فصل تابستان ، فصل ثبت نام دانش آموزان در مدارس است . خانواده ها به فراخور توان خود درصدد هستند فرزندشان را در مدرسه ای ثبت نام کنند . مدارس دولتی نیز که دیگر بودجه ای از آموز ش و پرورش دریافت نمی کنند می کوشند بخشی از مخارج خود را در هنگام ثبت نام از اولیای دانش آموزان تامین کنند . مدارس غیر دولتی هم در بازار آموزش به کسب مشتری های بیشتر مشغولند. مدارس حاشیه ای و مناطق محروم نیز با انبوه مشکلات خود دست و پنجه نرم می کنند. وزارت و مسئولان آموزش و پرورش نیز تابستان هرسال مدیران مدارس را تهدید می کنند که در صورت دریافت وجه با آنها برخورد می شود.
چندی پیش منصور کبکانیان ، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ، در گفت و گویی که از تلویزیون پخش شد آمارهای تکان دهنده ای از قبولی دهک های پایین در دانشگاه های دولتی ارائه داد . به گفته وی دهک اول تا سوم که قشر کم برخوردار هستند تنها 2 درصد از قبولی رتبههای زیر 3 هزار کنکور را تشکیل می دهند. آمار آزمون بین المللی پرلز نیز گواه وضعیت وخیم آموزش در ایران است . دانشآموزان ایرانی در توانایی خواندن، نمره ۴۱۳ را کسب کردند که در حد معیار بینالمللی پایین است، ایران جزو کشورهای انتهای جدول در آزمون پرلز است .
فصل سیزدهم از برنامه هفتم توسعه که از سوی رئیس جمهور تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است به آموزش و پرورش اختصاص دارد و نحوه نگرش به آموزش و پرورش را مشخص می کند .
در این فصل ذیل مسائل « سرمایه انسانی » ، « کیفیت و عدالت تربیتی » ، « بازماندگان از تحصیل » ، « نظام مدیریتی » و « آموزش و پرورش به مثابه امر ملی » احکامی تعیین شده است . مرور احکام برنامه هفتم پیرامون آموزش و پرورش نشان می دهد که انسجام فکری لازم در مورد آموزش و پرورش وجود ندارد و برنامه ای نیز برای بهبود مدارس دولتی و آسودگی خانواده ها به ویژه خانواده های کم برخوردار ، رشد تعداد قبولی های دهک ها ی پایین جامعه و رشد کیفیت آموزش در نظر گرفته نشده است.
اندیشه ی محوری فصل آموزش و پرورش برنامه هفتم اجرای سند تحول است در حالی که مشخص نیست چند درصد از این سند اجرایی شده و چند درصد دیگر باقی مانده است ؟ برای رهایی از شرایط موجود باید جایگاه وزارت آموزش و پرورش و مدرسه تغییر یابد و ساختار اداری آموزش و پرورش در جهت تامین نیازهای مدرسه باشد .
فصل سیزدهم از برنامه هفتم را می توان استعاره ای از فضای فعلی آموزش و پرورش دانست . فضایی که شعارهای فراوان داده می شود ولی به مدرسه و مشکلات آن بی توجهی می شود .
مروری بر فصل آموزش و پرورش نشان می دهد که با رویکرد از بالا به پایین نوشته شده است و مسائل اصلی مدرسه مورد بی توجهی قرار گرفته است . تنها موردی که به مهم ترین مسئله فعلی مدارس دولتی یعنی فقدان بودجه توجه شده است بند ب ماده 89 است که در آن وزارت آموزش و پرورش مکلف است بودجه مدارس را متناسب با کیفیت آموزشی و پرورشی تعیین و به هر مدرسه ابلاغ نماید .
اینکه دولت بودجه مدارس را تعیین کند ولی نقشی در مورد تامین آن نداشته باشد چه سودی برای مدرسه دارد ؟
ماده 89 با هدف برخورداری دانش آموزان از فرصت های تعلیم و تربیت با کیفیت و بسط عدالت تربیتی شش تکلیف بر عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشته است که هیچ کدام از آن ها به مدرسه و مشکلات اصلی آن نمی پردازد .
به موجب ماده 90 برنامه هفتم نیز برای جذب بازماندگان از تحصیل، وزارت آموزش و پرورش باید در برنامه ها و شیوه و ساعات مناطق هدف انعطاف ایجاد نماید؛ یعنی با کم کردن ساعت ها حداقلی از آموزش را برای بازماندگان از تحصیل برقرار نماید. با توجه به بند فوق به جای اینکه در جهت رشد پوشش تحصیلی با کیفیت اقدام گردد آموزش بی کفیت به دانش آموازان محروم داده می شود . در مورد دانش آموزان بازمانده از تحصیل در مناطق شهری کم برخوردار و حاشیه شهرها نیز برنامه ای وجود ندارد .
مدرسه محوری ایده گم شده ای است که در اسناد و برنامه های آموزش و پرورش از آن سخن گفته می شود ولی در عمل توجهی به آن صورت نمی گیرد . در بند الف ماده 91 همین برنامه به اعطای اختیارات آموزشی ، پرورشی ، مالی ، مدیریتی لازم به مدارس اشاره می شود ولی قبل از آن شرطی ذکر می گردد که اختیارات فوق را کاملا زیر سوال می برد .
بر اساس این بند اختیارات فوق برای استقرار مدرسه تراز سند تحول بنیادین با تاکید بر پیوند مدرسه با مسجد ، نهاد های مذهبی ،گروه های جهادی ، خانواده باشد . به این ترتیب اختیارات فوق و هدف از آن ها مشخص می شود که نه احیای نهاد مدرسه که هم راستا نمودن مدرسه با نهادهای خاص است .
با شرایط فعلی، مدرسه نه به عنوان کانون تربیت مدرسه که در جایگاه یک واحد اداری قرار دارد . محوریت مدرسه به عنوان یک ایده می تواند ساختار آموزش و پرورش را از شرایط فعلی برهاند و زمینه رشد و تعالی و عدالت آموزشی را فراهم کند. با تقویت مالی و علمی مدارس دولتی رضایت اولیا و جامعه فراهم می گردد و نتیجه ارتقای کیفیت آزمون هایی مانند پرلز و کنکور نمود خواهد داشت .
برای رهایی از شرایط موجود باید جایگاه وزارت آموزش و پرورش و مدرسه تغییر یابد و ساختار اداری آموزش و پرورش در جهت تامین نیازهای مدرسه باشد و مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی با ویژگی های خاص خود نگریسته شود در غیر این صورت نه تنها تغییری در شرایط ایجاد نمی شود که هر روز بر وخامت شرایط آموزش اضافه می شود.
دولت در شرایط موجود نه محوریت مدرسه را می پذیرد و نه برای استقلال آن تلاش می کند و نه هزینه ای برای مدارس دولتی می کند ولی می خواهد عنان مدرسه را در اختیار داشته باشد و محصولات مدرسه را مطابق میل خود تربیت نماید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان