مهران مدیری کارگردان شهیر کشورمان در سریال هیولا میگوید:
« در دنیا کلمات بیش از گلوله آدم کشتهاند ... » واقعا هم همینطور است . گاهی شنیدن یک کلمه، حتی از مقام مافوق (که خود را مستحق آن نمیدانی) ممکن است طبق « اصل پروانه » طوفانی در ذهن و روح ایجاد کرده و باعث افراط در پاسخ و تندروی در واکنش مخاطب شود بدون آن که شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی شلیک کلمه واکاوی گردد.
به هر حال خرداد ماه امسال در « جلسه حلالیت » چنین اتفاقی هرچند سهوی و شاید بیمنظور از سوی رئیس برای راقم رخ داد و من نیز در فضای احساسی، پاسخی تند و تیز در قالب « نقد عملکرد یک ساله » رییس نوشتم . در نتیجه در فضای گرگ و میش جاری اتفاقاتی افتاد که خروجی آن تکمیل قطعات پازلِ « باخت - باخت » بود.
قطعا تداوم تنش باعث تضعیف بیشتر جایگاه آموزش و پرورش در اذهان عمومی میگردد که البته در ضدیت کامل با عقل سلیم میباشد.
سرانجام امروز ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ با وساطت آقایان « مالمیر و کوچکی » نوعی مصالحه و آشتی صورت گرفت لذا با شهامت و تواضع ضمن اذعان به تندروی در نقد عملکرد،از آقای رحمتاله نژادفلاح (رئیس محترم آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج) حلالیت میطلبم.
نقد؛ لازمه رشد و شکوفایی است
آنچه مسلم است هیچ کس بری از نقد و انتقاد نیست خاصه آنکه مدیر دستگاه چالشی چون تعلیم و تربیت باشیم.
از طرفی « تفکر انتقادی » یکی از حلقههای اصلی مفقود در سیستم آموزشی ما از صدر تا ذیل (از مهد کودک تا دوره دکتری) میباشد. در عین حال دامنِ نقد نیز نباید با احساسات شخصی و حب و بغضهای جناحی آلوده شده و از دایره انصاف و جاده عقلانیت و احترام خارج شود.
فرایند نقد کردن، بر مبنای « تفکر انتقادی » صورت میپذیرد. اصطلاح تفکر انتقادی یا critical thinking، به معنای ارزیابی و تحلیل عقلانی یک مساله، به طور ماهرانه، منصفانه، بیطرفانه و همدلانه است.
به باور عقلا هر کس پنجره نقد و دروازه انتقاد را روی خود و مجموعه مدیریتیاش ببندد نهایتا مسیر جباریت و قهقرا را طی خواهد کرد.
در این راستا با الهام از دکتر شریعتی از خدا میخواهم که به مدیران ما ظرفیت پذیرش نقدِ توام با آستانه تحمل بالا و به نقادان ما بهره مندی از سنجه انصاف و پیمانه عقلانیت و احترام عطا نماید.
سفیران صلح و کبوتران دوستی
به باور صاحبنظران ؛ نقد و فرهنگ گفت و گو در جامعه ایرانی حتی در سطح تحصیلکردگان، روشناندیشان و نخبگان، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد.
از طرفی در جریان کشمکش یکماهه اخیر دوستان مشترک زیادی مسئولانه و خیرخواهانه پیگیر حل و فصل سوءتفاهمات و پایین کشیدن فیتیله تنش بودند.
بدون شک نیت این بزرگواران پاسداری از منافع عمومی دستگاه تعلیم و تربیت، حراست از شأنیت مقام معلم و البته حرمت خبرنگار بود.
جا دارد از تک تک سفیران صلح و کبوتران مودت و دوستی سپاسگزار باشیم علیالخصوص عالیجنابان ؛ مراد مالمیر (نماینده بنیاد خیریه نصر) ؛ دکتر بغدادی(فرماندار نظرآباد) ؛ کوچکی(حراست ناحیه ۳) ؛ حاج مهدی توسلی ؛ شهرام معدندار (معاونت پشتیبانی ناحیه۳) ؛ حسن چپردار، سید محمود مجیدی، موسوی امتحانات، صالحی، قاسمی ؛ همچنین همکاران دبیرستانهای مدرس، شهیدستان، دستغیب، علی پورسلیمان (مدیر پایگاه خبری صدای معلم) ؛ عباسزاده (رییس خانه مطبوعات استان البرز)و...که هریک در آرام کردن فضای ملتهب جاری نقش به سزایی داشتند مراتب تشکر و کمال قدردانی ویژه خویش را جار بزنم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حلالیت طلبیدن، همان عذرخواهی کردن نیست.
البته حلالیت که بالاتر از عذخواهی هست. حلالیت یعنی عذرخواهی کردن و بعد طلب بخشش کردن بابت حال هر رفتاری
اما فقط برای خودتان. مفسر لازم نبود.
کی گفته حلالیت بالاتر از عذرخواهی است؟ ماست مالی نکنید.
معنای این ها در لغت نامه ها هست
دو جمله می نویسم این دو جمله را به کسی که کنارت هست بگو و ببین چه معنا و مفهومی و احساسی برایت دارد:
من ازت معذرت می خوام
به شکلی که بود من را حلال کن
نکات دیگر که در مقایسه نیاز به دقت دارد:
1. کدام بیشتر بین مردم جاری است؟
2. آیا معنی یکسان دارند یعنی یکسان اند؟
3. کدام یک پیشینه مذهبی تر دارند؟
4. منظور مردم از بیان هر کدام چیست؟
5. در چه زمانی این دو را بیان می کنند؟
با کلمات بازی نکنید و یا فلسفه بافی و سفسطه نکنید.
توبه نامه است یا ...... کردم
به هر حال باید تلاش کنیم باب نقد و انتقاد مفتوح بوده و هیج کس خود را بری از نقد حس نکند
وجودتان مستدام و قدرتمند
اگر تو ایران افرادی مانند شما زیاد بودند وضع خیلی بهتر از این حرف ها بود.
خبرنگاری یعنی همین ، خبرنگاری که مشکلی نداشته باشد و کسی باهاش دشمن نشود که خبرنگار نیست میرزابنویس و بوقچی است.
به نظرم این حاجی رحمت نه عوض خواهد شد نه چیزی ولی شما کارتان و مقاله تان بسیار عالی بود و در نوع خود کم نظیر. دلیل اصلی آن مصداق بودن آن بود که انگار مدیران این چنین و افراد این چنین که بسیارند را به خوبی و آشکارا مورد بررسی قرار دادید.
به جز کمی لحن تمسخر به نظرم و طبق گفته های خودتان مستندات داشته و روی هوا نبود پس مشکل حقوق هم پیدا نمی کردید
ممنون از خوانش مطلب و نگارش یاداشت زیباتون
وگرنه هر چه آدم کمتر چشمش به این بادگاه نظام بیفتد بهتر است چرا که فاسد که هستند که هیچ، به خصوص در این شرایط امنیتی و حکومت نظامی کشور، یار قافله اند و در بگیر و ببند ید طولایی دارند و وظیفه دارند.
اگر در کشور توسعه یافته بودیم موضوع به دادگاه می کشید مشکلی نبود اما این جا ما قوه قضائیه مستقل نداریم
آقای قاسم پور ! جنابعالی به عنوان خبرنگار سایت وزین صدای معلم و با داشتن آن مدیر باسواد و باصلابتش آقای پورسلیمان ، کار اشتباهی کرده اید که عذر خواهی خودر ادر سایت علنی کرده و به اطلاع مخاطبین رسانده اید.شما باین کارتان از ارزش و صلابت سایت پربار صدای معلم به شدت کاسته اید.
یا دلیلی برای نقد بوده است یا خیر فقط قلمفرسایی کرده اند.
اگر دلیلی واقعی برای آنچه خود
می پندارید یعنی نقد، وجود دارد، مشکل جای خود ایستاده است. اگر خیر، جمع کنید فعل نوشتن برای نوشتن را.
اما ما در یک کشور نرمال زندگی نمی کنیم و اگر خودتان پایتان به این دادگاه ها و دیگر قسمت های این نظام افتاده باشد متوجه می شدید چه می گویم. به خصوص در جو کنونی که تقریبا حکومت نظامی است و دارند به شدت کار امنیتی و سرکوب انجام می دهند حتی با وجود اینکه شما کارت درست و بی عیب باشد احتمال زیاد آزار و اذیت کنند پس تا جایی که امکان دارد بهتر است پایت به این مکان ها باز نشود آن هم به عنوان متشاکی.
منظورم این است که باید همه جوانب را سنجید و یک طرفه به قاضی نرویم.
البته میگویم که باید مقاله و گفته چنان باشد که به این مرحله نرسد ولی گزک هایی در مقاله هست خارج از بحث حقیقت و مستندات.
باید هم قبول کنیم آقای قاسم پور این حاجی را با خاک یکسان کرده است و آن فرد به هر قیمتی که باشد تا زمان مرگ یادش نمی رود.
و در اینجا هم آقای قاسم پور گفته اند که بابت تندوری ها معذرت. نه بابت مقاله و این فرق می کند.
و رفتن به دادگاه و دردسرهای بعدش به خاطر یک فرد بی ارزش، کاری بیهوده است آخرش که چی؟
سیستم و چرخه و کلیت مشکل دارد.
یعنی شما دلیل این معذرت خواهی را نادرست بودن حرف های آقای قاسم پور می دانید؟!
همه می دانیم چه خبر است اگر در پی دن کیشوت و قهرمان هستید بسم الله.
ارزش کار آقای قاسم پور همانطور که گفتم نه از نظر نقد این فرد بلکه از نظر نمادین بودن آن است و به طور غیرمستقیم ساختار موجود را نشان می دهد البته باز هم نباید به این معذرت خواهی می رسید.
ما در کشوری نرمال زندگی نمی کنیم با یک ساختار و ادم های فاسد و بیمار سر و کار داریم که بویی از شرف و اصالت نبرده اند.