«هیچکس گناهکار نیست، هیچکس. میگویم هیچکس. من آنان را ضمانت میکنم. سخن مرا باور کن دوست من، زیرا من قدرت آن را دارم که لبانِ مُفتری را مُهر کنم. برای خود چشمان شیشهای تهیه کن و مانند سیاستمداری سیّاس، تظاهر کن که چیزهایی را میبینی که نمیتوانی ببینی.»
شاه لیر- ویلیام شکسپیر
مرکز آمار ایران گزارشی از وضعیت تورم را در خردادماه سال ۱۴۰۳ را اعلام کرد که برابر آمار و ارقام منتشرشده، بیشترین نرخ تورم ماهانه در خردادماه امسال مربوط به «استان هرمزگان» بود. بهطوریکه نرخ تورم ماهانه این استان در خردادماه رقم ۳.۷ درصد را به ثبت رساند.
یک روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری در هفت تیرماه ۱۴۰۳ که در تقویم به نام روز «قوه قضاییه» ثبت شده است «سعید اطمینانی» رئیس دادگستری شهرستان خمیر نیز در یک نشست خبری گفته بود: در یک سال گذشته «سه تن و ۹۴۴ کیلوگرم مواد مخدر» و «یکمیلیون و ۱۵۳ هزار لیتر سوخت قاچاق» جمع آوری شده است. آماری که شاید بهاندازه یک اختلاس عظیمالجثه مهم و شگفتانگیز میتواند باشد!
در همین روزهای داغ انتخابات و میان جنجال و تبلیغات برای جمعآوری آرا ؛ یک «دانش آموز پایه هفتم» این شهرستان که اقدام به سوخت بری میکرد در اثر واژگونی خودرو حامل سوخت قاچاق همراه با راننده جان خود را از دست داد.
من معلم نزدیک به ده دانشآموز را به خاطر میآورم که در سالهای گذشته در حین سوخت بری دچار سانحه شدهاند و جان خود را از دست دادهاند.
به گفتهی یکی از شوراهای محلی این شهرستان حتی اگر ده ها تن دیگر نیز کشته شوند قاچاق پدیدهای است که ادامه پیدا میکند و بخش بزرگی از دانش آموزان این نقطه جنوبی کشور با آن سروکار دارند.
در این عصر ارتباطات بریدههای فیلم و کلام نامزدها در فضای مجازی توجه همه را به خود جلب میکند. چه آنها که تمام مناظرهها را دنبال کردهاند و چه آنها که تصمیم گرفتهاند گفت و گوها را نبینند!
هر کس رئیس دولت چهاردهم شد آیا میتواند وعدههایی را که در تلویزیون و مناظرهها فریاد زده است عملی کند؟ احترام به معلمان، اشتغال مردم، مذاکره یا قهر، رفع تحریم یا مقاومت!
جامعهای که تورم امان از شهروندانش گرفته است و جان دانشآموز پایه هفتم بهراحتی آب خوردن به پایان میرسد. جامعهای که مدارس دولتی و معلم و فرهنگ و محیط زیست اش فراموششده است چگونه میتواند با همدلی و همراهی و «انتخاب درست» دست به تغییر بزند ؟
شاید حقیقت این باشد که مردمانی شدهایم که قانون را، فرهنگ را و اقتصاد و رشد را هر جا به صلاح مان باشد به سود خود مصادره میکنیم و این اتفاق را در مبحث انتخابات نیز شاهد هستیم.
نه میدانیم هواداری چیست و نه می دانیم مطالبه گری کدام است ؛ تنها به انتشار متنهایی نوشته شده توسط دستهای پشت پرده بدون تعقل بسنده میکنیم.
انتخابات بهسان یک نمایش تراژدی است که به تقلید از واقعیت اجرا میشود و آنان که هدف موردنظرشان شکست میخورد پایانی ناامیدکننده را پیش رو میبیند و بدا آنان که فرد موردنظرشان نیز پیروز میشود درمییابند که فریبخوردهاند! چنانچه در دولت یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز شعارها به سرانجام نرسید.
شاید گناه گناهِ آنان نیز نباشد و تا زمانی که جامعه «مطالبه گر» و حساس نسبت به مسائل جاری نشود همچنان فقر و عقبماندگی سهم ما باشد.
تردیدی نیست در یک شهر بندری که به پایتخت اقتصاد ایران مشهور است قاچاق نباید اشتغال عمده مردم باشد و رونق و توسعه باید پررنگ و نمایان باشد.
اگرچه از قطار خالی سیاست دل پری داریم اما در یکقدمی مانده به انتخاب رئیسجمهور یاد این شعر اخوان ثالث میافتم که:
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟/ در اجاقی طمع شعله نمیبندم/ خردک شرری هست هنوز؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان