافی مانند « تغییر ساختار » را مطرح می کنند ؛ هنوز شناختی از جامعه ایران ندارند اما باید بدانند که در زمان انقلاب مشروطیت ، انقلاب 57 و... ساختار قدرت دچار تغییرات کاملا بنیادین شد اما هنوز جامعه ایرانی به آن تحول لازم دست نیازیده است و وارد الفبای « دموکراسی » هم نشده است .
بدون تردید ؛ « ساختار درست » توسط « آدم های درست و تربیت یافته » طراحی و اجرا می شود و مهم تر از آن به صورت « درست » نگهداری می شود .
آلبرکامو در کتاب « هنرمند و زمان او » چنین می گوید :
« نیروهای استبداد امروزه به راه تکامل رفته اند و در برابر آنها سکوت و حتی بی طرفی درست نیست. باید تکلیف خود را معین کرد، یا با آنها بود یا در برابر آنها.
آزادی ها را یکایک و با تحمل رنج و مشقت باید به چنگ آورد » .
نظرات بینندگان
جسارتا بهتر است به جای واژه بی تعارف واژه دقیق بدون مجامله یا مداهنه یا مصانعه متایقه( از ریشه تقیه) استفاده شود.
آقای داود
سخن شما صحیح است .
به جهت پر کاربرد بودن واژه « تعارف » در فرهنگ ایرانی از آن بهره جستم .
پایدار باشید .
به جای آن رو در بایستی را جایگزین می کنم.