اوضاع رقتبار امروز آموزش و پرورش، حاصل سوءمدیریت و خباثت و خیانت مدیران دیروز است. در دهههای اخیر همواره شاهد اُفت آرام و مدام کیفیّت آموزشی و نارضایتی مردم از کارکرد مدارس بودهایم. این در حالی است که در پی همگانی شدن آموزش و گسترش دانش و آگاهی در دهههای ۴۰ و ۵۰ و حتی اوایل دهه ۶۰، نشانههای امید به بهبود همه جانبه از طریق آموزش و پرورش و لبخند رضایت از مدارس در چهرهی مردم موج میزد. اما اینکه چرا و چگونه آن همه امید و رضایت تدریجاً جای خود را به یأس و ناخشنودی داد، به اُفت کیفیّت آموزشی و خروجی بیفایده و رفتار زیانده مدارس برمیگردد. اُفتی خسارتبار که در واقع آواری قابل رویت از سقوط آموزش و پرورش از سرستونهای بلند و خوشنقشِ دروغ است.
این یادداشت بر آن است که سهم مدیران دروغگو و دغلباز و آمارساز در نابودی کیفیّت آموزشی را با ذکر نمونه، مکشوف و خطر دروغگویانِ دارای رزومهی پر و پیمان! را گوشزد نماید.
در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد مورد داشتیم که به یمن برخورداری از سیمای سیستم پسند و حاکمیت نظام اداری ظاهر بین و با دخالت و سماجت و حمایت افراد خارج از سیستم آموزشی، خیلی سریع مسیر ترقی را پیمود و از مربی گری پرورشی در مدرسه به وردستی حراست اداره رسید و بعد، به ریاست اداره آموزش و پرورش شهرستانی محروم و فقرزده منصوب شد تا دوره ی آزمون و خطا را بیدردسر در آنجا سپری کند و رزومهای به ثبت رسانَد و موقعیتهای بهتر برایش پدید آید که آمد! او در آن جایگاهها به زودی به راز و رمز ارتقاء در سیستم کمیتگرای آموزش و پرورش پی برد و شدیداً به آمارسازی و عددسازی روی آورد طوری که از همهی معلمان منطقه درصد قبولیِ بالایی میخواست و بر سر این موضوع، حتی با تک تک معلمان به طور انفرادی وارد چانهزنی میشد. حتی معلمان سرسخت را که نمیخواستند به راحتی تسلیم شوند و کیفیّت را فدای کمیّت کنند، در پشت درِ بسته اتاق ریاست لای منگنه میگذاشت و اقناعشان میکرد که به خواستههایش تن دهند! اما پروژه خود را چنان با دقت و ظرافت پیش میبرد که جای افزایش برای سال یا سالهای بعدی نیز باقی بماند و روند رشد نمودارهایش همواره سیر صعودی داشته باشند و دفعتاً سر به سقف صد نسایند و به بنبست نرسند و یا دچار نوسان افت و خیزِ رتبه سوز نگردند.
جالبتر اینکه وی هر مقدار افزایش سالانهی درصد قبولی را -که اغلب تحت فشار مستقیم خودش محقق میشد- رشد کمّی مینامید و برای اعتباربخشی به اعداد و ارقام ساختگی و رشد فرمایشی و نمودارهای نمایشی خود، سند دیگری از معلمان میخواست و در موقع چانهزنی بر سر درصد قبولی، به آنان القا میکرد که در بذل و بخشش نمره، در اعداد ۱۱،۱۰ متوقف نشوند و نمرات بالاتر اعطا کنند که نه تنها هیچ خرجی ندارد، بلکه آنها را از انگ و ننگ کمیّتگرایی هم مصون میدارد! وی افزایش میانگین نمرات کلاسی و مدرسهای و منطقهای را رشد کیفی قلمداد میکرد و در نزد فرادستان، ژست مدیریت بینقص به نمایش میگذاشت و امتیاز نیز میگرفت.
غافل از آن که :
مدرسه جای علماندوزی و مهارتآموزیست نه ترسیم نمودارهایی با ستون های بلند.
او در تمام سالهای خدمت خود مدیر ماند و به سمت مدیرکلی هم رسید. امروز یکی از حیاتیترین اقداماتی که باید در حوزه آموزش و پرورش انجام پذیرد، نجات نهاد رسمی تعلیم و تربیت از آفات دروغ است.
میتوان او را یکی از معدود پیشگامان تخریب کیفیّت آموزشی از طریق ترغیب زیر دستان به کمیّتگرایی دانست. او و امثال او در سراسر کشور دانسته یا ندانسته، کیفیّت آموزشی را سالها با تیغ آمارهای جعلی و دروغین بر پای کمیّتهای پوچ و بیارزش ذبح کردند تا مستندات لازم برای ارتقاء در این سیستم کمیّتگرا را جمع و برای خود رزومهسازی کنند.
این چنین افرادی، چه بسا بسیار پاکدست هم باشند و دست و دهان خود را به مال ناپاک نیالایند اما این فقط حرص نان نیست که انسانها را به ماراتن تصاحب پست و مقام فرامیخواند. بلکه محرکی قویتر از آن نیز وجود دارد که روان برخی از انسانهای فاقد صلاحیت را درگیر خود میکند؛ و آن، شهوتِ شهرت و سائقهی کسبِ نام و نشان است.
