پس از یک سال معطلی و امروز و فردا کردن ها ... کوه لرزید و غرید ؛ غرید و لرزید و سرانجام در وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم موشی زاییده شد .
مقامات وزارت آموزش و پرورش و خاصه وزیر آن بسیار سعی کردند که نهایی کردن قانون رتبه بندی معلمان را پس از بیش از یک دهه بیم و انتظار برای معلمان به نام خود و « مدیریت جهادی » که البته رد پای آن در موارد ارزیابی رتبه بندی معلمان هم مشاهده می شود ثبت و ضبط کنند اما صدور احکام نشان داد که « این نامدیران » هنوز خودشان هم فهم و یا درکی از مفهوم و فلسفه ی رتبه بندی ندارند چه برسد به آن که بخواهند معلمان را در ترازوی سنجش « صلاحیت های حرفه ای معلمان » غربال کنند .
کافی است این مقامات سری به مدارس بزنند تا از عمق نارضایتی و خشم معلمان نسبت به وضعیتی که آنان ایجاد کرده اند ؛ آگاهی یابند هر چند این کوتاه قامتان عرصه علم و مدیریت از رویارویی با یک معلم خبرنگار و پاسخ به پرسش های او در نشست های رسانه ای واهمه دارند چه برسد به آن که بخواهند خود را در معرض افکار عمومی قرار دهند و مستقیم سخنان و انتقادات معلمان را پذیرا باشند .
پیش بینی چنین فرجامی برای پروژه ای که قرار بود تحول اصلی را در سند تحول بنیادین رقم بزند با توجه به متن قانون رتبه بندی معلمان و مهم تر از آن آیین نامه ای که برای آن نوشته شد امر غامض و یا دشواری نبود .
« نهاد تخصصی » در احصاء و ارزیابی معیارهای ایدئولوژیک دیگر چه صیغه ای است و از کدام نظام آموزشی توسعه یافته و موفق به عاریت گرفته شده است ؟بارها در نشست های رسانه ای فریاد زدیم ....
بارها و به دفعات در گزارش ها ، یادداشت ها و گفت و گو ها در « صدای معلم » نوشتیم و یادآور شدیم که « نظام سنجش صلاحیت های حرفه ای معلمان » باید متکی بر دو محور عمده باشد :
نخست سنجه ها و شاخص های قابل سنجش و اندازه گیری و مهم تر از آن مجموعه و یا تشکیلاتی که بتواند این معیارها را به صورت عینی و شفاف مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد .
واجد صلاحیت ترین و مناسب ترین تشکیلات که برآمده از متن خود معلمان بوده و بتواند با رویکرد « استقلال حرفه ای » ، معلمان را رتبه بندی کند از نظر ما از ابتدا « سازمان نظام معلمی » تعریف و تببین شد .
افسوس که برخی معلمان بر عادت مالوف « نهاد گریزی » و بدون آن که اندکی مطالعه و غور کنند با شتاب فراوان علم مخالفت با آن را برافراشتند و البته اکثریت معلمان حاضر نیز با سکوت و یا عدم کنش گری خود این حرکت غیر حرفه ای آنان را تایید کردند .
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 15 شهریور 1401 با عنوان « آقای وزیر و رئیس دولت مردمی ! صد هزار معلم مخالف اجرای رتبه بندی معلمان در شکل کنونی هستند . چرا « صدای معلمان » را نمی شنوید ؟ » نوشت : ( این جا )
« پرسش این رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران از وزیر آموزش و پرورش و رئیس جمهوری که خودشان را همواره متصف به صفت « مردمی » می کنند آن است که کجا باید صدای این 100 هزار معلم شنیده شود ؟
اساسا مردمی بودن یعنی چه و تا کی باید شاهد شنیدن شعارهای بی پشتوانه از سوی دولت مردان در زمینه های مختلف باشیم ؟
چرا « مجلس انقلابی » در این مورد سکوت کرده است ؟
وزیر آموزش و پرورش همچنین در مورد فرهنگیانی که اقدام به بارگذاری مدارک جعلی و غیرواقعی کرده اند چنین می گوید :
« فرهنگیانی که مدرک جعلی ارائه کنند، از رتبهبندی محروم میشوند . »
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است :
مگر نه این است که هدف نهایی رتبه بندی معلمان باید ارزیابی صلاحیت های حرفه ای معلمان باشد .
حال پرسش این است :
آیا معلمی که تقلب می کند اساسا صلاحیت و کفایت اشغال و ماندن در حرفه ی شریف معلمی را دارد ؟ چه برسد به آن که بخواهد برایش از طریق همین چرخه ی معیوب و ناقص رتبه ای تعیین کنند .
آیا اگر نهاد مستقل و تخصصی معلمان یعنی « سازمان نظام معلمی » بود ؛ باز هم شاهد چنین فجایع و آبروریزی هایی برای جامعه فرهنگیان بودیم ؟
درخواست موکد این رسانه از وزارت آموزش و پرورش آن است که نهادهای ذی ربط در جهت حفظ و پاسداشت حریم معلمی ، معلمانی را که اقدام به این کار کرده اند را سریعا به « هیات های رسیدگی به تخلفات اداری » معرفی کنند ... »
نکته قابل تامل آن است که عدد این کارزار اینترنتی از همان تعداد 100 هزار فراتر نرفت و این در واقع کم تر از یک دهم از کل فرهگیان شاغل و بازنشسته بود .
نمی دانم نُه قسمت دیگر پیش خود چه فکری می کردند و آیا تصورشان این بود که قرار است از این مسیر معجزه ای در وضعیت موجودشان رخ دهد ؟
این مطالب را که می نوشتیم ؛ برخی در پاسخ که عنصر « تفکر و تحلیل » در آن غایب بود چنین استدلال می کردند که این رسانه همواره خود را عاقل تر و فراتر از سایر معلمان می داند و می خواهد به نوعی نظر و یا ایده خود را به دیگران تحمیل کند .
بسیاری از معلمان دائما و به صورت وسواسی پی گیر ابلاغ بخشنامه ی رتبه بندی در ادارات آموزش و پرورش بودند و به قول معروف :
« از هول حلیم توی دیگ افتادند » .
حال پس از گذشت یک سال از تصویب قانون رتبه بندی معلمان چه اتفاقی رخ داده است ؟
آیا عدالت اجرا شد ؟
آیا بین معلمی که در مدرسه وقت می گذارد ، برنامه ریزی می کند ، عنصر تربیت و آموزش را ادغام کرده و شهروند تربیت می کند و دغدغه ی آموزش به معنای واقعی آن را ( BECOMING ) دارد با فردی که به قول زنده یاد « صمد بهرنگی » در عداد « چوخ بختیاران » قرار می گیرد فرقی گذاشته شد ؟
آیا سیستم کودن ، کند و فشل آموزشی کنونی قادر به تمیز میان این دو گردید ؟
معلمی که وارد نظام آموزشی شده و صلاحیت های عمومی او احراز شده است دیگر چه نیازی دارد تا دوباره مورد سنجش قرار گیرد ؟
آیا جمهوری اسلامی برای حل چالش ناکارآمدی نظام آموزشی به دنبال تربیت و فربه تر کردن معلم حرفه ای است و یا می خواهد همچنان بر ویل بی انتهای آموزش ایدئولوژیک بدمد ؟
« نهاد تخصصی » در احصاء و ارزیابی معیارهای ایدئولوژیک دیگر چه صیغه ای است و از کدام نظام آموزشی توسعه یافته و موفق به عاریت گرفته شده است ؟ این مطالب را که می نوشتیم برخی در پاسخ که عنصر « تفکر و تحلیل » در آن غایب بود چنین استدلال می کردند که این رسانه همواره خود را عاقل تر و فراتر از سایر معلمان می داند و می خواهد به نوعی نظر و یا ایده خود را به دیگران تحمیل کند .
هیات های ارزیاب که واقعا شایسته و لایق همان ویژگی « هیات » هستند ( البته اگر وجود خارجی داشته باشند ) چگونه و با چه مکانیسمی توانسته اند « معیارها و شاخص های کیفی و صلاحیت های حرفه ای » را بدون آن که حتی برای یک دقیقه در کلاس درس آن معلم حضور پیدا کنند و او را از نزدیک مشاهده کنند کشف و به آن « نمره » بدهند ؟
احتمالا از این به بعد دغدغه بسیاری از معلمان به جای آن که به کیفیت بخشی در میدان کلاس تعریف و متمرکز شود به سند سازی و وجب کردن و انبوه سازی مدارک و امور نمایشی محدود خواهد شد و همان ته مانده کیفیت در مدارس عادی دولتی هم به یغما خواهد رفت .
بسیاری از معلمان که در سال های پایانی خدمت بودند پس از رویت چنین نتایجی احتمالا عزم خود را برای ترک این « دستگاه ناسپاس و قدرنشناس » جزم خواهند کرد و مقامات فخیمه آموزش و پرورش در دولت سیزدهم به احتمال فراوان « بزرگ ترین سونامی بازنشستگی معلمان » را در تاریخ پس از انقلاب اسلامی تجربه خواهند کرد .
با آن که مقامات در سخنرانی های خود هدف اصلی از اجرای رتبه بندی معلمان را « کیفیت بخشی آموزش » عنوان می کردند اما آن چه از این بازی بی مزه ، فرسایشی و خسته کننده نصیب معلمان شد ؛ « پول پاشی های بی حساب و کتاب » بود و به جای آن که بر رضایت معلمان بیفزاید موجب تشدید « نارضایتی فراگیر معلمان » گردید .
( شاید هضم این گزاره فکری برای مقامات مستقر در دستگاه تعلیم و تربیت و دولت بالاتر سخت باشد که پول خرج کنی اما به همان نسبت نارضایتی و تنفر درو کنی ! )
و اما سخن آخر ؛
تفاوت میان رتبه ی بالا و پایین از ره آورد اجرای قانون رتبه بندی معلمان آن قدر نیست که بخواهد تحول خاصی در معیشت رو به زوال این قشر ایجاد کند چرا که هم استاد معلم و هم آموزشیار معلم هر دو مشترکا و همچنان زیر «خط تلخ فقر » به سر خواهند برد و همان معلمی که به مقام استاد و یا دانشیار مفتخر گردیده حتی اگر کل دریافتی خود را در طول یک سال کاملا پس انداز نماید باز قادر به خرید بی کیفیت ترین خود روی ایرانی هم نخواهد شد .
رتبه بندی که قرار بود فرمولش موازنه منطقی و مشارکت میان معلمان و اساتید دانشگاه بر اساس 80 درصد باشد فقط به معادل سازی اسامی بی پشتوانه و نمایشی میان « آموزش عالی » و « آموزش و پرورش » اکتفا شد . بی آن که تغییری در وضعیت « مرجعیت معلمان » حاصل شود .
در واقع از مسیر اجرای رتبه بندی معلمان نه تغییر چندان مثبتی در حوزه معیشت معلمان حاصل شد اما در عوض اجرای بسیار بد و ناشیانه ی این قانون با محتوای ناقصی که یدک می کشید و آیین نامه ی بی مبنایی که بر آن تحمیل شد ؛ حس آزار دهنده « تحقیر » و « تبعیض » را بیش از پیش برای بسیاری از معلمان دوباره زنده کرد .
عوارض و پیامدهای این سرخوردگی و بی اعتمادسازی معلمان با وجود سندرم « حافظه تاریخی ضعیف ایرانیان » اما گریبان پیکر نحیف آموزش و تربیت را رها نخواهد کرد و راه را بر هر گونه « اصلاحات آموزشی » و « فرصت های تحول » خواهد بست . رتبه بندی که قرار بود فرمولش موازنه منطقی و مشارکت میان معلمان و اساتید دانشگاه بر اساس 80 درصد باشد فقط به معادل سازی اسامی بی پشتوانه و نمایشی میان « آموزش عالی » و « آموزش و پرورش » اکتفا شد . بی آن که تغییری در وضعیت « مرجعیت معلمان » حاصل شود .رتبه بندی که قرار بود فرمولش موازنه منطقی و مشارکت میان معلمان و اساتید دانشگاه بر اساس 80 درصد باشد فقط به معادل سازی اسامی بی پشتوانه و نمایشی میان « آموزش عالی » و « آموزش و پرورش » اکتفا شد . بی آن که تغییری در وضعیت « مرجعیت معلمان » حاصل شود .
***
برای ثبت در تاریخ :
صادق ستاری فرد، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش درباره اعتراض برخی از معلمان به روند رتبهبندی، خطای سامانه در تعیین رتبهها و دسترسی تعداد محدودی از افراد به رتبههای ۴ و ۵ گفت :
به نظر شما تعداد اساتید دانشگاه که استادتمام هستند، چند نفر است؟ موارد امتیازآور در ۴ سطح شایستگی عمومی، حرفهای، تخصصی و تجربه در بخشنامه رتبهبندی اعلام شده است و تاکنون از تعداد ۴۰۰ هزار نفر، یک هزار و ۲۳۸ نفر رتبه ۵ را کسب کردهاند که این افراد قله نظام رتبهبندی بوده و الگو هستند.
رتبهبندی یک پروسه است و اقدامی نیست که امروز انجام شود بلکه در طول خدمت عملیاتی خواهد شد. همچنین فرهنگیان فرصت دارند در دوره توقف و ارزیابی مجدد به شایستگی و صلاحیتها دستیافته و سطح توانمندی خود را برای کسب رتبههای بالاتر افزایش دهند.
نظرات بینندگان
کارنامه من با سی سال خدمت:
رتبه:استادیارمعلم
شایستگی عمومی:280
شایستگی تخصصی:245
شایستگی حرفه ای:189
شایستگی تجربه:160
مجموع امتیازات:874
شما عزیزان قضاوت کنید .آیا این امتیازات هم خوانی دارد.مته روی خشخاش نهاده و تنها راه را در کم کردن یک امتیاز در شایستگی حرفه ای داده تا بیشتر از رتبهء سه نشوم.در حالی که در این بند تا 50 امتیاز هم حقم تضییع شده است.اما اعتراض نکردم و تایید کردم.چونکه از اینها خیر برنخیزد جز تنگ نظری. طبق فرمایش امام ،با بخیل مشورت مکن و از وی خیر مخواه،باشد که در بخل خویش بمیرد و به جهنم واصل آید.
مشارکت در شوراها و امور مدرسه و مراکز آموزشی، تربیتی و اداری (60 امتیاز)
امتیاز کسب شده:39 امتیاز
به نظرتان این بخش که جزو بخش شایستگی حرفه ای است ،برای معلمی که 30 سال و 5 ماه و 11 روز خدمت کرده باید این امتیاز را بدهند. به نظرتان من باید برای اثبات شرکت در امورات مدرسه و انجمن اولیا و ادارات مذکور به شهرتربت حیدریه و شهرستان تایباد و شهر همدان و بخش عشق آباد طبس و بخش دیهوک طبس و مدارس شهر طبس و روستاها و مدارس عشایری و شرق و غرب می رفتم تا مدرک ممهور بگیرم؟کدام معلم در این بخش مشارکت ندارد و کامل امتیاز نمی گیرد؟واقعا این از انصاف است؟خدایا آنهایی که چنین قضاوت کردند برشان انداز تا دیگرحق دیگران را بعد ازتضییع حق من، تضییع نتوانند کنند.آمین
انسان اگر به خدا و روز واپسین شک داشته باشد لااقل به وجود و شرافت و وجدان و خرد خویش نمی تواند شک کند .پس لااقل برهمین مبنا باید قضاوت کند.امام علی با اینکه با نهروانیان جنگید اما حقوق هیچکدام از آنها و خانوادهء آنها را از بیت المال قطع نکرد.اما متاسفانه از کار بیکار شدن و اخراج شدن و قطع حقوق دیگران و آزار و اذیت بندگان خدا،مسائلی است که زیاد شنیده ایم وبا انگهای زیاد به آنها خیلی ها را بیچاره کردند.اما بنازم قدرت بیکران حق تعالی را که صبرش از ادراک بندگان قاصر بیرون است و ظرفش در مخیله هم نگنجد.افراط و تفریط ها دامن همهء ما را گرفته است.همه به نوعی مقصریم .چه آنکه من سکوت کنم و دیگری فریاد برآورد و آن دیگر حکم براند و نان دیگران راببرد.
قوانین و عرف آن زمان پیشرفته تر و فهیمتر بود یا این دوران معاصر؟
چرا امام علی(ع) برای خودش سابقه ای در دولتهای پیشین درست نکرده بود؟
یاران و پیروان و رهروان نظری و عملی ایشان چگونه بودند؟
پاشنه آشیل رتبه بندی از ابتدا این بود که طرحی برای معیشت معرفی شد . هر چند مقامات آن را برای کیفیت بخشی تبلیغ می کردند اما عملکردشان خلاف این بود .
ارتقای معیشت معلمان باید در قالب مواردی مانند قانون مدیریت خدمات کشوری پی گیری می شد و سر ریز آن در رتبه بندی معلمان برنامه ریزی می شد .
افسوس که این روند طی نشد و مهم تر از همه مجری شفاف و کاربلدی نداشت و به همین خاطر با شکست مواجه شد .
پایدار باشید .
پایدار باشید .
سلام
1- بیان این گزاره از آن جهت بود که نامدیران متوجه عملکرد نامطلوب خود و میزان نارضایتی معلمان شوند .
البته در یادداشت به « حافظه تاریخی ضعیف » اشاره کرده ام .
بعید نیست فردا وزارت آموزش و پرورش بیان کند که برای رسیدگی به اعتراض طرف باید در سیستم بماند تا تعیین تکلیف شود و...
اما به نظرم ؛ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد مگر آن که دوز اعتراض خیلی زیاد شود .
2- اگر به قول شما سوگلی ها با خروج معلمان مجرب به داخل آموزش و پرورش پرتاب می شوند این می تواند به خاطر بی عرضگی و عدم کنش گری من و شما باشد که فقط نقش « نظاره گر » را در این سیستم معیوب ایفا کرده ایم .
پایدار باشید .
گزارش جامع و مانعی است.
چند وجهی و همه جانبه
امیدواریم غرش قلم های عزیزان منتقد و صاحب نظر باعث بیدار شدن خواب رفتگان و مهمتر از آن کسانی که خود را به خواب زده اند گردد.
آقای قاسم پور
سپاس از توجه شما .
قطعا کنش گری هدف مند و مستمر موجب دینامیسم سیستم خواهد گردید .
پایدار باشید .
ملعون باد هر معلمی که شغل معلمی را غصب کرده است و حامی او و تاییدکننده او و قانون نویسی که راه غصب را آسان کرد و ...
با عنایت به تایید رتبه فاقد رتبه - مشمول فوق العاده امتیاز رتبه توسط هیأت ممیزه و صدور حکم با رتبه مربی معلم در صورت ثبت درخواست بازبینی، نسبت به بررسی مجدد پرونده شما و مشخص نمودن رتبه اقدام می گردد.
بدیهی است در صورت عدم ثبت درخواست بازبینی، به تشخیص هیأت ممیزه مربوطه، رتبه مشاهده شده در کارنامه معیار عمل خواهد بود.
خوب اگر بنده فاقد رتبه هستم چرا بهم رتبه مربی داده اید اگر رتبه دو دارم چرا فاقد رتبه اعلام کرده اید البته این کار غیر قانونی است و به شکل مضحکی یک نفر را وادار کرده اند که نسبت به کارنامه ای که خودشان داده اند درخواست بازبینی کند چرا این کار رو کردند برای اینکه بنده در حکم قبلی رتبه عالی داشتم و الان ارزیاب ها فاقد رتبه تشخیص داده اند گفته اند چی کار کنیم که نه سیخ بسوزه نه کباب هم فاقد رتبه هست هم باید تقاضای بازبینی بدهد خوب اگر من تقاضای بازبینی ندهم چه میکنید یا تقاضا بدهم و هیچ مدرک جدیدی بارگزاری نکنم
درود
این صرفا یک حدس و یا گمان است در مورد یک موقعیت ناشناخته .
البته گزاره ی شما غلط نیست چون روح حاکم بر ارزشیابی های سالانه معلمان و دادن امتیازات فله ای از سوی مدیران مدارس نوعی توهم شغلی را عاید بسیاری کرده است و این یک رویه در فرهنگ سازمانی مدرسه شده است .
اما چاره ای جز اصلاح این نگرش و فرهنگ نداریم .
قطعا اگر سازمان نظام معلمی بود و فرآیندها شفاف ، قابل سنجش و دسترس بود اعتراضات در این سطح گسترش نمی یافت .
حداقل جایی بود که مراجعه کنید . صحبت کنید . مذاکره کنید و آن مقام مسئول و مستقل هم سعی می کرد شما را قانع کند .
آیا اکنون شما در منطقه ی خودتان کسی هست که در مقام ارزیاب مسئول پاسخ گوی شما و من باشد ؟
پایدار باشید .
براستی که در نبود یک سازمان تخصصی نظام معلمی ارزشیابی معلمان با فرمولاسیون من دراوردی تیم اصولگرای زیر دست آقایان نوری و میرکاظمی و...شده آش شوریا بی نمک که صدای اکثریت معلمان رو دراورده و....
من متوجه اصول گرا و .... نمی شوم .
8 سال دولت در دست گرایش مخالف بود .
4 سال مجلس .
چرا کاری نکردند ؟
چرا منفعل بودند ؟
چرا حداقل « سازمان نظام معلمی » که در « میثاق نامه ی معلمی » را امضا کرده بودند و بابت آن رای جمع کرده بودند ... به آن عمل نکردند ؟
من شخصا اعتمادی به این جناح ها ندارم .
پایدار باشید .
نوری با بیان اینکه سامانه my.medu.ir برای ثبت اعتراضها پیشبینی شده است، تصریح کرد: تمام اعتراضها در هیأت ممیزههای بعدی بررسی شده و به آنها رسیدگی میشود.
نیازی به این گونه حرف های مفت و بی پایه نیست .
بهترین راه در حال حاضر عزل وزیر آموزش و پرورش است .
چون به نظر نمی رسد از این مجلس انقلابی بخاری بلند شود .
پایدار باشید .
نوری و ستاری ورفقایش به تنهایی خودشان کار صدها شبکه ورسانه ی ضد انقلاب وضدایرانی را انجام دادند ومتاسفم که رئیس جمهور محترم اشراف واطلاع ندارد از فاجعه ای که نوری ورفقایش در آپ رقم زده اند وبا افتخار می گویدپس از 13 سال بالاخره ما رتبه بندی را اجرا کردیم