موضوعات و پدیدههای فرهنگی به طور مستقیم با باورها، نگرشها و گرایشهای مردم مرتبط است. آیا باورها و نگرشهای افراد جامعه را میتوان با تصویب قانون و اعمال جریمه تغییر داد؟ آیا با موضوعات و پدیدههایی که جنس فرهنگی دارند، میتوان برخورد حقوقی، جزایی یا نظامی داشت؟
راه رسیدن به اهداف فرهنگی چیست؟ آیا افراد یک جامعه را جز با استفاده از ابزار باوراننده (یعنی گفتوگو و اقناع فکری) میتوان به یک باور و عقیده پایبند ساخت؟ آیا در تمام این سالهایی که گذشت، مصلحان و دلسوزان هشدار ندادند که برخورد حقوقی و جزایی با مسائل فرهنگی، شما را از اهداف مورد نظر خودتان هم دور میکند؟ آیا وضعیت فعلی آن هشدارها را به اثبات نرسانده است؟
آیا اساساً فرهنگ میتواند تابع سیاست باشد؟ حاکمان و سیاستگذاران فعلی، از فرهنگ چه تعریفی در نظر دارند و نهادها و سازمانهای فرهنگی ایجاد شده توسط آنها چه نسبتی با فرهنگ دارند؟
آیا گروههای وسیعی از جامعه را که به باورها و ارزشهای تبلیغی و ترویجی حاکمان، عقیده و علاقه ندارند، در اطراف خود میبینید؟ آیا میدانید که این باورها، نگرشها و گرایشهای متفاوت از شما، وجود دارد و موضوعی فرهنگی است؟
اگر جمع کثیری از افراد یک جامعه به باورها و ارزشهای مورد نظر حاکمان و سیاستگذاران، باورمند نشوند و اقناع فکری در خصوص آنها تحقق نیابد چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به زور قانون و مجازات، به پیروی از عقیدهای واداشت؟
چرا قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره، نه لغو میشود و نه اجرا؟ آیا تا همین چند سال پیش، پلیس برای جمعآوری دیش ماهواره از پشت بام خانهها ورود نمیکرد؟ آیا جز این است که حاکمان و سیاستگذاران علیرغم هشدار و پیشبینی اهالی فرهنگ، سالها بر آن روش غلط اصرار ورزیدند و نهایتاً دیدند قانونی را که مردم یک جامعه دربارهاش اقناع نشده باشند و آن را نپذیرند، نمیتوان اجرا کرد؟
اخلاق و دین هر دو اموری در حوزه فرهنگاند. پرسش مهم این است که اخلاق بر دین مقدم است یا دین مقدم است بر اخلاق؟ یعنی دینداری ما باید منطبق بر اخلاقیات باشد یا اخلاقیات ما باید تابع دستور دین باشد؟ اگر یک دیندار صبح تا شب به عبادت بپردازد ولی مدام دروغ بگوید و حق افراد دیگر را پایمال کند، آیا میتوان او را دیندار دانست؟ آیا دروغگویی و دزدی و پایمال کردن حق دیگران پیش از هر چیز رذیلت اخلاقی نیست و فضائل اخلاقی پیشنیاز همه ادیان نبوده است؟
پرسش مهم دیگر، مشابه پرسشی که در نسبت اخلاق و دین مطرح شد، این است که آیا قانون مقدم است بر عدالت یا عدالت مقدم است بر قانون؟ قانون باید عادلانه باشد یا اینکه هر چه قانونی بود، بگوییم همان درست است؟
آیا روشی به غیر از مدارای فرهنگی و پذیرش باورها و سبکهای زندگی متفاوت، برای زندگی مشترک مسالمتآمیز در جامعه وجود دارد؟
تقاضا میکنم به این پرسش بیشتر و عمیقتر از سایر پرسشها بیندیشید. جستوجو کنید و تمام سعی خود را بکنید، گذشتهها را بکاوید و آیندهنگری کنید و ببینید آیا راهی غیر از این هست؟ اگر هست لطفاً بیان کنید، بنویسید، پیشنهاد بدهید. پاسخ به سایر پرسشها برای اندیشیدن نزد خود شماست، اما به این پرسش پاسخ دهید و آنهایی را که به زعم شما نمیدانند و غافلند، آگاه کنید.
اینها پرسشهایی بود درباره فرهنگ از آن دسته از موافقان وضع موجود که هنوز خود میاندیشند، گوش به فرمان قدرت و سیاست نیستند و دغدغه بهبود زندگی اجتماعی دارند.
وب سایت شخصی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.