«جرج اورول»، رماننویس انگلیسی و خالق رمانهای معروف «قلعه حیوانات» (مزرعهی حیوانات)، «دختر کشیش» و «۱۹۸۴» خود را یک نویسندهی سیاسی میداند. او اعتقاد دارد که هرگاه تصمیم گرفته غیرسیاسی بنویسد چیز «مزخرفی» از آب درآمده است.
اما «اریک فروم» روانکاو معروف (که او نیز دیدی سیاسی اجتماعی به مقولهی سلامت روان داشت) اعتقاد دارد که کتاب 1984 «جورج اورول» گرچه ترسیم هنرمندانه و عمیقی از یک حکومت توتالیتاریست (تمامیتخواه) را بهنمایش میگذارد، تلقی صرفا سیاسی از آن نگاه کاملی نیست.
«جرج اورول» به ظرافت جامعهای را ترسیم میکرد که در آن ستاد جنگ را «وزارت صلح» نامیدهاند، مرکز سانسور اطلاعات و فریب افکار عمومی را «وزارت حقیقت» نامیدهاند و مرکز مخوف شکنجه و بازجویی دگراندیشان «وزارت عشق» نام دارد.
هنگامی که «وینستون» (قهرمان داستان) در«وزارت عشق» شکنجه میشود «خودآگاهیاش» تسلیم سیستم میشود، اما هیچ شکنجهای نمیتواند «ناخودآگاهی» وی را تسخیر کند: او همچنان شبها «رویاهای ممنوعه» میبیند و «سیستم» میداند که رویاها ، بذر واقعیتاند و تلاش دارد که رویاهای او را در هم بشکند.
این چنین است که «وینستون» را به اتاق ۱۰۱ می برند، جایی که همه زندانیان از شنیدن نام آن به خود میلرزند. در اتاق ۱۰۱ وینستون با «موشهای گوشتخوار گرسنه» مواجه میشود و به «تمامیت» در هم میریزد.
چرا مواجهه با«موشها» تا این اندازه سهمناک است؟! «جرج اورول» از قرار دادن «موشها» در اتاق ۱۰۱ چه مقصودی دارد؟!
اینجاست که «اورول» به ظرافت از تکنگار فروید تحت عنوان «Rat man» بهره میگیرد. فروید بیماری دارد که دچار وسواس فکری است. او تصاویر مزاحمی در ذهن دارد که فرمانده دیکتاتور یگانی که در آن خدمت وظیفهاش را انجام میدهد برای تنبیه او از «موشهای گوشتخوار گرسنه» استفاده میکند.
فروید با تحلیلی «زبانشناختی» در عمق ناخودآگاه این مرد جوان وسواسی، تداعیهای زبانی بین «موشها» و «سنتهای شرمآور خانوادگی» را کشف میکند.
«ریچارد بوبتی» در کتاب «فروید به عنوان فیلسوف» این تحلیل فروید را بهتفصیل شرح داده و چگونگی برداشت «ژاک لاکان» روانکاو فرانسوی را نیز از آن آورده است.
«جرج اورول» با وام گرفتن«موشها» از فروید، میخواهد بگوید اساس دیکتاتوری از خانواده شروع میشود و دیکتاتوری یکی از شکلهای «آریستوکراسی رنج» است که «بنیانهای زبانی-آئینی» دارد. تا زبان چاپلوسانه و متملقانه، اشعار مدحی و آئینهای مقدسسازی و بتتراشی باقی است اوضاع همین است که هست.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.