در سالهای اخیر کمبود نیروی انسانی متخصص و توانمند یکی از چالش های اصلی نظام آموزش و پرورش است که آغاز این چالش را شاید بتوان به تعطیلی مراکز تربیت معلم در چند دهه گذشته نسبت داد و آسیب بزرگ تر وجود پنجره های باز دستگاه تعلیم و تربیت برای جذب نیروهای ناکارآمد و ضعیف تحت عناوین مختلف بود که زمینه رانت و تبانی و سوءاستفاده از موقعیت و جایگاه شغلی را به وجود آورد و نیروهایی را به دستگاه تعلیم و تربیت تحمیل کرد که نه تنها دانش و توان لازم را برای انجام وظایف شغلی نداشتند ؛ بلکه با تبانی و روابط ناسالم؛ جایگاه های افراد متخصص و صاحب نظر را تصاحب کردند و هیچ گاه در جایگاهی که برای آن استخدام شده بودند ؛ خدمت نکردند .
امروزه بر کسی پوشیده نیست که جوانان تحصیل کرده و توانمند زیادی وجود دارند که پس از فارغ التحصیلی از بهترین مراکز آموزش عالی و داشتن رزومه های قوی علمی به دلیل عدم وابستگی به مراکز قدرت و گروههای سیاسی فرصت لازم را برای اشتغال پیدا نکرده اند و عادلانه ترین و بهترین سیاست توسط دولت این است که با ایجاد ساز و کارهای عادلانه و استخدام های قانونی و ضابطه مند از طریق آگهی عمومی و آزمون ورودی ؛ زمینه حضور نیروهای کارآمد ، با انگیزه و جوان را فراهم کند و نیروی تازه را به بدنه دستگاه های اجرایی کشور تزریق کند .
پس از کناره گیری یوسف نوری وزیر سابق آموزش و پرورش و رای اعتماد مجلس به دکتر رضا مراد صحرایی به عنوان وزیر جدید آموزش و پرورش برنامه های مختلفی از جانب ایشان مطرح گردید که از جمله این موارد می توان به جذب نخبگان و اختصاصی کردن آزمون دانشگاه فرهنگیان اشاره کرد .
شکی نیست که فراهم کردن حضور نخبگان در آموزش و پرورش یک حسن است و باید از آن استقبال کرد ، ولی آسیب جدی که می توان کیفیت این برنامه را تحت الشعاع قرار دهد غیر شفاف بودن دستورالعمل این برنامه است که می تواند به اعمال نظر و سلیقه و سوءاستفاده از فرصت های شغلی منجر شود .
بهترین ، مطمئن ترین و سالم ترین راهکار را برای بهره مندی از ظرفیت نخبگان ، می توان پس از فراخوان عمومی و برگزاری آزمون های ورودی که با توجه به ساختار قوی و غیر قابل نفوذ آن شایستگان و نخبگان را به بدنه دستگاه تعلیم و تربیت تزریق خواهد کرد؛ تدوین دستورالعمل محکم و شفاف نامید که به بیان مصادیق پرداخته و زمینه سوءاستفاده را به حداقل برساند .
نباید فراموش کنیم که در سنوات گذشته بسیاری از استخدام ها در قالب جذب نیروهای خدماتی با رانت و سوءاستفاده از جایگاه های شغلی توسط کسانی صورت گرفته که وابستگان خود را به راحتی وارد کرده اند تا شاید بتوانند در آینده با رایزنی به تغییر رسته شغلی این نیروها از خدماتی به اداری و آموزشی اقدام کنند .
آسیب جدی این کار تحمیل نیروهایی است که نه تنها در رسته شغلی خود مشغول به کار نشده اند ، بلکه به تراکم در رسته های آموزشی و اداری منجر شده و با توجه به قدرت چانه زنی و نفوذ این اشخاص چرخه سالم رسته های اداری و آموزشی را دچار خدشه کرده اند .
همان طور که اشاره شد وجود پنجره های باز برای ورود افراد غیر متخصص و ناکارآمد از جمله آسیب های دیگر دستگاه آموزش و پرورش است که انتظار می رود وزیر محترم آموزش و پرورش با جدیت و تدوین دستورالعمل های جامع و دقیق نسبت به مسدود کردن این پنجره های باز اقدام کند .