مورد داشتیم که آرزو میکرد فقط شایعه شود که او فرماندار میشود و بعد، از پست ریاست عزلش کنند!! جالب است که استارت چنین شایعاتی را هم خودش میزد و حرف در دهان افراد میگذاشت و بهره برداری لازم را هم میکرد.
امروز یکی از حیاتیترین اقداماتی که باید در حوزه آموزش و پرورش انجام پذیرد، نجات نهاد رسمی تعلیم و تربیت از آفات دروغ است. این، ممکن نیست مگر با پالایش و پیرایش نظام آموزشی از سلطهی دروغ گویان و تفکّرات کمیّتگرا و خودداری از سپردن سکان این نهاد زیربنایی به افرادی که برای ارضای نفس شهرتطلب خود و کامروایی فردی دست در آمار و ارقام میبرند و در عددسازیهای دروغین ید طولایی دارند.
امروز بدون تردید آموزش و پرورش کشور به یک جراحی دردناک نیاز دارد؛ اولاً رسالت ستادی وزارت باید به تیمی سپرده شود که تنها دغدغهشان مطابقت دادن خدمات آموزشی و پرورشی با نیازهای واقعی جامعه و برقراری رابطه معنادار بین محتوا و کاربرد و برآورنده خواست مردم باشد؛ آموزش و پرورشی که تولید مهارت کند و اشتغال آفریند و به بهرهوری در فناوری و تولید بینجامد. همان چیزی که درستترین تعبیرش، کیفیّت است که رضایت گیرندگان خدمات آموزشی نیز در آن است.
چون روز روشن است دلیل اینکه مردم برای دریافت خدمات آموزشی مورد نیاز خود به آموزشگاهها و کارگاه های خارج از سیستم آموزش و پروش پناه میبرند، این است که کمترین رضایت نیز از طریق آموزههای مدرسه حاصل نمیشود. چرا که همه چیز در مدرسه در کمیّتها خلاصه شده و از کیفیّت مورد انتظار مردم خبری نیست.
اما کمیّتگرایی در آموزش و پرورش فقط به موضوع نمره و درصد قبولی خلاصه نمیشود.
وقتی کار انجام نمیگیرد اما نمودارها سر به آسمان میساید، وقتی کسی به خاطر برجای ماندن رسالت ذاتیاش بازخواست نمیشود، وقتی مهارت در ارائه مستندات دروغین امتیاز میآورد، میتوان از مهارت دستکاری در تمام معیارها و مؤلفهها و شئونات مدرسه بهره برد. کمبود مدرسه و کلاس درسی به اندازهی سه-چهار برابر مدارس و کلاسهای فیزیکی موجود و باب شدن مدارس دو نوبته و تراکم ۴۰ نفره کلاسهای درسی نیز حاصل همین تفکر کمیّتگراست که همواره رویکرد صرفهجویانه نسبت به هزینههای آموزش و پرورش داشته و سهم سبد تربیتی را قطع کرده و مدارس را فقیر و مفلس نموده و بستر تربیت را پیوسته کوچک و کوچکتر کرده است.
کمبود دهها هزار نفری معلم نیز ثمره شوم همین تفکر است. انباشت مواد درسی متعددِ غیرکاربردیِ غیرضرورِ مزاحم در برنامه آموزشی نیز از شاهکارهای ذهنی صاحبمنصبان کمیّتگراست. آنها با اتکا به ذهن کمیّتگرای خود گمان میکنند که هرچه تعدد مواد درسی بیشتر باشد، برنامه آموزشی نیز غنیتر خواهد بود غافل از اینکه لازمهی دست یابی به کیفیّت بالا در آموزش و یادگیری هر مطلب و مهارتی، داشتن حق انتخاب آزاد و تمرکز بر موارد محدود و معدود است. بنابراین برای بازگرداندن کیفیّت به نهاد آموزشی، تنُک کردن برنامه آموزشی و حذف مواد و محتوای مزاحم نیز از ضروریترین و فوریترین اقداماتیست که در جراحی آموزش و پرورش کشور باید مد نظر قرار گیرد.
اکنون شنیدهها حاکی از این است که در آستانه تشکیل کابینه دولت جدید، افرادی از قماش کیفیّتستیزان برای جلوس بر صندلی وزارت آموزش و پرورش خیز برداشته و با اتکا به رزومههای استوار بر ستونهای بلندِ نمودارهای دروغین، در حال شایعهپراکنی و خودنمایی هستند.
لذا از رئیس جمهور محترم منتخب که با شعار تحولخواهی و اصلاح امور، اعتماد مردم را به خود جلب کرده است، انتظار میرود که فرصتطلبانِ جویای نام و نان را به کابینه راه ندهند و از کمیّتگرایانی که با آمارها و نمودارهای دروغین برای خود رزومهسازی نموده و کیفیّت آموزشی را زیر آوار سرستونهای خوشنقش خود دفن کردهاند، حذر کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی کسی که به واسطه زیراب زدن و بسیجی و ایثارگری میشه معلم پرورشی دیگه میشه همین
اکثر بالادستی ها از همین دست آدم ها هستن
این ها اکثرا اصلا در حد آموزش و پرورش نیستن بسیار بی سواد اند و ....
مایه خجالته چنین افرادی میتونند به این مقام ها برسند و این نشون دهنده وضع بد حکومت است
مورد داشتیم که به روش مشابه و از طریق همان بیسوادها به پستهای وزارتی رسید و سالهای سال برای مدارس کشور تصمیم گرفت اما از نوشتن یک جمله درست، عاجز بود!!!