صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

هر گونه مدل توسعه در ایران بدون توسعه فرهنگی و اولویت داشتن آن محکوم به شکست و تکرار چرخه ی تاریخی شورش ، سکوت و خودزنی خواهد بود

دیکتاتورهای کوچک و توهّم رنسانس !

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

... من بارها با ارباب راجع به مسائل دربار صحبت کرده ام ( برادرم بعد از انتصابش به نخست وزیری همواره موقع نام بردن از شاه ، لقب « ارباب »  را به کار می گرفت ) و بیش از هزار دفعه به او تذکر داده ام که اگر بنا است با فساد مبارزه شود بایستی این کار را از خانه خود آغاز کند و در وهله اول نیز با قاطعیت به حساب و کتاب خانواده اش برسد ...

 در سال 1975 که تحقیقات سنای آمریکا نشان داد : میلیون ها دلار رشوه از سوی کمپانی های آمریکایی به مقامات سرشناس کشورهای جهان پرداخت شده ، و در این میان اقلام هنگفتی نیز به دست خانواده سلطنتی ایران رسیده ، ارباب به من گفت که : مساله ای نیست و فکر می کند برادران و خواهرانش مثل هر کس دیگری حق داشته باشند دست به معامله بزنند و برای گذران زندگی خود بکوشند .

 او معتقد بود که در حال حاضر دریافت کمیسیون در معاملات گوناگون همه جا مرسوم است و یک امر طبیعی محسوب می شود ... »

{ پاورقی : شاه در مصاحبه با « الیویه وارن ( خبرنگار فرانسوی ) که ترجمه فارسی آن در کتابی تحت عنوان « شیر و خورشید » در سال 1356 به چاپ رسیده ، عینا به همین مضمون اعتراف کرده است ( صفحه 214 ) - م . }

در جواب برادرم گفتم : « همین مساله به خوبی نشان می دهد که شاه واقعا نمی تواند تفاوت بین حق دلالی و رشوه خواری را درک کند » .

و امیرعباس پس از تایید گفته ام ، افزود : « ... ولی او سرانجام استدلال مرا پذیرفت و به من ماموریت داد تا ضوابطی برای فعالیت های خانواده سلطنتی تدوین کنم که طبق آن هیچ کدام شان حق نداشته باشند در معاملاتی که مربوط به دولت است دخالت کنند ، برای وزرای مختلف توصیه بنویسند ، وزرا را برای امور مربوط به خودشان تحت فشار قرار دهند ، تصدی مقامات رسمی را به عهده بگیرند ، و...

  اما متاسفانه  باید بگویم که پس از تهیه و تنظیم این ضوابط ، هر موقع از شاه خواستم تا مفاد آن را به اطلاع عموم برساند ، از این کار طفره رفت و از من خواست کمی صبر کنم . تا جایی که هنوز هم نتوانسته ام بفهمم که دلیل تعلل او چیست ؟ ... »

اعلام ضوابط مربوط به فعالیت های خانواده سلطنت تا اواخر 1978 ( اوائل آبان 1357 ) به تاخیر افتاد و هنگامی مفاد آن به اطلاع عموم رسید که اکثر اعضای خانواده سلطنت از کشور خارج شده بودند .

فریدون هویدا ، سقوط شاه ، ترجمه : ح . ا . مهران . چاپ سوم 1365 ، تیراژ 10250 ، موسسه اطلاعات ، صفحات 29 تا  30

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

***

نوری :

جناب آقای شمس . من اصلا فلسفه نوشتن هر کلمه توی یک خط را نمی فهمم. متن های طولانی شما که توی هر خط یکی دو کلمه نوشته شده است آزار دهنده است و پیام های بقیه دوستان در لابه لای پیام های شما گم می شود .

جلیل شمس :

سلام

هر کسی سلیقه نوشتاری خود را دارد ، قرار نیست آنچه شما محترم می فهمید من بنویسم .

نوری :

عزیز برادر . توی کانال خودتون هر جوری دلتون می خواد بنویسید .

اینجا گروهی عمومی است که همه دارن استفاده می کنند .

روزانه بالای 30 تا پیام از شما توی این گروه میاد که هر پیام هم حداقل سی چهل خط است.

خب پیام های بقیه اولا گم میشه ثانیا باید  مدام اسکرول کنی گروه رو تا به پیام آخر برسی .

باید مراعات اعضای گروه رو بکنید .

 این اوج خودخواهی است که توی گروهی عمومی میگید هرجور دلم می خواد می نویسم . این فرمول عین « استبداد » و « خودمداری »  با روکشی از مغالطات ایرانی است و تا فهم درستی از دموکراسی شکل نگیرد و به یک گفتمان عمومی تبدیل نشود ؛ این کشور روی خوش « توسعه » و « نیک بختی » به خود نخواهد دید .

شمس :

۳۰ پیام نادرست  است . به هر حال من این طوری  می نویسم .

نوری :

درست حرف بزنید . خودخواهی  بنویسم اندیشه من نیست ؛ ضمن اینکه جنابعالی صاحب نظر در تمامی حوزه های عالم هستید هر چیزی پیش میاد حتما باید در مورد آن مطلب یا حاشیه ای بنویسید .

هر چی دوست دارید توی کانال خودتون بنویسید ولی اینجا گروه متعلق به آموزش  و پرورش است نه کشکول.

جلیل شمس :

متاسفانه قبلا هم شما از این بذلیات داشتید . آره من در چندین حوزه کار می کنم . مطالبات  بازنشستگان ، فرهنگیان مسایل سیاسی ، انعکاس گزارشاتی که از استانها می رسد ، مسایل تاریخی با اختصاص بر شمال غرب کشور که یک کار مطالعاتی  چندین ساله و ادامه دارد ، مسایل اقلیم  و محیط زیست و حوادث اجتماعی و...

سوال این است که چرا تو از این موارد....داری؟ و مدام طی این چند سال ابراز فضولی می کنی؟

اگر قرار باشه به فضولی های  بیماران  پاسخ دهم وقتم گرفته می شود . با این همه هیچ اصراری برای باز نشر افکار خود به شمای نوعی را ندارم .

اگر مدیر گروه محترم نیز موافق  فضولی  مستمر شما باشد می تواند محدود کند ضمنا میرزا  پخش کن نباشید . خودتان هم مطلبی بنویسید تا وزن فضولی تان آفتابی شود.

خطاب به ادمین :

سلام

خانم مدیر

وقت و حوصله فضولی هر دوره گردی را ندارم . اگر با شکل و شمایل متون من مشکل دارید محدود کنید تا متون من وارد گروه شما نشود چون نشر مطالب من از کانال با نرم افزار انجام می گیرد . اگر شماره منو

محدود کنید هم شما راحت می شوید هم من.

از فضولی های تکراری افرادی خاص فارغ می شوم . مثال ترکی  مصداق این واکنش بعضی ها هست که به سبب رعایت نزاکت کلام از بیان آن منصرف شدم . روزانه برای من هم مثل شما لینک دعوت از سطح کشور

می آید که ظرفیت بر نامه را ندارم . حالا در این میان افرادی هم به سبب دریافت متون در همین گروه دم شیطنت  می چرخانند.

علی پورسلیمان :

درود

آقای شمس

حق با آقای نوری است .

مطلب اگر محتوا داشته باشد ؛ مخاطب خودش را پیدا می کند .

پایدار باشید .

جلیل شمس :

درود

علی آقا

آره . متون من نسبت به شما نخبگان کم بضاعت است گاهی زخم های کهنه نشتر می زنند .

علی پورسلیمان :

آقای شمس

کسی از شما نخواست خودتان را تحقیر کنید .

مهم احترام به اصول تفکر انتقادی و پذیرش منطقی سخنان و دیدگاه هایی است که ممکن است بر خلاف خوشایند ما باشد .

پایدار باشید .

شمس :

من هرگز خودم را تحقیر نمی کنم و دیگری را هم همچنین و پاسخ گلها متناسب با کنش بوده است . نورد ایشان سومین بار است که فضولانه عینا تکرار می شود.

آقای پورسلیمان

اگر صدای معلم شما از تاریخ و سیاست و روان شناسی و هم ابعاد زندگی ایرانی ورود می کند برای من افتخار است یا باید موجی طعن شما شود؟ البته آقای نوری محترم تا به حال خودش یک کلمه ننوشته و اخبار دست اول فرهنگی آموزشی را پخش می کند که آن هم لازم است و متاسفانه به تنوع موضوعات متون من طعنه می زنه و.. در صورتی که سبک نوشتاری من همین است . چرا من به علی پورسلیمان گیر نمی دهم ؟

خوب ایشان دوست دارند و یا باور دارند که آن شکلی بهتر است . خودکامگی خود را خودمحوری مخاطب تعریف می کند ..... »

سعی کردم مطالب آقای جلیل شمس را که به صورت « عمودی » نوشته شده و فضای زیادی را  به خاطر جلب توجه مخاطب اشغال می کند مرتب کنم همچنین برخی اشتباهات املایی و نگارشی را که به موضوعی فراگیر و عادی در میان عمومی و نیز معلمان تبدیل شده را کمی اصلاح کنم .  چرا مردم حاضر نیستند برای دفاع از قرار داد اجتماعی، روابط شخصی خود را به مخاطره بیندازند؟

این دیالوگ میان دو نفر است که هر دو معلم هستند .

در این گروه من صریحا نظر خود را نوشتم . اما جز من تعدای بسیار معدودی ( 2 نفر ) فرد دیگری شفاف نظر خود را بیان نکرد . ( نام گروه مربوطه ؛ « گفتمان تحول در آموزش و پرورش » است و هدف این گروه چنین بیان شده است : گروهی كاملاً تخصصی ، برای تمام همكاران انديشمندی كه به دنبال اعتلا و ارتقای شأن و منزلت معلمان و ايجاد گفتمان تحول در آموزش و پرورش هستند. این گروه در حال حاضر 851 عضو دارد )

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

این خصوصیت عمومی ایرانی ها است که در این مواقع یا سکوت می کنند و یا با بیان کلمات و جملات چند پهلو و تفسیر پذیر سعی می کنند که بیشتر خود را به رخ بکشند و تصویری از « عقل کل » از خود ارائه کنند تا آن که اساسا فکر کنند و مساله را برای خود و دیگران به صورت دقیق و علمی تبیین کنند .

شاید هم نگران آن هستند که در سیبل نقد قرار بگیرند و نتوانند از عهده ی خود و دیگران برآیند .

تصور و اعتقاد بسیاری در این سرزمین که هنوز فهمی از تمایز و تفکیک میان « حوزه عمومی » و « حوزه شخصی » ندارند و حوزه عمومی را ملک طلق خود می پندارند و خود را مجاز به ارتکاب هر عمل و کنشی می دانند آن است که :

 من کار خود را می کنم . به شما کاری ندارم . شما هم نباید به من کاری داشته باشید و از رفتار و گفتار من انتقاد کنید .

این رویه رفتاری غالب در همه سطوح جامعه و اقشار آن قابل مشاهده و دارای فراوانی بسیار است .

این فرمول عین « استبداد » و « خودمداری »  با روکشی از مغالطات ایرانی است و تا فهم درستی از دموکراسی شکل نگیرد و به یک گفتمان عمومی تبدیل نشود ؛ این کشور روی خوش « توسعه » و « نیک بختی » به خود نخواهد دید .

