باور کنیم که موضوع بهداشت روان دیگر جزو مسائل شیک و لاکچری نیست و دماسنج روانشناسی جامعه نشان میدهد که متاسفانه از حد خطرناک بالاتر رفته و اغراق نیست اگر آن را « بحرانی » و در نقطه جوش بدانیم.
تقریبا تمام شاخص هایی که نشانگر اندازه و کیفیت سلامت روان و آسودگی فکری جامعه است، نشان میدهند ما با یک ابر اختلال در حوزه روان عموم مردم مواجه ایم که برای اثباتش نیاز چندانی به آمارهای دولتی نداریم.
تا پیش از ناآرامی های اخیر ، خوش بینانه ترین برآوردها خبر از ابتلای « حداقل » ۲۵ درصد مردم به یک یا چند اختلال روان پزشکی یا روان شناسی می داد و امروز که به پایان این سال نحس نزدیک می شویم، قطعا وضعیت بغرنج تر شده است.
فقط کافی است مروری گذرا داشته باشیم به آنچه در ۱۰ سال اخیر بر جامعه گذشت ؛
- بحران ارزی و تحریم های فلج کننده ابتدای دهه ۹۰ و موج گرانی و تورم و بیکاری ادامه دار،
- بيم و امیدهای برجام ناکام و بازی دلار و حتی خطر جنگ در زمان ترامپ دیوانه،
_ ماجرای استرس زای اسیدپاشی های اصفهان
_ وقایع تلخ دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸،
_ ابراسترس و بلای جانکاه فاجعه کرونا و پیامدهایش
_ جراحی اقتصادی اردیبهشت امسال و نتایج ناگوارش
_ وقایع پاییز امسال با صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی که حداقل ۴ ماه مردم در هول و بلا زیستند و استرس اندوختند پشت استرس.
در کنار این حجم از ترس، فوبیا، اضطراب، نگرانی، اختلال روان پزشکی و اضافه شدن به بیماران قبلی، اضافه کنید مشکل کمبود یا نبود داروهای روان پزشکی و نیز عدم پوشش خدمات مشاوره ای از سوی هیچ بیمه ای در ایران و قیمت های نجومی یک جلسه ۴۵ دقیقه ای مشاوره .
حالا هم که در ماجرای مسمومیت دانش آموزان موجی از استرس و اختلال استرس پس از تروما (PTSD) و اختلال استرس ثانویه رخ داده و گل های قبلی به سبزه آراسته شده !
این همه را بگذاریم کنار تورم ۵۰ درصدی و دلهره جانکاهی که مردم از رشد قیمتها برای سال جدید دارند.
حال به نطر شما آمارهای تکان دهنده رشد طلاق، اعتیاد، نزاع خیابانی، خشونت خانگی، انصراف از تحصیل حدود یک میلیون دانش آموز و دهها آسیب اجتماعی دیگر، توجیه پذیر نیستند؟ نگران کننده نیستند؟ نشان از یک بحران روانی نمی دهند؟
اگر هر کس فقط یک نطرسنجی « درونخانوادگی » و « درون فامیلی » انجام دهد، به راحتی متوجه میشود که چه حجم عظیمی از نگرانی و پرخاش و ناامیدی روی هم تلنبار شده و با چه تبعات ویرانگری مواجه هستیم /خواهیم بود.
به عنوان یک روزنامه نگار و روانشناس هشدار می دهم که اوضاع روانی جامعه را دریابید و فکری عاجل برای تسکین موقتی، میان مدت و البته دائمی کنید؛ پیش از آنکه میزان ابتلا و نیاز مردم به داروی روان پزشکی و مشاوره روان درمانی به حدی برسد که دیگر از ظرفیت نظام بهداشتی کشور خارج شود.
پیش از آنکه دیر شود. آیا گوش شنوایی هست ؟
کانال سخنرانی ها
نظرات بینندگان
در اینکه هرکس باید ظرفیت وتحمل رنج در ناملایمات ناخواسته زندگی داشته باشد جای شکی نیست؛اما اگر صرفا محدود به تحمل وبی عملی شود.برای ناملایمات هیچ وقت را حلی پیدا نمیشود....اگر چه برای بعضی از رنجها مثل خدایناکرده ازدست دادن عزیزی یا حوادثی مثل زلزله جز صبر وتحمل کاری نمیتوان انجام داد اما در مسائلي که نویسنده محترم به درستی به آن اشاره کرده اند صبر وتحمل باید درکنار آسیب شناسی وپیدا کردن راه حل هم باشد