می دانیم که یکی از مسیرهایی که در سنوات گذشته به جذب در آموزش و پرورش ختم می شده ، نهضت سواد آموزی و پیش دبستانی بوده که متاسفانه به دلیل عدم ضوابط دقیق در جذب این نیروها مانند محدودیت سن و رشته باعث شده تا افرادی که به دنبال اشتغال در آموزش و پرورش هستند ، پس از ناکامی در آزمون های استخدامی و کنکور سراسری ، به راحتی با هر سن و هر رشته دانشگاهی از هر مرکز آموزش عالی ، پرونده تشکیل داده و پس از چند سال با رای مجلس یا دیوان عدالت اداری جذب آموزش و پرورش شوند . با توجه به وابستگی ساختاری نهضت سواد آموزی و پیش دبستانی به آموزش و پرورش ، دستگاه تعلیم و تربیت می تواند با شیوه نامه هایی دقیق مسیر ورود نیروهای غیر متخصص و ناکارآمد و افراد میانسال را از همان ابتدا مسدود کند و آموزش و پرورش را از تحمیل ناخواسته های نیروهای غیر مرتبط و ناکارآمد نجات دهد .
قابل ذکر است که افراد توانمند و متخصصی هم وجود دارند که از این مسیر وارد دستگاه تعلیم و تربیت شده و امروز منشاء تحول و پیشرفت در شاخص های آموزشی و پرورشی هستند و نباید زحمات آنها را نادیده گرفت ، اما باید پذیرفت که در بررسی عملکردها ، میانگین عملکردها محل بحث و بررسی است .
پیشنهاد می شود وزیر محترم آموزش و پرورش یک بار برای همیشه قانونمندی و شفافیت را سر لوحه کارها قرار دهد و پذیرش و جذب را در آموزش و پرورش تنها از طریق فراخوان عمومی و برگزاری آزمون ورودی اعلام کند و با این کار خدمتی ماندگار و بزرگ را در آموزش و پرورش از خود به یادگار بگذارد. با این کار قطعا زمینه سوءاستفاده و تخلف از بین خواهد رفت و آموزش و پرورش در جذب نیروهای مورد نیاز خود به تعادل و تناسب خواهد رسید .
در پایان به بخشنامه هیأت وزیران در جلسه مورخ 1383.6.29 اشاره می کنیم که تا حدود زیادی به بیان مصادیق جذب نخبگان در دستگاه های اجرایی اشاره کرده و التزام به موارد این قانون می تواند منافع خوبی برای دستگاه تعلیم و تربیت داشته باشد .( بنا به پیشنهاد شماره 101.58983 مورخ 1383.4.7سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده (6) قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت ـ مصوب 1370ـ آییننامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه را بهشرح زیر تصویب می شود:
آییننامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه
ماده 1 ـ نخبه فردی است باهوش، مستعد، خلاق، کارآفرین و با نبوغ فکری که با فعالیت ذهنی خود و ایجاد نوآوری، موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه کشور میگردد. بهترین ، مطمئن ترین و سالم ترین راهکار را برای بهره مندی از ظرفیت نخبگان ، می توان پس از فراخوان عمومی و برگزاری آزمون های ورودی که با توجه به ساختار قوی و غیر قابل نفوذ آن شایستگان و نخبگان را به بدنه دستگاه تعلیم و تربیت تزریق خواهد کرد؛ تدوین دستورالعمل محکم و شفاف نامید که به بیان مصادیق پرداخته و زمینه سوءاستفاده را به حداقل برساند .
ماده 2 ـ افرادی که دارای ویژگیهای زیر هستند، نخبه شناخته شده و مشمول این تصویب نامه میباشند:
الف ـ برگزیدگان آزمون سراسری کارشناسی ارشد که به ازای هر پنجاه نفر پذیرفته شده در هر رشته حداکثر سه نفر به ترتیب امتیازات علمی
ب ـ برگزیدگان المپیادهای علمی و تخصصی رسمی کشور، با داشتن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی
ج ـ مخترعین و مکتشفین که اختراع و اکتشاف آنان در مراجع ذیربط به ثبت رسیده است و برگزیدگان رتبههای اول تا سوم جشنواره خوارزمی، با داشتن مدرک تحصیلی حداقل کارشناسی
د ـ رتبههای اول دارندگان مدارک تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاتر که از طریق کنکور سازمان سنجش آموزشکشور پذیرش گردیدهاند (با ورودی مشترک) و رتبههای اول فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد دانشگاههایمعتبر خارج از کشور (با تشخیص وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری)
ه ـ فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی دانشگاه ها که در آزمون سراسری ورود به دانشگاهها که توسط سازمانسنجش آموزش کشور برگزار میگردد، دارای رتبههای ذیل میباشند:
1ـ رتبههای کل زیر 500 برای رشته ریاضی فیزیک
2ـ رتبههای کل زیر250 برای رشته علوم تجربی
3ـ رتبههای کل زیر 100 برای رشته علوم انسانی
4ـ رتبههای کل زیر 10 برای رشته هنر
و ـ دارندگان مدارک تحصیلی کارشناسی و بالاتر که در آزمون استخدام ادواری سازمان سنجش آموزش کشور، دارای رتبههای ذیل میباشند:
1ـ هر کدام از گروههای فنی، مهندسی و فرابری دادهها با رتبه کمتر از 100
2ـ هر کدام از گروههای پزشکی، پیراپزشکی، کشاورزی و محیط زیست با رتبه کمتر از70
3ـ هرکدام از گروههای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و طرح معلمان با رتبه کمتر از 40
4ـ هرکدام از گروههای اداری و مالی با رتبه کمتر از 20
ماده 3 ـ مشمولین این تصویب نامه از مزایای ذیل بهرهمند میباشند:
الف ـ برای استخدام در دستگاههای اجرایی از شرکت در آزمون استخدام ادواری و شرط انتشار آگهی معافمیباشند. دستگاههای اجرایی میتوانند براساس سهمیههای استخدامی از طریق آزمونهای تخصصی و مصاحبه واحراز شرایط عمومی گزینش نسبت به استخدام پیمانی این گونه افراد اقدام کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جذب معلم در شرایط فعلی بایدتنها از طریق آزمون استخدامی سراسری با نسبت ۸۰ درصد آزمون کتبی و ۲۰ درصد مصاحبه انجام شود.
فارغ التحصیلان برتر ارشد و دکتری در اولویت باشند و بورس استخدامی به نخبگان واقعی تعلق بگیرد. دانشگاه فرهنگیان هم اجرای دوره های تکمیلی بدو خدمت و ضمن خدمت را عهده دار شود.
واقعا تربیت معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان ، هزینه اضافی بر دوش آموزش و پرورش است و زمانی که این همه دانشجو و تحصیلکرده بیکار وجود دارد، جذب معلم از دانشگاه فرهنگیان توجیهی ندارد.
در ضمن برای معلمان نهضت و سرباز معلمان و حق التدریس و...هم بر مبنای سنوات.امتیاز ویژه ای جهت شرکت در آزمون قائل شوند تا حق آنها هم ضایع نشود.
ولی مشکل پنجره های بازی است که شکل قانونی به خود گرفته و کیفیت را زیر سوال می برند . صحبت اینجاست که اگر قرار است نیروهای خارج از این دو مورد استخدام شوند چرا ضوابط محکمی تدوین نکنیم که نیروهای کم سواد و غیر مرتبط در دایره شمول آن قرار نگیرند
اما در شرایط کنونی ، با این همه فارغ التحصیل بیکار حتی در مقطع دکترا، جذب معلم از دانشگاه فرهنگیان ، کار درستی به نظر نمی رسد.
دانش آموختگان دانشگاهی به دلایل زیادی اولویت دارند:
۱. در دانشگاه های همین کشور مدرک تخصصی گرفته اند و قاعدتا باید از آنها استفاده بهینه شود.
۲.سطح علمی اکثر دانشگاه ها خصوصا در مقاطع ارشد ودکتری بسیار بسیار بالاتر از دانشگاه فرهنگیان است.
۳. از نظر سن و سال در زمان مناسب استخدام و بازنشسنه می شوند و در آینده باعث مشکلات صندوق بازنشستگی نمی شوند.( معلمان تربیت معلمی و دانشگاه فرهنگیان در سن ۵۰ سالگی و کمتر بازنشسته می شوند).
۴. بحث هزینه بسیار هم حائز اهمیت است و کلید واژه آموزش و پرورش شده! در واقع حذف ارگان های موازی مثل دانشگاه فرهنگیان، از راهههای بهبود معیشت معلمان است! آیا سایر ادارات هم نیروی مورد نیاز خودشان را خودشان تربیت می کنند؟!
پس فلسفه وجودی دانشگاه چیست؟!
بهترین کار برای آموزش و پرورش این است که معلمان را از طریق آزمون و بورسیه و...از بین دانش آموختگان دانشگاهی برتر استخدام کند و دانشگاه فرهنگیان با تغییر ماموریت، وظیفه برگزاری دوره های کوتاه مدت آموزش معلمی در بدو خدمت و ضمن خدمت را عهده دار شود.
به این صورت تقسیم وظیفه انجام می شود:
آموزش تخصصی و علمی: وظیفه دانشگاه
سنجش ، آزمون و استخدام: وظیفه دولت
آموزش مهارت های معلمی و روش تدریس و دوره های بدو خدمت و ضمن خدمت و ارتقا: وظیفه مراکز آموزش و پژوهش فرهنگیان( دانشگاه فرهنگیان)
در آزمون استخدامی استاندارد باید ۸۰ درصد نمره به آزمون کتبی استاندارد و ۲۰ درصد به مصاحبه اختصاص یابد.
چه بسا اعمال نفوذ و پارتی بازی و سفارش و سلیقه مصاحبه کنندگان و...باعث شود حق عده ای از قبول شدگان ضایع شود
هر لحظه و هر نَفَس، لعن خداوند بر ستمگران و غاصبان
پروردگارا! به حق شایستگان و مظلومان! دانایان فاسد را بسوزان و جاهلان متوهّم را بیدار کن!
پروردگارا! گره در کار مکّاران و خودخواهان و علوّکنندگان در حالی که برتری ندارند، بینداز
پروردگارا! متوهّمان را در توهّم خویش اسیر و گرفتار و دردمند کن! و گوش ناشنوایشان و تکبّر وجودشان و غرور سوابقشان را در فریاد عذاب الیم، از گلویشان بیرون ریز! به حق قدرتت و دفاع از کسی که یاری جز تو ندارد! و به حق اسم منتقمت بر کسی که قانونی یا غیرقانونی، مرتکب غصب شده، میشود و خواهد شد.
می ترسند.
این مساله علاوه بر بی انگیزگی و تباهی آینده دانش آموختگان دانشگاهی ، مشکل دیگری هم ایجاد می کند:
تشدید بحران در صندوق های بازنشستگی
اگر یک نفر در ۱۸ سالگی جذب دانشگاه فرهنگیان شود، در ۴۸ سالگی و اوج پختگی بازنشسته می شود! ( مثل معلمان فعلی ) .
اما یک نیروی دارای مدرک ارشد و دکترا که حداقل ۳۰ سال سن دارد، در ۶۰ سالگی و بیشتر بازنشسنه می شود و این اوج بهره وری مادی و معنوی است.افراد باسوادی که با هزینه سایر دانشگاهها و با توان علمی بالا فارغ التحصیل شده اند و یک لقمه آماده و کارآمد برای آموزش و پرورش محسوب می شوندو توان علمی و تجارب خود را به کامل ترین نحو ارائه می کنند.
پیشرفت علمی کشور نیازمند آموزش و پرورش قوی است که مولفه اصلی آن معلمان باسواد و باانگیزه است.
در مورد آموزش و پرورش هم همینطور اگر استخدامها کاملا شفاف و از مجرای قانونی انجام نشود مطمئن باشید زمینه رانت و تخلف پدید می آید. مدیرانی را می شناسم که در دوران مدیریت چندین نفر از وابستگان درجه یک و دو خود را از همین بستر غیر شفاف استخدام کرده در صورتی که اگر عدالت باشد شاید نخبگان جدب می شدند که کیفیت بیشتری برای دستگاه داشتند و مرتب پیگیری برای رده های مدیریتی و ستادی هم نمی کردند . حال تو خود مفصل بخوان از این مجمل
سلام:
در اینکه سهم خواهی ها وجود دارد وهمیشه وجود داشته شکّی نیست.اگر به نظر شما فرزندان واقوام خودشان استخدام نشوند و دیگری استخدام شود باز آنها بی کار و بر زمین خواهند ماند.پس مشکل دقیقا همان است که نیروی مازاد در رشته ها تربیت می شود بدون سنجش قابلیت بازار کار.تنها مجرای قانونی آن است که خود مجرا باید بسته شود که بی جهت و بی حصر وقت انسانها مدت 4 الی 6 سال برای آموزشی که پایانش بیکاری باشد هدر نرود.می گویید نخبگان دانشگاهی؟ که اصلا در حوزهء دانشگاهی نخبه معنا ندارد چرا که اکثر آن تئوری است.مهندس هوا فضایی گفت تمام تحصیلات 4 ساله مان هیچ نفهمیدیم و وقتی پای دستگاهها رفتیم پس از مدتی کار را.فرا گرفتیم.تئوری، "وابستگان در اولویتند "چندان دور از عدالت نیست.من و شما هم که باشیم چنین خواهیم کرد.معیار سنجه ای درستی هم برای استخدام نیست.اگر در هم ریختگی طبقات اجتماعی را همیشه در نظر داشته باشیم سطح توقعات بسیاری افول خواهد کرد.از نظر من کار زیاد است اگر یکی اهلش باشد.
این نقد بر نوع استخدام و شایسته سالاری ساده انگارانه است.
تا زمانی که روش های به دست آوردن مدرک تحصیلی شایسته سالار نباشد و راه های به دست آوردن آن راحت باشد هیچ وقت افراد شایسته مشخص نخواهند شد.
آنقدر بنگاه های مدرکی داریم که یک فرد با ضریب هوشی پایین و یا درس خوان به راحتی می تواند حتی دکترا بگیرد مثل همین پیام نور فراگیر و پیام نور و دانشگاه آزاد و ...
و اگر ایثارگری و اینطور امتیاز ها داشته باشی که دیگر هیچ.
و این فساد عجیب هم ناشی از همین موضوع است.
بسیاری از افراد را می بینیم که دکترا یا ارشد دارد اما سالی یک کتاب هم نمی خواند.
پس سخت گیری در استخدام آموزش و پرورش یک لطیفه است و بیشتر برای گزینش بهتر افراد برای نظام است.
پس اگر قرار بر شایسته سالاری باشد باید ابتدا تمام امتیازهایی مانند ایثارگری و .. از تحصیل و استخدام برداشته شود.
معلمی قابل آموزش نیست و یک سری ویژگی های خاصی می طلبد. به دلیل همین گزینشی و سیاسی شدن استخدام معلم در ایران، افرادی وارد این شغل می شوند که آن ویژگی های خاص معلمی را ندارند و به محض ورود دنبال رفتن در کار اداری یا پول جمع کردن و ... هستن و چون سواد کافی هم ندارد کیفیت کارشان بسیار پایین و در حد گذران کلاس است و تعهد ندارند البته حتی ممکن است مدرک لیسانس و بالاتر هم داشته باشند.
وجود دانشگاه آزاد و پیام نور که پایه های علمی ایران را به خاک سیاه نشاند و در کنارش سهمیه بازی ها ارزش دانش و دانایی را به تمسخر گرفت و بعد هم استخدام سهمیه ای و گزینشی هم فساد و بی تعهدی و ولنگاری کاری را گسترش داد و این است وضع اجتماعی که همینک داریم مردمانی خوابگرد و دروغ گو و ترسو ریاکار و بی فکر و ...
البته هستند کسانی که هنوز زنده اند و آنان اند که چراغ هایی را روشن نگه داشته اند
ان وقت حرف از کیفیت استخدام و ... یک مزاجی بیش نیست.
فردا همین فرد خانه دار حدیث خوانده خالی از دانش می شود وزیر آموزش و پرورش، می شود رئیس یک اداره، می شود مدیر و حراست و ...
و چون بدون سختی و فله ای و بی سواد استخدام شده هم و غم خودشان را صرف سرکوب و تضعیف افراد باسواد می کند تا مبادا بی سوادی و استخدام کشکولی این ها عیان شود. و این است رسمی که از ابتدای این حکومت بوده برای کنترل و مریض کردن جامعه معلم ها.