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

« احمد صداقت » در یادداشتی با عنوان : « پرسش اینجاست که چرا این رفتارهای دو گانه در ایران شایع است؟  رفتارهای متناقض ما و بازتولید استبداد » چنین می نویسد : ( این جا )

 « به گمان من، در کشوری که « شرکت » به معنای واقعی کلمه، پا نمی گیرد، بعید است بتوان دموکراسی، به معنای واقعی کلمه، بنا کرد.

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

 فرض کنیم چند نفر که اهداف مشترکی دارند، دور هم جمع می‌شوند و طبق یک قرارداد اجتماعیِ صریح یا ضمنی، گروهی را تشکیل می‌دهند. آن گاه به صورتی کاملا دموکراتیک، شایسته ترین فرد از میان خود را به ریاست انتخاب می‌کند. مدتی اعضای گروه، قرارداد اجتماعی را رعایت می‌کنند و کارها به خوبی و خوشی پیش می‌رود تا اینکه یک نفر از آنها تخلفی انجام می‌دهد.

در این مرحله برخی از اعضای گروه که از این تخلف با خبر شده اند، احساس ناراحتی می‌کنند. بخشی از نگرانی آنها مربوط به در خطر افتادن حیثیت و منافع جمعی است: تخلف آن فرد ممکن است به اعتبار گروه لطمه بزند یا دارایی های جمعی را به مخاطره بیندازد یا سرمایه های اجتماعی گروه، مخصوصا اعتماد افراد را مخدوش کند. بخش دیگری از نگرانی آنها مربوط به احساس اجحاف و ناکامیِ شخصی است: فرد با خود می‌گوید که چرا دیگری قواعد جمعی را زیرپا می‌گذارد و سوء استفاده می‌کند ولی من نکنم؟

آنها ممکن است مدتی سکوت کنند و با خود کلنجار بروند ولی در نهایت تصمیم می‌گیرند اقدامی انجام بدهند. اما این اقدام چیست؟ دقیقا در این مرحله است که یکی از مهمترین و کلیدی ترین ویژگی های فرهنگی مردم ایران آشکار می‌شود.

آنها وارد یک بازی دوگانه می‌شوند. از یک سو مخفیانه، رئیس گروه را از مساله باخبر می‌کنند و در پشت پرده او را تحت فشار قرار می‌دهند که فرد خاطی را تنبیه کند. اما در عین حال سطح روابط خود را با فرد خاطی حفظ می‌کنند و نه تنها از رفتار او در مقابل خودش انتقاد نمی‌کنند، بلکه حتی ممکن است او را به سبب قانون شکنی هایش، با لبخندی یا گفتار همدلانه ای تشویق کنند.

پرسش اینجاست که چرا این رفتارهای دو گانه در ایران شایع است؟

از یک سو، متخلفان با طمطراق و افتخار از قانون شکنی ها و  « زرنگ بازی » های خود تعریف می‌کنند و مورد تایید اطرافیان شان قرار می‌گیرند و از سوی دیگر همان اطرافیان، بزرگ ترین مشکل و نارضایتی زندگی خود را همین قانون شکنی ها و حق کشی ها می‌دانند. چرا این اطرافیان، خودشان مستقیما فرد متخلف را مورد نکوهش قرار نمی‌دهند؟

چرا مردم حاضر نیستند برای دفاع از قرار داد اجتماعی، روابط شخصی خود را به مخاطره بیندازند؟

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

آنها به طور روزمره، هزینه های بسیار سنگینی بابت بی‌توجهی به قرارداد اجتماعی می‌پردازند و بلکه همه زندگی‌شان در آشفته‌ بازار قانون‌شکنی و فساد از دست رفته است، با این‌حال، هنگامی که در مواجهه‌ی عملی با متخلف قرار می‌گیرند، حاضر به پرداخت هزینه نیستند.

حال آن که این، دقیق ترین هزینه‌ای است که برای استقرار قانون و ایفاد حق می‌توانند بپردازند. مردمی که برای تحقق عدالت و قانون، جان شان را در مقابل نیروهای نظامی حکومت به مخاطره می‌اندازند، چرا حاضر نیستند در مواجهه‌ی مستقیم با دوست فاسد خود، هزینه ای بپردازند؟

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

حال بیایید به روی دیگر سکه بپردازیم.

هنگامی که اعضای گروه، به جای سرزنش متخلف، در برابر او سکوت می‌کنند و در عوض، رئیس گروه را مسوول پرداخت همه هزینه ها می‌دانند، گونه ای دیگر از احساس اجحاف بروز می‌کند: رئیس گروه از خود می‌پرسد چرا من باید خود را فدای دیگران کنم؟ آن هم دیگرانی که خودشان حاضر به پرداخت کوچکترین هزینه ای نیستند و هر روز با فرد متخلف همدلی و خوش و بش می‌کنند.

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

به عبارت دیگر، رئیس گروه در موقعیتی بسیار فسادانگیز قرار می‌گیرد. از یک سو خواست عمومیِ گروه برای مقابله با قانون‌شکنان، به او مشروعیت اعمال اقتدار شدید می‌دهد و از سوی دیگر ، او احساس می‌کند که مورد خیانت افراد گروه قرار گرفته است و به تنهایی، مسوول پرداخت همه هزینه ها شده است. درست مثل آن که افراد یک محله، یک نفر را به پاسبانی انتخاب کنند، تفنگی به دستش بدهند و بگویند : « چاقوکش محله را تنبیه کن ». در حالی که خودشان با آن لات ها رفاقت دارند و اگر بلایی بر سر آن پاسبان بیاید هیچ دلیلی وجود ندارد که اهل محل به حمایت از وی برخیزند. اینکه پاسبان با چاقوکش های محل چه خواهد کرد، چندان تفاوتی در نتیجه ایجاد نمی کند، زیرا دیر یا زود، داستان ما، به ماجرای پاسبانی تبدیل خواهد شد که تفنگی به دست دارد و در مقابل مردمی قرار دارد که احساس می‌کند به او خیانت کرده اند.

خلاصه داستان آن است که :

در فرهنگ ایران، حجم نامتعارفی از «تعارف»، «تملق» و «دو رویی» وجود دارد. این صفات در هماهنگی ارگانیک با یکدیگر هستند و سیستمی را می‌سازند که از دل آن استبداد می‌روید » .

تصویری که در پایین می بینید از پارک « گفت و گو » واقع در گیشای تهران گرفته شده است .

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

زن میان سالی به صورت اریب و یا زیگزاگ در حال پیاده روی است .

یک بار از او پرسیدم که چرا به صورت مستقیم راه نمی رود و با این نوع پیاده روی ضمن آن که ممکن است با دیگران تصادم داشته باشد روی اعصاب و روان دیگران است که مبادا با او برخوردی کنند ؟

این زن حرفی برای گفتن نداشت .

ظاهرا برای آن مسافت بیشتری را طی کند این طور زیگزاگی راه می رود در حالی که می تواند با طی مسیر مستقیم وقت بیشتری را برای آن اختصاص دهد . البته ایشان می گفت که بیش از 20 سال است به این پارک می آید و همین طوری راه رفته و من نخستین نفری هستم که این را به او گفته ام .

با این حال ، آن زن باز هم به رویه غلط خود هم چنان ادامه داده است .

نقدی بر رفتارهای مردم ایران در مورد دیکتاتوری و توهم تحول و رنسانس توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

( پیست دوچرخه سواری چیتگر )

( 1 )

رِنِسانس (به فرانسوی: Renaissance)، دورهٔ نوزایی یا دورهٔ نوزایش، جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. دوران نوزایش، دورانِ گذار بین سده‌های میانه (قرون وسطی) و دوران جدید است. نخستین بار، واژهٔ رنسانس را فرانسوی‌ها در سدهٔ ۱۶ میلادی به‌کار بردند. آغاز دورهٔ نوزایش را در سدهٔ ۱۴ میلادی در شمال ایتالیا می‌دانند. این جنبش در سدهٔ ۱۵ میلادی، شمال اروپا را نیز فراگرفت. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ساله است که از فلورانس در ایتالیا آغاز شد و به عصر روشنگری در اروپا انجامید. ( ویکی پدیا )

جمعه, 18 خرداد 1403 14:17 خوانده شده: 226 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +3 -1 --
شهسوارزاده سعید 1403/03/18 - 17:31
جناب آقای علی پور سلیمان مدیریت محترم تار نمای وزین صدای معلم دورود بر شما

مطالعه این یاد داشت و گزارش چهارشنبه سیاه از صندوق ذخیره فرهنگیان را با دقت مطالعه کردم و در ذهنم مطالب ذیل در گذشت که با شما و دیگر خوانندگان فهیم صدای معلم درمیان می گذارم.

۱. چندین سال پیش من و شما از یکی از دوستان مشترک کتابی از دکتر محمود سریع القلم هدیه گرفتیم .

۲. در چند سال بعد اینجانب و شما در صدای معلم از اهمیت حوزه های عمومی نوشتیم .

ادامه دارد .
پاسخ + +3 0 --
شهسوارزاده سعید 1403/03/18 - 17:43
ادامه نظر

با مطالعه گزارش شما از صندوق ذخیره فرهنگیان و مقایسه آنچه خوانده یا شنیده و دیده بودم ( نه آنچه منتشر شده است و من از آن بی اطلاع هستم .) در ذهنم گذشت که کامل ترین گزارش است که همه جوانب واقعه را مد نظر قرار داده اید .

با مطالعه این یاد داشت تحلیلی مصداقی شما در مورد حوزه های عمومی دریافتم :

بین تبلیغ کننده بی عمل چون اینجانب درمورد حوزه های عمومی با مبلغ و عمل کنند به اصول و مبانی حوزه های عمومی چون شما فاصله بین ماه من و ماه گردون می باشد .

با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شهسوارزاده
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/03/19 - 10:04
درود

آقای شهسوارزاده

سپاس از دقت و پی گیری شما .

تا جایی که می دانم و فهمیده ام شما فرد کنش گر و مسئولی هستید و تا جایی که بتوانید تلاش خود را برای اصلاح فرایندها و عادات غلط در « حوزه عمومی » انجام می دهید و این مایه مباهات است .

باید سعی کنیم که نسبت به محیط و پیرامون خود « بی تفاوت » نباشیم .

شاید اگر مطابق نقل قول آقای فریدون هویدا در آن کتاب ، شاه اگر آن ضوابط و قراردادهای اجتماعی را جدی می گرفت و پشت گوش نمی انداخت و از لایه ی تعارفات و تملق های مرسوم ایرانی و خانواده و قوم پرستی و... عبور می کرد و مسئولیت پذیر بود الان ایران در جای دیگری ایستاده بود و وضعیت با آن چه می بینیم تفاوت معناداری داشت .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1403/03/20 - 09:13
اتفاقا همه چیز به همه چیز بی ربط هست. متن و نظر بی ربط خیلی بهتره
پاسخ + +3 -1 --
ناشناس 1403/03/19 - 08:03
ادارات آموزش و پرورش ما به فکر پول درآوردن هستند.
تبلیغ جهش تحصیلی توسط سازمان استثنایی
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/03/19 - 10:08
درود

نمی دانم این نظر شما چه ارتباطی با متن دارد ؟

اما منفعت طلبی در تک تک وجود ایرانی ها مستتر است و آن ها برای حفظ آن به هر کاری دست می زنند .

مدرسه و اداره و ... هم همگی واحدهای تولید دیکتاتور در ابعاد مختلف هستند در حالی که کار اصلی تعلیم و تربیت باید تعمیق و توسعه مفهوم « دموکراسی » در جامعه باشد .

پایدار باشید .

پایدار باشید .

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور